همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

سرهایمان را زیر برف نکنیم!

مطلبی که در این پست می خوانید توسط دوست عزیزمان آقای رمضانعلی کاوسی ارسال شده که از ایشان صمیمانه سپاسگزاریم.
ساعت 8 صبح، در خیابان های سطح شهر، دختران جوانی را می بینی که با زحمت زیاد کرکرۀ کشویی درب مغازه ها را باز می کنند. دخترکانی که با حقوقی بسیار کم به عنوان فروشنده یا دفتردار در استخدام صاحب مغازه اند. دخترانی که با لبخند بر لب و روابط عمومی بالایشان برای صاحب مغازه مشتری جلب می کنند.
مگر پسرها کجایند که دختران باید صبح به این زودی سرِ کار حاضر شوند؟ درست حدس زدید. پسرها خوابند. پسرهایی که به خاطر بیکاری تا ساعاتی بعد از نصف شب دنبال خوشگذرانی های مشروع یا غیرمشروع خود بوده اند، مجبورند بخوابند تا کسر خوابشان تأمین شود.
راستی آقای مغازه دار، چرا شما پسرهای بیکار را استخدام نمی کنی؟
جواب: «پسرها توقع شون بالاست. مبلغ زیادی را به عنوان دستمزد طلب می کنند. دخترا قانع اند، همین که پول تو جبیبی شون تامین بشه خدا را شکر می کنند.» این یکی از جوابهای مغازه دار است که البته تا حدّی هم منطقی به نظر می رسد؛ اما تمام جواب نیست، چون می دانیم تمام آنچه را در سر می پروراند، به زبان نمی آورد. او نیک می داند که با چشم و ابرو و لبخندهای دخترکان جوان بهتر می تواند مشتری جذب کند.
عاقلان می دانند، کار کردن یک دختر جوان در یک محیط مردانه می تواند معضلات فراوانی را به بار بیاورد. در این مورد فقط به کلام مقام معظم رهبری اکتفا می کنم که فرمودند: «جاذبه جنسی یکی از بزرگ‌ترین دام‌هاست؛ مراقب باشید!»
هدفم از طرح این مبحث خدای ناکرده تهمت زدن به خانم هایی که بیرون از منزل کار می کنند یا صاحبان مغازه ها و شرکتها، نیست. خوشبختانه در شهر ما هنوز هم حریم ها حفظ می شود. قصد من آسیب شناسی مسئله است که باید متفکران و دلسوزان جامعه فکری برای آن بکنند. این یک واقعیت است که هرچه روزبه روز بر تعداد مستخدمین دختر اضافه شود، به همان میزان بر تعداد پسرها و مردهای بیکار و فاقد شغل جامعه که باید نان آور خانواده باشند، افزوده می شود. چرا باید پسرهای ما بیکار باشند و دختران در مغازه ها، شرکت ها و حتی کارخانه ها به کارهای سخت تن دهند؟
می دانم که این دستنوشتۀ من هیچ کاسب و مدیر شرکتی را ترغیب نمی کند که وقتی نیروی کار ارزانی وجود دارد، سراغ نیروی کار گران تر برود. شاید این تذکر من فقط آب در هاون کوبیدن باشد؛ اما باید همۀ ما این واقعیت را بپذیریم که داریم به خاطر منافع شخصی خودمان چشمانمان را روی بسیاری از واقعیت ها که در رأس آن بیکاری جوانان است، می بندیم. اصلاً فکر این را هم نمی کنیم که زیادتر شدن سرمایۀ مغازه یا شرکت ما به چه قیمتی تمام می شود. متأسفانه امروزه حتی بعضی از متشرعین جامعه هم فقط به خاطر اینکه پول کمتری به عنوان دستمزد بدهند، سرشان را زیر برف می کنند و از استخدام مردها سرباز می زنند!
وقتی جوانی بیکار شد، سراغ کارهای خلاف شرع می رود.
به ما چه؟
سن ازدواج روزبه روز بالا می رود.
به ما چه؟
جوانان بیکار دچار افسردگی و سرخوردگی می شوند.
به ما چه؟ ...
شما فکر می کنید مردانی که الآن پشت میله های زندان در انتظار اعدام هستند، افرادی جانی و از خدا بی خبر و لامذهب بوده اند؟ اینطور نیست. بیشتر آنها به خاطر افسردگی و فشارهای روحی ناشی از بیکاری، تجرد و ...، یک لحظه از خود بیخود و دست به چاقو شده اند. اگر جوان ما شاغل و سرگرم کار و زندگی بود، آیا دست به جنایت می زد؟
متأسفانه این روزها بیشتر دختران جامعۀ ما به خاطر حس استقلال طلبی و ... دنبال کار می روند و رسالت اصلی خود را که ارائۀ نقش همسری، مادری و ادارۀ یک زندگی است، فراموش کرده اند. به فرمودۀ نبی مکرم اسلام دختر ریحانه است. بسیاری از کارهایی که زنان و دختران ما امروزه به آن مشغولند در شأن یک زن مسلمان نیست. قداست یک دختر جوان بالاتر از این است که بخواهد از صبح تا شب برای یک حقوق اندک جلوی صدها نامحرم تعظیم کند و لبخند بزند.
من با کار کردن زنان بیرون از منزل مخالف نیستم. من برای همۀ خانمهایی که با حجاب اسلامی بیرون از منزل کار می کنند احترام قائلم. بسیاری از کارهای فرهنگی که خانمها در جامعه انجام می دهند، از نظر اینجانب قابل ستایش و تقدیر است. من با این که دختر جوانی با پوششی غیرمتعارف و جِلف در میان تعداد زیادی نامحرم کار کند، مخالفم. کار کردن یک زن یا دختر در یک محیط کاملاً زنانه هیچ ایرادی ندارد؛ اما سوء استفاده از شکل و قیافۀ ظاهری یک زن برای جذب مشتری خلاف شرع است. در بسیاری از ادارات ما تعداد زیادی خانم در یک اتاق به کارهای محولۀ خود مشغولند و کارشان را هم به نحو احسن انجام می دهند. هیچ ایرادی برای اینجور کار کردن نیست. ما نباید سرمان را زیر برف کنیم و به بهانۀ ایجاد شغل برای خانمها محرمات الهی را زیر پا بگذاریم.
دوستی می گفت: «چند روز پیش دختری را دیدم که در مغازۀ تعویض روغنی در اصفهان کار می کرد!» به نظر شما کار کردن یک دختر در یک مغازۀ تعویض روغنی که فقط با روغن و گریس و... سر کار دارد، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟! شما قضاوت کنید.

نظرات 7 + ارسال نظر
بهروز دوشنبه 30 فروردین 1395 ساعت 13:51

جناب کاوسی سلام
متاسفانه در باره مشکلات ومعضلات مردم فقط باید صحبت کرد آنهایی که مسئول جلوگیری از ایجاد معضلات اجتماعی وحل این مشکلات هستند ، نه تنها اقدامی انجام نمی دهند که روز به روز بر آنها می افزایند.

علیرضا یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 17:08

سلام جای علت ومعلول را عوضی گرفته ای

یادخاطرات یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 14:56

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

به من گفت: نرو که بن بسته!!!!!!! گوش نکردم، رفتم.

وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!!!!!!

یادخاطرات یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 14:28

سلام بزرگوار

فعلا که سرها زیر برفه!!!!!!!!

kamangir یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 12:27 http://ranandegan.blogsky.com

اولا باید قبول کنیم که خانه از پای بست ویران است و خواجه در بند نقش ایوان است !!
دوما هیچ دو نفری را با هم و بخاطر هم محاکمه نخواهند کرد ، اون خانم بقول قشری خاص ، بد حجابه من چشم پلشت نباشم ، قرار نیست من و اونو بخاطر هم محاکمه کنند و یکجا بگذارند !! آیا عفت لازمه و تنها برای زنان است ؟ اگر مردی هوس باز نباشد زن بدکاره هم نخواهد بود ! این تعبیر متناسبتر نیست ، علامه !! علم الهدی فرمودند بد حجابی بدتر از اختلاس است ، در حالیکه همه میدانند که این تعبیر در اسلام ناب کدام بهتر از بدتر است !!!
بگذریم ، اسلام اجباری به هیچ عنوان پایه نخواهد داشت ! اسلام دین مهربانی و عطوفت است و با این شیوه و اعمالمون شاید بتوانیم در دیگران موثر باشیم نه با دیکته ی از حفظ خوانده شده !!

همطاف یلنیز یکشنبه 29 فروردین 1395 ساعت 08:57 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
.
برخلاف شما همطاف موافق کار کردن زنان بیرون از منزل نیست
مادربزرگ من یه زن سیده پس از دست دادن همسر در جوانی خود سرپرست خانوار شده و تا رشید شدن پسرها بتنهایی درآمدزایی داشتند. دوخت و دوز وخیاطی... کارکردن و درآمد داشتن منتهی نه بیرون از منزل...
همانطور که شما فرمودید متاسفانه اغلب زنان جامعۀ ما به خاطر حس استقلال طلبی و ... دنبال کار می‌روند البته مصرف گرا شدنشان هم نیاز به پول رو پررنگتر می کند...
گرامی مادر زمانی استخدام کشوری شدند که سه دختر پشت سرهم پای سفره عقد نشستند و همان اندک هزینه ازدواج دخترها هم فشارمالی شد برای ارجمند بابای کارگر ما و دیگر درآمد کارهای نیمه‌وقت خانگی مادرمان جوابگو نبید...
منتهی الان دلایل شاغل شدن زنانمان چندان منطقی نیست... ( نمی خواهم از آن اندک نیاز جامعه به حضور زنان بگویم که پزشکان زن و معلمان زن و کارمندان و حقوقدانان زن سرریز هم داریم)
مردانمان، دقیقا پدران و همسران جامعه مان هویتشان تغییر کرده است.
واقعا مردهای ایرانی مسلمان! ما کجایند؟

دادو شنبه 28 فروردین 1395 ساعت 10:07 http://www.dado23.blogsky.com

سلام
ممنون از نوشته ی ارسالی ...

مشکلات مالی خانوارها زیاد است و این با افزایش سطح رفاه و درخواست های آن نسبت مستیقم و با اوضاع نابسامان اقتصادی و عدم کفاف درآمدها نسبت دوبل دارد !!! برای همین مثل سایر کشورهای توسعه یافته و پیشرفته ( که در حرف هایمان از آنها به عنوان پیشرو یاد می کنیم و رفاهمان را با آنها مقایسه می کنیم و ... ) تمام افراد کشور باید کار بکنند و تولید درآمد بکنند ... کارکردن خانم ها نشانه ای بر بیکار بودن آقایان نیست ، بلکه نشانه ی این است که با کار کردن یک نفر نمی شود به تامین معاش خانوار امیدوار بود و باید همه کار بکنند.

از طرف دیگر خرجی گرفتن از یکی دیگر واقعا زجر بزرگیست ( خاصه برای ضروریات اولیه!!) مخصوصا وقتی یکی دیگر این تامین نیاز مالی را اسباب بزرگی خود بداند و عدم تامین آن را دلیل وابستگی یکی به خودش !!! قبول کنیم که فرهنگ اجتماعی خیلی ضعیفی بر اکثریت حاکم است ، برخی از افراد جامعه متاسفانه برای این اخلاق نکوهیده ی خود دوست دارند توجیه دینی بیابند ( هرچند زندگی روزمره شان رنگ و بوئی از دین ندارد!!) مرد بودن برخلاف آنچه در تعاریف محاوره ای بکار می رود ، حاکمیت اش را در خانواده از منابع روانی و اجتماعی دیگری تامین می کند و از شعارهایی آب می خورد که این روزها مقبولیتی ندارد !!!

نکته ی دیگر اینکه وقتی جامعه به طرف معیارهای بی دینی می رود ، ما چرا هی با ذره بین دینداری به قضایا نگاه می کنیم !؟!؟ اکثر مشاغل مردانه و زنانه ندارند ، اگر ما مشکلی نداشته باشیم ... معیارهای دینی و اخلاقی خیلی وقت است که زیر سوال رفته و کم رنگ شده اند و مطمئناً همه ی متولیان دینی آن را می بینند !! ولی اکثریت واعظان امروزی ، در مقابل دنیا افراد از پیش باخته ای بیش نیستند !! برای دختر خانمی که خالی از اعتقادات دینی است ( چه بواسطه ی عدم تربیت صحیح و چه بواسطه ی تخلیه اعتقادی خود بخاطر ریاکارانه دیدن اعتقاد والدین اش !! ) استفاده از زیبایی چند روزه بعنوان یک امتیاز ، چرا نباید مورد استفاده قرار بگیرد !! مخصوصا که عامه ی مردم این جذابیت را دوست دارند ...

یک روزی در این کشور کلمه ی " عشق " هشتاد تا شلاق داشت !!! حالا سر در مغازه ی پوشاک نوشته " لاو مای بادی " ؛ چرا این گذر فرهنگی را قبول نداریم !؟!؟ کبک هایی که به قول شما سر در زیر برف دارند ، عقاب های بلندپرواز دیروز این کشور هستند !!

متاسفانه انگار باز زیاد نوشتم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد