همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

دستپخت همطاف

سلام

برنامه دستپخت رو دیدید؟ یه گروه در چند مرحله-روز آشپزی می‌کنند. بعد بالاترین امتیازگیرنده، راه می‌یابد به مرحله بالاتر

جالب اینجاست امتیازدهی صرفا برای طعم و مزه دستپختها نیست، تمیزی (ظرف سِرو و میزکار) سطل زباله‌ها (تفکیک خشک و تر) سرعت عمل و رعایت نوبت پخت، علاوه بر انتخاب صحیح مواد.

یه بخش هم دارد که در ابتدا اسم غذا رو نمی‌گویند و شرکت کنندگان با دیدن مواد اولیه باید تشخیص بدهند ... حضورذهن و هوش و سواد

برای سرآشپز شدن این همه مهارت نیاز است. بعد برای مادر شدن یا پدر بودن چی؟ برای مدیر و مسئول شدن؟

***

"تزیین این بشقاب مرا یاد مادرم انداخت"

این جمله رو داور خارجی! با دیدن دیزاین یکی از شرکت کنندگان گفت. خوو منم در ابتدا خوشحال می‌شوم چون این جمله برای منِ ایرانی، بار معنایی مثبت دارد و تحسین به حساب می‌آید. منتهی منظور داور چیزی خلاف این بود. یعنی شیوه تزیین، قدیمی است شبیه دوره قبل! دوره مادر و مادربزرگا. والا

***

یه برنامه دیگر هم این اواخر پخش می شود... از کجا شروع کنیم ؟

شروع یه کسب و کار با موجودی پایین ... گفتنی است برنامه از کجا شروع کنیم کاری از گروه اقتصاد شبکه یک سیماست که با هدف ترویج کارآفرینی ساخته شده است. و راههای ایجاد کسب و کاری موفق و درآمد زا را از زبان کارآفرینان موفق آموزش می‌دهد تا زمینه  ورود افراد به حوزه کارآفرینی بدون نیاز به حمایت های مستقیم دولت، فراهم شود.

البته در همه برنامه ها داشتن تجربه و تخصص، نیاز اولیه معرفی شده است ها و البته همت در بازاریابی محصول .

فقط این سرمایه اولیه برای من یخده زیاداست. اغلب بین 10 تا 50 میلیون نیاز داشتند برای راه اندازی کارگاه و کسب و کاری مستقل... اینجاست که همیاری خانواده و فامیل را می طلبد.

چه خوب می‌شود در دورهمی های مناسبتی‌مان چنین مواردی مطرح شود . زمانی که دورتادور اتاق نشستیم و ظروف آجیل و میوه پیش رویمان است از شروع یه کارگاه حرف بزنیم و درباره سرمایه اولیه و آینده شغلی اش بحث و گفتگو کنیم. والا مفیدتر خواهد بود تا صحبت درباره نماینده شدن فلانی یا تیپ فلان هنرپیشه در شهرزاد!!

دوستی همسن و سال دارم که الحمدالله امسال، تنها پس ازگذشت نه سال از ازدواجش صاحبخانه شد. نه خودش نه همسرش ارث پدری آنچنانی نداشتند، فقط یخده مدیریت مالی کردند و البته کمک از آشنا و فامیل... وقتی برای خرید خانه می شود پول جمع کرد خوو برای راه اندازی یه کسب و کار که مبلغ کمتری نیاز است.

اینجاست که باید از دوستان و خویشاوندان کمک خواست. این مهارت یاری خواستن رو در خود و فرزندانمان تقویت کنیم. تمام

 

نظرات 12 + ارسال نظر
شنگین کلک جمعه 4 دی 1394 ساعت 00:30

سلام و عرض ادب
بله من هم چند بار این برنامه دستپخت را دیده ام اما دون دومی را ندیده ام اما با تعریف هایی که شنیدم بنظرم نمیاد چندان کاربردی باشه . یحتمل بیشتر جنبه های تبلیغاتی و جو خوب سازی داشته باشه !
اما گذشته از همه اینها دستپخت خوب داشتن بنظر من یک استعداد است و بعضی ها بدون هر آموزش اون را دارند همونطور که بعضی ها هر چیزی بکارند سبز میشه بعضی ها هم هرچه مواظب یک گیاهی باشن آخرش خشک میشه . بعضی ها هم هرچی و هرجوری بپزند خوشمزه میشه و بعضی ها هم با خواندن ده تا دستور تهیه آخرش حاصل کارشون میشه مثل ترشی پیاز جوشیده
اما ندیده و نچشیده یقین دارم که دستپخت شما خیلی خوشمزه است . البته یک قاعده کلی را من کشف کردم که در 90 درصد موارد درست از کار درمیاد و اون این است که دستپخت مادربزرگ ها از مادر ها بهتره . البته دستپخت همسران که دیگه عالیه

سلام
ارادتمندیم
والا این برنامه دومی اگه جنبه تبلیغی داشته باشه به نظرم بهتر از اون یکی برنامه است که مثلا مشاغلی رو نشون میده رو به ورشکستگی، کیف دوزی و نساجی و لامپ و ... اونم صرفا بابت جنس ایرانی نخریدن ماها... صاحبان کار می آیند و از مردم می خواهند که جنس ایرانی بخرند و دلیل بیکاری و تقلیل کارگر و سایر رو فقط ، نخریدن خلق الله معرفی می کنند!!
و
ممنون از یقین ندیده و نچشیده شما...

نگین پنج‌شنبه 3 دی 1394 ساعت 15:37

سلام بر همساده های عزیز و همطاف بانوی نازنین

آشپزی که عشق منه (البته بعد از همسرجان)

یعنی هرگز یاد ندارم زمانی از آشپزی گله مند یا ناراضی بوده باشم
کلاً هروقت حالم خوب نباشه میرم تو آشپزخونه یه غذای خوشمزه درست میکنم بقول جوونها هم یه حالی به اهل خونه میدم هم حال خودم خوب میشه!

در مورد قرض کردن پول برای خونه یا کسب و کار با اجازه شما منم بشددددددّت مخالفم!
چون خودم به تلخی تجربه ش کردم!

زمانی که اولین خونه رو میخواستیم بخریم به همسرجان گفتم از خواهر و برادرت قرض بگیر .. گفت نع! خیلی محکم و قاطع هم گفت .. آقا از من اصرار و از ایشون انکار تا بالاخره راضیش کردم با خواهرش صحبت کنه .. تا اینکه یه خونه مناسب دیدیم و تا پای قولنامه هم رفتیم طوریکه خواهرشوهرم مبلغی ریخت به حساب همسرم تا کم و کسر پول خونه جور بشه ..

معامله در لحظات آخر به هم خورد و ما اون خونه رو نخریدیم
اما پول خواهرشوهرم در حساب همسرجان موند

ما کماکان دنبال خونه بودیم که باد به گوشمون رسوند که عزیزی فرموده اند:

این پولی که مال فلانیه (پول خواهرشوهرم) و تو حساب شماست ، هر سودی که بیاد روش برای شما حرامه!!!!!

دیگه پشت دستمو داغ کردم جز خدای بالا سرم از احد الناسی درخواست کمک نکنم

خدابیامرز مادربزرگ پدریم همیشه میگفت:
اگر از درد بی گوشتی بمیرم
کلاغ از دور قبرستون نگیرم .......

سلام بر شما
درسته آشپزی حال خوب کنه... البته برای همطاف، خوردن خوشمزه ها حال خوب کن تره
ولی من همچنان با قرض پول و کمک از دیگران موافقم. خوو الان برای نیازی پول لازمم بعدها همین احتمال برای اطرافیانم پیش میاد و من کمکشون می کنم... شخصا بین دوست و آشنا بده و بستان مالی رو بارها و بارها تجربه کردم هم قرض دادم هم قرض گرفتم و به خیر و سلامتی منجر به شر هم نشده شکرخدا...
بله بارها هم شاهد اختلافات مالی خانواده ها بودم منتهی به نظرم بیشتر این کدورت ها بابت ندانم کاری و گاها بی صداقتی طرفین بوده... وگرنه هنوز هنوزه حسرت خانواده هایی رو می خورم که با همیاری مالی خودشون رو کشیدند بالا و تقریبا همگی در یه سطح هستند. چه کمک هزینه کسب و کار چه ازدواج چه تحصیل ... به به، به این یکدلی و مودت...
متاسفانه گرامی خواهرهای خودم با بی تدبیری باعث شدند بین همسرانشان بیشتر رابطه رقابتی باشد تا همیاری .البته همطاف هنوووز متاهل نیست و شاید این خوش بینی اش برای همین روابط دوستانه اش باشد

مریم پنج‌شنبه 3 دی 1394 ساعت 14:42

سلام
سارا بانو عشق که باشه غذا بدمزه نمی شه ...تو کامنتی که من نوشتم صحبت از دیزاین بود نه مزه . من نوشتم مادرها شاید غذاشون دیزاین خوبی نداشت اما چون غذاشونو با عشق درست می کردند علی رغم ظاهر ساده ش، خوشمزه و اشتهابرانگیز بود
شما هم مطمئنا غذاها رو با عشق به اعضای خانواده درست می کنید برای همین غذاهاتون خوشمزه می شه

سارا... پنج‌شنبه 3 دی 1394 ساعت 11:24

سلام...

برنامه دستپخت را گذرا دیدم ... چون اصولا از آشپزی خوشم نمیاد .... برنامه های مربوط به آشپزی هم برام جالب نیست ... در ضمن منم نفهمیدم ؛ آشپزی با عشق؛ اما غذای بدمزه!... یعنی چی!!؟...... والا من همیشه به اجبار آشپزی میکنم ... اما شکرخدا غذاها خوشمزه است ... یعنی اینطور میگن

در مورد همیاری مالی فامیلی ... به شدت مخالفم ... یعنی فقط اگر قصد دارید ...ارتباطتتات فامیلی یا دوستی تون بهم بخوره ... اینکار را انجام بدید ...
من اینقدر نمونه هاش رو دیدم که نگوووو...... حتی این بلا سر خودم هم اومده
خلاصه اش اینه که وقتی به هرشکلی پای پول وسط میاد... هرچی عشق و علاقه و دوستی و مودت و اتباطات خونی و فامیلی هست ... از بین میره و به جاش نفرت و کینه و دلخوری و ناراحتی میشینه.......
ممنون همطاف جان از پستتون

سلااام
منم از آشپزی زیاد خوشم نمیاد منتهی از دیدن برنامه و فیلم و سریال خوراکدار و آشپزی خوشم میاد... اون سریال کره ای رو هم صرفا برای صحنه های آشپزی و سرو غذاها نگاه می کردم ها... منم به اجبار آشپزی می کنم(با تهدید ضعف دل و غرولند روده ها) و البته دستپخت خودم رو قبول دارم شدید خیلی کم برای دیگری آشپزی کردم خوو
و
باز هم پول و دلخوری

ذهن زیبا چهارشنبه 2 دی 1394 ساعت 14:19 http://Zehneziba1.blogfa.com

مردم معمولا تا به چیزی احتیاج نداشته باشن بهش فکر نمی کنن-فامیل هم تا مشکل شغل نداشته باشن معمولا درمورد این مسائل بحث و گفت و گو نمی کنن این مطلب جدا از شراکت مالی و بحثای پیش روشه که خیلی ها گریزانند.
من فکر می کنم اگر همفکری کنن خیلی بهتر از پول روی هم گذاشتن و شروع یه شغله
گل برای تو

اول از آخر: ممنون برای گل
بعد:منم با همفکری فامیلی موافقم

ناهید سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 16:27

سلام همطاف جان
روز اول زمستان بر دوستان عزیز همساده ها مبارک باد
منم برنامه ی دستپخت رو ندیدم ، صدا و سیما از یه طرف تو سر برنامه های اونور آبی می کوبه و از طرف دیگه در تولید و ساخت سریال و فیلم ، بشدت از اونور آبیها تقلید می کنه ، فقط تو سریالهایی که تعدد زوجات رو ترویج میدن ، معلوم می شه آهان این فیلم از خودشونه
البته علاقه ای به دیدن این برنامه ها ندارم ولی گاهی مجبور می شم بعضی هاشو ببینم
و اما در مورد کسب و کار ! الان وقتی اقوام و فامیل دور هم جمع می شیم از بس میگن" حضرات دزدیدند و خوردند و بردند " دیگه حالی نمی مونه که بخواهیم کارآفرینی بکنیم
یادش بخیر خدابیامرز پدرم اینکارو مرتب انجام می داد و الحق که خوب هم مدیریت می کرد و خیلی از جوانهای فامیل اون زمونا از این طریق خونه دار شدند:راضی

سلااام نی جانم
.
خوو پس خوش به حال همطاف، چون برنامه اونور آبیها رو ندیده، اینوری ها برایش جدیده
اگر برای خودمان و درآمد و جیب خودمان حالی نباشد که کلاهمان پس معرکه است... من می گویم به جای اینکه وقت و سرمایه مان را تلف کنیم که کی خورد و کی برد و چی شد... متمرکز شویم به حال و اوضاع مالی خودمان که چه کنیم چه بخریم چه بفروشیم... قسمت بزرگی از مالکین گلبهار از استان دوست وبرادر سیستان بلوچستان است. از یکی شان پرسیدم جریان چیست که در هر خیابان یکی دو نفر زابلی یا زاهدانی زمین و خانه خریدند.راحت گفت در ولایت ما یه موقعیت مناسب که می بینیم به بقیه هم خبر می دهیم تا همه بهره ببرند
خدا رحمت کند گرامی پدر را. روش درست همین بزرگتری کردن و مدیریت تا انجام کار است. حالا چه خانه دار شدن چه ایجاد کسب و کار

kamangir سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 12:20 http://ranandegan.blogsky.com

سلام
اونوقت آشپزی یعنی چه ؟؟؟؟؟؟
هیچی مثل آماده خوردن نیست آی حال میده سر سفره ی چیده شده بشینی من این مهم را بارها تجربه کرده ام

سلام
واقعاواقعا آماده خوری لذتبخش است آن هم از نوع پرملاط و خوش آب و رنگش

علی امین زاده سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 11:43 http://www.pocket-encyclopedia.com

من این برنامه رو ندیدم.
حقیقتش زیاد نمی تونم با هنر آشپزی ارتباط برقرار کنم. هر موقع تصمیم می گیرم یه چیزی رو آشپزی کنم آنقدر از مواد اولیه اش کش می رم و می خورم که هیچ وقت به مرحله ی فاینال نمی رسه.

من با هنر آشپزی رابطه خوبی دارم منتهی با مقوله آشپزی و آشپزخانه خیر

سهیل سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 11:19 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام ووقت بخیر
این برنامه دست پخت را به صورت جسته و گریخته در هنگام گردش اقماری بین شبکه های تلویزیون دیده ام . جالب اینکه داورشون یه خارجی هستش فکر کنم فرانسوی باشه و جالبتر اینکه قیافه اش من رو یاد این بنده خدا صاحب مرحوم شرکت سیب گاز زده (اپل) می اندازه (اسمش رو یادم رفته اینهمه توضیح بابتش دادم خوووو(به قول خودتون) از همون اول بگو استیون جابز) دیگه . خداییش جایزه هایش هم جایزه هستش .
همون اول که این برنامه را دیدم با خودم گفتم خدارحمت کناد برنامه سازهای اونور آبی را که اگر اون برنامه "بفرمایید شام" رو درست نمیکردند کجا تولیدکنندگان فکور و خلاق اینورآبی به ذهن اشون ساخت همچنین برنامه ای و مهمتر از همه اجازه پخش همچنین برنامه ای از شبکه هر ایرانی ، شبکه یک . میدادند . به هرحال بگذریم
در مورد دور همی و دست بالا زدن برای ایجاد اشتغال در خانه و خانواده متاسفانه اینگونه همیاری و همکاری ها همچون خیلی از همیاری و همکاری های قدیمی کم شده و بیشتر هم شاید به خاطر این استکه که ته اش یک سری اختلافات بیشتر مادی بوجود می آید که دیگر باعث برود تنش ها می شود و به همین خاطر وارد اینگونه مقولات نمی شوند .
راستی این عکس هندوانه ای را که گذاشته اید من را به تفکری عمیق فرو برده است و آن هم اینکه خداییش این هندوانه چقدری بوده که قاعده این سه طبقه به آن گل و گشادی هستش ، پس کل هندوانه چی بوده و تازه با قیمت شب یلدایی هندوانه اونوقت این چقده می ارزیده . گرچه فکر کنم که عکس بیشتر جنبه تزئینی داشته باشد و کار شمایان نباشد .

سلام همشهری.عاقبتتون بخیر و خوشی
خداییش در بحر چهره ها و اسامی نبودم. الان که دقت کردم دیدم حق باشماست یخده شبیه مرحوم جابز است این جناب فرانسوا حسین فرانسوی که حدود ٢٠ سال به صورت حرفه‌ای و به عنوان سرآشپز در کشورهای فرانسه، آلمان و لوگزامبورگ کار کرده و افتخار می کند که شیعه است. همسرش ایرانی است خوو
با این نظر شما که همیاری ها نسبت به قدیم! کم شده هم موافقم. به نظر من دلیلش خودمحوری اعضا باشد. الان همانطور که ریاست پدر در خانه رو هواست. ریش سفیدی و تجربه مسن ترها هم بی اهمیت شده است. انگار همه همه چیزدان شدیم و البته حوصله مثلا منت گذاشتن یا سوال و جواب رو هم نداریم.
عکس تزیینی است. برای شب چله ما انار و برگه های میوه خشک رو بیشتر قبول داریم تا هندوانه... راستی در زمان قدیم! کودکی شما مثلا شب چلگی هندوانه می خوردند خلق الله؟
در اخبار شنیدم یه مسئول پایتخت نشین می گفت کیلویی 4000 تا 4500 برای هندوانه معقول! است.

مریم سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 11:13

یادش بخیر یکی از اقوام چند سال پیش می خواستند خونه بخرند گفتند "باید" فامیل به ما کمک بکنند . بعد هم مشخص کردند که هر خانواده چه مبلغی "باید" بهشون بده
ما این مبلغ رو با بدبختی جور کردیم و بهشون دادیم یکی از فامیل ها گفت ندارم و نداد .
فامیل فوق الذکر خونه رو خریدند اما از کوچیک و بزرگ آنچنان کینه ای از این خانواده ای که بهشون پول نداده بودند به دل گرفتند که الانم رابطه شون حسنه نیست!(شاید حدود 20 سال از این ماجرا می گذره)
ضمن اینکه به بقیه هم "دستت درد نکنه" نگفتند و پول هیچ کس رو بهشون برنگردوندند
همطاف جان به نظر من آدم چند سال دیرتر خونه دار بشه بهتره تا اینجوری صاحب خونه بشه!

قرض الحسنه شنیده بودم
ولی قرض الپَس نده، نه!

مریم سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 11:05

سلام همطاف بانوی عزیز
- برنامه ی دستپخت رو ندیدم در واقع هیچ کدوم از برنامه های تلویزیون رو نگاه نمی کنم .
چرا تو این برنامه از داور خارجی استفاده می کنند؟
این جمله ی داور "تزیین این بشقاب مرا یاد مادرم انداخت" اصلا خوب نبوده شاید غذای مادرها تزئین آنچنانی نداشته باشه اما تو غذاشون یک دنیا عشقه، برعکس تزئین امروزیها که بیشتر برای منم منم زدن و خودنمایی انجام می شه
- با مورد دوم به هزاران دلیل موافق نیستم! به نظر من بهتره هر کسی دستشو به زانوی خودش بگیره و بلند بشه .
در ضمن الان بانکها با بهانه های مختلف وام می دن چرا آدم دیگران رو در معذوریت قرار بده؟

سلام سلام
والا منم قصد تماشای دستپخت رو ندارم منتهی باتوجه به دردسترس بودن فقط شبکه یک و دو... هرزمانی که تی وی رو روشن کردم پس از تبلیغات عظمی! تیتراژ این مسابقه پخش می شد.گویا منتظر تماشای همطاف برای شروع هستند
من ایرادی در خارجی بودن داور نمی بینم به هرحال در دنیای امروز سرآشپزهای معروف خارجی هستند...(در سایت برنامه توضیح داده که:در هر مسابقه ۳ نفر به عنوان داور حضور دارند که همگی فارغ التحصیل مدارس آشپزی بین المللی ( اروپایی ) می باشند.)
این جریان پخت غذا با عشق چیه که همه جایی شده! سالها قبل مهمان دوستی بودم بین حرفهایش گفت "شاید غذاهام خوشمزه نشه منتهی با عشق پختمشون"
و اما مشارکت خویشاوندی و رفقا در راه اندازی کسب و کار... شخصا ناراحتم چرا خانواده خودم این روش رو به کار نبستند، یکی که نه چند نفر از آشنایان چه برای کسب و کار چه خرید خانه و مراسم ازدواج با کمک اطرافیان راحتتر کارهایشان را پیش بردند ها.
برای ضمانت همین وامها نیز نیازمند یاری سبز اطرافیان می شویم خوو

دادو سه‌شنبه 1 دی 1394 ساعت 11:01 http://www.dado23.blogsky.com

سلام
روز اول زمستان است و تا بهار چیزی نمانده است !!

دستپخت چیز خیلی خوبی است ، شرط پسند افتادن دستپخت برای دیگران ، پسند افتادن آن برای خود دستپخت پز است !!! داور کیلویی چند !؟!؟
خواندن داستان های موفقیت دیگران شیرین است ، جملاتی ساده و در دسترس ذهن ولی رسیدن به موفقیت بسی طاقت فرساست ، درگیر شدن با همبن مفاهیم ساده که هر روز بیخیال از کنارشان می گذریم ...

سلام
دی رسید و باز زمستانی دگر
بعضی شرکت کنندگان با شما هم رای بودند که ادویه اش برای خودم اندازه بید، حالا داور ذائقه دیگری دارد فبها
بلی بلی قبول دارم که راه افتادن یه شغل به همین راحتی که در این 10 دقیقه برنامه مستند بیان می شود نیست.منتهی شدنیست پشتکار می خواهد و همیاری البته.چه اون عرقگیری سنتی و بودادن آجیل چه ساخت کود مایع و تولید گل.
کلهم بهتر از بیکار بودن است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد