همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

آیا شما از دید خود ؛ کم عاطفه هستید و یا کاملا عاطفی ؟

اخیرا مقاله ای خواندم از ماهنامه " اطلاعات حکمت و معرفت "  با عنوان  " چرا شادکامی برای ما اهمیت دارد؟ " به قلم  " مارتین سلیگمن " روانشناس آمریکایی که در دانشگاه پنسیلوانیا تدریس می کند و نظریه " عجز آموخته شده " او شهرت جهانی دارد. 

{ " عجز آموخته شده به اختصار یعنی افراد به دلیل تجارب تلخ گذشته از کوشش برای پیشرفت سرباز می زنند }

در قسمت هایی از این مقاله ی بلند  به موردی اشاره کرده بود که به نظر من بسیار جالب آمد... که در ذیل ذکر می کنم باشد که برای شما هم جالب باشد...

ایشان می گوید که  : " طبق تحقیقات دانشگاه مینه سوتا  ؛ ویژگی های شخصیتی ؛ خوش خلقی و عاطفه ؛ کاملا ارثی هستند . مثلا اگر هریک از دو قلوهای همسان که دارای ژن های مشابه ای هستند ؛ خندان یا عبوس باشد بسیار محتمل است که دیگری نیز همانگونه باشد.

برخی افراد در طول زندگی  شان احساسات مثبت فراوانی دارند ؛ اغلب اوقات در حالت خوبی هستند و چیزهای خوب به آنها شادی و لذت می دهد. در مقابل افراد بسیاری از این احساسات مثبت بی نصیب هستند ؛ اغلب اوقات حال خوبی ندارند و در نهایت ؛ حالشان زیاد بد نیست و  رسیدن به موفقیت این افراد را غرق شادی نمی کند . بخش عمده ای از انسان ها جایی میان این دو دسته هستند."

اما نکته مورد توجه من این بود که ایشان در تحقیقاتشان به این نتیجه رسیده بودند که برخی از کارها را افراد با روحیه ناشاد ؛ بهتر می توانند انجام دهند :

"احساسات مثبت توانایی های فیزیکی ؛ اجتماعی و تفکر را در فرد بالا می برند . توانایی هایی که می توانیم به گاه نیاز از آنها بهره برداری کنیم . وقتی خلق خوشی داریم  نزد دیگران نیز محبوبتر هستیم و دوستی و عشق و سایر روابط نیز شانس بیشتری خواهند یافت . 

در مقابل ؛  به سبب مرزهایی که احساسات منفی برای ما ایجاد می کنند افق ذهنی ما وسیع ؛ گشوده و واضح تر می شود . در این حالت آماده پذیرش هر ایده نوین و تجربه ای هستیم . افراد افسرده؛ ناشادتر اما دقیق تر از افراد غیر افسرده هستند.

افراد ناشاد  درک درست تری از قابلیت های خود دارند در حالی که افراد شاد کام خود را بهتر از آنچه هستند می پندارند.

افراد شاد خاطرات خود را بهتر و مثبت تر از آنچه در حقیقت بوده ؛ بخاطر می آورند و به آسانی خاطرات بد را از یاد می برند.  در مقابل افراد افسرده هر دو جنبه را به تمامی و دقیق به یاد دارند .

افراد غیر افسرده تلقی منطقی از شکست ها و موفقیت ها ندارند ؛ آنها خود را عامل موفقیت هایشان و آن را همیشگی می دانند و می پندارند در تمام مسایل این چنینی ماهر هستند . در مورد شکست ها نیز سایر عوامل را مقصر می دانند و آن را چیزی زود گذر و بی اهمیت می پندارند . در مقابل افراد افسرده در رابطه با تحلیل شکست ها و موفقیت ها بی طرف باقی می مانند."

راستش هیچ فکر نمی کردم که احساسات منفی و افسردگی یا به تعبیر بهتر ناشادی  هم فایده  هایی داشته باشد!

البته  در ادامه و تا انتهای مقاله به این نتیجه می رسد که شادتر بودن  و روحیه مثبت  داشتن  زندگی را بسیار بهتر و راحتتر می سازد .

در قسمت دیگری از مقاله هم تستی جهت سنجش احساسات گذاشته بود که  تقدیم می گردد:

سوال تست = آیا شما از دید خود ؛ کم عاطفه هستید و یا کاملا عاطفی ؟

تست عواطف بر پایه الگوی "پاناس " می تواند میزان این عواطف را به خوبی  بسنجد . این الگو از تعدادی لغات خاص تشکیل شده است که احساسات مختلف را توصیف می کند . پس از خوندن هر کلمه بر اساس نمره دهی ذیل جدول ؛ به آن حس تان امتیاز بدهید و در انتها به طور جداگانه  امتیازات احساسات  مثبت و منفی را جمع بزنید . هر دو امتیاز شما باید بین 10 تا 50 باشد . اما هر کدام بیشتر شد ؛ پاسخ سوال شماست !



ردیف

احساسات مثبت

امتیاز

ردیف

احساسات منفی

امتیاز

1

علاقمند

 

1

مضطرب

 

2

هیجان زده

 

2

آزرده

 

3

قوی

 

3

ترسیده

 

4

توانا

 

4

دشمن

 

5

امیدوار

 

5

تحریک پذیر

 

6

مفتخر

 

6

شرمگین

 

7

هوشیار

 

7

نگران

 

8

تحت تاثیر

 

8

عصبی

 

9

مصمم

 

9

وحشت زده

 

10

دقیق

 

 

 

 

11

کوشا

 

 

 

 


 

1= بسیار اندک؛  2= کمی؛   3 = تقریبا ؛    4= کاملاً ؛    5= بسیار زیاد