نوشته ی زیر توسط دوست عزیزمان جناب دادو ارسال شده است ...با تشکر فراوان از ایشان
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده
باشد که چرا با تصویر ابلهانه ای که از ترامپ (نامزد ریاست جمهوری آمریکا
) در رسانه های داخلی و برخی رسانه های خارجی نشان داده می شود ، این فرد
هنوز در کورس رقابت مانده و در برخی جاها ترس مقامات آمریکایی از رای
آوردنش ، خواب خوش را برایشان حرام کرده است ...
مطمئناَ اگر ما دوستش نداریم که نظرمان در سطح بین الملل خیلی مهم است (!) بخاطر حرفهای ضد اسلامی اوست (تازه اسلامی که ۸۰٪ آن مخالف زنده بودن ما شیعیان است !!) و این طبیعی است که آمریکائی ها هم از رئیس جمهور ما بدشان بیاید ، بدلیل حرفهای ضدآمریکایی اش !!!
نوشته ی زیر را یک ایرانی مقیم آنور آبها نوشته است ، بعنوان یک فرد از آزادی بیان استفاده کرده و تا جائیکه می توانسته و حوصله اش کشیده است نوشته است ... بنظر من برای اینکه خیلی از این ور آبی ها از بن بست « ترامپ کیست و چه می گوید !؟ » بیرون بیایند متن جالبی است ،البته شاید کافی نباشد.
داشتم به این فکر می کردم که چرا همه دنیا علیه ترامپ هستند؟ و بعد هم به اینکه اگر ترامپ در آمریکا رای بیاورد یعنی اینکه این همه مخالفت فقط یک پروپاگاندای روشنفکری بوده است و طرز فکر ترامپ طرفدار دارد. ترامپ واقعا چه می گوید؟
+
ترامپ یک نابغه اقتصادی هست که هزاران خانواده آمریکایی مستقیم یا غیر مستقیم از طریق کار آفرینی او نان می خورند. ترامپ پول و صنعت و بازار را بسیار بهتر از خیلی کسانی می شناسد که فقط کتاب خوانده اند و نه تنها هیچ کاری در خصوص بهتر کردن وضعیت معیشت مردم نکرده اند بلکه در خیلی موارد با توصیه های اشتباه مردم را از چاله به چاه انداخته اند.
+
فرض کنیم در ایالات متحده ده میلیون سکنه غیر قانونی وجود دارد. یعنی یک هشتم جمعیت ایران. یعنی یک ششم جمعیت فرانسه و در حدود یک چهارم جمعیت کانادا. دقت کنید که مهاجر غیر قانونی با پناهنده یا آواره جنگی یا ویزای موقت یا هر مورد دیگری فرق دارد. یعنی کسی که به عمد و با قصد قبلی و به طور غیر قانونی از مرزهای کشوری عبور کرده و پارازیت امنیت، اقتصاد و قانون آن کشور محسوب می شود. کدام کشور را در دنیا سراغ دارید که با مهاجرین غیر قانونی در این حجم مدارا کنند؟ چرا باید ایالات متحده این میزان مهاجر غیر قانونی را پذیرا باشد؟ کل کشورهای اروپایی لیاقت نداشتند آوارگان جنگی شناسنامه داری را پذیرش کنند که خودشان سبب جنگ و ویرانی سرزمین آنها شده اند. آن هم آواره جنگی و نه مهاجر غیر قانونی. ترامپ می گوید مهاجرین غیر قانونی باید خاک آمریکا را ترک کنند.
+
کشورهای اسلامی بسیار موفقی در دنیا وجود دارند که قوانین اسلامی را مو به مو اجرا می کنند. چنان گردن و دست و پا می زنند که قصاب سر محل با مرغ و خروس چنین کاری نمی کند. بانوان در کمال حیا در زیر خروارها لباس مشکی وظیفه ارضا مرد را به بهترین وجه انجام می دهند و حتی اجازه ندارند ماشین برانند. نمونه اش عربستان سعودی. کشوری بسیار پیشرفته و مدرن با دارایی های کلان یا قطر یا جدیدا مالدیو. حالا چه دلیلی دارد که این مومنان خدا در ایالات متحده زندگی کنند و بعد از نماز صبح و ظهر و شام با انواع اشربه از ناپا، اطمعه از کانزاس و دختران بلوند از تکزاس حال و هول نمایند و بعد هم چند هواپیما را به نمادهای اقتصاد آمریکا بکوبند و کل آمریکا و اقتصادش را در شوک فرو ببرند. و بعد هم در قلب آمریکا مسجد بسازند و بدبخت های دیگری را به عنوان تروریست معرفی کنند؟ و هر وقت هم آمریکایی ها اعتراض کردند آنها را تهدید کنند که اقتصاد آمریکا را با پایین آوردن قیمت نفت یا بیرون کشیدن دارایی هایشان دچار شوک خواهند کرد. ترامپ می گوید اسلامیستها باید از آمریکا خارج شوند و به کشورهایی بروند که حکومت اسلامی مورد نظرشان به دقت و با کیفیت بالا در آنجا بر قرار است. آیا حرف بدی می زند؟ شما اسلامیستهای افراطی را در کشور خودتان تحمل می کنید؟
+
بخشی از آمریکاییها اعتقاد دارند که اسلحه در آمریکا باید آزاد باشد، دلیلش هم پیشینه تاریخی آمریکا و نحوه شکل گیری این کشور است. برای مثال فراموش نکنید که تنها کشوری در دنیا که ارتش انگلیسی ها را به دریا ریخت آمریکا بوده است. با خوب و بد اش کاری ندارم فقط یک واقعیت تاریخی را بیان کردم. فهم دلیل مقاومت بخشی بزرگی از جامعه آمریکا برای حفظ آزادی حمل اسلحه برای خارجی ها همانقدر مشکل است که شما به یک آمریکایی بگویید در خاورمیانه بخشی از مردم هم نماز و روزه می گیرند و هم مشروب می خورند و هم آن کار دیگر می کنند.
و خیلی چیزهای دیگر که نه من حوصله نوشتن اش را دارم نه شما حوصله خواندنش را همینقدر که روشنفکرها می گویند ترامپ اخ هست، لابد هست! اصلا به من چه! خلاصه خیلی فکر کردم به اینکه چرا آمریکایی ها اینقدر مخالف ترامپ هستند که می گوید که می خواهد که ایالات متحده را به عصر طلایی اش یعنی دوران پست مدرن باز گرداند. تنها چیزی که به عقلم رسید این است که آنها چشم دیدن نخست وزیر خوش تیپ و مودب و لیبرال کانادا را ندارند! خدایی ترامپ خیلی بد ترکیب است!
حیدر رقابی
زادروز ۱۹ آذر ۱۳۱۰ تهران
درگذشت۲۳ آذر۱۳۶۶ تهران
علت مرگ سرطان کبد
آرامگاه:گورستان ابنبابویه
نامهای دیگر:حیدرعلی رقابی
پیشه:شاعر،استاد دانشگاه،فعال سیاسی
شناختهشده برای سراینده شعر ترانه مرا ببوس با صدای حسن گلنراقی
لقب:هاله
حزب سیاسی:جبهه ملی ایران و نهضت مقاومت ملی
حیدر رقابی (۱۳۱۰-۱۳۶۶) شاعر و فعال سیاسی ایرانی، متخلص به «هاله».
حیدر رقابی یا حیدرعلی رقابی در ۱۹ آذر ۱۳۱۰ به دنیا آمد او از فعالان سیاسی دهه ۱۳۳۲ در ایران بود. پدرش باجناق محمدحسن شمشیری از هواداران دکتر مصدق بود و مادرش با مادر بیژن ترقی، ترانهسرای معروف، دختر عمو بودهاند. وی از نظر گرایش و بینش سیاسی، فردی ملیگرا و در عینحال فعال بوده است. مهمترین شناختی که از حیدر رقابی در ایران وجود دارد این است که وی با تخلص به «هاله»، سراینده شعر ترانه مرا ببوس با صدای حسن گلنراقی است.
«بیژن ترقی» دربارهٔ نسبت خود با «حیدر رقابی»،و همچنین چگونگی سرودن شعر و اجرای «مرا ببوس» میگوید:
رقابی طبعی حماسی و مبارزهجو داشت و خیلی زود در ردیف طرفداران «دکتر مصدق»و«جبهه ملی» درآمده، پیوسته در کنار سیاسیون، استعداد شاعری را به کار منظومههای وطنی و حماسی گرفته، با شور و هیجان در میتینگها با صدایی رسا و کلماتی آتشین اشعار خود را از پشت بلندگوها به گوش همرزمان خود میرساند.
فعالیتهای سیاسی:
ناصر انقطاع سردبیر سابق روزنامه صبح ایران مینویسد:
حیدر رقابی(هاله) را که پیش از ۲۸ مرداد سازمان «سربازان جبهه ملی» را رهبری میکرد، و ملتگرایی تندرو بود، به سِمَت مسئول کمیته نهضت مقاومت ملی دانشگاه تهران برگزیده شد.
