همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

بازیهای وبلاگی!

چند سال پیش، بازی های وبلاگی در مجازستان خیلی رونق داشتند. به این صورت که یک نفر، یک بازی رو شروع می کرد و در ادامه از چند نفر برای شرکت در بازی دعوت می کرد. این چند نفر هم، از چند نفر دیگه دعوت می کردند و تا چشم به هم می زدیم، می دیدیم کل مجازستان درگیر این بازی شدند!
اواسط سال 88 یک نفر که من نمی دونم کی بود، یک بازی رو با این موضوع شروع کرد: "پنج نفر از کسانی رو که دوست دارید ببینید نام ببرید."
بزرگ عزیز یکی از کسانی بودند که برای شرکت در این بازی دعوت شدند، در ادامه، بزرگ از آقا سهیل خواستند که این بازی رو ادامه بدن. همون موقع من یواشکی برای آقا سهیل نوشتم: "مبادا از من برای شرکت در بازی دعوت کنید!" اما...شیطنت و خباثت آقا سهیل گل کرد و به جای اینکه از سه نفر یا بیشتر برای شرکت در بازی دعوت کنند، فقط و فقط از من خواستند این بازی رو ادامه بدم! به عبارت دیگه هیچ راه در رویی برای من باقی نذاشتند! منم که تو کار انجام شده قرار گرفته بودم مجبور شدم در بازی شرکت کنم.


با دعوت اقا سهیل به یک بازی وبلاگی دعوت شدم: پنج نفررا که دوست دارم ببینم نام ببرم.
اگر من جزء اولین نفرات دعوت شده به این بازی بودم، به جز پیامبر (ص) حتما از حضرت علی علیه السلام، امام زمان (عج)، حافظ  و مولوی نام می بردم؛ اما با توجه به این که دوستان، چندین بار نام این چهار نفر را ذکر کرده اند، تصمیم گرفتم انتخابهایی متفاوت داشته باشم. شاید به همین دلیل سه تا از انتخابهایی من، مصداق معینی در خارج ندارد .
1 - نفر اولی را که خیلی دوست دارم ببینم پیامبر گرامی اسلام (ص) است. رسولی که او را پیامبر رحمت، صاحب خلق عظیم، سرور انسانیت و دلیل آفرینش نامیده اند. کسی که با منش و رفتارش در دلهای عرب جاهلی نفوذ کرد و در مدت کوتاهی از آنها انسانهایی بزرگ ساخت؛ انسانهایی که به تعبیر وی شیران روز و زاهدان شب بودند. پیامبر (ص) چشمه ی زاینده ی محبت و ایمان و و سادگی و گذشت بود.
2- دومین نفری را که دوست دارم ببینم دکتر شریعتی است. شالوده فکری و زیر بنای اعتقادی من با کتابهای شریعتی شکل گرفته. اگر چه در سالهای بعد، خواندن کتابهای شهید مطهری باعث شد فهمی عمیق تر و کامل تر نسبت به دین پیدا کنم، اما شریعتی بزرگترین و تاثیرگذارترین معلم زندگی من است. مطمئنا عامل دیگری نیز در انتخاب من دخیل است و آن نادیده گرفتن نقش مهم این انسان بزرگ، در بیداری نسل جوان و سیاه نمایی و برجسته نشان دادن اشتباهات وی از سوی مغرضان است.
3 - مرگ یکى از اسرار خلقت است، یکى از رازهاى حل نشده است که بشر هنوز نتوانسته به اصل آن پى ببرد، برای همین من دوست دارم یک نفر از عالم مردگان را ببینم و او از ناگفته ها و نادیده ها و ناشنیده های آن عالم برایم بگوید.
4 - چهارمین نفری را که دوست دارم ببینم یک نفر از دنیای آینده ست! مورخی که تاریخ کنونی کشور ما را می نویسد. خیلی دلم می خواهد بدانم تاریخ از ما چگونه یاد خواهد کرد و در باره ی دوره ای که در آن می زیستیم چگونه قضاوت خواهد نمود و چه ناگفته هایی از زمان ما در کتابهای تاریخ بیان خواهد شد.
5 - در طول تاریخ شرح دلدادگی هزاران عاشق را دیده و شنیده ایم. چه بسیار ترانه ها و اشعاری که در وصف معشوق سروده شده است. این عشاق همه از درد فراق نالیده اند و آرزوی وصال یار را داشته اند. عجیب است که در اکثر عشقهای زمینی، وصال، غایت عشق است، آن چنان که با وصال، عشق و دلدادگی پایان می یابد یا رنگ عادت به خود می گیرد. دوست دارم عاشق صادقی را ببینم که با وصال معشوق نه تنها از عشقش کاسته نشده، بلکه هر روز بر شدت و قوت آن افزوده گردیده است.
پی نوشت قدیم (مربوط به سال 88)
 از همه ی دوستان دعوت می کنم در صورت تمایل این بازی را در وبلاگ خود  ادامه دهند و یا در کامنتها، پنج برگزیده ی خود را نام ببرند.
پی نوشت جدید (مربوط به سال 94)
- اگه الان می خواستم این پست رو بنویسم حتما یکی از مواردی رو که می نوشتم ملاقات و دیدار با دوستان وبلاگی بود.
- اگه شما هم مایلید این بازی رو می تونید همین جا یا تو وبلاگهاتون ادامه بدید و یک یا چند مورد از کسانی رو که دوست دارید ببینید نام ببرید.
- هفته ی پیش دیدم یک خانم جوان و کم سن و سال یک بازی رو شروع کرده و موجی رو در مجازستان به راه انداخته، الیته این خانم به جای کلمه ی بازی، کلمه ی "چالش" رو به کار برده بود. عنوان چالش این بود: یکی از هنرپیشه ها یا خواننده های خارجی یا ایرانی رو که دوست دارید نام ببرید و عکسی از او بذارید.این خانم جوان، خودش یک هنرپیشه ی هندی رو معرفی کرده بود و دوستانش اکثرا (یعنی می شه گفت همه شون) هنرپیشه های سریالهای کره ای رو معرفی کرده بودند. تو این چالشی که به راه افتاده بود، من با تمام وجود معنی شکاف نسلها رو درک کردم!

راز خانواده های خوشبخت

رازهای بسیاری هست که توجه به آنها می تواند نقش قابل توجهی در ارتقای زندگی و داشتن یک خانواده خوشبخت داشته باشد. تقریبا هر مجله سنتی یا الکترونیکی خانوادگی را که ورق بزنیم ... با چند عدد از این رازها برخورد می کنیم !

اما چند روز قبل در مجله سیب سبز با یکی از این راز ها  برخورد کردم که ... واقعا برایم تازه و جدید بود ... و از شما چه پنهان .... کمی هم مرا خنداند... فکر کردم بد نیست این راز را برای شما هم افشا کنم !!

در مجله نوشته بود :

محققان می گویند خانواده هایی که دو دختر دارند ...کمترین میزان دعوا و سر و صدا را تجربه می کنند و فرزندانشان در زمان بازی هماهنگ ترند. از نظر آنها تعداد فرزندان دختر و پسر و ترتیب تولد آنها ...میزان آرامش یا تنش های خانه را تعیین می کند .

روزنامه دیلی میل  بهترین و بدترین ترتیب های تولد را این گونه که در پی خواهد آمد ...معرفی می کند و می گوید .... اگر شرایط خانواده شما مثل خانواده های بالای این جدول است ... به خوشبختی نزدیک تر هستید و هرچه به خانواده های پایین تر نزدیک می شوید ... تنش و درد سر به خانواده شما بیشتر پا می گذارد :

1- دو دختر

2- یک پسر و یک دختر

3-دو پسر

4-سه دختر

5-سه پسر

6-چهار پسر

7-دو دختر و یک پسر

8-دو پسر و یک دختر

9-سه پسر ویک دختر

10-سه دختر و یک پسر

11-دو پسر و دو دختر

12- چهار دختر


با این حساب بنده و مهربان همسر دارای خوشبختی درجه یک هستیم و هیچ نوع  دعوا و سر و صدایی را مابین دخترانمان .... تجربه نکرده ایم !!



و کودتای بیست و هشتم مرداد 32

                                          به نام خدا

1) در ابتدا دوران انقلاب گروهها و احزاب بسیاری خودشان را در به ثمر رسیدن آن محق می دانستند و در همان ابتدا فعالیت بسیاری داشتند ، هر حزب و گروهی سعی می کرد که با استفاده از ابزارهای نوشتاری و شنیداری و گفتاری مختلف، از آرمانها و اهداف خودش تعریف کند. در آن زمان مجلات و روزنامه های بسیاری به انتشار می رسید و حتی در صدا و سیما نیز مناظره های مختلفی برگزار میشد که افرادی همچون شهید بهشتی و مفتح و مطهری در آن شرکت داشته و با احزاب به بحث و مناظره می پرداختند . کلا فعالیتهای مختلف حزبی در آن زمان بسیار بود . 

2) یکی از ابزارهایی که در آن زمان تقریبا رایج بود کاست ها بودند ، اکثر سخنرانی ها و بحث ها بر روی کاست ضبط می شد و دست به دست می چرخید و علاقه مندان به خودش را پای دستگاههای ضبط می نشاند . یادمه در آن زمان یک جفت کاست به دست خانواده ما رسید به نام "کانال 2" که یک خاطره بسیار زیبایی کودکی برای من برجای گذاشت . چند وقت پیش توی اینترنت به فایل های صوتی این کاست دسترسی پیدا کردم و متوجه شدم که این کاستها از مسعود بهنود بوده . آنها نوستالژیک بسیار زیبایی همراه با دانایی برایم به همراه داشت . چون در آن زمان کودکی من متوجه بسیاری از گفته های سیاسی آن کاست ها نمی شدم ولی اکنون به خوبی متوجه می شود که بهنود با آن صدای گرمش و با آن قلم شیوایش چگونه راوی قسمتی از رخدادهای تاریخی کشوربوده. 

2+1=3) بیست و هشتم مرداد ماه سال 32 از آن تاریخ هایی است که در ایران بخصوص و حتی در تاریخ سیاسی جهان دارای ویژگی خاصی است . تاریخی که درآن مصدق که چند روز قبل شاه را مجبور به خروج از کشور کرده بود در اثر کودتاهی  از اریکه حکومت برکنار گردید و مجددا شاه بر مسند پادشاهی اش نشست . از این کودتاه روایتها و حکایتهای و تحلیل های مختلفی انجام شده ولی به نظر من آنچه که در این مجموعه کاست به مدت 5دقیقه به آن می پردازد تقریبا متفاوت است . در این 5 دقیقه سندهایی ارائه می شود که در جای خودش جالب می باشد. صدای شخصی به نام مهدی میراشرافی که خودش را نماینده مجلس شورای ملی می خواند و همچنین صدای خود زاهدی. برای من یکی که بسیار جالبناک بوده .دانلود فایل صوتی این 7 دقیقه را برایتان می گذارم باشد که برای شمایان نیز جالب باشد  


دانلود فایل مربوط به کودتای بیست و هشت مرداد 32


پ ن 1: بیست و ششم مرداد ماه سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به مهین عزیز را گرامی میداریم 


پ ن 2: اقا در ضمن بنده نمی دانم که آیا بعضی از این اسامی که در این پست بکار رفته جز مصادیق مجرمانه می باشد یا نه ؟ اگر دوستان فکر میکنند که اقا فیلی به اینجا می آید و خانمانمان را بر باد میدهد، می توانند این پست را به اختیار تام فررررررت نمایند . فردا روز نیایید بگید که تو همساده بدی بودی خانه خراب شدیم .