همساده ها

وبلاگ گروهی

همساده ها

وبلاگ گروهی

خودشناسی با تست کهن الگوها

متن حاضر از سوی آقای ستاریان ارسال شده است که شما را به خواندنش دعوت می کنم:

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی دانم به طالع بینی، کف بینی، فال قهوه، فال حافظ و...و امثال اینها علاقه و اعتقاد دارید یا نه؟!

من از میان اینها که برشمردم گاهی فقط به گرفتن فال حافظ اقدام می کنم زیرا به آن اعتقاد دارم. اما انکار نمی کنم که همیشه مجذوب جوابهایی می شوم که مثلا طالع بینی هندی و یا طالع بینی چینی می دهد، آن هم با داده های ساده ای مثل سال تولد و ماه تولد، اطلاعاتی ارائه می کند که به نظرم تا اندازه ی زیادی با واقعیات، منطبق است. این گونه مطالب برایم عجیب و در عین حال جالب بوده. چون در اثناء آن می توان دانست که به طور مثال، مرد متولد خرداد و زن متولد اسفند و یا بالعکس چه خصوصیات و چه ویؤگیهایی دارند و در صورت ازدواج مرد متولد خرداد با زن متولد اسفند یا زن متولد خرداد با مرد متولد اسفند، باید منتظر چه نوع زندگی باشند و این دو، چه آینده ای را از نظر زندگی زناشویی در پیش خواهند داشت و با در اختیار داشتن نمونه های مشابه، نتایجش را می توان به عینه مشاهده کرد!


اما اینبار نمی خواهم شما را در گیر فال و طالع بینی و این حرفها بکنم. بلکه اینبار مسئله صورت دیگری دارد.


اینکه چرا هر یک از ما دنبال زندگی ساده و فقیرانه و یا تجملی و شاهانه هستیم؟ چرا توی درگیری ها گاهی به کتک کاری می پردازیم و یا شخص منفعلی هستیم که از درگیری به طور کلی پرهیز می کنیم؟ چرا به دنبال زندگی در جزیره ای دور افتاده ایم و یا دوست داریم وسط یک میهمانی و در مرکز توجه همه ی مهمانها باشیم؟ ... اینها همه بر می گردد به کهن الگوهای ما! اصلا اینکه گفته می شود فلانی یک شخصیتی و یا چند شخصیتی است، معمولا مترادف گرفته می شود به اینکه، چند شخصیتی ها دارای ضعف در شخصیت هستند. اما این کل ماجرا نیست و انگار تقریبا همه ی ما، شخصیت های متفاوتی داریم و در واقع همگی ما بنوعی چند شخصیتی هستیم! من درست وقتی که دنبال جوابی برای چرایی تغییر حالات و دگرگونی های شخصیت خودم بودم، به طور کاملا تصادفی و به یکباره به تست کهن الگوها برخوردم! اصلا انگار در جواب سوالات ذهنی من بود که این تست از آسمان نازل شد! خب بالطبع سوالات تست را پاسخ دادم. باور کنید که نتایجش برای من که بسیار عجیب جلوه کرد. عجیب از این جهت که، با تعدادی سوال و جواب که به نظرم پیش پا افتاده هم می آمد، توانست مرا مانند آینه در مقابلم خودم قرار دهد.


بر طبق تست کهن الگوها، ما دارای شخصیت های متفاوتی هستیم که بسته به شرایط و اوضاع و احوال یکی از این شخصیت ها را از خود بروز می دهیم. نسبت به امتیازی که در هر کدام از این شخصیتها کسب می کنیم، دارای همان شخصیت هستیم با شدت و ضعفی که امتیاز به آن تعلق گرفته است و البته شخصیت غالب ما شخصیتی است که بیشترین امتیاز را در آن کهن الگو کسب کرده ایم.


وقتی مراجعه کنید، خواهید دید که برای هر کدام از کهن الگوها صفحه ی خاصی تعبیه شده که می توان به آن صفحه مراجعه کرده و ریز مطالب مربوط به آن کهن الگو را خواند و از کیفیت آن شخصیت اطلاع کامل بدست آورد. حتا راه هایی برای تقویت و یا اصلاح آن شخصیت نوشته شده که این قسمت هم در نوع خود جالب، نو و بدیع است.

کهن الگوها برای آقایان شامل:

آپولو  آرس  دیونوسوس  هادس  هفائستوس  هرمس  پوزیدون  زئوس

و برای بانوان شامل:

آفرودیت  آرتمیس  آتنا دیمیتر  هرا  هستیا  پرسفون

است.

البته آزمون دیگری هم دارد به اسم آزمون MBTI که من هنوز فرصت نکرده ام خود را در آن بیازمایم.

در قسمت دیگری، صفحه ای هست مربوط به گروه های خونی و شما با دانستن گروه خونی خود، می توانید از چگونگی شخصیت مربوط به آن گروه خونی مطلع شوید. اصلا خود گروه خونی و تاثیرش در شکل گیری شخصیت آدمها برای شما جالب نیست؟ البته عجیب تر این است که نسبت مستقیمی وجود دارد بین گروه خونی هرکس و شخصیت کهن الگوهای همان کس!

برای تنوع هم که شده و اگر دوست داشتید یک سری بزنید و تست ها را جواب بدهید. به هر حال شاید برای شما هم آزمودن این تست ها جالب باشد. علاوه بر اینکه راهی نو و متفاوت برای خودشناسی است، به شرط آنکه با خود روراست باشید و جوابها را سرراست بدهید؛ مطمئن باشید که نتیجه اش شما را شگفت زده خواهد کرد!

شب قدر ...

به نام خدا و با عرض سلام
امروز نوبت نوشتن من بود (مریم) ، اما چون یک هفته پیش دوست عزیزمون
nazanin.54 مطلبی رو به مناسبت لیالی مبارکه قدر برای ما ارسال کرده بودند ، تصمیم گرفتیم امروز از نوشته ی ایشان استفاده کنیم ...با تشکر و سپاس از این دوست خوبمون  
 

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾

به نام خداوند رحمتگر مهربان

ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم.﴿١﴾ و از شب قدر، چه آگاهت کرد. ﴿٢﴾ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.﴿٣﴾ در آن [شب‌] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر کارى [که مقرّر شده است‌] فرود آیند. ﴿٤﴾ [آن شب‌] تا دمِ صبح، صلح و سلام است.﴿٥﴾


در طول سال با ساعات...روزها... ایام خاصی در تقویم روبرو می شویم که برایمان اهمیت فراوان دارند و در این ایام حتی اعمالی را بنابر اعتقاداتمان و نذرهایمان و پیمان و عهدهایمان و احتیاجات و نیازمان انجام می دهیم...
اما... شب قدر متفاوت است برایم... شب هایی شبیه شب قدر ما متوسل می شویم به دامان فرستاده ها... اما در شب قدر انگار هیچ پرده ای نیست... و تو مستقیما آن سوی آسمان برایت چو نور شکاف برمی دارد، چون فرق علی(ع) و تو درد را با اعماق وجودت احساس می کنی...اما نه درد دنیوی ... دردی که ناخن می کشد بر قلبت و تو ناخودآگاه می نالی... پروردگارم این ماه را برگزید برای فرستادن سخنانش با انسان(قرآن) .
به  تعبیر علامه اقبال لاهوری در مورد قرآن:
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست ،چیزی دیگر است
چون به جان در رفت ،جان دیگر شود
جان چو دیگر شد ،جهان دیگر شود

من هر ورق را که خواندم... سخنی به راستی و زیبایی آن در هیچ کجای هستی نیافتم... و وقتی که این کتاب را در شب های قدر بر سر می گیرم... همان لحظه... دقیقا همان لحظه... درست همان لحظه... در خود می میرم... و اشک هایم بدون هیچ روضه ای سرازیر می شود و گلویم بی هیچ آهی پاره پاره می شود... این حس بی شک در وجود خیلی هاست...می دانم... برای هر کس به یک طریق و به شکلی متفاوت... شب قدر واقعا شب قدر است... شب معروف سرنوشت ساز انسان ... شبی که گنه کار و بی گناه نمی شناسد... کافر و مسلمان نمی شناسد و فقط خودت هستی با اعمال خودت... بین خودت و خدایت .
پروردگار یکتا در سوره ی دخان این حرف را تایید می کند و می فرماید:در آن شب هر حادثه ای که باید واقع شود ، خصوصیاتش مشخص و معین می شود.
و سوالی که همیشه در ذهنم میرقصد در این ایام این است که آیا در گذشته هم شب های قدر به این گونه بوده است؟!

و در نتیجه می توان به این موضوع رسید که این شب را غنیمت شماریم و قدر این شب قدر را بدانیم.

http://s6.picofile.com/file/8200523950/4251108533348.jpg

... و شبی که در آن مولایم علی با ما خداحافظی کرد و این پایان ، آغازی دگر به دنبال داشت و دارد. از علی نوشتن سخت ترین نوشتن دنیاست برایم... .


پی نوشتnazanin.54 : باشد که این نوشته ی کوتاه مورد قبول پروردگارم قرار گیرد.

جیک و پوک - سیر تا پیاز

 پست زیر توسط آقای ستاریان نوشته و ارسال شده است :


بسم الله الرّحمن الرّحیم

بی مقدمه برم سر اصل مطلب! 
خانمها به محض اینکه با یک خانم دیگه برخورد می کنند، بدون معطلی و فوت وقت، انتقال تجربه و حرف زدن راجع به همه چی رو شروع می کنند. کافیه یک ربع، بیست دقیقه، وقت و فرصت داشته باشند تا از تمام جیک و پوک و سیر تا پیاز زندگی هم، کاملا باخبر بشند و بدونند که ازذواج کردند یا نه؟ تا فوری برند سر اصل مطلب که، شوهر هر کدوم چکاره است؟ چقدر درآمد داره؟ کارش چه جوری و استراحتش چه وقته؟ اونو چه طوری سپری می کنه؟ و اصلا شمر ابن ذوالجوشن یا یزید ابن معاویه است. البته اگر فرصت هم نداشته باشند از زیر سنگ هم که هست، هر طوری شده جورش می کنند تا صحبت رو برای رسیدن به نتیجه ی کامل ادامه بدند و بالاخره بفهمند، برخورد درست در مقابل جاری و مادر شوهر و خواهر شوهر چیه؟ و اینا رو چکارش باید کرد؟ خودشون هر کدوم چه راهکاری در مبارزه با این سه تا معضل دارند و چه جوریه که دارند گلیم خودشون رو به تنهایی یا با استفاده از یافته های قبلی از آب می کشند بیرون و از پس این مشکل بر میاند! 
اما آقایون به هم که برسند، ممکنه سلامی بکنند و شاید هم فقط سری تکون بدند، بعد هم زود مثل دو قطب همنامِ آهنربا همدیگرو دفع می کنند و از هم جدا میشند! و اگه مجبور باشند زیاد همدیگه را ببینند. صحبتشون شاید تا سه ماه و نیم بعدش، خلاصه بشه توی سلام و احوالپرسی و گفتن از ترافیک و پنچری تیوبلس و آپارات کردن لاستیک ماشین و صحبت بر سرِ واشر سیلندر سوزوندن پژو و سمند و مشورت بر سر اینکه لیفان بهتره یا ال 90؟ نهایت نهایتش، ده بیست سال بعد، یعنی وقتی صمیمی شدند، می رسند به این نقطه که، راجع به فوتبال و کارلوس کی روش یا والیبال و کواچ حرف می زنند و یا از دعوای دایی و فردوسی پور و برنامه ی نود دیشب و بازی بارسلونا و بورکینافاسو و برد شش بر هیچ بورکینافاسو تعریف می کنند و خیلی هم که خودمونی تر از این حرفا بشند از رفتنشون به استخر و کوهنوردی توی دوره ی جوونی خودشون خاطره تعریف می کنند که " بله اون موقع ها استخرها اینقدر شلوغ نبود و برف بیشتر می اومد نه حالا!" اصولا مردها توی صحبتهاشون با همدیگه، نه همسری دارند و نه بچه ای و نه مادر زن و پدر زن و برادر زن و خواهر زنی، که بخواند راجع به اینا چیزی بگند! 
خب این برای ما مردها یک معضل بزرگیه. اینکه نمی دونیم چطوری باید وارد یه گفت و گویی بشیم که دو سرش برد باشه و هر دو ازش راضی بیرون بیاییم. آقایون چون که فعلا همسر و فرزندی ندارند، شاید برای این پست حرفی هم نداشته باشند اما می خواستم از خانمها که همگی الی ماشاءالله در این مورد تجارب خوبی دارند، خواهش کنم که ما آقایون رو راهنمایی بکنند تا به نوعی انتقال تکنولوژی هم صورت بگیره و همینطور زکات دانسته های خودشون رو هم پرداخت کرده باشند. شاید این تجربیات بتونه در آینده که ماها، همسری اختیار می کنیم و احیانا دارای فرزندی هم میشیم، به یه دردی بخوره. پیشاپیش خیلی ممنونم.