سالها از سه شنبه چهارم آذر 1365 می گذرد . اما گویی همین دیروز ساعت یازده و چهل و پنج دقیقه صبح بود که 54 فروند هواپیمای عراقی یک ساعت و چهل و پنج دقیقه در آسمان شهر اندیمشک جولان داده و مردم بیگناه را به خاک و خون کشیدند. حملهای کم نظیر در طول جنگهای تاریخ بشری. خانهها ویران شده،در شهرجوی خون به راه افتاد مادران داغدار و کودکان یتیم شدند و در گوشه وکنار جهان هرکه شنید متحیر شد از این جنایت بشری . در این حمله وحشیانه ایستگاه راه آهن ، میدان راه آهن و بخش وسیعی از مناطق مسکونی ، بازار روز ، میدان تره بار ، پادگان دوکوهه ، دبیرستان شریعتی ، سد و نیروگاه دز ، رادار موشکی سددز ، پادگان سفینه النجاه ، ایستگاه بالارود ، اداره پست و مخابرات ، بیمارستان شهید بهشتی و بسیاری نقاط دیگر مورد اصابت قرارگرفت و طبق آمار اعلامی غیرنظامی بیش از ۳۰۰ نفر از شهروندان و مسافران کشته و ۷۰۰ نفر مجروح شدند . در اواخر آذرماه 1365 هیأتی از سوی کمیته ی بین المللی صلیب سرخ و هیئت کارشناسی سازمان ملل متحد مستقر در تهران جداگانه از آثار آن جنایت دیدن کردند و این بمباران بعنوان طولانی ترین بمباران شهرها پس از جنگ جهانی دوم درتاریخ جهان به ثبت رسید .
فردای آن روز اما نوبت اندیمشکیها شد تا دنیا را بهتزده کنند البته نه با سلاح جنگی که با سلاح غیرت، ایثار و فداکاری در شعارهایشان حین مراسم تشییع عزیزانشان . مردم اندیمشک اوج وفاداری خود به میهن و انقلاب را ثابت کردند .اما از آن پس تاکنون همه ماندند که این فرهنگ مقاومت و درس ایثار را چگونه و چه نهادی باید ثبت کند. چگونه باید به نسلهای بعدی انتقال دهیم؟ آیا کسی آن همه ایثار و رشادت را پاس میدارد؟ در این میان مردم شهر اما نه انتظاری داشته و نه مطالبه ی پاسداشت و گرامیداشت خون عزیزانشان را کرده اند . ما ماندهایم و وجدانی خواب آلود و در حسرت این میسوزیم که در 4 آذر یکی از این سالها شاید کسی برخیزد و کاری کند ماندگار . شاید به گونهای شایسته و در خور . این حماسه را جاودانه کند. موزهای افتتاح و فیلمی ساخته شود. کنگرهای و جشنوارهای شایسته در حوزههای ادبی و هنری، فرهنگی برگزار شود. اما حتی دریغ از ثبت این روز در تقویم ملی .
در دنیا بویژه در غرب اسطورهسازی میکنند برای وحدت بیشتر تا از این رهگذر فرهنگ خود را غنی سازند. سازمان سیا بخش اعظمی از بودجهاش را صرف ساخت فیلمهای فاخر هنری در راستای اسطورهسازی میکند که نجات سرباز رایان از آن جمله است. یا افسانه جومونگ که تا شب های مدیدی مهمان خانههای ایرانی بود در تاریخ ثبت شده کشورش یک خط بیشتر نیست و روسیه یکی از بزرگترین موزههای جنگ را در پاسداشت سربازانش احداث کرده است. اما دریغ که در کشورما آنان که دستشان میرسد سرگرم بازیهای بیمزه و تکراری سیاسیاند، چنان درگیر مسائل و کشمکشهای پیش پا افتادهاند که از نگارش آن هم حوصلهمان سر میرود . وحدت دیروز را فراموش کرده امروز با بهانه های کودکانه اقوام را به جان هم می اندازند .با این همه اما بیایید در سال یک روز هم که شده فارغ از همه اختلافات و به دور از هر مرام و قومیت و گرایشی که داریم در صفوفی به هم پیوسته سرود وحدت بخوانیم در رثای حماسه آفرینان 4 آذر اندیمشک . تا شاید فقط و ﻓﻘﻂ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﻠﻪ ﺍﺕ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺧﻮﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﻣﯿﺪﺍﺭﯾﻢ . ﺁﻗﺎﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ! ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺖ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﯿﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺘﺎﻥ ﻧﮑﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﺭﺿﺎ ﺟﺒﺮﺋﯿﻠﯽ ﻭ ﺑﯿﮋﻥ ﭘﺎﭘﯽ ﻓﺮ ﻭ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﺑﻮﻫﻤﺪﺍﻧﯽ ! ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺧانه ﻫﺎﺗاﻥ ﺩﺭﺧﻮﻥ ﻏﻠﺘﯿﺪﯾﺪ . ﺳﺮﺧﯽ ﺧﻮﻧﺘﺎﻥ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﻧﮓ ﻣﻨﻈﺮ ﭼﺸﻤﺎﻧﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﺁﻗﺎﯼ ﺟﻬﺎﻧﮕﯿﺮ ﺳﺎﮐﯽ ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺘﯽ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻭﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻏﻤﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯼ. ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﻗﺎﯼ ﺯﺍﺭﻉ که ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺎﺩﺭﺗﺎﻥ ﺳﻮﺧﺘﯿﺪ. ﺩﻝ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻣﻌﺼﻮﻣﻪ ﻭ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺧﻠﯿﻠﯽ که با ﻣﺎﺩﺭﺗﺎﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﯾﺪ ، ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺷﻤﺎﺳﺖ .
ﺗﯿﻤﻮﺭ ﻏﻼﻡ ﺯﺍﺩﻩ ! ﺗﻮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﯾﮏ ﻟﮑﻮﻣﻮﺗﯿﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ است ، ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺠﺎﺕ ﺁﻥ ﺩﻭﯾﺪﯼ ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﻭ ﻟﮑﻮﻣﻮﺗﯿﻮﺕ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺧﺘﯿﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﯾﺪﮔﺎﻥ ﻣﺎ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ . ﭘﺮﻭﯾﺰ ﻗﻼﻭﻧﺪ ﻟﮑﻮﻣﻮﺗﯿﻮﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﭘﻮﯼ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﺗﺮﮎ ﻣﺤﻞ ﺧﺪﻣﺖ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺪی ﻭ ﻋﺮﻭﺝ ﮐﺮﺩی . ﻗﺎﺑل ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴتی .
ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺟﺎﺑﺠﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺑﻤﺒﺎﺭﺍﻥ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺷﺪه ﻭ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻧﺎﻣﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﯿم و شهرتان را نشناسیم و ندانیم ﭘﯿﮑﺮﻫﺎﯼ ﭘﺎﮐﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﮐﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ . ﭘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺯﻥ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﻡ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺣﻠﻘﻪ ﺍﺵ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺗﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺴﺎﺩ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻭ ﻫﻤﻪ و همه ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﻡ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺸﺎﻥ ﻋﺬﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫیم ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ . ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺪﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ تنها ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﯿﻢ که ﻓﺮﺍﻣﻮشتان ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ و ﺁﺭﺍﻣﺸﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﻭ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺷﻤﺎبوده و هستیم .
پینوشت : باتشکر فراوان از عباس اسلامی پور , مریم لطیفی , امیدزمانی و مژگان قلاوند که این پست از مقالات و گزاشاتشان تهیه و تنظیم شده است .