همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

پازل زندگی ما

به نام خدا

با عرض سلام و تبریک سال نو از شما دوستان عزیز دعوت می کنیم خواننده ی مطلبی باشید که آقای کاوسی عزیز از وبلاگ روزهای جانبازی برای ما ارسال کرده اند. 

هر کدام از ما انسانها در زندگی یک پازل و جورچینی داریم که باید برای سعادتمند شدن قطعۀ های پازل زندگی را دقیقاً سر جای خودش بچینیم. درست است که همۀ قسمت های پازل مربوط به زندگی خودمان است؛ اما تکمیل کردن این پازل قاعده و قانون خودش را دارد. هیچکدام از قطعات پازل را نمی توان جای قطعۀ دیگر گذاشت. هیچ قطعه از پازل زندگی دیگری را هم نمی توانیم در پازل زندگی خودمان قرار دهیم. 
برای درست زندگی کردن خواب ما، خوراک ما، فعالیتهای ما، عبادت ما، تفریح ما و ... باید سر جای خودش باشد. خداوند حکیم تمام قسمت های پازل زندگی را در اختیار ما گذاشته و از ما خواسته برای تکامل در زندگی قطعات آن را درست کنار یکدیگر بچینیم. ما اگر نصف شب دو ساعت هم نماز شب بخوانیم باید وقتی صبح شد، صبحانه بخوریم. عبادت ما در دل شب گرسنگی صبحگاهان را جبران نمی کند. 
برای اینکه بدن سالمی داشته باشیم باید در خوراکی ها تعادل داشته باشیم و تن مان را به کار بدهیم. ورزش کنیم تا توده های چربی در بدنمان تلنبار نشود و چاق نشویم. دیدن ساعتها مسابقات ورزشی از تلویزیون ما را لاغر نمی کند. 
اگر پدر و مادر پیری داریم که به کمک و محبت ما نیازمندند، باید به آنها خدمت کنیم و زود به زود به آنها سر بزنیم. نمی شود محبت مان را از آنان دریغ کنیم و به جای آن هر صبح و شام برایشان دعا کنیم. دعا هیچگاه جای وظیفۀ اصلی ما را پر نمی کند. 
گاهی با یک زیارت امام رضا یک کربلا رفتن، یک دعای کمیل یا زیارت عاشورا چنان از لحاظ روحی شارژ و سبک می شویم که گاهی با کسب میلیون ها تومان پول اینقدر خوشحال و سرزنده نمی شویم. در جامعۀ ما افراد فراوانی هستند که پول زیادی دارند اما شاد نیستند. چرا؟ چون می خواهند قطعۀ خالی پازل زندگی شان را که با دعا و عبادت و سفر پر می شود، با پول پر کنند. برعکس افراد زیادی هم هستند که تدبیر ندارند، مشورت نمی کند و تن به کار نمی دهند؛ اما مرتب دعا می کنند که وضع مالی شان خوب شود. 
فعالیت های روزمرۀ ما باید بر اساس برآورده کردن نیازهای جسم ما و کسب رفاه برای ما باشد. اکثر ما اینطور هستیم و برای رفاه جسممان فعالیت و حتی فداکاری می کنیم؛ اما یادمان باشد که روح ما هم نیاز به غذا دارد. اگر غذای روحمان را که عبارت از پرداختن به عبادت، تفریح، مطالعه و ... تأمین نکنیم، پازل زندگی مان را درست نچیده ایم و سعادتمند نمی شویم. 
متأسفانه بیشتر ما انسانها در چیدن پازل زندگی مان راه افراط و تفریط را در پیش گرفته ایم. تلاش می کنیم یک قطعه از پازل را جای قطعۀ دیگر جای دهیم یا در تلاشیم قطعه ای دیگر از پازل دیگری را در پازل زندگی خودمان جا بدهیم. گاهی یک قطعه از پازل زندگی مان را گم می کنیم. 
زندگی ما مانند بافتن یک قالی است. اگر بر اساس نقشه خفت و دفتین نزنیم، فقط وقت مان را تلف کرده ایم و رنگ و خامه را حرام کرده ایم و دست آخر هم هیچ کس فرشی را که بافته ایم، نمی خرد. 

نظرات 2 + ارسال نظر
علی امین زاده شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 12:19 http://www.pocket-encyclopedia.com

در همین وبلاگ یکی از خاطراتم را نوشتم که به نوعی به همین موضوع اشاره داشت: انسانهایی 20 و اندی ساله که افسرده اند.

توصیف پازل به نظرم بسیار مناسب بود. خیلی از آدمها را می بینم که نمی توانند احساس خوشبختی کنند و وقتی دقیق می شوی می بینی علتش همین اثر پازل است: هیچ چیز در زندگی آنها سر جایش نیست.

یادخاطرات چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 10:42

سلام بزرگوار

سخن بشنو و بهترین یادگیر نگر تا کدام آیدت دلپذیر
بیارای دل را به دانش که ارز به دانش بود تا توانی بورز
خنک آنکه آباد دارد جهان بود آشکارای او چون نهان

جز از نیکنامی و فرهنگ و داد ز کردار گیتی مگیرید یاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد