ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
پست زیر توسط آقای بهنام طبیبیان نوشته و ارسال شده است ...با تشکر و سپاس از این دوست عزیز
کودک که بودیم موقع بازی شاه و وزیری هر کداممان شاه میشد فورا" تن صدا و رفتارش عوض میشد.این شاه فقط وزیر داشت و جلاد و دزدی که به چنگ افتاده بود.هیچ وقت نشد شاه به وزیرش بگوید مثلا" یک بیت شعر بخواند.یا دزد را وادار کند که کاری مفید انجام دهد یا جلاد و دیگران را وادار کند مثلا کوچه محل سکونتمان را آب و جارو کنند.آنچنان احکام عجیبی صادر میشد که با همان عقل کودکی هم ناسازگار بود.در عصر پادشاهیمان یکی را وادار میکردیم دیگری را کول کرده و تا سر کوچه ببرد.یا از خودش صدای مرغ و خروس و الاغ درآورد یا بر روی دستانش راه برود.ملایم ترین حکم سبیل آتشین بود که توسط جلاد بر روی دزد بیچاره اجرا میشد.
الان شاید دلیلش را بتوان فهمید.وقتی منصبی بدون زحمت و بر اساس بخت و اقبال به کسی برسد امر برایش مشتبه میشود که لابد شانسی است که یکبار در خانه اش را زده و اگر غفلت کند پشیمان خواهد شد.لذا این فرصت محدود را غنیمت شمرده و سعی میکند حداکثر استفاده را ببرد.در یک جامعه مردمسالار و دموکرات افراد نه بر اساس شانس و قرعه بلکه با عبور از دالان های آموزش و نهادهای اجتماعی و احزاب موثر خود را در معرض رای مردم قرار میدهند و در صورت اقبال مردم به قدرت میرسند.لذا تفاوت زیادی میان اخلاق و رفتار حاکمان و مردم دیده نمیشود.هرچند مسئولیتشان متفاوت است و حاکمان مجبورند بیشتر به مصلحت مردم بیندیشند تا رضایتشان.اما چون قصد و امکان فریب ندارند و مردم به ایشان اعتماد دارند،این تفاوت قضاوت اخلاقی نمیشود.این روزها که بازار ثبت نام برای فتح دارالشورا گرم و پر رونق است زمان مناسبی است تا عیار خود،جامعه و کسانی که قرار است وکیل رعایای ایران شوند را سنجید.
در طول یک دهه اخیر اتفاقاتی افتاده که به قول اندیشمندی صاحب نام رسیدن به سمت و قدرت قدری آسان شده است. یعنی قیمت وکالت و ریاست ارزان شده و بسیاری را وسوسه میکند که بخت خود را بیازمایند.(منظور شانیت است نه هزینه های تبلیغی و...)تعداد زیاد ثبت نام کنندگان نامزدی در مجلسین نشان از این واقعیت دارد که اشخاصی با خود می اندیشند که رسیدن به مناصب بالا لزوما"به دانش و مهارت و تجربه نیاز ندارد و میتوان با تکیه برقبیله و عشیره و شهرت محلی و خانوادگی به راحتی به جای کسانی نشست که اکنون نشسته اند.از حق نگذریم در مواردی اشتباه هم فکر نمیکنند.وقتی نماینده ای فارسی را درست نمینویسد تا چه رسد بخواهد فلان معاهده بین المللی را تفسیر و فهم کند به نحوی که یک رسوایی اتفاق می افتد، زبان استدلال کند میشود.بگذریم.واضح است که ما احزاب توانمند و بزرگ نداریم که افراد برای رسیدن به مدارج عالی مراتب مختلف را طی کنند.بنابراین کار برای شناسایی افراد صاحب صلاحیت و شایسته بسیار سخت تر از جوامع دیگر است.ای کاش افرادی که در جلسات تبلیغی نامزدها شرکت میکنند این بار به جای درخواست های نشدنی مبنی بر اشتغال فرزند و داماد و...از آنها سوالات مهم تری را میپرسیدند.مثلا"نظر آنها را در باره توافق ایران و غرب بر سر برنامه هسته ای میپرسیدند و تحلیل شرایط پسابرجام را خواستار میشدند.موضع نامزدها را در باره رویکرد دولت مستقر و نگرش آنها را مبنی بر موافق،منتقدو...جویا میشدند.آز آنها میخواستند که پنج کتابی که اخیرا" مطالعه کرده اند را در یک ساعت معرفی کنند.بپرسند روزانه چه روزنامه،مجله و سایت خبری را مطالعه میکنند.تعداد کمسیونهای مجلس و وظایف انها را شرح دهند و بگویند در صورت راهیابی به مجلس حضوردر کدام کمسیون را برای منافع ملی و نه شخصی مفیدتر میدانند(نقل است که کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و برنامه و بودجه به دلایلی که همه میدانند متقاضی بیشتری دارد).با توجه به تدوین برنامه ششم توسعه راهکار دستیابی به رشد اقتصادی هشت درصدی،تورم و بیکاری تک رقمی چگونه امکان پذیر است؟این سوالاتی است که به ذهن نگارنده رسید.احتمالا سوالات مهمتری وجود داشته باشد،اگر کسی باشد که بپرسد...
راه درازی در پیشه
سلام و وقت بخیر
از وقتیکه این مطلب به روز شد و در اینجا ثبت گردید و خواندمش هی با خودم کلنجار می رفتم تا یک چیزی بگم و نمیگفتم . ولی الان دیگه تصمیم گرفتم که اون را بگم هرچند شاید هم چندان مهم نباشه و چندان قابل توجه نباشه ولی . . .
آیا به نظر شمایان با توجه به این رد صلاحیتهای گسترده ای که از یک طیف خاص صورت گرفته و اکثریت افراد یک گروه خاص را در غربال نگه داشته اند . اگر این سوالاتی که اینجا مطرح شده و سوالاتی از این قبیل را اگر از کاندیداهای باقیمانده بپرسیم چه جوابهایی دریافت میکنیم . ایا جوابی که میدهند اصلا ارتباط با سوال دارد و ایا جوابهایی که از کاندیداهای مختلف بپرسیم جوابها و دیدگاهها و افق های مختلف و گوناگونی را در مقابل خویش خواهیم دید. وقتی که یک طیف خاص سیاسی توانسته خودش را تنها بازیگر صحنه مثلا انتخابات بکند اونوقت جا برای شنیدن جوابهایی درست و حسابی باقی می ماند .
ایا انتخاباتی که باید از بین انتخاب شده هایی خاص صورت بگیرد اصلا انتخابات هست . من فکرمیکنم که اینبار حتی تعداد آراء بسیاری از نامزدهایی را که به قول خودشان دارای حائز اکثریت اراء شده باشند و به مجلس راه یافته اند را هم اعلام نکنند از بس که تعداد ارائ اشان کم و پایین است .
خلاصه آنکه برادرمن شما اول یک ادم درست و حسابی توی نامزدها پیداکنید تا بعد ازش سوالاتی اساسی و درست و حسابی بکنید.
اول از همه از جناب طبیبیان سپاسگزارم که بحث مفیدی رو مطرح کردن ، از وبلاگ وزین همساده ها بینهایت ممنون که مروج این تفکر بودن و از عزیزانی که با نظراتشون ، خصوصن مریم خانم عزیز با اون کامنتشون ، آگاهی های لازم رو به ما دادن .
نمیدونم من خیلی ناامید شدم یا واقعیت جامعه اینی هست که من میبینم ...
وقتی کسی میگه ما باید افراد صلاحیت دار رو به مجلس بفرستیم ، من از خودم میپرسم : مگه داریم ؟ مگه پیدا میشه ؟ آخه توی این چند دهه چند بار و چندین نفر رو باید امتحان بکنیم و متاسفانه تو زرد از آب در بیان!
توی منطقه و شهر ما ، ( دوره قبل )یکی از مردمی ترین و مخلص ترین افراد جامعه که مردم به اسمش قسم میخورن کاندید شد ! بلافاصله رد صلاحیت شد . نتیجه این شد که اکثریت مردم از حضور در انتخابات امتناع کردن . امسال هم کاندید شده ، و اگه بازم رد صلاحیت بشه بازم آش همون و کاسه همون ...
وقتی احساس میکنم من باید یه نون دونی برا یه نفر درست کنم که برا چهار سال بره و اونجا پشتش رو به من بکنه و سیر دلش بخوره واقعن زورم میاد...
سلام دوباره
در مورد مطلبی که مریم بانو لطف کرده و درجیده بودند باید عرض کنم ، ساختار اجتماعی دارای طبقات زیادی است و با اینکه همه با ساختار طبقاتی مخالف هستند ولی در بهترین شرایط هم حداقل چند طبقه در جوامع وجود دارد !!
حتی در بعد از انقلاب هم با اینکه شعارها عَلی گونه بود ، ساختارها و سازماندهی ها بیشتر عُمَر گونه پیش رفت !! ناگفته نماند که تاریخ نشان داده بود عمر بودن برای دین ضرر دارد و علی بودن برای دنیا ، برای همین روش علی گونه را یک ردیف بالاتر از روش عمر گونه قرار دادند ... در طول تاریخ اکثر مردم در مقام شعار ، علی وار بودن را می پسندند و در عمل از رفتار عُمَری بدشان نمی آید و شاید هم بیشتر می پسندند !!
کسانیکه انتخاب می شوند و یا کاندید می شوند اصولا نمی توانند از افراد درجه اول و حتی دوم باشند ، یعنی حیف است یک استاد دانشگاه کار درست ، یک سرمایه دار خوب ، یک حقوق دان وارد ، یک آدم باخدا و ... بیاید خودش را اسیر دست هایی بکند که برای اقلیت و اکثریت بالا و پائین می روند !! برای این قبیل جاها افرادی که کمی تا قسمتی ضعف شخصیتی و مالی دارند خوب است ، آن وقت همان بالا دستی ها براحتی می روند دنبال کارهای خودشان و هر از گاهی به دست همین مهره ها قوانینی درست می کنند که چند سال بعد باید شکسته شوند تا قانون جدید جایش درست بشود !! پس اگر دیدید یک نماینده ای هر از گاهی قات می زند نباید اخم بکنید و ضعف هایش را به رویش بیاورید !! حتی در خارج از کشور هم همینطور است !! چون این اساس سیاست است ، نماینده ها به کف جامعه نزدیک تر هستند تا سقف جامعه !! اگر نماینده ی فرانسه از نماینده مریخ یک سر و گردن متشخص تر است بخاطر این است که مردم فرانسه یک سر و گردن از مردم مریخ باکلاس تر هستند ، وگرنه اشکال در ترازو نیست ؛ به گیرنده های خود فحش ندهید ، اشکال در فرستنده های خودتان است !
این مهره ها نیستند که تخته بازی می کنند ، اگر از بازی روزگار که تاس هست بگذریم ، این نراد است که مهره ها را بازی می دهد !!
آمدم و دیدم و خواندم. نظر خاصی ندارم. مرسی از اشتراک.
گفتم این رو بنویسم تا نشوم خ-خ (خواننده ی خاموش!)
چند روز پیش دوست عزیزی مطلب زیر رو برام ارسال کرد که فکر می کنم برای شما دوستان عزیز هم جالب باشه:
«شُهرتوکراسی»
در چند سال اخیر، در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله ایران٬ یک لایه جدیدی میان «مردم» و «نهادهای سیاسی» ظاهر شده که امکان «مشارک سیاسی» مستقیم مردم را بیش از گذشته مخدوش کرده است. این لایه متشکل از قشری است که «شهرت» خود را در حوزههای دیگر کسب میکنند و سپس آن را در عرصه سیاست خرج میکنند. افرادی که به صرف «مشهور» بودن به آسانی وارد رقابتهای انتخاباتی میشوند و جای افراد متخصص را در نهادهای سیاسی میگیرند. این روند به تدریج فرهنگ و مسیر «دموکراسی» را به سمت «شُهرتوکراسی» سوق میدهد.
در آمریکا، این پدیده - به شکل جدی - از «رونالد ریگان» (Ronald Reagan) آغاز شد که از حرفه هنرپیشگی پا در عرصه سیاست گذاشت و تا مقام ریاست جمهوری ایالات متحده نیز صعود کرد. وقتی از او پرسیدند «چطور یک هنرپیشه میتواند رئیس جمهور شود؟» پاسخ داد «چطور یک هنرپیشه میتواند رئیس جمهور نشود؟!»
بعد از او هنرپیشگان، ورزشکاران حرفهای، مُجریان برنامههای تلویزیونی و چهرههای جنجالی زیادی مانند «جسی ونتورا» (Jesse Ventura) و آرنولد شوارتزنگر (Arnold Schwarzenegger) و «دونالد ترامپ» (Donald Trump) با استفاده از سرمایه شهرتشان وارد سیاست شدند و در روند و فرهنگ و فضای سیاسی این کشور تاثیر مهمی گذاشتند.
در ایران نیز شُهرتوکراسی به سرعت در حال رشد و شکلگیری است. این رشد در حدی است که به محض این که فردی دارای اندکی شهرت میشود فوراً از او میپرسند «آیا قصد نامزد شدن در انتخابات بعدی را نداری؟». حسین رضازاده٬ الهام چرخنده٬ جواد خیابانی٬ همگی روزی به این سوال پاسخ دادند.
اما چرا «شُهرتوکراسی» یک انحراف از دموکراسی است؟
۱- در شهرتوکراسی معیار فقط «شهرت» است. حتی «محبوبیت» و «منفوریت» افراد اهمیت ثانویه دارد. همین که یک نفر «توجه» زیادی به خود جلب کند - ولو از راه جنجالآفرینی یا تحریک عواطف عمومی - کافی است تا نامزد مناسبی برای عرصه سیاست محسوب شود. او میتواند در فرصت مناسبی حتی توجه ناشی از نفرت را تبدیل به یک سرمایه مهم سیاسی کند. پدیده «دونالد ترامپ» در آمریکا بیانگر همین واقعیت است. در چنین فرهنگی «جلبتوجه» - به جای جلب رضایت مردم - مهمترین ابزار سیاسی میشود.
۲- افرادی که شهرت خود را در حوزه دیگری کسب میکنند و بعد وارد رقابتهای انتخاباتی میشوند٬ از همان ابتدا - و قبل از اینکه برنامههای سیاسی٬ تواناییها و افکار خودشان را به جامعه عرضه کنند - جمع کثیری از «طرفداران» خود را به میدان میآورند و رقابت انتخاباتی را مختل میکنند. مثلاً اگر «تتلو» بخواهد وارد انتخابات بشود٬ ۱ میلیون «تتلی» بیچون و چرا به او رای خواهند داد.
۳- افراد مشهور که وارد عرصه سیاست میشوند با «وجه» هنری/ورزشی/جنجالی خود به میدان میآیند و نه وجه واقعیشان. کمپین انتخاباتی آرنولد شوارتزنگر در انتخابات فرمانداری کالیفرنیا عمدتاً بر اساس شخصیتها و جملات فیلمهای معروفش بود. طرفدارانش به جای «Governor» او را «Governator» بر وزن «Terminator» میخواندند.
۴- در «شُهرتوکراسی»٬ شخصیتهای مشهور - به دلیل اینکه خودشان تجربه٬ تخصص و توانایی لازم در عرصه سیاسی، اقتصادی و جامعهشناسی ندارند - تبدیل به «نماد خارجی» جریانهایی میشوند که در پشت آنها قرار میگیرند. آنها در واقع تبدیل به «سخنگو»٬ «توجیهکننده» و «سپر» میان تصمیمگیران واقعی و مردم میشوند.
در این برهه حساس که نیاز مبرهنی به جلب نیروهای متخصص و کاردان در عرصه سیاست و مدیریت کشور داریم٬ رشد نظام و فرهنگ «شُهرتوکراسی» میتواند بسیار مخرب باشد. نیاز ما به افرادی است که از راه کاردانیشان در سیاست مشهور میشوند و نه کسانی که از راه شهرت سیاستمدار.
سلام
قبل از هر چیز لازمه تشکر کنم از جناب آقای طبیبان بابت همراهی و همکاری همیشگی شون با وبلاگ همساده ها
...و بعد ازشون عذرخواهی کنم برای اینکه انتشار مطلبشون چند روز به تعویق افتاد دلیل این تاخیر رو من برای خودشون توضیح دادم: قرار بود ما پست آقای طبیبان رو بعد از پست آقای فاطمی منتشر کنیم که چون موضوع پست این دو عزیز به طور اتفاقی، "انتخابات" بود لذا به خاطر پرهیز از تکرار پست آقای طبیبان رو در اون زمان درج نکردیم .
سلام
بله متاسفانه همینطور است که میگویید وتا زمانی که فزهنگ مردم همین باشد که اکنون هست روال نیز همین است مگر اینگه خودمان را عوض کنیم وتاریخ ای ملت ومملکت نشان از این دارد که عوض شدن این ملت کاری بس مشگل وناشدنی....
سلام
https://telegram.me/rofaghabefarmaein
لینک کانال تلگرامیمه دوست داشتید به این کانال بپیوندین خوشحال میشم
سلام
به نظر من نباید افرادی که در راس هستند تکراری باشند البته هستند افرادی که اید از تجربیات و فهمشان در موضوعات تخصصی استفاده کرد ولی نباید جلوی ورود نخبه ها را هم گرفت و نگران شد از خروج و فرار مغزها ، کاری که امروز از شورای نگهبان و تایید صلاحیتها دیده میشه دموکراسی نیست بلکه به زور مجبور کردن مردم است ، مردم ایران مملکتشونو با تمام مشکلاتش دوست دارند ولی از این اوضاع نابسامان و بخور بخورهای حزبی و باندبازی ها خسته شده اند ، اما بازم شاهد این هستند که خورده شدن ها مواخذه ندارد از پایان دولت جناب احمدی نژاد 2 سال است که میگذرد و حیف اموال مردمی هم در اون دولت و عواملش بر کسی پوشیده نیست !! چرائی موضوع مهمه که افراد هنوز دارند راست راست راه میروند و کسی ازشون توان پرسیدن نداره !! آقایانی هستند که یا خودشان و یا افراد منتسب به آنها سالیان متوالی در مجلس صندلیه موروثی دارند و هیچ نفعی برای مردمشان نداشته اند و فقط و فقط بر صفرهای حسابشان افزوده شده به قیمت فقیرتر شدن مردم !! سئوال را باید از کسانی پرسید که هنوز عرصه را برای حضور همچین افرادی باز گذاشته اند .
گوش اگر کوش تو و ناله اگر ناله ی من
آنچه به جائی نرسد فریاد است
با سلام
داستان غریبی نیست ولی تقاضای عجیبی ست !! برخی مسایل زمان بر هستند ؛ آنهم از نوع مفیدش !! ما باندازه ی تاریخ مان زمان تلف شده داشته ایم ، ما دموکراسی را بعد از انقلاب داریم تجربه می کنیم ... سی - چهل سال برای یک کشور جهان سومی ؛ آنهم پر مدعا از نظر حرف زدن و ثروتمند از نظر منابع !! خیلی کم است ...
مگر می خواهیم از سال دیگر بشویم سوئیس !؟!؟
وزیر کار دولت اصلاحات توی تی وی وعده ی دروغ می دهد ، وزیر صنایع دارد با صنعت پاپالان بازی می کند ، سخنگوی دولت راست و حسینی دروغ می گوید ، معاون اول بخشنامه تصویب می کند مغایر با قانون ، ... اینها برگزیده گان بالادستی هستند و آن وقت شما می گوئید پائین دستی ها چگونه بربگزینند !!؟؟
ضمنا وزیر توی انگلستان ، مکرر غلط املایی داشت و رسانه ای شده بود !! شاید از شدت سواد باشد !!