همساده ها وبلاگی گروهیست با حدود ده نویسنده ثابت و شما وبلاگ نویسی که به اینجا تشریف آوردید و قدم روی چشم ما گذاشتید. اگر مایل به مشارکت در انتشار مطالب این وبلاگ بودید می توانید متنی بنویسید و از طریق تماس با همساده ها (واقع در نوار سمت راست وبلاگ) آن را برای هیات مدیره همساده ها بفرستید تا به ترتیب و با اسم شما و وبلاگتان، منتشر شود .ما همگی همساده ایم. همسایه های وبلاگی
ادامه...
تاریخ فولکس قورباغهای به قبل از سال ۱۹۴۵ برمیگردد که در این مدت مشمول یک سری هنرنمایی در بخش جلو شده است که شرکت فولکسواگن به آنها اشارهای نمیکند. اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی آدولف هیتلر که به تازگی به مقام پیشوایی آلمان رسیده بود طرحهای خود را برای یک اتومبیل ارزانقیمت و ساده که برای عموم قابلاستفاده باشد به دکتر فردیناند پورشه ارائه کرد. پیش از این پورشه به همراه زونداپ طرحهایی را برای چنین اتومبیلی در سر داشتند که یکی از آنها «پورشه تیپ ۱۲» با موتور تعبیهشده در عقب اتومبیل و طراحی قوس مانند بود. دستور هیتلر کاملاً روشن بود؛ ساخت اتومبیلی با قیمت برابر با یک موتورسیکلت با حداکثر سرعت ۱۰۰ کیلومتر و توانایی جابهجای اعضای یک خانواده ۵ نفره. پورشه کار طراحی را آغاز کرد و سرانجام در سال ۱۹۳۶ طرحهای اتومبیل نهایی و اولین نمونه آزمایشی تولید شد. این خودرو کاملاً مطابق فلسفه پورشه طراحی شده بود که اعتقاد داشت بهترین اتومبیلها انواع موتور عقب، هواخنک و دیفرانسیل عقب هستند. پورشه این اتومبیل را «پورشه ۶۰» نامید؛ اما مسئولان آلمانی نام KDF WAGEN را بر روی آن گذاشتند. نام بیتل (Beetle) به معنی سوسک یا همان فولکس قورباغهای نامی بود که از سوی جامعه بر این اتومبیل گذاشته شد؛ اما تا سال ۱۹۶۷ از سوی فولکسواگن به رسمیت شناخته نشد. تولید این اتومبیل در کارخانهای که به همین منظور ساخته شده بود، آغاز گردید ولید هنوز روند کندی داشت که ناگهان آتش جنگ جهانی دوم شعلهور شد. به همین سبب تمام توان کارخانه وولفسبورگ بر روی تولیدات تسلیحات جنگی زمان جنگ متمرکز شد. سپس ارتش آمریکا در آوریل سال ۱۹۴۵ این کارخانه را به تصرف خود درآورد. کارخانه وولفسبورگ در نهایت در ماه ژوئن همان سال به دولت نظامی بریتانیا منتقل شد. یک ماه بعد، مدیر ارشد کارخانه سفارش ساخت ۲۰ هزار فولکسواگن تایپ ۱ اس را دریافت کرد. خط مونتاژ اولین مدل پس از کریسمس سال ۱۹۴۵ راهاندازی شد. به دلیل کمبود مواد اولیه و مشکلات ناشی از جنگ، فولکسواگن تنها ۵۵ دستگاه تا پایان سال ۱۹۴۵ ساخت. طی ۲ سال بعد نیز تولید این اتومبیل محدود به ۱۰۰۰ دستگاه در ماه بود. علیرغم مشکلات ابتدایی، فولکسواگن از بریتانیا به دلیل تبدیل این کارخانه به کارخانهای غیرنظامی، القای تمرکز بر روی کیفیت و ایجاد شبکه نمایندگی قدرشناسی میکند. همچنین بریتانیاییها در ایجاد بازار صادرات نیز نقش مهمی داشتند. در نهایت این کارخانه در اکتبر سال ۱۹۴۹ به دست آلمانیها بازگشت و تاکنون بیش از ۲۱ میلیون دستگاه بیتل یا همان فولکس قورباغهای به فروش رسیده است.
pic<http://s3.picofile.com/file/8228933034/yalda.jpg>pic . یلـــــــــــدا تـــقدیر زیبای فصـــل هاست به احــترام زمســـتان ، بلند می شود … شب شیرین یلدایی تون به خیر و خوشی …
سلام ممنون جناب شنگ...همین طور که نوشتید با اینکه نمی دونستم تولستوی چی می گه شنیدن صداش برام خیلی خیلی جالب بود - نوشته های قبلی شما و دوستان عزیزمون رو هم خوندم همه شون جالب بودند دستتون درد نکنه
یکی می گفت: ما یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند. یک روز مرا دید و گفت حاج آقا سلام، ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید؟ گفتم بله. گفت: فهمیدم چون سلام هایت تغییر کرده! تعجب کردم، گفتم: یعنی چه؟ گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی، همه ی اهل محل همین طور هستند. هرکس خانه اش گازکشی می شود دیگر سلام علیک او تغییر می کند. من فهمیدم سی سال، سلامم بوی نفت می داد. عوض اینکه بوی خدا بدهد. یادمان باشد ، سلاممان بوی نیاز ندهد ... خیلی ها تا نیاز دارن سلامت می کنند ولی بعد فراموشت می کنند !!!!!!
pic<http://s6.picofile.com/file/8225113484/Tolst.jpg>pic چندروز پیش ۲۰ نوامبر سالمرگ «لئو تولستوی» رماننویس مشهور روسی بود. در روسیه آنقدر محبوبیت دارد که با تصویر او سکه طلا ضرب کردهاند. سامرست موام همانقدر که سایه «شکسپیر» را با تیر می زند، تولستوی را ستایش میکند و «جنگ و صلح» او را بزرگترین رمان عالم میداند. او یک سال پیش از مرگ بخشی از کتاب «تقویم حکمت» (A Calendar of Wisdom) را خوانده و صدایش را ضبط کرده . شاید شنیدن صدای یکی از مشهورترین چهرههای ادبی جهان پس از 106 سال برای شما هم جذاب باشد حتی اگر معنی کلماتش را ندانید . http://up.shamsipour-ac.ir/uploads/files/1394/azar/b_Leo-Tolstoy-1909.mp3
سلام و وقت بخیر میگم اینجا بوی شله میاد نگو همشهری ما مطلبی در مورد شله اینجه نوشته . ما رو هم کشونده اینجه . مطلب شله بسیار بسیار زیبا و کامل و مستند و دقیق بوده و هست. تمام مراحل و مراسم شله خورون را به خوبی توصیف نموده و همچنین جایگاه آن را در میان ما مشهدی ها به خوبی توانسته است توصیف نماید . حیف که وقتی بزرگ عزیز آمدند مشهد فصل شله نبود تا یک شله مشتی مشهدی تقدیمشون می نمودیم .
سلام سلام والا این مطلب شله ای رو یکی از خواهرزاده های مذکر فرستاده بید در گروه فامیلی منم کمپلت برداشتم آوردمش فالگوش محض اطلاعات عمومی دوستان نمی دانم شاهکار کدام همولایتی ست
سلام «شله مشهدی» - شله پدیده ای است از خانواده آش ها و کاملا مشهدی که در مشهد فقط با نام «شله» و در غیر مشهد با نام «شله مشهدی» شناخته می شود. به دلیل آنکه فرایند تهیه آن بسیار پر زحمت و پر خرج است، معمولا در خانه ها پخته نمی شود و همیشه در حجم زیاد و در مناسبت های خاص(مخصوصا محرم) و توسط آشپز مخصوص خود تهیه می گردد و برای مشهدی ها از اهمیت فراوانی برخوردار است. - بیشترین سوالات مشهدی ها در دهه محرم : سوال اول : شله چه ساعتی مدن؟ سوال دوم : سطلی ام مدن حالا؟ سوال سوم : مطمئنی اینجه شله مدن؟ سوال چهارم : این همه راه مرم تموم نشده باشه ؟ سوال پنجم : خواستن شله بدن یه تک مزنی؟ - روزهای اول دهه کمتر، ولی روزهای آخر دهه محرم ، شما شاهد جنب و جوش مشهدی ها برای تعامل با پدیده شله هستید. شله فارغ از آنکه، یک آش بسیار بسیار خوشمزه است (یکی از راه های محبوب شدن در بین مشهدی ها، آن است که نسبت به شله ابراز احساسات شدیدی از خودتان بروز دهید) نقش تعیین کننده ای نیز در مراسمات عزاداری دارد. در هیئت ها، به شکل بسیار مشهودی «شبهای شله» از شب های غیر شله شلوغ تر است و البته نباید فراموش کرد که شله، برای مشهدی ها نه فقط یک نوع پذیرایی، بلکه جزئی از عزاداری محسوب می شود. خاطرات بسیاری از معجزات شله وجود دارد . به عنوان مثال اصطلاحی بین بعضی هیئت های قدیمی وجود دارد که می گویند: (شله سید شهدا حتما برکت می کنه، ما شده با همی یه دیگ شله هزار نفرو غذا دادم ) یا ( اینقدر جوون سر همی دیگ به آرزوهاشا رسیدن ) - گذشته از این، شله در تعیین شاٌن اجتماعی افراد نیز موثر است ، به عنوان مثال یکی از نشانه های افراد پر نفوذ در مشهد آن است که سطل بزرگ شله را می آورند، در منزلشان تحویل می دهند! یک سطل شله می تواند شما را در حد ستاره های سینما نزد خانواده یا اقوام محبوب نماید. یکی از اشتغالات تازه دامادها برای نشان دادن خودی به خانواده همسرشان، جور کردن یک سطل پر شله با قیمه اضافه است، که طی مراسم خاصی در منزل پدرزن تحویل داده می شود! - خوردن شله نیز آداب خاصی دارد . ابتدا سفره های پلاستیکی را می اندازند و سبد های پنیر و سبزی را همراه با نان در سفره می چینند. تا اینجا همه در آرامش سر سفره نشسته اند، به صورتی که اگر به فضا آشنا نباشید تصور خواهید کرد این آرامش ادامه پیدا خواهد کرد. افراد معمولا چند لقمه نان و پنیر می خورند که بیشتر جنبه گرم شدن دارد. سپس قسمت دوم یعنی توزیع نوشابه آغاز می شود. نوشابه باید چند ویژگی داشته باشد . حتما باید شیشه ای ، مشکی و کوکا باشد البته به دلیل تحریم برند های اسرائیلی در هیئت های انقلابی زمزم هم جایز است. هر نوشابه معمولا دو تا چهار بشقاب را ساپرت می کند لذا با توجه به توانایی های خود، نوشابه اضافه هم می توانید بردارید. در نهایت قسمت اصلی سفره یعنی توزیع بشقاب های شله آغاز می شود. در این موقعیت مشهدی ها سبک نشستن شان را تغییر می دهند و از حالت چهار زانو به حالت دو زانو در می آیند که در این حالت هم به بشقاب مسلط هستند و هم به فضای خارج از سفره و روند تردد سطل های سر ریز. همه فرایند خوردن شله فقط با یک دست انجام می شود و دست دوم باید برای نشان دادن واکنش سریع به افراد توزیع کننده سرریز همواره آزاد باشد. - هر مشهدی به صورت میانگین یک کیلو و نیم شله را می تواند بخورد که این میزان با باز کردن کمربند و حتی دکمه های یقه پیراهن در روزهای گرم و تابستانی، می تواند افزایش یابد. اگر برای اولین بار است که شله می خورید به حرف مشهدی ها که اصرار دارند بیشتر بخورید ، شله خودش جای خودش را باز می کند توجه نکرده و با جون خود بازی نکنید!
http://s3.picofile.com/file/8224091550/Muslem.mov.html ویدیویی تاثیر گذاراز یک جوان مسلمان فرانسوی در پاریس. با چشمان بسته و دست های گشوده در وسط خیابان ایستاده و دو نوشته را کنار پاهای خود گذاشته. روی یکی نوشته: "من مسلمانم و به من می گویند تروریستی"، و روی دیگری: "من به شما اطمینان دارم، شما چطور؟ اگر دارید، من را در آغوش بکشید." ... و خیلی از پاریسی ها این کار را انجام می دهند.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من قافیه و سجع و ردیف ام
چه کنم؟
تویی آن قالب شعری
که در آن مات شدم
#زهرا_روناک
#عاشقانه_های_من
@love_word
pic<http://s3.picofile.com/file/8231848426/photo_2016_01_05_22_57_53.jpg>pic
ترجمه : ما احترام میزاریم به عشق شما به شیخ نمر که در قلب ماست اما رد میکنیم حمله به سفارت عربستان در ایران یا هرجای دیگر.
pic<http://s6.picofile.com/file/8231759100/3345_footofan_com.jpg>pic
تاریخ فولکس قورباغهای به قبل از سال ۱۹۴۵ برمیگردد که در این مدت مشمول یک سری هنرنمایی در بخش جلو شده است که شرکت فولکسواگن به آنها اشارهای نمیکند.
اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی آدولف هیتلر که به تازگی به مقام پیشوایی آلمان رسیده بود طرحهای خود را برای یک اتومبیل ارزانقیمت و ساده که برای عموم قابلاستفاده باشد به دکتر فردیناند پورشه ارائه کرد. پیش از این پورشه به همراه زونداپ طرحهایی را برای چنین اتومبیلی در سر داشتند که یکی از آنها «پورشه تیپ ۱۲» با موتور تعبیهشده در عقب اتومبیل و طراحی قوس مانند بود.
دستور هیتلر کاملاً روشن بود؛ ساخت اتومبیلی با قیمت برابر با یک موتورسیکلت با حداکثر سرعت ۱۰۰ کیلومتر و توانایی جابهجای اعضای یک خانواده ۵ نفره.
پورشه کار طراحی را آغاز کرد و سرانجام در سال ۱۹۳۶ طرحهای اتومبیل نهایی و اولین نمونه آزمایشی تولید شد. این خودرو کاملاً مطابق فلسفه پورشه طراحی شده بود که اعتقاد داشت بهترین اتومبیلها انواع موتور عقب، هواخنک و دیفرانسیل عقب هستند. پورشه این اتومبیل را «پورشه ۶۰» نامید؛ اما مسئولان آلمانی نام KDF WAGEN را بر روی آن گذاشتند. نام بیتل (Beetle) به معنی سوسک یا همان فولکس قورباغهای نامی بود که از سوی جامعه بر این اتومبیل گذاشته شد؛ اما تا سال ۱۹۶۷ از سوی فولکسواگن به رسمیت شناخته نشد. تولید این اتومبیل در کارخانهای که به همین منظور ساخته شده بود، آغاز گردید
ولید هنوز روند کندی داشت که ناگهان آتش جنگ جهانی دوم شعلهور شد. به همین سبب تمام توان کارخانه وولفسبورگ بر روی تولیدات تسلیحات جنگی زمان جنگ متمرکز شد. سپس ارتش آمریکا در آوریل سال ۱۹۴۵ این کارخانه را به تصرف خود درآورد. کارخانه وولفسبورگ در نهایت در ماه ژوئن همان سال به دولت نظامی بریتانیا منتقل شد.
یک ماه بعد، مدیر ارشد کارخانه سفارش ساخت ۲۰ هزار فولکسواگن تایپ ۱ اس را دریافت کرد. خط مونتاژ اولین مدل پس از کریسمس سال ۱۹۴۵ راهاندازی شد. به دلیل کمبود مواد اولیه و مشکلات ناشی از جنگ، فولکسواگن تنها ۵۵ دستگاه تا پایان سال ۱۹۴۵ ساخت. طی ۲ سال بعد نیز تولید این اتومبیل محدود به ۱۰۰۰ دستگاه در ماه بود.
علیرغم مشکلات ابتدایی، فولکسواگن از بریتانیا به دلیل تبدیل این کارخانه به کارخانهای غیرنظامی، القای تمرکز بر روی کیفیت و ایجاد شبکه نمایندگی قدرشناسی میکند. همچنین بریتانیاییها در ایجاد بازار صادرات نیز نقش مهمی داشتند.
در نهایت این کارخانه در اکتبر سال ۱۹۴۹ به دست آلمانیها بازگشت و تاکنون بیش از ۲۱ میلیون دستگاه بیتل یا همان فولکس قورباغهای به فروش رسیده است.
pic<http://s3.picofile.com/file/8230890734/Toch.jpg>pic
نمای آلودگی هوای تهران از ارتفاعات توچال
شوهر ماخام چیکار کُنُم؟
برشی از داستان «زن آقا»، نوشته مرحوم اصغر میرخدیوی
شوهر ماخام چیکار کُنُم؟
برشی از داستان «زن آقا»، نوشته مرحوم اصغر میرخدیوی
pic<http://s3.picofile.com/file/8228933034/yalda.jpg>pic
.
یلـــــــــــدا تـــقدیر زیبای فصـــل هاست
به احــترام زمســـتان ، بلند می شود …
شب شیرین یلدایی تون به خیر و خوشی …
سلام




ممنون جناب شنگ...همین طور که نوشتید با اینکه نمی دونستم تولستوی چی می گه شنیدن صداش برام خیلی خیلی جالب بود
- نوشته های قبلی شما و دوستان عزیزمون رو هم خوندم همه شون جالب بودند دستتون درد نکنه
یکی می گفت:
ما یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت حاج آقا سلام، ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید؟
گفتم بله.
گفت: فهمیدم چون سلام هایت تغییر کرده!
تعجب کردم، گفتم: یعنی چه؟
گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی، همه ی اهل محل همین طور هستند.
هرکس خانه اش گازکشی می شود دیگر سلام علیک او تغییر می کند. من فهمیدم سی سال، سلامم بوی نفت می داد. عوض اینکه بوی خدا بدهد.
یادمان باشد ، سلاممان بوی نیاز ندهد ... خیلی ها تا نیاز دارن سلامت می کنند ولی بعد فراموشت می کنند !!!!!!
pic<http://s6.picofile.com/file/8225113484/Tolst.jpg>pic
چندروز پیش ۲۰ نوامبر سالمرگ «لئو تولستوی» رماننویس مشهور روسی بود. در روسیه آنقدر محبوبیت دارد که با تصویر او سکه طلا ضرب کردهاند. سامرست موام همانقدر که سایه «شکسپیر» را با تیر می زند، تولستوی را ستایش میکند و «جنگ و صلح» او را بزرگترین رمان عالم میداند.
او یک سال پیش از مرگ بخشی از کتاب «تقویم حکمت» (A Calendar of Wisdom) را خوانده و صدایش را ضبط کرده .
شاید شنیدن صدای یکی از مشهورترین چهرههای ادبی جهان پس از 106 سال برای شما هم جذاب باشد حتی اگر معنی کلماتش را ندانید .
http://up.shamsipour-ac.ir/uploads/files/1394/azar/b_Leo-Tolstoy-1909.mp3
سلام و وقت بخیر
میگم اینجا بوی شله میاد نگو همشهری ما مطلبی در مورد شله اینجه نوشته . ما رو هم کشونده اینجه .
مطلب شله بسیار بسیار زیبا و کامل و مستند و دقیق بوده و هست. تمام مراحل و مراسم شله خورون را به خوبی توصیف نموده و همچنین جایگاه آن را در میان ما مشهدی ها به خوبی توانسته است توصیف نماید .
حیف که وقتی بزرگ عزیز آمدند مشهد فصل شله نبود تا یک شله مشتی مشهدی تقدیمشون می نمودیم .
سلام سلام
والا این مطلب شله ای رو یکی از خواهرزاده های مذکر فرستاده بید در گروه فامیلی
منم کمپلت برداشتم آوردمش فالگوش محض اطلاعات عمومی دوستان
نمی دانم شاهکار کدام همولایتی ست
این مطلب شله مشدی خیلی جالب بود


یعنی اگه اسم نداشت من می گفتم این مطلب رو صد در صد آقا سهیل نوشتند
همطاف جان نویسنده ی این مطلب قشنگ کیه؟
سلام
«شله مشهدی»
- شله پدیده ای است از خانواده آش ها و کاملا مشهدی که در مشهد فقط با نام «شله» و در غیر مشهد با نام «شله مشهدی» شناخته می شود. به دلیل آنکه فرایند تهیه آن بسیار پر زحمت و پر خرج است، معمولا در خانه ها پخته نمی شود و همیشه در حجم زیاد و در مناسبت های خاص(مخصوصا محرم) و توسط آشپز مخصوص خود تهیه می گردد و برای مشهدی ها از اهمیت فراوانی برخوردار است. - بیشترین سوالات مشهدی ها در دهه محرم : سوال اول : شله چه ساعتی مدن؟ سوال دوم : سطلی ام مدن حالا؟ سوال سوم : مطمئنی اینجه شله مدن؟ سوال چهارم : این همه راه مرم تموم نشده باشه ؟ سوال پنجم : خواستن شله بدن یه تک مزنی؟ - روزهای اول دهه کمتر، ولی روزهای آخر دهه محرم ، شما شاهد جنب و جوش مشهدی ها برای تعامل با پدیده شله هستید. شله فارغ از آنکه، یک آش بسیار بسیار خوشمزه است (یکی از راه های محبوب شدن در بین مشهدی ها، آن است که نسبت به شله ابراز احساسات شدیدی از خودتان بروز دهید) نقش تعیین کننده ای نیز در مراسمات عزاداری دارد. در هیئت ها، به شکل بسیار مشهودی «شبهای شله» از شب های غیر شله شلوغ تر است و البته نباید فراموش کرد که شله، برای مشهدی ها نه فقط یک نوع پذیرایی، بلکه جزئی از عزاداری محسوب می شود. خاطرات بسیاری از معجزات شله وجود دارد . به عنوان مثال اصطلاحی بین بعضی هیئت های قدیمی وجود دارد که می گویند: (شله سید شهدا حتما برکت می کنه، ما شده با همی یه دیگ شله هزار نفرو غذا دادم ) یا ( اینقدر جوون سر همی دیگ به آرزوهاشا رسیدن ) - گذشته از این، شله در تعیین شاٌن اجتماعی افراد نیز موثر است ، به عنوان مثال یکی از نشانه های افراد پر نفوذ در مشهد آن است که سطل بزرگ شله را می آورند، در منزلشان تحویل می دهند! یک سطل شله می تواند شما را در حد ستاره های سینما نزد خانواده یا اقوام محبوب نماید. یکی از اشتغالات تازه دامادها برای نشان دادن خودی به خانواده همسرشان، جور کردن یک سطل پر شله با قیمه اضافه است، که طی مراسم خاصی در منزل پدرزن تحویل داده می شود! - خوردن شله نیز آداب خاصی دارد . ابتدا سفره های پلاستیکی را می اندازند و سبد های پنیر و سبزی را همراه با نان در سفره می چینند. تا اینجا همه در آرامش سر سفره نشسته اند، به صورتی که اگر به فضا آشنا نباشید تصور خواهید کرد این آرامش ادامه پیدا خواهد کرد. افراد معمولا چند لقمه نان و پنیر می خورند که بیشتر جنبه گرم شدن دارد. سپس قسمت دوم یعنی توزیع نوشابه آغاز می شود. نوشابه باید چند ویژگی داشته باشد . حتما باید شیشه ای ، مشکی و کوکا باشد البته به دلیل تحریم برند های اسرائیلی در هیئت های انقلابی زمزم هم جایز است. هر نوشابه معمولا دو تا چهار بشقاب را ساپرت می کند لذا با توجه به توانایی های خود، نوشابه اضافه هم می توانید بردارید. در نهایت قسمت اصلی سفره یعنی توزیع بشقاب های شله آغاز می شود. در این موقعیت مشهدی ها سبک نشستن شان را تغییر می دهند و از حالت چهار زانو به حالت دو زانو در می آیند که در این حالت هم به بشقاب مسلط هستند و هم به فضای خارج از سفره و روند تردد سطل های سر ریز. همه فرایند خوردن شله فقط با یک دست انجام می شود و دست دوم باید برای نشان دادن واکنش سریع به افراد توزیع کننده سرریز همواره آزاد باشد. - هر مشهدی به صورت میانگین یک کیلو و نیم شله را می تواند بخورد که این میزان با باز کردن کمربند و حتی دکمه های یقه پیراهن در روزهای گرم و تابستانی، می تواند افزایش یابد. اگر برای اولین بار است که شله می خورید به حرف مشهدی ها که اصرار دارند بیشتر بخورید ، شله خودش جای خودش را باز می کند توجه نکرده و با جون خود بازی نکنید!
http://s3.picofile.com/file/8224091550/Muslem.mov.html
ویدیویی تاثیر گذاراز یک جوان مسلمان فرانسوی در پاریس. با چشمان بسته و دست های گشوده در وسط خیابان ایستاده و دو نوشته را کنار پاهای خود گذاشته. روی یکی نوشته: "من مسلمانم و به من می گویند تروریستی"، و روی دیگری: "من به شما اطمینان دارم، شما چطور؟ اگر دارید، من را در آغوش بکشید." ... و خیلی از پاریسی ها این کار را انجام می دهند.