همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

صدای پای محرم

آقای کاوسی عزیز به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، مقاله ی زیر رو نوشته و برای ما ارسال کرده اند، از این برادر خوب و عزیزمون به خاطر همکاری مستمرشون با وبلاگ همساده ها، تشکر و سپاسگزاری می کنیم.

کم کم صدای پای محرم به گوش می رسد و پرچم­های مشکی بر سردر منازل و مغازه ها به اهتزاز در می آید. لباس های مشکی بر رخ عاشقان حسین(ع) رخ می نمایاند و خلاصه دل های عاشقان، حسینی می شود. مسئولان هیئت ها به فکر تعمیر بلندگو، دهل و... می­افتند، مداح­ها به فکر یافتن اشعار نو، امروزی و جوان پسند می افتند و...
من پیشاپیش به تمام کسانی که برای به اهتزاز در آوردن پرچم سیاه اباعبدا.. زحمت می کشند خسته نباشید و خداقوت عرض می کنم. قطعاً هر قدمی که برای امام حسین(ع) برداشته شود نزد خداوند بزرگ مأجور و موجب رضایت حضرت زهرا(س) خواهد بود.
چند سالی ست مسئله ای ذهن مرا مشغول کرده و آن اسراف و تبذیرهایی­ست که روزهای تاسوعا و عاشورا صورت می گیرد. عده­ ای برای پرشور و حال شدن هیأت­شان از مداحانی با دستمزد چند میلیونی دعوت می گیرند. عده ای سخاوتمندانه آستین همت بالا می زنند و با افتخار با شام و ناهار از عزاداران حسینی پذیرایی می کنند. چه افتخاری از این بالاتر است که انسان سعادت این را داشته باشد که از  "یاحسین" گویان پذیرایی کند؛ اما گاهی ریخت و پاش هایی در این پذیرایی ها صورت می گیرد که شاید خود امام حسین(ع) هم به این امر راضی نباشد.
بر این باورم مسئولین هیئت ها و کسانی که دست اندر کار طبخ غذا برای این دو روز هستند باید برنامه ریزی بهتری داشته باشند تا از اسراف و ریخت و پاش جلوگیری شود.
پیشنهاد حقیر این است که مسئولین محترم هیَآت حداقل ده درصد از هزینه ای را که برای هیئت و مخصوصاً برای طبخ غذا در نظر می گیرند، کنار بگذارند و برای مستمندان واقعی هزینه کنند. متأسفانه در زمان فعلی که بیشتر مردم ما با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند، نیاز بیشتری به عنایت متموِلین، هیئتی ها و مسجدی ها حس می­شود.
آیا صدای سینه زدن­ها، زنجیر زدن­ها و سنج و دهل ها نباید وجدان ما را هم بیدار و آگاه سازد؟  این سؤال همیشه ذهن مرا به خود مشغول کرده که چرا ما هیئتی ها، مسجدی ها و به طور کلی پولدارهای جامعه فقط همین دو روز تاسوعا و عاشورا به فکر سیر کردن شکم مردم و مستمندان هستیم؟ آیا مستمندان در طول سال نیازمند تغذیهٔ مناسب، دوا دکتر و هزینه هایی از این دست نیستند؟ بهتر نیست با پس انداز کردن آنچه را اسراف می شود، چند قطعه از جهیزیهٔ یک دختر مستمند را تهیه کنیم؟ بهتر نیست با جلوگیری از اسراف، یک حمام کوچک کنار حیاط آن پیرزن و پیرمرد فقیر روستایی بسازیم و آنها را یک عمر خوشحال کنیم؟ بهتر نیست پولی را که صرف علَم و کُتل هیئت یا تزئین در دیوار مساجد می کنیم به یک یا چند تا جوان قرض بدهیم که برای خودشان شغلی دست و پا کنند؟ بهتر نیست یک پنکه یا کولر برای خانواده ای که پولی برای خرید وسیلهٔ خنک کننده ندارد تهیه کنیم که در فصل تابستان از فرط گرما لَه لَه نزنند؟ خدا را بهتر خوش نمی آید پولی را که می خواهیم برای دعوت از فلان مداح مشهور هزینه کنیم، صرف زندانیانی کنیم که به دلیل نداشتن دیه یا بدهکاری کنج زندان افتاده اند؟ مثال از این دست فراوان است.
باید بیشتر فکر کنیم، بیشتر تجزیه تحلیل کنیم، ببینیم با کدام عمل ما امام حسین(ع) خوشحالتر خواهد بود. به نظر شما اگر مسجدی ها، هیئتی ها و تمام کسانی که سنگ امام حسین(ع) را به سینه می زنند، بیشتر به فکر همنوع خود باشند، امام حسین را خوشحالتر نمی کنند؟ اگر جهیزیهٔ یک دختر دم بخت جور شود و او به خانهٔ بخت برود، آیا فشار غریزهٔ جنسیِ یک پسر و دختر در جامعه تعدیل نمی­شود؟ آیا به همین نسبت از ابتلای جوانان ما به گناه کم نمی شود؟
مگر یکی از اهداف اصلی امام حسین(ع) از قیام عاشورا عمل به فریضهٔ امر به معروف و نهی از منکر نبود؟ بهتر است در این دههٔ با فضیلت، ما هم حسین گونه در راه پیشبرد اهداف امام حسین(ع) قدم برداریم.
چند تا هیئت در شهر ما در تاسوعا و عاشورا فعالیت می کنند؟ اگر هر هیئتی فقط به یک زوج کمک کند که تشکیل خانواده بدهد، چند تا زوج جوان در شهر ما سر و سامان پیدا می کنند؟ چند تا جوان از ارتکاب به گناه چشم چرانی و... نجات پیدا می کنند؟ آیا این عمل خداپسندانهٔ ما عین امر به معروف و "نهی از منکر" که امام حسین(ع) به خاطر آن به شهادت رسیدند، نیست؟ ...

میرشکار من*

سلام

 

تقدیم به حضرت عباس علیه السلام

 

پایش ستون خیمه ی هفت آسمان بوده است

دستش همیشه دستگیر این و آن بوده است

اطراف خیمه رد پاهایی از او مانده است

چندین شبانه روز حتما پاسبان بوده است

این رد پاها رد پای شخص عادی نیست

این شخص معلوم است خیلی پهلوان بوده است

هر جا که رفته رد پای کودکی هم هست

این پهلوان پیداست خیلی مهربان بوده است

هرگز موافق نیستم او تشنه هم بوده است

این ساقی عطشان خودش آب روان بوده است

اینکه چگونه مشک را از آب پر کرده است

دیگر بماند این خودش یک داستان بوده است

از طرز آب ریخته بر رد پای او

پیداست مشکش یک زمانی بر دهان بوده است

...

 



 

*عنوان، مصرع غزلی از مولانا

** کامل شعر، اینجا

*** 133 معادل حروف ابجد نام عباس است برای ختم صلوات


شما را به دستان بی‌منت آقایی می‌سپارم که مهربان‌ترین مهربانهاست


 

خلافت غالب، امامت مظلوم

از عمر وبلاگ همساده ها بیشتر از 9 ماه می گذرد، طی این مدت، جناب بهنام طبیبیان از وبلاگ مدارا با ارسال 5 مطلب، ارتباطی نزدیک و صمیمانه با وبلاگ همساده ها داشته اند. ضمن تشکر فراوان از این دوست عزیز، از شما دعوت می کنیم خواننده ی پنجمین نوشته ی ایشان تحت عنوان"خلافت غالب، امامت مظلوم" باشید.


شکل گیری شورای سقیفه و روی کار آمدن خلیفه مسلمانان، بر خلاف آخرین اراده آخرین پیامبر سرآغاز جدایی دو جریان مهم در میان امت پیامبر شد. جریان غالب که با به دست گرفتن کامل قدرت سیاسی با وضع و تدوین تئوری خلافت سعی در تشکیل خلافت اسلامی بر اساس آداب و روش عرفی روزگار داشت و جریان مغلوب که با تاسیس و ترویج نظریه امامت و بر مبنای آرای کتاب خدا، آن را تداوم نبوت دانسته و خود را شیعه(پیرو) علی نامیده و خواستار پیگیری سیره پیامبر در ادامه مسیر جامعه مسلمانان بود. جریان شیعه که در صدر اسلام مدت محدودی قدرت سیاسی را هم در دست داشت، با شهادت امام اول شیعه و کناره گیری امام مجتبی برای همیشه در موضع مخالفت با حاکمان غاصب قرار گرفت.



