برخی شعارها آنقدر فریبنده هستند که گاه مدعی ترین افراد را هم می پیچانند و بعد از اینکه کلاه تا خرخره پائین رفت تازه متوجه می شوند که چه شده است !؟ این قبیل شعارها اصولا از نوعی بازی با ضمایر آغاز می شوند و برای افراد مختلف فهمِ صحیحِ صَرف کردن این ضمایر در حالت های اول شخص و دوم شخص و ... گاه تا چند سال طول می کشد !!
برنامه های دولت در کشور ما بیشترین شباهتش را به قطارهای هندی دارد ، خیلی از ماها این قطارها را دیده ایم ؛ حداقل از نوع مجازی اش را !! این قطارها بسیار لوکس بوده و غالبا اشراف و اشخاص بسیار سرشناس می توانند از آن استفاده بکنند ولی برای اینکه این اشرافیت در جامعه ای که تا خرخره با فرهنگِ فقر انس گرفته و خوشان خوشان جلو می رود ، ایجاد تعارض نکند و غباری روی لباس مرفهین بدون درد ننشیند (!) بیرون قطار را برای عموم رایگان کرده اند و همه می توانند ؛ ولو روی همدیگر ، جا پیدا کرده باشند ، از آن آویزان بشوند و مسیرهای کوتاه و گاه طولانی را طی بکنند !!
فکر کنید شما داخل این قطار نشسته اید و من بیرون بصورت آویزان هستم ، همزمان موبایل هایمان زنگ می زند ، من و شما برای سوالی که از آن سوی تلفن می آید یک جواب می دهیم : " ما داریم می آئیم !! "
وقتی سخنران پشت تریبون قرار می گیرد و سخنرانی شیوا و ملیح اش را آغاز می کند ، تمام کسانی که آنجا ایستاده اند و یا احیانا بغل دیوار جاخوش کرده اند ، بتدریج با شنیدن مکرر کلمه " ما " ، خودشان را با آن فرد همسو می بینند و یادشان می رود که داخل قطار هستند یا آویزان و به جملات مشابهی که رد و بدل می شود توجه می کنند و چقدر خوشحال می شوند که با رئیس جمهور و یا وزیر در مجموعه ی " ما " قرار گرفته اند و چه بسا از همان دقایق اولیه صدای هوراهایشان گوش فلک را کر بکند ولی کمی بعد ( که می تواند از همان فردا استارت بخورد!) ، متوجه می شوند که توانایی به قسمتی از ما منتقل شده و ناتوانی در قسمت دیگر ما انباشته می شود !!
من در دفاتر اداره ی آمار یک نفر هستم و تو هم ؛ ولی تو از نظر توانایی مالی و قدرت نفوذ و ... می توانی در شهر بیشتر از چند نفر باشی و گاه تاثیر گذاری تو باندازه ی تمام شهر می شود و می توانی تغییرات بزرگی ایجاد کرده و براحتی گردونه ی شهر را باختیار خود بگردانی (!) ، پس وقتی به کلمه ی ما می رسم باید ایست کامل کرده و چپ و راست خودم را برانداز بکنم و ببینم چه درصدی از این ما را تشکل می دهم و بهمان اندازه نسبت به نتایج آن امیدوار و یا نگران باشم ...
" موسم فریب " و " انتخابات " نزدیک است ، شرکت در انتخابات از هر زاویه ای که نگاه بکنیم ؛ چه از نظر مدنی و چه از نظر عرفی و شرعی واجب است ولی این واجب بودن ، فریب خوردن و توهم ناشی از غرق شدن در " ما " های مختلف را توجیه نمی کند ... کافیست به هر نامزدی که می رسیم ، ایست کامل کرده و بعنوان " تو " به او نگاه بکنیم و بدانیم که جمعِ من ، " ما " نمی شود و همیشه من ، من می ماند !! ( برای اینکه دکور ضمایر ناموزون نشود ، ما را مقابل جمع من نوشته اند !!) ، جمعِ " تو " ها ، شما می شود !! حتی " تو " با " او " هم می تواند شما باشد !! من اگر با تو جمع بشوم " ما " می شویم وگرنه شما همچنان شما هستید و چه بسا " شما " هم در ردیف " آنها " باشید ، با کمی فاصله ی نزدیک تر !!