همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

اشک = قدرت یا ضعف

نخستین بار مردان به سبب اینکه نمی توانستند بگریند احساس نگرانی کردند . یکی از مردان درباره ی گرفتاریش از اوشو..پزشک..پرسید و جوابی که دریافت کرد جالب است : به مردان اینگونه آموزش داده شده که نباید گریه کنند و اشک بریزن . آنها همچون سنگ شده اند . و به یاد داشته باش اگر کسی نتواند به راحتی اشک بریزد ، نمی تواند بخندد . خدا هیچ فرقی میان زن و مرد نگذاشته ، همان غده های اشکی را به مرد هم داده است . حتی اگر تمایزی بود مرد نباید می گریست پس هیچ غده اشکی در چشمانش نبود یا حداقل کمتر از زنان بود . اما آنها کاملاً یکی هستند . بنابراین طبیعت اینگونه عمل نکرده است . اجتماع انسانی این نفس و منیت را به وجود آورده که گوئی مرد باید مغرور و خودخواه باشد . این تعصب مردانه است : « زن می تواند گریه کند ، او چنین موجود حقیری است ، نیازی نیست نگران او باشید ، او می تواند اشک بریزد . ضعیف النفس است ! مرد قوی تر است » اما به هر حال گریستن برای زن خوب بوده است .
مردان بیشتر از زنان خودکشی می کنند

شاید شما بر خلاف آن تصور کنید ، زیرا زنان بیشتر درباره ی ارتکاب به خودکشی صحبت می کنند ؛ اما هرگز چنین کاری نمی کنند . آنها به گفتن ادامه می دهند ، اما مردان بیشتر از زنان مرتکب خودکشی می شوند . باید همچنین باشد ، چرا که فشار زندگی این چنین عظیم است .

گریستن و اشک ریختن طبیعی است خارج کردن احساسات و ناراحتی از بدن ، امنیتی با ارزش است . پاکسازی عمیقی است . همه مردان و زنان باید بیاموزند که چگونه بگریند و چگونه از آن لذت ببرند ! فرایندی است همچون سبک شدن و تازه شدن . زمانی که اشک جاری می شود چشمهایتان تازه می شود ، بلکه تمام وجودتان خالص ، ساده و معصوم می شود . به بکارتی می رسید که متعلق به شما بوده ، اما از دست رفته . دوباره بدون خدشه می شوید . پس از آن که خوب گریستید و اشک ریختید احساس پاکی می کنید ، روحتان تطهیر شده است . دوباره آماده و جوان تر هستید .

به نظر می رسد زنان ، جوان تر و سالمتر از مردان هستند . در سراسر دنیا زنان کمتر از مردان بیمار می شوند . بیش از مردان عمر می کنند ، 5 سال بیشتر . زنان کمتر از مردان دیوانه می شوند ، آنها دیوانه می شوند اما برای چند دقیقه . زیباست . هیچ اشکالی ندارد . جیغ می زند ، می پرند و بشقاب ها را می اندازند . آن چنان هم زیان بار نیست ، اما مرد دچار دیوانگی متراکم می شود ، او نمی تواند بگرید و یا بشقاب ها را بیندازد ، این عملی مردانه نیست . او همیشه باید محافظه کار باشد . سپس دیوانگی در قلبش جمع می شود و یک روز منفجر می شود . تعداد مردان در دیوانه خانه ها بیشتر است .

اگر به اجتماع بنگرید ، مردان بیشتر از زنان به سیاست علاقه دارند . گاهی اندکی از زنان علاقه مند یافت می شوند ، اما آنها به احتمال زیاد هورمونهای مردانه در بدنشان وجود دارد . زنانی که به سیاست علاقه مندند و سرآمد می شوند ، هرگز زنانگی ندارند ، هرگز به شوهران و کودکانشان عشق نمی ورزند . آنها بیشتر سیاست گرا هستند ، نفس گرا و دقیقاً زمانی که زن وارد سیاست شود تمام مردان را بیرون می راند .

