همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

چی بخریم؟ از کی و از کجا بخریم؟

1- معرفی کاسبهای با انصاف:


 من امروز می خوام چند تا از کاسب های با انصاف شهرمون (اراک) رو به شما معرفی کنم تا اگه یک روزی گذر شما به شهر ما افتاد و خواستید برنج و چایی و شامپو و رنگ مو بخرید، بدونید از کی و از کجا برید که سرتون کلاه نذارند

حاج آقا عزیزی: تو گذر اول بازار، سمت راست، تو اولین کاروانسرا یک حجره دارند. (درست وسط کاروانسرا، سمت چپ، آخه تو اون کاروانسرا یک آقای عزیزی دیگه هم هست، این حاج آقا عزیزی که من می گم یک شاگرد پیر داره به اسم ممد آقا...البته اون آقای عزیزی هم مرد خوبیه) حاج آقا عزیزی تو حجره ش برنج و چای و عسل و زعفران و کشک و ... می فروشه، جنسهاشو هم عمده فروشی می کنه و هم خرده فروشی. اخلاق و رفتارش خیلی خوبه و قیمتهاش مناسبه. به ما نسیه هم می ده و اگه ما سفارش شما رو بکنیم به شما هم نسیه می ده... خواهرشوهرم می گه خدا به خاطر امثال حاج آقا عزیزی به ما آدمها رحم می کنه وگرنه دنیا باید کن فیکون می شد! (از این حرف خواهرشوهرم باید بفهمید این آقا، چقدر آدم خوبیه) وقار و متانت و آرامشی که در رفتار حاج آقا عزیزی هست، مشتری رو وادار می کنه بهش احترام بذاره و به او اعتماد کنه.

برادران قاسمخانی: مغازه شون تو بازارچه سهام سلطانه (بازارچه سهام سلطان، بین خیابون امام و باغ ملّیه ...باغ ملی شهر ما هم که شهرت جهانی داره و از هر کی سراغشو بگیرید صافی شما رو می بره اونجا). برادران قاسمخانی مواد شوینده و آرایشی می فروشند، اجناسشون رو ارزونتر از قیمت روی کالا می دن اما با وجود ارزون فروشی، مدتیه کار و کاسبی شون کساد شده، قدیما  از شدت شلوغی تو مغازه شون راه و جا نبود. هر دو برادر خیلی خوش اخلاق و خوش برخوردند، به خصوص برادر بزرگه.(آقای قاسمخانی بزرگ تا همسر منو می بینه می گه: حاجی خیلی گلی! حاجی خیلی مخلصیم!)

آقای هدایتی: تو بازار، گذر چهارم مغازه ی عطاری دارند، آقای هدایتی باسواد و با معلوماتند و مرتب و منظم. قدیما دو تا وبلاگ داشتند که تو یکیش عکسهایی از شهرمون رو می ذاشتند و وبلاگ دیگه شون مرتبط با شغلشون بود.(خودمم نمی دونم این وسط چرا یک گریزی به وبلاگهاشون زدم!)  اولی نمی دونم چی شد که به فنا رفت! اما دومی رو هنوز دارند (ادویه جات ارگانیک) ...همیشه یک صف طویلی از مشتری جلوی مغازه شون دیده می شه،  ادویه های خوب و معطرشون، خواهان زیاد داره، حتی دیدم مشتری تهرانی دارند.

 آقای سعید پیری: یک دهنه مغازه ی بزرگ تو خیابون امام کنار مدرسه ی صمصامی دارند، همسرم از اونجا حبوبات و لیمو عمانی می خره و آقای پیری رو به خاطر متانت و وقارش  دوست داره .

(کاسبهای با انصاف زیادند اما من نمی خوام با قطار کردن اسم این کاسبها باعث ملال و خستگی شما بشم.)

... خب! من مشکل خرید شما تو شهرمون رو حل کردم! برنج و چای و زعفران و عسل و کشک رو از حاج آقا عزیزی بخرید، حبوبات و لیمو عمانی رو از آقای پیری، ادویه جات رو از آقای هدایتی، مواد شوینده و آرایشی رو هم از آقای قاسمخانی. می مونه گوشت! گوشت رو خودتون تنها نمی تونید بخرید و باید با همسرم برید قصابی! چون حتی همین سعید قصاب که تو بازارچه ی محل ما قصابی داره و خیلی هم آدم خوبیه، اگه بتونه سر مشتریهاش یک کلاه گنده می ذاره! همسرم می گه سعید گوشت رو طوری به مشتری نشون می ده که روی لُخم و خالص گوشت به طرف مشتری باشه و چربیهاش به طرف خودش! اما همسر من این حقّه ی سعید رو کشف کرده و نمی ذاره سعید با این ترفند سرش کلاه بذاره!


2- معرفی رستوران خوب:


اگه می خواید وقتی ما به شهراتون میایم سر شما آوار نشیم، لطفا اسم یک یا چند تا از رستورانهای خوب شهرتون رو برامون بنویسید. امروز من زنگ زدم به تالار ایرانیان که چلو گوشت و چلو مرغش معرکه ست و ازشون سوال کردم تالار شما رستوران هم داره؟ که متاسفانه جوابشون منفی بود. ازشون خواستم چند تا رستوران خوب رو معرفی کنند که لطف کردند و این سه تا رستوران رو معرفی کردند: رستوران پارس(دروازه تهران)- رستوران هتل زاگرس(خیابان شهید شیرودی، بلوار قدوسی) و رستوران لوکس نقره ای (خیابون امام)

اینکه من زنگ زدم از یک تالار آدرس چند تا رستوران خوب شهرمون رو پرسیدم نشون می ده ما اهل رستوران رفتن نیستیم! کار درست اینه که من چند تا رستوران به شما معرفی کنم که هم غذاش خوب و باکیفیت باشه و هم قیمتهاش مناسب باشه. دیشب که از پسرم در باره ی این رستورانها سوال کردم گفت پارس و زاگرس غذاهاشون گرونه و از سومی خبر ندارم.(اینجا و اینجا هم می تونید اسم چند تا رستوران خوب رو ببینید.)

... یادش بخیر یک سال بچه های مدرسه رو بردیم تهران برای دیدن کاخهای شاه، شب خسته و گرسنه رسیدیم تهران، اما به هر رستورانی مراجعه می کردیم می گفتند به اندازه ی مسافرهای سه تا اتوبوس شام نداریم! برای همین تصمیم گرفتیم از همدیگه جدا بشیم و هر کدوم بریم یک رستوران...بعد که همدیگه رو دیدیم، فهمیدیم هر سه رستوران غذاش عالی بوده، حالا نمی دونم این از شانس خوب ما بود یا اینکه همه ی رستورانهای تهران اینقدر غذاشون خوب و باکیفیته! (نپرسید کدوم خیابون و کدوم رستوران  رفتید که اصلا یادم نمیاد! )


3- سوغاتی:


http://s6.picofile.com/file/8225583568/0011.jpg


یکی از سوغاتی های شهر ما فَتیره. ما فتیر رو از یک آقای رشتی می خریم (شَمّ اقتصادی رو حال می کنید؟ این آقا از رشت آمده، سوغاتی شهر ما رو درست می کنه) اسم مغازه ش "کلوچه داغ شماله" آدرسش باغ ملی- جنب سینما عصر جدید(پشت ساختمون شهرداری قدیم) تو خیابون آسیاب خرابه هم دو تا فتیرفروشی تنوری هست که فتیرای اونا هم خوبه...سوغاتی های دیگه ی شهر ما رو می تونید از بازار بخرید (باسلق و ترخینه و کشمش و شیره انگور و صابون سفید و ...) فقط یادتون باشه تو بازار قیمتها مقطوع نیست و باید چک و چونه بزنید و تخفیف بگیرید! فروشنده های بازار به این روش عادت کردند. یک بار من از یک چرخی تو بازار خرید کردم و بدون تخفیف گرفتن، قیمت جنس رو که 5 تومن بود بهش دادم. داشتم می رفتم که فروشنده صدام کرد و هزار تومن بهم پس داد و گفت خانم چرا چَکّش نکردی؟ گفتم از بس از پاساژها خرید کردم و فروشنده ها گفتند قیمت مقطوعه، چَکّش کردن یادم رفته!

...ببم جانها من اگه به جای شما بودم به جای اینکه از تو بازار باسلق و ترخینه و ...بخرم، صافی می رفتم تو طلافروشی ها و طلای 24 عیار می خریدم!(آقایون برای همسر بانوهاشون بخرند)

خب حالا نوبت شماست! اگه براتون امکان داره بنویسید سوغاتی شهر شما چیه و ما باید این سوغاتی ها رو از کجا بخریم؟ (آقای عباسی  چند سال پیش یک عسل فروش خوب و مطمئن رو در اردبیل به من معرفی کردند و ما خانوادگی ریختیم روی سرش و کلی ازش عسل خریدیم!حیف که آقای عباسی ساکن تهران هستند و ما نتونستیم روی سرشون آوار بشیم!)


پی نوشت:


-  یک اتفاق خوب تو بازارچه ی محل مون، باعث شکستن قیمتها شده! مدتی پیش یکی از فروشنده ها  به اسم مجید یک مغازه  زد به اسم ارزانفروشی حمیدی و اعلام کرد اجناسشو زیر قیمت بازار و به قیمت عمده فروشی عرضه می کنه. اولش فروشنده های بازارچه صداشون در آمد که این کار درست نیست و ...اما وقتی دیدند مجید به حرفشون گوش نمی ده، اونا هم مجبور شدند قیمت اجناسشون رو پایین بیارن. الان فروشنده ها دست به یکی کردند و قرار گذاشتند قیمتها رو اینقدر پایین بیارن تا روی مجید کم بشه! همسرم به مجید و فروشنده ها می گه همین روزاست که همه تون ورشکست بشید و سر از زندان در بیارید!

فعلا که تو بازارچه سر این رو کم کنی ها، دنیا به کام مشتری هاست.(البته به مشتری هایی که نسیه خرید می کنند ارزون نمی فروشند!)

- خب این روی خوب و مثبت ماجرا بود! چون اجناس مجید تو مغازه جا نمی شه، تا وسط بازارچه جنس چیده! فروشنده ها هم در اعتراض به مجید مقابله به مثل کردند و نصف جنسهاشونو از تو مغازه آوردند تو بازارچه و به اندازه ی یک راه گربه برای عبور و مرور مشتریها راه و جا گذاشتند! اگه این بازارچه تو مرکز شهر و تو دید بود تا الان صد باره همه شون جریمه شده بودند.

- می دونم که این پست طولانی شد شانس آوردید از پریروز شروع به نوشتن کردم، اگه از یک ماه پیش شروع می کردم، الان باید کتاب می خوندید.


*****

http://s3.picofile.com/file/8225581034/000000.jpg
غزل چگونه بگویم ز قطعه های تنت؟!
که بیت بیت ِ تو از پیکــرت جدا شده است
 چه سرگذشتِ غریبی گذشت از سَرِ تو!
چگونه تاخت که سرتا سرت جدا شده است؟

"عـارفه دهــقانی"


ایام اربعین حسینی(ع) رو خدمت شما دوستان عزیزم تسلیت می گم ...عزاداریهاتون قبول و التماس دعا

نظرات 19 + ارسال نظر
علی امین زاده سه‌شنبه 10 آذر 1394 ساعت 12:23 http://www.pocket-encyclopedia.com

چند بار برای ماموریت اراک آمدم اما یک شب بیشتر اقامت نداشتیم و فرصتی برای دیدن شهر نبود. ضمن اینکه هر جا هم ما رفتیم همه اش کارخانه بود! اونقدر که برای من سوال شد بود آدمهای اراک کجا زندگی می کنن؟!
ضمناً توی زمستون هم اومدیم. بهترین فصل اراک برای سفر

آقای امین زاده خوبید؟ اراک جزء شهرهای سیاحتی نیست و معمولا کسانی برای مسافرت شهر ما رو انتخاب می کنند که اینجا فامیل دارند.
ببم جان احتمالا شما وارد شهر اراک نشدید و از کارخونه ها که در چند کیلومتری شهر هستند بازدید کردید
زمستون هم زمستونهای قدیم...از شدت سرما سنگ می ترکید و همیشه یک متر برف روی زمین بود الان دیگه از اون خبرها نیست

دادو سه‌شنبه 10 آذر 1394 ساعت 11:25 http://www.dado23.blogsky.com

سلام
خیلی ممنون از این اشارات و روشنگری ها

شهر ما بنا به روایت یک اروپایی در زمان صفویه (1500 میلادی ) یکی از 5 شهر بزرگ جهان بود !! و حالا بعد از 500 سال که از آن روایت می گذرد یکی از 5شهر بزرگ ایران می باشد !! و مطمئن نیستم در 500سال آینده یکی از شهرهای بزرگ استان باشد !! این تعاریف بنوعی چرخه تکامل داروین را زیر سوال می برد !!؟؟

تبریز از زمان های خیلی قدیمی تر یک فدرالیته خاص از انواع محله هاست با استقلالی از انواع فعالیت ها و کسب و کار !! برای همین نمی شود تعاریف شما را برای کل شهر بکار برد ولی میان سوپری ها محل ، قصاب های محل ، نانوایی های محل ، بیکارهای محل ، آخوندهای محل و ... می توان وجه تمایزی قائل شد ... برای همین این قسمت را بی خیال می شویم !!!

یک آقایی در پایتخت از راههای مشروع یا نامشروع به شهرتی دست یافته با عنوان " مستر تستر !! " و راه می افتد توی رستوران ها و غذاخوری ها و تعیین سطح می کند برای آنها که کجا غذاش خوبه و کجا متوسطه و کجا جمع بکند برود کفاشی باز بکند !! از کمی قبل تر از مستر تستر ، دادو بواسطه ی اینکه سابقه ی طولانی در رستوران گردی و شکم چرانی در بیرون خانه دارد به این کار اشتغال و به چنین راهنمایی هایی اشتهار دارد ، البته نه برای مسافرین غیر تبریزی ( که برای مسافر تبریز همه ی غذاخوری ها و رستوران ها خوب است !!) بلکه برای دوستان و آشنایان و همشهری ها !!! حضور مکرر من در یک فست فودی یک قوت قلب است برای ادامه کار و حساس هستند به یادداشتی که بعنوان نظر می نویسم و پایبند هستند به رفع ایرادهایی که به غذا و یا نوع برخورد می گیرم !! البته برای مسافرین می توان یک تعریف کلی داد تا در مسیر گردشگری شان از این گزینه استفاده برده و اوقاتشان هدر نرود !!

با توجه به اینکه هر جایی برای هر جمعی مناسب نیست و هر مشتری با توجه به شرایطش محل خاصی باید برود ، در صورت مسافرت به تبریز قبلا هماهنگ کنید تا اوقات خوشی برایتان برنامه ریزی و آرزو کنم !!



فرا رسیدن ایام اربعین حسینی تسلیت باد

سلام
امروز داشتم فکر می کردم که شما از وقتی طنزپرداز شدید خیلی کم پیدا شدید اینطور که معلومه حسابی برای کار جدید وقت می ذارید اما ببم جان نوشتن مطالب طنز درستون روزنامه باعث شده شما حسابی طناز بشید چون بعینه می شه رگه هایی از طنز رو در کامنتتون دید.
مستر تستر رو می شناسم اتفاقا چند وقت پیش از یک نفر سوال کردم مطمئن باشیم که مستر تستر دستش با مدیران و صاحبان رستورانهایی که معرفی می کنه تو یک کاسه نیست؟ ...گفت نه! چون از غذای بعضی رستورانها هم بد می گه
جناب دادو شما به من کار نداشته باشید فرض کنید یک نفر که شما رو نمی شناسه این پست رو می خونه شما لطف کنید برای این خواننده ی ناشناس ما چند تا از رستورانهای خوب شهرتون و همینطور چند تا از جاهایی که سوغاتی های شهرتون رو می فروشند معرفی کنید. ممنون
راستی اول بنویسید سوغاتی تبریز چیه

مگهان سه‌شنبه 10 آذر 1394 ساعت 10:45 http://Meghan.blogsky.com

من این پست رو خوندم ولی اصلا اسم شهرتون رو ندیدم:|
تا جایی که رسیدم به فتیر و اون آقای رشتی که همشهری منم هست، نمی دونم شما کجایید اما میدونم که در اراک همچین جایی هست که کلوچه فومنم درست می کنه:) ؛)

خوش آمدید مگهان بانوی عزیزببخشید چون خواننده های همساده ها همه می دونند من اراکی هستم یادم رفت اسم شهرمونو بنویسم بله همشهری شما کلوچه ی فومن هم درست می کنند اما من تا الان کلوچه هاشونو نخریدم این بار که برم اونجا حتما کلوچه هم می خرم

ناهید سه‌شنبه 10 آذر 1394 ساعت 09:06

سلام مریم جان عزیزم
خسته نباشی از نوشتن این متن طولانی، واقعا دستت درد نکنه پست متفاوتی بود، حیف که اهل خرید نیستم و کاسب‌های محل رو اون طور که باید نمی شناسم، فقط چند ماهیه که نزدیک خونه مون فروشگاهی افتتاح شده به اسم ستاره ی شرق که تبلیغ می کنه ۲ تا بخر ۳ تا ببر ، نمی دونم چه سیاستیه ولی هر چی که هست سوپر مارکتهای محل رو بیچاره کرده ، همه دست رو دست گذاشتند و از بیکاری دارند غاز می چرونند...
به هر حال ممنون از معرفی کاسبان شهرتون، اگه خرید ضروری داشتم حتما نماینده مو به شهرتون می فرستم
راستی فعلا به رسم قدیم ط ن ب رو کسب کنم تا بعد

سلام نی جان عزیزم پست من بیشتر به درد شهرهای کوچکتر می خوره حتی اگه شما اسم کاسبها یا رستورانهای تهران رو برای من بنویسی شاید گذر من به اونطرفها نیفته
ط.ن.ب مبارک باشه به قول آقای ستاریان 7 صندوق جواهرات اصل تقدیم به نی جان عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد