همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

پسرهای پیر، دخترهای پیر!

به نام خدا
آقای کاوسی عزیز مثل آقای طبیبیان و آقای امین زاده به گردن وبلاگ همساده ها حق آب و گِل دارند! امروز یکی دیگه از نوشته های  این دوست بزرگوار را می خوانیم : 

در زمان های گذشته یکی از آرزوهای جوانان این بود که زودتر به سربازی بروند و بعد از پایان دورۀ خدمت زیر پرچم ازدواج کنند. یادم می آید تعدادی از جوانان سرباز، در حین خدمت شریک زندگی خود را انتخاب می کردند تا بلافاصله بعد از اتمام سربازی مراسم ازدواج را برگزار کنند. توکل خانواده ها به خداوند خیلی زیاد بود. اکثر جوان ها هنگام ازدواج منزل شخصی نداشتند، یکی از اتاق های منزل پدرشان را به عنوان حجله (که به آن حنجله خونه می گفتند) انتخاب و زندگی را شروع می کردند. بعد هم با کار تلاش خود به مرور خانه¬دار می شدند.

اصلاً قصد ندارم زمان فعلی را با سی چهل سال پیش مقایسه کنم. شرایط کاملاً فرق کرده و آمال و آرزوهای جوانان امروز با گذشته از زمین تا آسمان فرق کرده است.

اما به نظر می رسد در زمان حال، ما در مورد ازدوج و تشکیل خانواده دچار نوعی سر در گمی شده ایم. جوانان ما و خانواده هایشان(من خانواده ها را متهم ردیف اول می دانم) چنان سطح توقع خود را از یک زندگی جدید و ایده آل بالا برده اند که انگار باید زوج جوان زندگی خود را با تمام امکانات و بدون هیچ کم و کسری آغاز کنند. بالا بودن سطح توقعات باعث شده سن ازدواج بالا برود، باروری ها تقلیل یابد و فاصلۀ سنی بین پدر و مادرها و فرزندان زیاد شود که تبعات فراوانی خواهد داشت.

پسری که برای خواستگاری زنگ آیفون منزل پدر دختری را می زند باید از پشت همان آیفون تصویری تیپ و قیافه اش مجذوب خانوادۀ دختر شود! باید تحصیلات عالیه، منزل شخصی، خودرو و شغل پر درآمد داشته باشد. هر کدام از گزینه های مذکور بر وفق مراد دختر و خانواده اش نباشد، کُمِیت کار می لنگد. متأسفانه در دورۀ کنونی ظاهر بینی و مادی گرایی را به حدّ اعلا رسانده ایم. آن چه بیشتر سؤالات خانواده ها و دختر و پسر در بدو آشنایی افکارشان را مشغول می کند مادیات است و مادیات. متأسفانه آن چه در سؤالات خانواده جایی ندارد یا خیلی کم رنگ است، تقوا و پرهیزکاری است، اصلی ترین گزینه ای که مایۀ قوام و دوام خانواده هاست از قلم افتاده است.

پدری در همین شهر خودمان دیدم که یک برگۀ "آ- چهار" از جیبش در آورد که تعداد زیادی شماره تلفن روی آن نوشته شده بود. می گفت:« ما برای خواستگاری به بیشتر این خانه ها رفته یم و دست از پا درازتر برگشته ایم. هیچ کس از ما نپرسید: «پسر شما به مُحرمات و واجبات الهی پایبند است؟ نماز می خواند؟! درآمدش را از راه حلال به دست می آورد؟ و...»

باید عرض کنم با این رویه ای که ما در پیش گرفته ایم، مقصدمان ناکجا آباد خواهد بود. داریم عملاً خود را از مدینۀ فاضله ای که مورد عنایت دید مبین اسلام و سیره و سنت رسول مکرم اسلام(ص) است فاصله ایجاد می کنیم.

در زمان فعلی پسر و دخترهایی که عزب مانده اند و ازدواج نمی کنند دو دسته اند: «دستۀ اول کسانی اند که خود و خانواده شان از لحاظ مالی در مضیقه اند و شرایط ازدواج برایشان فراهم نیست، هر چند این گروه توکل شان نسبت به گروه بعدی که معرفی خواهم کرد، بیشتر است. این ها مجبورند بسوزند و بسازند.»

«دستۀ دوم عزب های جامعۀ ما آرمان گراها و مادی گراهایی هستند که تا زمانی که تمام شرایط ازدواج مثل همان ماشین و خانه و ... برایشان فراهم نشود به این سنت مؤکد رسول گرامی اسلام عمل نمی کنند.»

دختری را در نظر بگیرید که دانشگاه رفته و مدرک تحصیلی اش را قاب کرده است. وقتی پسر دیپلمۀ زحمت کشی که شغلی با درآمد معمولی از در وارد می شود، با همان قاب بر سرش می کوبند که تو به چه جرأتی به خواستگاری من لیسانسه آمده ای؟

یا پسری از خانوادۀ متوسطی به خواستگاری دختری می رود که وضع مالی پدرش خوب است، آن پسر هم شماتت می شود که چرا شما که در یک خانۀ یک طبقۀ صدو بیست متری زندگی می کنید، درب خانۀ سه طبقۀ سیصد متری ما را زده اید؟!

مثال ها از این دست فراوانند. سخن من این است که تا زمانی که نتوانیم تعریف درست و جامعی از ازدواج و تشکیل خانواده نداشته باشیم، درب بر روی همین پاشنه خواهد چرخید و سن جوانانمان برای ازدواج روزبروز زیادتر و به تبع آن پیرِپسرها و پیرِ دخترها در جامعۀ ما زیادتر خواهند شد. به تبع آن گناه چشم چرانی و گناه های بدتر از آن در جامعه رواج پیدا می کند. مقصر اصلی کیست؟ من می گویم بزرگترها و خانواده ها. مقصران بعدی دولتمردان، دست اندکاران فرهنگی جامعه و حتی روحانیون محترم، مشاوران خانواده، رسانه ها و مخصوصاً صدا و سیما و به طور کلی کسانی که می توانند جوانان را از لحاظ فکری و مالی حمایت کنند و نمی کنند.

واقعاً مردم عجیبی شده ایم. در همین شهر ما پدربزرگ های پولداری وجود دارند که نوه هایشان به خاطر بی پولی پدر، نمی توانند ازدواج کنند و احیاناً دچار گناه می شوند. همین پدربزرگ در صف اول جماعت هر روز زیلوهای مسجد را می ساید و به زعم خودش ثواب ذخیره می کند.

افراد زیادی در جامعۀ ما هستند که شغل پر درآمدی هم دارند اما حاضر نیستند دست پسر برادر یا دختر برادر خود را بگیرند تا آنان هم بتوانند زندگی مشترکی را شروع کنند و از گناه مبرّا شوند. افراد پولداری هستند که چند سال دیگر بیشتر از عمرشان باقی نمانده و می توانند با اندکی از سرمایۀ عظیم خود جهیزیۀ چند دختر مستمند را تهیه کنند؛ اما حاضر نیستند دِرَمی از مال شان جدا کنند و در این راه ثواب قدم بردارند.

افراد زیادی در جامعۀ ما زندگی می کنند که می توانند با سرمایه گذاری خود تعدادی جوان را به کار بگمارند تا آنان هم بتوانند تشکیل خانواده بدهند اما فقط مواظبند که ذره ای از حساب های بانکی شان کم نشود.

به امید روزی که درد ما با درد مردم یکی شود و هر چه ما را از رشد و بالندگی دور می کند و ارزش حمایت ندارد پرهیز کنیم.

نظرات 9 + ارسال نظر
فریبا شنبه 2 مرداد 1395 ساعت 19:20

به نظرم نویسنده با بی انصافی همه اتهامات رو به خانمها و خانواده هاشون زده اند. آیا همین آقایون به خواستگاری دختر هم سطح خود یا پایین تر برود باز هم جواب منفی می گیرد؟به نظر من تنبلی و بی مسئولیتی آقایون باعث اکثر طلاق ها و مجرد ماندن جوانان است.آقایونی نمی تونن ازدواج کنن که توقع بالایی دارن و بیکار هستن.وگرنه هر کسی که موقعیت خود رو به خوبی ارزیابی کرده و تنبلی هم نکنه فوری دختر مورد تایید رو هم پیدا می کنه.
ایمان و تقوا وقتی که آدم بار زندگی خودشو رو دوش دیگران می ذاره چه معنی داره؟اصلا درآمدی وجود داره که حالا راجع به حلال و حرام بودنش بشه بحث کرد؟حالا اگر هم دیگران بسیج بشن برای ازدواج اینجور افراد که کم هم نیستن آیا مخارج روزانه شون رو هم دیگران باید متقبل بشن؟
همه پسرهای فامیل ما که اهل کار هستن و اتفاقا دیپلمه هستن با دختران لیسانسه و بهتر از خودشون ازدواج کردن فقط به این خاطر که کار می کنن.
متاسفانه ما به جای فرهنگ سازی که از مردان بخواهیم کار کنند فقط انتظار داریم خانمها و خانواده هاشون بار زندگی آین آقایون رو به دوش بکشند

ثمین یکشنبه 20 تیر 1395 ساعت 16:51

سلام تا امروز شانزده روز است که هر روز سر میزنم به امید اینکه مطلبی جدید باشد چون اول قرار بود وبلاگ به روز باشد ولی متاسفانه به روز که نیست عنقریب به ماه هم نخواهد بود ...

علی امین زاده شنبه 19 تیر 1395 ساعت 17:59 http://www.pocket-encyclopedia.com

آذریها این مقاله رو نخونن!

رمز عاشقی
http://www.pocket-encyclopedia.com/?p=1597
ready up و منتظر حضور سبزتان

یادخاطرات پنج‌شنبه 17 تیر 1395 ساعت 08:17

سلام بزرگوار

چه بگویم که ناگفتنش بهتر است.....

======
و با آرزوی قبولی نماز و روز ه های همه در ماه مبارک رمضان

عیدتان مبارک

سارا... سه‌شنبه 15 تیر 1395 ساعت 20:03

سلام...

با تشکر از جناب کاووسی ... و ضمن تایید قسمت عمده فرمایشاتشان ... به نظرم ایشان پسر دم بخت دارند

چون ظاهرا فقط از سطح توقع بالای خانواده های دختر دار خبر داشتند!... باید عرض کنم که به نظر من اتفاقا سطح توقع پسران و بخصوص خانواده هایشان بسیار بالاست .... پسری که هیچ امتیازی از نظر شغلی ...تحصیلی ... اقتصادی ... جایگاه اجتماعی... اوضاع خانوادگی و غیره ندارد .... دنبال یک دختر همه چیز تمام است ... و توقع دارد که حتما هم از این خانواده و دختر ... جواب بله بگیرد ...
هم کفو بودن و هم طراز بودن دختر و پسر و خانواده هایشان ... مهمترین عامل موفقیت در ازدواج است و ... بخصوص هم طرازی در سطح اقتصادی و طبقه خانوادگی ... چون تفاوت فاحش در این ابعاد... موجب تفاوت زیاد فرهنگی و احساسی و نیازها و خواسته هاست ... و در نهایت موجب اختلاف و جدایی است ...
درست است که ایمان و پرهیزگاری ... ویژگی های مثبت و لازمی هستند ... اما هرگز به تنهایی کافی نیست ....

علی امین زاده یکشنبه 6 تیر 1395 ساعت 08:07 http://www.pocket-encyclopedia.com

یه پسر یا دختر در سنین تین ایجری اگه بیاد و از شما بپرسه چی کار کنه که در زندگی موفق بشه شمای نوعی چی بهش می گید؟
صدی، نود می گیم: برو هر جوری هست پول در بیار!

کاش، عین سهراب بهش می گفتیم:

...در رگ ها نور خواهم ریخت
و صدا در داد ای سبدهاتان پر خواب سیب آوردم سیب سرخ خورشید
...کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ
دوره گردی خواهم شد کوچه ها را خواهم گشت جار خواهم زد : آی شبنم شبنم شبنم
رهگذاری خواهد گفت : راستی را شب تاریکی است کهکشانی خواهم دادش
...آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت...

نسل بعد، دنبال آن چیزی می روند که ما به عنوان ارزش براشون مشخص کرده باشیم.

دادو شنبه 5 تیر 1395 ساعت 11:21 http://goo.gl/Mfd9tb

سلام
موضوع جالبی را مطرح فرموده اید ...

این روزها باید یکی بیاید و فرق خوشبختی را با موفقیت برای مردم روشن بکند !! مردم هاج و واج میان این دو مقوله ی نزدیک به هم ، و نه از جنس هم ، در حرکتی سریع و فعالیتی جنون آمیز حرکت می کنند و برای مصون ماندن از خطرهایی که خوشبختی ( موفقیت ! ) آنها را می تواند تهدید بکند ، حاشیه ی امنی بفراخور وسع خودشان درست می کنند و چیزی که ما امروزه شاهد آن هستیم و چه بسا خوشمان نمی آید و ... زندگی کردن در حاشیه های همدیگر است ؛ شخصیت اصلی آدمها قابل دسترسی نیست ، زیرا شدیدا آسیب پذیر است !!

و خیلی ها از آب گل آلودِ رسومات قومیتی ، سنتِ دینی و افکار مدرنیته ماهی می گیرند و دوست ندارند این برکه زلال شود !!

سلام.
از مثالها این طور به نظر میاد که انگشت اتهام فقط (یا دست کم به طور عمده) به سمت خانومهاست. در حالی که این نگاههای سطحی به ازدواج الان بین پسرها هم کمتر از دخترها نیست. غالب پسرها دنبال دختر زیبا، تحصیل کرده و دارای حقوق بالا و وضع مالی خوب خونواده شون هستن.
یه مورد دیگه این که اگرچه با شما موافقم که این سطحی نگریها در بالا رفتن سن ازدواج خیلی مهمه، ولی عدم مسوولیت پذیری و ضعف شخصیت جوونها هم نقش بسزایی داره. زیادن تعداد دختر پسرهایی که واقعا به مسائل ظاهری توجه زیادی ندارن. ولی باز نمی تونن ازدواج کنن. چون دختر یا پسر پاک و ساده و اهل زندگی پیدا نمی کنن.

همطاف یلنیز جمعه 4 تیر 1395 ساعت 16:09 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
من هم می گویم کم کاری اصلی از خانواده‌هاست. پدر و مادر و خاله و عمو و ... جامعه و رسانه‌ها هم ناجووور دستی در این تاخیرازدواج داشتند. کلهم راحت طلبی زیادتر شده و امربه معروف و نهی از منکر پردردسر معرفی شده است. همه به همه مورد هم کار دارند غیر از ازدواج مجردهای فامیل
.
اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیان
آمین یا رب العالمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد