همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

ما می توانیم ...

برخی شعارها آنقدر فریبنده هستند که گاه مدعی ترین افراد را هم می پیچانند و بعد از اینکه کلاه تا خرخره پائین رفت تازه متوجه می شوند که چه شده است !؟ این قبیل شعارها اصولا از نوعی بازی با ضمایر آغاز می شوند و برای افراد مختلف فهمِ صحیحِ صَرف کردن این ضمایر در حالت های اول شخص و دوم شخص و ... گاه تا چند سال طول می کشد !!

 

برنامه های دولت در کشور ما بیشترین شباهتش را به قطارهای هندی دارد ، خیلی از ماها این قطارها را دیده ایم ؛ حداقل از نوع مجازی اش را !! این قطارها بسیار لوکس بوده و غالبا اشراف و اشخاص بسیار سرشناس می توانند از آن استفاده بکنند ولی برای اینکه این اشرافیت در جامعه ای که تا خرخره با فرهنگِ فقر انس گرفته و خوشان خوشان جلو می رود ، ایجاد تعارض نکند و غباری روی لباس مرفهین بدون درد ننشیند (!) بیرون قطار را برای عموم رایگان کرده اند و همه می توانند ؛ ولو روی همدیگر ، جا پیدا کرده باشند ، از آن آویزان بشوند و مسیرهای کوتاه و گاه طولانی را طی بکنند !!

 

 

فکر کنید شما داخل این قطار نشسته اید و من بیرون بصورت آویزان هستم ، همزمان موبایل هایمان زنگ می  زند ، من و شما برای سوالی که از آن سوی تلفن می آید یک جواب می دهیم : " ما داریم می آئیم !! "

          

وقتی سخنران پشت تریبون قرار می گیرد و سخنرانی شیوا و ملیح اش را آغاز می کند ، تمام کسانی که آنجا ایستاده اند و یا احیانا بغل دیوار جاخوش کرده اند ، بتدریج با شنیدن مکرر کلمه " ما " ، خودشان را با آن فرد همسو می بینند و یادشان می رود که داخل قطار هستند یا آویزان و به جملات مشابهی که رد و بدل می شود توجه می کنند و چقدر خوشحال می شوند که با رئیس جمهور و یا وزیر در مجموعه ی " ما " قرار گرفته اند و چه بسا از همان دقایق اولیه صدای هوراهایشان گوش فلک را کر بکند ولی کمی بعد ( که می تواند از همان فردا استارت بخورد!) ، متوجه می شوند که توانایی به قسمتی از ما منتقل شده و ناتوانی در قسمت دیگر ما انباشته می شود !!

 

من در دفاتر اداره ی آمار یک نفر هستم و تو هم ؛ ولی تو از نظر توانایی مالی و قدرت نفوذ و ... می توانی در شهر بیشتر از چند نفر باشی و گاه تاثیر گذاری تو باندازه ی تمام شهر می شود و می توانی تغییرات بزرگی ایجاد کرده و براحتی گردونه ی شهر را باختیار خود بگردانی (!) ، پس وقتی به کلمه ی ما می رسم باید ایست کامل کرده و چپ و راست خودم را برانداز بکنم و ببینم چه درصدی از این ما را تشکل می دهم و بهمان اندازه نسبت به نتایج آن امیدوار و یا نگران باشم ...

 

" موسم فریب " و " انتخابات " نزدیک است ، شرکت در انتخابات از هر زاویه ای که نگاه بکنیم ؛ چه از نظر مدنی و چه از نظر عرفی و شرعی واجب است ولی این واجب بودن ، فریب خوردن و توهم ناشی از غرق شدن در " ما " های مختلف را توجیه نمی کند ... کافیست به هر نامزدی که می رسیم ، ایست کامل کرده و بعنوان " تو " به او نگاه بکنیم و بدانیم که جمعِ من ، " ما " نمی شود و همیشه من ، من می ماند !! ( برای اینکه دکور ضمایر ناموزون نشود ، ما را مقابل جمع من نوشته اند !!) ، جمعِ  " تو " ها ، شما می شود !! حتی " تو " با " او " هم می تواند شما باشد !! من اگر با تو جمع بشوم " ما " می شویم وگرنه شما همچنان شما هستید و چه بسا " شما " هم در ردیف " آنها " باشید ، با کمی فاصله ی نزدیک تر !!

 

زندگی آرام را به مهریه های سنگین نفروشیم!

گردآوری و تنظیم توسط دوست عزیزمان جناب آقای رمضانعلی کاوسی از وبلاگ وزین روزهای جانبازی
تعیین مهریه قبل از ازدواج از سنت های پیامبر گرامی اسلام است و نشانه صداقت، علاقه و محبت مرد به همسرش قلمداد می شود. اما در سال های اخیر شاهدیم که مهریه ها روندی دیگر به خود گرفته و به شکل نامتعارف در قباله ازدواج جوانان مطرح می شود.
حال این سوال مطرح می شود که تعیین مهریه های نامتعارف و سنگین چه پیامدهایی می تواند به همراه داشته باشد؟
آیا مهریه سنگین باعث خوشبختی زوجین می شود؟
افزایش آمار طلاق در سالهای گذشته نشان می‌دهد مطمئناً مهریه‌های سنگین نمی‌تواند خوشبختی افراد را تضمین کند. آیا تاکنون وجود مهریه سنگینِ زوجی، مانع از فروپاشی زندگیشان شده است؟ بی‌شک خیر. چرا که اگر مانع بود، آمار طلاق شناسنامه‌ای و عاطفی زوجین تا این حد بالا نمی‌رفت.
آمارهایی که از طریق قوه قضائیه منتشر می‌شود نشان از آن دارد که سهم عظیمی از آمار زندانیان مربوط به زندانیان مهریه است. بحث مهریه به دلیل چشم و هم‌چشمی خانواده‌ها نسبت به این موضوع سال‌هاست که به یکی از معضلات در جامعه ما تبدیل شده است. در حال حاضر خیلی از خانواده‌ها فکر می‌کنند از این طریق می‌توانند پشتوانه‌ای برای دخترانشان ایجاد کنند؛ اما در حقیقت خیلی وقت‌ها اینگونه نبوده، یعنی گاهی آقایان چنان عرصه زندگی را بر همسرانشان تنگ می‌کنند که زن عطای مهریه را به لقایش می‌بخشد و برای اینکه از زندگی مشترک خلاصی پیدا کند می گوید «مهرم حلال جانم آزاد».
متأسفانه این تفکر غلط در میان بسیاری از خانواده ها جا افتاده که بالا بودن مهریه دختر خانم ها حافظ شخصیت خانوادگی آنها و متضمن بقای زندگی مشترک زوجین خواهد بود. اخیراً مد شده اولین سؤالی که از داماد می-پرسند این است که «اعتبار مالی شما چقدر است؟ وضعیت ماشین و خانهٔ شما چطور است و...»
اگر به راهروی دادگاههای خانواده مراجعه کنید خواهید دید که چه افرادی به دلیل همین مهریه سنگین و غیرمتعارف هر روز روانه زندان می شوند، از طرفی هم متأسفانه قوانین جاری کشورمان طوری است که حد و حدود مهریه را مشخص نکرده، همین امر سبب شده تا افراد زیادی با تعیین مهریه بالا توان پرداخت آن را نداشته باشند.
متأسفانه مهریه های بالا سبب شده تا خانم ها با کوچکترین ناراحتی سریعاً به دادگاه مراجعه کرده و مهریه خود را مطالبه نمایند و متأسفانه چون زیرساخت این موضوع در کشورمان روند درست و منطقی ندارد دادگاه نیز در صورت عدم توان مرد در پرداخت مهریه رأی به توقیف اموال وی می زند. گرچه مهریه حق شرعی و قانونی خانم هاست؛ اما ترویج مهریه سنگین نیز تعادل جامعه و بنیاد خانواده ها را متزلزل می کند و هیچگاه نمی تواند ضامن بقای آن باشد.
امروزه با این واقعیت روبرو هستیم که معیارهای سنگین برای تعیین مهریه خانم ها هیچ اعتباری به زندگی زناشویی نخواهد داد. در مقابل این موضوع، سبک گرفتن مهریه نیز نمی تواند ضامن بقا و تداوم یک زندگی مشترک زیبا و عاشقانه باشد.