هاله در اثر فعالیتهای خود درنهضت مقاومت ملی به زندان می افتد
او که مسئول کمیتۀ تشکیلات نهضت مقاومت ملی دانشگاه تهران در سالهای 1332 -33-34 بود با وساطت شمشیری از زندان آزاد می شود با این شرط که ایران را ترک نماید.
خارج از کشور:
پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۳۴ از ایران رفت و در کشور آمریکا سرگرم تحصیل دردانشگاه کلمبیا شد و در رشتهٔ حقوق بینالملل از این مرکز عملی لیسانس و فوقلیسانس خود را گرفت. ولی چون دست از ستیز با رژیم پس از ۲۸ مرداد برنمیداشت، با سفارت ایران در آمریکا درگیر شد و زمانی که کارشکنیهای سفارت عرصه را بر او تنگ کرد، بهناچار به آلمان رفت و دورهٔ دکترای فلسفه را در دانشگاه برلین گذرانید و در برلین هم خاموش نماند و سازمان دانشجویان ملی را پایهریزی و هفتهنامهای ۴ صفحه ای بهنام «پیشوا» را منتشر کرد. (پیشوا نامی بود که دکتر حسین فاطمی به مصدق داده بود)
حیدر رقابی از دوستان نزدیک خسرو قشقایی عضو جبهه ملی ایران بود.
در سال های آغازین دهه 40 که خسرو قشقایی نشریه باختر امروز را در آلمان منتشر می کرد، حیدر رقابی نیز همراه خسرو قشقایی بود. (باختر امروز نشریه دکتر حسین فاطمی در دوران ملی شدن نفت بود)
پایاننامهای که رقابی برای گذرانیدن آزمایش دکتری خود نوشت عنوان «مکتب انقلابی ملتها» داشت و در آن پیشبینی کرده بود که سرانجام دو آلمان خاوری و باختری دوباره بههم خواهند پیوست.
«ویلی برانت»صدراعظم آلمان، این پایاننامه را بهصورت کتابی با هزینهٔ خود چاپ کرد.
دکتر«حیدر رقابی» سپس از آلمان، دوباره به آمریکا بازگشت و در دانشگاههای این کشور با سمت استادی به تدریس «حقوق بینالملل» پرداخت
حیدر رقابی پس از انقلاب۱۳۵۷، بعد از33 سال دوری از میهن، به ایران بازگشت و به تدریس در دانشگاه مشغول شد ولی پس از انقلاب فرهنگی مانع از ادامه کار او در دانشگاه شدند
ده سال بعد از این بازگشت، به دلیل بیماری سرطان طحال در بیمارستان (UCLA) کالیفرنیا بستری شد. با وخامت حالش، و با توسل به برادرش جهانگیر رقابی، در آخرین روزهای زندگی دوباره به ایران بازگشت و ۲۳ آذر ۱۳۶۶ در تهران درگذشت. مدفن او در گورستان «ابن بابویه»یا(شیخ صدوق) در شهر ری است.و از آنجا که هرگز ازدواج نکرد بازماندهای ندارد.
متن شعر مرا ببوس:
مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرین بار
تو را خدا نگهدار
که میروم به سوی سرنوشت
بهار ما گذشته،گذشتهها گذشته
منم به جستجوی سرنوشت
در میان توفان همپیمان با قایقرانها
گذشته از جان باید بگذشت از توفانها
به نیمه شبها دارم با یارم پیمانها
که بر فروزم آتشها در کوهستانها
شب سیه سفر کنم
ز تیره ره گذر کنم
نگه تو ای گل من،
سرشک غم بدامن،
برای من میفکن
دختر زیبا
امشب بر تو مهمانم
در پیش تو می مانم
تا لب بگذاری بر لب من
دختر زیبا از برق نگاه تو
اشک بی گناه تو
روشن گردد یک امشب من
ستاره مرد سپیده دم
به رسم یک اشاره
نهاده دیده برهم
میان پرنیان غنوده بود
در آخرین نگاهش نگاه بی گناهش، سرود واپسین سروده بود
بین که من از این پس دل در راه دیگر دارم
به راه دیگرشوری دیگر درسر دارم
به صبح روشن باید از آن دل بردارم
که عهد خونین با صبحی روشن تر دارم
مرا ببوس
این بوسه وداع
بوی خون می دهد
- ترانه مرا ببوس با صدای زنده یاد حسن گلنراقی را می توانید از اینجا دانلود کنید .