بررسی یک واقعه بزرگ در فهم این مخالفت و شیوه ابراز آن نقشی بسیار مهم دارد و آن علت گرامی داشت تاریخی مذهبی و سیاسی واقعه خونبار و نهضت جاویدان حسینی است.
شهادت سومین امام شیعیان حسین ابن علی(ع)در نیمه دوم قرن اول هجری به خشن ترین و غیر انسانی ترین وجه به نحوی که قبل از اسلام و در عصر جاهلیت نیز سابقه نداشت و با وجودی که هنوز اصحاب و یاران آخرین پیامبر زنده و حاضر بودند و سخنان و سفارش هایی که او در باره رعایت حرمت فرزندان فاطمه(ع) فرموده بود را به خاطر داشتند باعث شد تا شیعه از یک جریان مغلوب به جریان مظلوم تبدیل شود و از آن پس حفظ یاد این فاجعه غمبار در ذهنیت تاریخی شیعه ضرورت یابد. 
بوده اند کشتارها و فجایعی که در تاریخ بشر اتفاق افتاده و همواره یاد بود قربانیان آن گرامی داشته شده است. اما عاشورای حسینی ریشه های عمیق مذهبی و افق های آرمانی بلندی دارد که توانسته است به عنوان حافظه ماندگار شیعی هر ساله پاس داشته شود. تاکید امامان شیعه و اصحاب و دوستداران خاندان وحی بر ترویج و پاسداشت فداکاری و ایثار سالار شهیدان که در مواردی مانند یک دستور واجب شرعی هم نمود می یافت سبب شد تا ابعادی بسیار فراتر از یک مراسم صرف مذهبی بیابد. بنابراین در طی قرون متمادی ایین عزاداری امام شیعیان به معضلی بزرگ برای حکومتهای مخالف تبدیل شد. ممنوعیت عزاداری عاشورا در اعصار مختلف، مجازات شدید و بی رحمانه عزاداران و زائران حرم حسینی در کنار تخریب قبور و بارگاه مطهر شهدای کربلا همگی حکایت از یک نبرد واقعی بین دو اندیشه متضاد دارد. نبردی که هیچگاه تعطیل نشده و تمام حوزه های عقلی، فکری،  فلسفی و عرفانی را شامل می شود و بسته به شرایط روزگار خود را نمایان می کند. 
گذشت روزگاران و افزایش معتقدین به مرام و مسلک شیعی، که به تدریج قدرت سیاسی را هم در دوره های مختلف در دست گرفتند، باعث شد تا تحریفاتی، هم در صورت و هم در سیرت قیام حسینی انجام شود که با اهداف اولیه و حتی شکل گیری واقعه مغایر باشد. 
فضیلت های فراوان منقول از امامان و پیشوایان شیعی در باره سیدالشهدا ع باعث شد که عده ای برای کسب مواهب مادی و حتی معنوی، دادن نسبت های نادرست و خلاف واقع را مجاز دانسته و ان را گامی در جهت ترویج شعائر حسینی بدانند. اسطوره سازی و اغراق و افسانه پردازی در باره قیام سالار شهیدان ان گونه که با فرهنگ مردم مشرق زمین سازگار است، یکی از این موارد تحریف است.
- تهی کردن نهضت از مفاهیم بلند الهی و تقلیل آن به بابی برای بهشت و گریه و ناله صرف بدون آگاهی از اهداف متعالی آن
- ترجیح مناسک عزای حسینی و تبدیل آن به یک آیین تنها بدون آنکه محتوایی برای آن قائل باشند
- و سرانجام بهره برداری نادرست و سوءاستفاده از جهل عوام توسط عده ای مغرض و سودجو،  نگرانی هایی را موجب می شوند.
با این همه گذشت قرنها از قیام بی نظیر امام آزادگان و با وجود همه مخاطرات هم چنان چراغ هدایت حسینی، روشنی بخش وجدان های آگاه و نجات بخش دلها و جانهای خسته است و هر آن جلوه ای بدیع از این حماسه ماندگار پدیدار می شود.