متأسفانه به غلط یک فرهنگ در میان بسیاری از خانواده های ما حاکم شده و مثلاً می گویند «دخترت را ارزان به شوهر نده»، مهریه پایین سبب می شود تا مرد به همسرش بی توجه یا کم توجه باشد، یا بالا بودن مهریه سبب می گردد تا مرد قدر زنش را بیشتر بداند و...
تمام این موارد در حد رویا و غیر واقعی است. تنها چیزی که سبب دوام و بقای زندگی زوجین جوان خواهد بود تفاهم زوجین و هم سطح بودن خانواده های آنهاست. اگر زوجین با هم تفاهم نداشته باشند، هیچگونه سکه و پول و مال و املاکی نمی تواند آنها را زیر یک سقف و بر سر یک سفره نگه دارد. اگر مردی مجبور باشد از ترس مهریه با زنش زندگی کند، این دیگر زندگی نیست بلکه آتشی است که هر دو زوج در آن می¬سوزند.
بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی، رسانه های گروهی کشورمان خصوصاً رسانه ملی رادیو و تلویزیون را مقصر در عدم آگاهی مردم درباره پیامدهای منفی مهریه های سنگین و تجمل گرایی می دانند.
دکتر نعمت الهی دراین باره می گوید: «به عقیده من اساسی ترین دلیلی که سبب گسترش فرهنگ تجمل گرایی در جامعه ما شده، بعضی از برنامه ها و سریال هایی است که از صدا و سیما پخش می شود. خانه های شیک و مجلل، مبلمان آنچنانی، منازل ویلایی با حیاط بزرگ و باغ و استخر، لباس های گران قیمت و حتی درسال های اخیر حجاب نامناسب برخی از بازیگران زن و مرد به این معضلات افزوده شده» قطعاً جوانان ما با دیدن این مناظر آرزوی داشتن چنین منازل و تجهیزاتی را برای زندگی آیندهٔ خود در سر می¬پرورانند. از اینجا فشار به والدین برای تهیه چنین تجملاتی آغاز می شود. این درحالی است که حضرت امام خمینی(ره) صدا و سیما را دانشگاهی نامیدند که باید مروج فرهنگ ایرانی اسلامی باشد.
یکی از جامعه شناسان می گوید: «نمایندگان مجلس باید راهکارهایی را تعریف و مشخص کنند تا جلوی آمارهای نجومی مهریه های نامتعارف گرفته شود و دولت نیز در این باره نقش مهم خود را ایفا کند. مثلا اعلام کنند، اگر تعیین مهریه از میزان مشخص شده بالاتر باشد خود به خود از عندالمطالبه به عندالاستطاعه تغییر خواهد کرد.
اگر این مسئله به صورت قانونی در دستور کار قرار بگیرد از یک طرف زندان ها از زندانیان مهریه خلوت می شود، از طرف دیگر خانواده ها به معیار متعارف و معقولانه ای درباره مهریه خواهند رسید.
اگر یادتان باشد حدود بیست سی سال پیش اولویت اصلی برای ازدواج در درجهٔ اول تدیّن و تقوای طرفین بود. برای مثال شهید والامقام آقاجمال طباطبایی بعد از خواستگاری با مهریه معمولی عقد کرد و با لباس پاسداری داماد شد و تا زمان حیاتش به بهترین وجه زندگی کرد. اما الان متاسفانه مسائل دینی و اسلامی بسیار کمرنگ شده و حتی به گزینه پنجم و ششم مبدل شده، یعنی اول از درآمد و شغل داماد، میزان مهریه، منزل مسکونی، ماشین و ... می پرسند، بعد می¬پرسند «داماد اهل نماز و روزه و... هست؟!» باید گفت این مسائل هیچگاه ضامن بقای یک زندگی شیرین و لذت بخش نبوده و نیست و اصلاح این رویه ها نیز نیاز به کار فرهنگی دارد.