تمامی جنگها را مرد به وجود آورده است :
پس از هر 10 سال ، به یک جنگ بزرگ جهانی نیاز است ! سبب آرامش مردان است ! زمانی که مرد دیگران را می کشد ، آن گاه کمی احساس رهایی می کند ! مگر اینکه به او اجازه داده شود که بگرید ، اشک بریزد و طبیعی باشد . باید به هرکودکی یاد داده شود که گریه کند و اشک بریزد : « زیباست ، زمانی که احساس می کنی صدمه ای دیده ای گریه کن ! زمانی که احساس بدی داری بگذار اشک ها از چشمانت جاری شوند » . شاید باور نکنید و عجیب به نظر برسد . اما به شما می گویم که اگر مردان همچون زنان بگریند و اشک بریزند ، جنگ کمتری در دنیا به وجود می آید . دیوانگی کمتری در دنیا به وجود می آید . خودکشی و تصادف کمتری به وجود می آید .
درصدی از تصادفات ماشین از عصبانیت مردان سرچشمه می گیرد :
او نمی تواند فریاد بکشد ، پس با سرعت و شتاب فریاد می زند . از سرعت مجاز فراتر می رود . ماشین او را دیوانه می کند و از او نشاطی که با سرعت به دست می آید لذت می برد . رانندگان زن ، رانندگان خیلی خوبی نیستند ، اما هرگز دچار چنین تصادفاتی نمی شوند . آمار گرفته ام ! اما اگر زنی رانندگی بداند همیشه در کنارش ایمن هستید .
مرد به اشتباه شرطی شده است :

به همین سبب پاکسازی روانی او مشکل است. اما تطهیر بسیار لازم است . اگر روانتان را عمیقاً تطهیر نکنید ، نمی توانید به سوی مراقبه حرکت کنید . پیش از آنکه برای پرواز به سوی آسمان بال بگیرید باید خود را سبکبار کنید . هدف از پاکسازی روانی همین است .


این دو بیت شعر تقدیم آقایون بزرگوار
گریه کن مرد,مگه سنگه دلت,گریه خوبه وقتی تنگه دلت
گریه بد نیست, آخر حادثه نیست,گریه کن,اشک مرد فاجعه نیست

پی نوشت : این اولین پست همساده ای بنده ی حقیر در گروه نویسندگان برجسته ی همساده هاست...امیدوارم با خواندن مطلب لبخند اندیشمندانه ی شما را در قالب نظر ببینم تا که اندیشه هایمان در کنار هم والاتر برود.

* -  مدیریت نوشت : این پست توسط   nazanin.nk54  جهت انتشار در همساده ها ارسال شده است .

نظرات 18 + ارسال نظر
ستاریان سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 16:07 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

سلام نازنین خانم
ممنونم از شما و از اینکه منبع نوشته را معرفی کردید، امیدوارم شما رو دوباره اینجا ببینیم و من منتظر دست نوشته های خودتون می مونم

nazanin.54 دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 22:32

سلام...جناب ستاریان...
.
جناب ستاریان من فراموش کردم که در انتهایش ذکر کنم..منبع برای مجله ی موفقیته.. و نوشته ی من نیست...
.
عذر خاهی مرا بپذیرید
پوزش

یادخاطرات دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 08:23

کلام اشک‌های مردان متفاوت است، اما شدت و با معنا بودن آن کمتر از زبان اشک‌های زنها نیست. هرچه مردها از لحاظ تکرار، روان بودن و شدت اشک‌ها دچار کمبود هستند، غنا و پیچیدگی اشک‌های آنها بیشتر و تأثیرگذارتر است. در صورتی که مردها نتوانند احساسات خود را به طور کامل بروز دهند، بارها محکوم می‌شوند که عاری از احساسات عمیق هستند. اما به این معنا نیست که مردها با گریستن احساسات خود را نشان نمی‌دهند، بلکه زبانی که آنها صحبت می‌کنند، قابل تصدیق و معتبر نیست. این احساس شبیه احساساتی است که زنان وقتی با مردها به رقابت بر‌می‌خیزند و به دنبال ایده‌آلهای مردانه هستند، بروز می‌دهند.

بزرگ دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 00:35

جنگ هاى چایدران(نه چالدران) دو جنگ عظیم جهانی در مجازستان بود ودلیل شروع آن ایراد گرفتن بانوان به ما بود که چرا ارزو(دقت کنید فقط آرزو) کردید که شما مردها دور هم جمع شده وچاى آتشی بخورید؟؟؟؟ البته هردو جنگ باپیروزى سپاه ظفرمند اخوان به پایان رسید

بزرگ دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 00:29

سلام
ط.ن.ب مخفف طلا،نقره و برنز است در ازمنه قدیم رقابتى سخت تنگاتنگ بر سر اول شدن در وبلاگ دوستان در جریان بود و یک از خدا بى خبرى این رسم را گذاشت که با یک کامنت ٣ مقام اول را از آن خود کند

بزرگ یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 23:57

سلام
اگر همه دنیا جمع شوند وبگویند بین زن و مرد فرقى نیست من میگویم هست. این نه به معنی خوار شمردن یکى یا ارجح شمردن دیگرى نیست بلکه اصولا این دو جنس تفاوت هاى عمده دارند مرد ها اگر کمتر گریه میکنند نه به دلیل سخت دلى است بلکه انتظار از مرد این است که حافظ وپشتیبان خانواده باشد مرد باید نشان بدهد که در برابر سختى ها خم به ابرو نمى اورد تا سبب قوت قلب سایر اعضا خانواده باشد اشک نریختن مرد یعنى مقاومت ذاتى او دربرابر شرایط ناسازگار مرد گریه هم که بکند در خفا است مثل مولایش نیمه شبان در بیابان و سر در چاه...

ستاریان یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 22:16 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

سلام
من هم با دیدن مطالب ابتدا جرقه دار شده و به جستجو در مورد سوابقش مشغول می شوم و مطلب شما را در چندین و چند جا و به اسم چند نفر دیدم و از آنجا که در جواب دوستان نوشته اید این مطلب را شما نوشتید می خواستم بپرسم آیا شما دکتر روانشناس بالینی هستید؟ اسم حقیقی شما چیست؟ و چرا این مطلب را به اسامی مختلف در جاهای گوناگون نشر دادید؟ مردان را به خاطر گریه نکردن طبق آمارهایی از جنس دولت پاکدست به انواع اختلالات متهم کردید، نداشتن اسم یکسان از دریچه ی دید یک روانشناس بالینی چه حکمی دارد؟

nazanin.54 یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 20:41

سلام...سلام...اسطوره ی من
سلام...بانو سارا...
.
قبل از هر چیز سپاسگذارم از توجهتان...
.
کاملا متوجه ی مطلب من به طور دقیق شدید.
.
و خیلی خوشحالم از اینکه به این مطلب رسیده اید که اشک قدرت فراوانی دارد و در اصل ضعف آدمی نیست...بلکه ام قدرت فکری و رفتاری و روانی را هم بالا می برد...
.
ممنونم

sara یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 17:41

سلام...

متن قابل تاملی بود ... گرچه برخی آقایان اینقدر این تعصبات محیطی مربوط به تفکیک های بی جای جنسیتی ... در ذهن و اندیشه شان رسوخ کرده که ....فوری در مقابل هر مطلب ساده ای جبهه می گیرند و ...موضوع را فمینیستی و منطقه را جنگی اعلام می کنند!!
بنده از آن دست انسان هایی هستم که ... مثل جناب سهیل ... تاثیرهای محیطی باعث ... گریستنم می شود... و بنده هم سال های مدید از بابت این موضوع متاسف و ناراحت بودم ... و گریه کردن را نشانه ی ضعف می دانستم ... اما خوشبختانه روزی رسید که سطح آگاهی ام کمی بالاتر رفت ... و فهمیدم که اتفاقا اصلا این طور نیست... و شاید رقت القلب و ... حساس بودن به احساسات دیگران ... باعث این قضیه است ...
و خلاصه در حال حاضر اصلا از این بابت ناراحت نیستم ...

پانوشت : این جنگ چالدران هم ...مثل آن ط ن ب ... یکی از رموز دوستان قدیمی است ... که تازه واردانی مثل بنده ... از درک این اشارات عاجزند ... لطفا اگر از این اشارات دوستانه ی قدیمی استفاده می کنید ... یک توضیحی هم بدهید که دیگران ..احساس غریبگی نکنند ... ممنون .

nazanin.54 یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 17:22

سلام...جناب سهیل
.
چه خوب که بی هیچ غرور موضوع اشک ریختنتان را گفتید
اشک ریختن برای هر انسانی لازمه..و مطلب من اصرار بر این موضوع داره که از اشک ریختن نهراسید... متاسفانه در اجتماع بعضی از عرف ها تبدیل شده به قانون زندگی هامون...حال چه اشتباه باشد چه درست فرقی ندارد... مثل این موضوع که بیان کردم..از قدیم الایام به ما گفته اند مرد که گریه نمی کند .... ای بابا... حالا گریه کند چه میشود مگر... اگر گریه نکند و اشک نریزد.. پس احساس های منفی اش را چگونه بیرون بریزد...
.
وباور بفر مایید پای هیچ لشگر کشی ای ام در میان نبود ونیست و بلکه موضوع فقط قدرت اشک بود
.
بابت تبریکتونو استقبالتون سپاسگذارم. لبخند به لبم آوردید

nazanin.54 یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 17:12

سلام...جناب فاطمی
.
در ابتدای متن بیان شده است که ما همه انسانیم
.
احتمالا من نتونستم منظورم رو به خوبی بیان کنم... والا که ما از چایداران جداییم و علاقه ای به این جمع هم ندارم...
شما آقایون سخت گرفتید.. چون موضوع من فقط اشک بود و دیگر هیچ...
ممنون از اینکه بی تفاوت نبودین و نظرتون رو بیان کردید

سهیل یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 15:07 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام و وقت بخیر
چه جالب یکی از صفانی که من دارم و تاکنون از بابت آن خیلی خودم را سرزنش می کردم همین راحت گریه کردن است ، من خیلی سریع اشکم سرازیر میشه. و از این بابت خیلی مواقع خودم را سعی کرده ام که کنترل کنم و خودم را نهیب زده ام که مثلا مردی قوی باش .
اما خداییش گریه جویبار زلالی است که سرچشمه آن دل است که با سوز سینه زلال می یابد و از کوهسار چشمان جاری می شود تابتواند تیرگی های چهره و صورت را بزداید . من همیشه به این جمله خودم اعتقاد داشتم .
بااین حساب از این به بعد باید به داشتن همچنین خصلتی بر خویشتن خویش ببالم ، اما این گریه کردن هم همینطوری الکی نیست حتما باید تحت تاثیر قرار بگیرم ولی این تحت تاثیرها خیلی ساده است ، پیروزی یک تیم ملی ، دیدن یک فیلم زیبا (باور میکنید که من هنوزه که هنوزه بعد از دیدن چندین باره بعضی از فیلم ها مانند مادر و یا دوئل هنوز هم وقتی آن را می بینم وسطها و اخرش گریه ام می گیرد ) و یا خواندن یک داستان و شعر زیبا . چشمانم بارانی می شود .
حضور شما را در جمع همساده ها تبریک عرض می کنم . امیدوارم که بتوانیم همچنان از مطالب زیباتون بهره ببریم
خداییش توی ماه مبارکی حال و حوصله و حس و حالی نیست مگرنه این مطلب شما شاید می توانست جرقه ای باشد برای یک لشکر کشی و قشون کشی و چایدران دیگر .

چه جالب تقریبا شیوه نظر دادن من در مورد مطلبی هم همانند جناب دادو است همان چیزی که ابتدا به نظرم می رسد به نظرم بهترین نظر هستش

عبدالحسین فاطمی یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 11:50

سلام

بالشخصه نگاه سیاه و سفید و صفرو صد به مقوله های اجتماعی را که عموما فاقد شاخص ها و سنجه های قابل اثبات هستند نمی پسندم .
زن و مرد بودن هر دو عَرَضی هستند بر انسانیت که اصالت با آن هست و همه ما مقدم بر مرد و زن بودن انسان هستیم و بسته به اینکه هر کدام تا چه اندازه با جان آدمیت پیوند داریم آدم هستیم :
تن آدمی شریف است به جان آدمیت

حکم کلی دادن در مورد جنسیت به نظر بنده نگاه تک بعدی به مقوله انسانیت است و فاقد ارزش گذاری علمی است .

چه بسا مردان رقیق القلب و زنان سنگدل و بالعکس

در همین مجازستان بانویی را می شناسم که باعث و بانی و طراح و مسامانده و سازمانده 2 جنگ بزرگ چایدران بوده اند و هماکنون در تدارک مقدمات چایدران 3 هست و سرداری از دیار مردان مجازستان هم در جمع ما هستند که کارشان ترویج صلح و دوستی است
حالا ما بگیم همه زنان جنگ افروز و فتنه انگیزند ؟ قطعا چنین نیست بلکه هدف همان یک شخص خاص است که میدانم این بار نخواهد توانست باقی جمعیت خانم های محترم را همراه خود وارد این شبیخون کند .

فعلا والسلام

nazanin.54 یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 11:47

سلام...جناب دادو
ابتدا سپاس از اینکه نظرتان را با همان جرقه ی اول بیان کردید
.
وقتی از خاطره ی..تنبیهات بدنی در مدرسه..گفتید برام ناراحت کننده بود و بیشتر از این ناراحت شدم که شما گفتید دگر گریه کردن را بعد از آن دوران به یاد ندارید!!! البته سر سخت بودن از نوشته هایتان نی میزند...
.
و اما در مورد توازن مرد و زن...
هر دو جنس, انسان اند و صد البته باید رفتارهای آنها با یکدیگر فرق کنند و مکمل هم باشند..اما موضوع مورد نظر من فقط..اشک..بود.!!! حتی علی (ع) در تنهای هایش. در آن چاه..اشک.. می ریخت.(من مردی قدرتمند ترتر از علی نمی شناسم)
.
اگر از دیوانه شدن نوشتم. برای این بود که یکی از عارضه های اشک نریختن است...در هر چیز را که محکم ببندند از جای دیگر با شدت عظیمتری فوران میکند..که البته در جامعه ی ما به فرور هست این مثال.
و اما در مورد نکته های دادوییتان ممنون..برام لذت بخش بود.. چرا که دید جدیدی را به من نشان دادید
.
من درمورد جنگ تروآ اطلاعات زیادی ندارم اما... می دانم که در عاشورا چه گذشته است... که البته جنگ عاشورا برای اسلام و خدا بود... که اگر حسین در آن لحظه که طفلش نیزه خورد ..اشک نمی ریخت..(یا در آن لحظه که زینب را باید تنها میگذاشت)(یا در خیلی از لحظه های سخت دیگر که بهتر می دانید) دنیا ی ما این دنیا نبود و دگر گون ألآن زندگی ها بود, ورق بر میگشت, چون همه می دانیم اگر حسین میخاست میتوانست زنده بماند
(البته من نمیخاستم موضوع را دینی کنم ولی نوشته شمابا عث شد که اینگونه بنویسم)
و اینکه گفتید همیشه پای یک زن در میان است...با شما مخالف نیستم چرا که می دانم مرد از دامن زن به عرش میرسدو قدم در این دنیا می گذارد. پس برایش زن مهم است.و باید باشد. که بخاطرش می جنگد
.
باز هم سپاسگذارم مرد سرسخت...دادو

یادخاطرات یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 10:36

سلام

تشکر از شما به خاطراین پست زیبا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد