همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

به بهانه یکسالگی

                                  

  رسانه پیام است – (مارشال مک لوهان -واضع نظریه دهکده جهانی )

پیر مردان شهرما ،هنوز در بهت ذوب آهن اند . برای آنها -که بزرگترین کارخانه ای که دیده اند ریسندگی نوین بود که با همه عظمت و وسعت در اندر دشت اش ،به اندازه فضای ورودی کارخانه ذوب آهن اصفهان  هم نیست ، و دشت پهناور ریز و غلامخواست را گز به گز با پای پیاده و روستا به روستا به امید بوجاری چلتوک و کسب اندکی برنج خوش خوراک و معطر لنجان  پیاده پیموده اند و در دهه 50 آن دشت گسترده را زیر انبوهی ازساختمان های بتنی و سوله های آهنی یافته اند و قطار قطار سنگ آهن را در ورودِ به ذوب آهن و تریلی تریلی میلگرد و فولاد را در خروجی آن دیده اند ، حق است که با تعجب به همدیگر بگویند :

یِ ذُوبدی آهنی می گوی آ یِ ذُوبدی آهنی میشنووی!!

و ما ، میانسالانی که هنوز به یاد داریم وقتی پسر همساده به سربازی می رفت بعد از چهار ماه نامه ای که به محضِ رسیدنش به پادگان عجب شیر نوشته بود را ،از پستچی می گرفتیم و برای مادر بیسوادش می خواندیم و به همه کوچک و بزرگ فامیلش – هر که از احوال او شده پرسان ، یک به یک را همه سلام بر سان -!! سلام بدون ملالش را می رساندیم ...

 و هر گاه ماشین باریِ کامیوندارِ شهرمان در کُتل مادر و دختر بوشهر چپ می شد، ژاندارم تلگراف به دست را می دیدیم که سراغ خانه صاحب ماشین را می گرفت و تلگراف را برای حاجی می خواندیم که شوفره مختصر و مفید نوشته بود : من انار خورد ،ماشین وارونه ، علی علی حرکت !! یعنی زود بیا که از پاسگاه کازرون درش بیاریم ...

برای ما نیز ،بهت همان بهت است !!

یِ تلگرامی می گوی و آ  یِ تلگرامی می شنُووی !!

اصلاَ در همان روز های اولی که جو کامپیوتری شد و کم کمک کامپیوتر رو میز مهندس ها و دکترهای جوان جا گرفت و هنوز حتی مهندسان و دکترهای قدیمی و -حتی بعضی اساتید -دانشگاه تو حرفاشون می گفتن ما نیازی به کامپیوتر و این بازیا نداریم !! ما خودمون را بیسواد بیسواد می دونستیم !!

آخه اون روزا می گفتن تا پایان قرن بیستم هرکس نتونه  با کامپیوترکار کند ،بیسواد است .

ولی این بیسوادی مدت زیادی طول نکشید . نرم نرمک رسید. غول ارتباطات به حواس ما امتداد پیدا کرد و جزیی از سیستم عصبی ما شد .

هنوز ازتاسیس اولین وبلاگ فارسی چهارده پانزده سالی بیش نمی گذرد که  نرم افزار های گوناگون در گوشی های موبایل عرصه ارتباطات را تسخیر کرده است . برای آن ها که دغدغه پیشبرد فرهنگ مردم میهن شان را داشتند و از این که سرانه مطالعه در کشورمان بسیار پایین است ، ناراحت بودند وآرزو داشتند هموطنانشان به مطالعه روی بیاورند ،آیا این رویداد خوبی است ؟

آیا از این که مردممان ، به هر حال اهل خواندن شده اند و ساعاتی را صرف خواندن می کنند ،خبر خوبی است ؟

آیا حضور مستمر در فضای مجازی فی نفسه مثبت بحساب می آید و یا منفی ؟

آیا و ده ها آیای دیگر ..

من اما ، با بضاعت ناچبز خودم دنیای اینترنت و فضای مجازی را اقیانوس پهناوری می بینم که بسیاری از ما از کم عمق ترین قسمت آن بهره می بریم . اما امیدوارم همین فضا و همین رویه فتح بابی باشد برای رشد و پیشرفت فرهنگ همه هموطنانم .

پی نوشت : فردا 23دی ماه اولین سالگرد تاسیس وبلاگ همساده ها است . در این یک سال دوستان عزیز سعی کردند چراغ این آخرین وبلاگ ها سو سو یی بزند . آیا فرداهایی برای وب نویسی هست و یا ما هم در گروه های مجازی موبایلی مستحیل می شویم ؟

نظرات 19 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:58

آقای امیری نوشته تون خیلی عالی بود، یعنی بهتر از این نمی شد ...تبریک می گم به شما به خاطر قلم شیوا و توانایی که دارید
... این روزها وقتی می بینم یکی از دوستان عزیزمون از یک مکان دورافتاده ، تند و تند برامون عکس و مطلب می فرستند منم مثل پیرمردان شهر شما، مات و متحیر از خودم می پرسم مگه می شه؟!!!
این تغییر و تحول ناگهانی، من یکی رو که حسابی غافلگیر کرده! کی باورش می شد که با این سرعت بشه برای هر آدمی در هر نقطه از دنیا، عکس و فیلم و صدا و مطلب فرستاد؟!
به نظر من نرم افزارهایی مثل تلگرام باعث مودت و محبت بین افراد خانواده و دوستان شده چون ارتباطها رو بیشتر و نزدیکتر کرده.
دیروز داشتم به علیرضا شیرازی و اتفاقی که برای بلاگفا افتاد فکر می کردم اوایل سال جاری بود که دنیا برای علیرضا شیرازی و کاربرانش تیره و تار شد و چه بسا شیرازی فکر کرد این بزرگترین شکست در طول زندگیش بوده
اما الان فقط با گذشت چند ماه، شیرازی می تونه به خودش دلداری بده که حتی اگه چنین اتفاقی برای بلاگفا نمی افتاد دیر یا زود بساط وبلاگنویسی برچیده می شد.
به راستی آیا فرداهایی برای وب نویسی هست یا ما هم در گروه های مجازی موبایلی مستحیل می شویم ؟

یادخاطرات سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:56

این شعر هم تقدیم به هر که میخواند

دلتنگ غنچه ایم، بگو راه باغ کو

خاموش مانده ایم، خدایا چراغ کو

کو کوچه ای ز خواب خدا سبزتر، بگو

آن خانه کو، نشانی آن کوچه باغ کو

چشم و چراغ خانه ما داغ عشق بود

چشمی که از چراغ بگیرد سراغ کو

دلهای خویش را به گواهی گرفته ایم

اما در این زمانه خریدار داغ کو

شب در رسید و قصه ما هم به سر رسید

کو خانه ای برای رسیدن، کلاغ کو

قیصر امین پور

سلام
ممنون از شعرتان
خدا رحمت کند مرحوم قیصر عزیز شوشتری گتوندی را با شعر های قشنگش.

مریم سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 10:41

سلام
اولین سالگرد تاسیس همساده ها مبارک گل:
برای من سعادت بزرگی بود که چند ماه در خدمت شما دوستان بزرگوار، مهمونهای عزیزمون و خوانندگان عزیزتر از جان بودم ... حضور در جمع شما عزیزان برای من بسیار آموزنده و مثمر ثمر بود.

سلام
حضور شما در این جمع باعث رونق آن شد . این را همه دوستان عزیز واقفند و نیز آقای ستاریان عزیز که با کلنگ زنی این وب موسس شدند و فیلشان هوای کویریات کرد ...

یادخاطرات سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 09:50

سلام

ما هم23دی ماه اولین سالگرد تاسیس وبلاگ همساده ها را

به شما ودیگر دوستانتان تبریک میگوییم

من اگر عزیزانی را که می شناسم در وبلاگشان نوشتند

سلام

من هم برایشان می نویسم سلام......تا هر زمانی که

طول بکشد..........................................................

سلام
ممنون از دیدارتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد