دوست عزیزمان آقای رمضانعلی کاوسی مطلبی را برایمان ارسال کرده اند با عنوان "پشت نقابها مخفی نشویم" ... با تشکر و سپاس فراوان از ایشان، از شما دعوت می کنیم این نوشته را بخوانید.
بیشتر ما آدمها متاسفانه ظاهرمان با باطنمان، زبانمان با دلمان، پیش رو با پشت سرمان زمین تا آسمان فاصله دارد. گاهی پشت نقاب هایی مخفی می شویم که در شأن و منزلت یک انسان مسلمان نیست.
شما به یک حبّۀ قند نگاه کنید، ظاهر و باطن آن یکی است. وقتی به ظاهر یک حبه قند نگاه می کنید شیرینی آن در ذهن شما تداعی می شود. وقتی هم قند را در دهانتان می گذارید شیرینی آن را حس می کنید.
اما در مورد حبههای ذغال قضیه این طور نیست. حبۀ ذغال وقتی که در منقل مشتعلی قرار می گیرد، گداخته و روشن است؛ اما همین حبه ی ذغال را وقتی میشکنید میبینید درونش سیاه و تاریک است. یعنی ظاهرش با باطنش متفاوت است.
بعضی از آدمها مثل حبههای قند هستند یعنی ظاهر و باطن شان یکی است. هر کجا باشند شیرین هستند. حرفی که از آنها میشنوی شیرین است. حرکات و رفتاری که از آنها میبینی شیرین است. اما بعضیها مثل حبههای ذغال هستند ظاهر و باطن شان خیلی متفاوت است. البته اینها مثل ذغال آتش هستند، هر کجا بروند آتش میبرند.
قرآن هم در سورۀ بقره آیۀ 8 گلایه میکند «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ» از میان مردم کسانی هستند که فقط حرف میزنند؛ ولی عمل آنها چیز دیگری است. زبان آنها چیزی میگوید دلشان چیز دیگری.
گاهی در زندگی با اینکه راه راست و درست را می دانیم؛ اما نقابی بر چهره می زنیم و به خاطر حرف مردم و قضاوت های آنها به اصطلاح لقمه را دور سرمان می گردانیم و در دهان می گذاریم. متأسفانه بیشتر ما اسیر داوری ها و قضاوت های دیگران می شویم: «اگر فلان کار را نکنیم، مردم چه می گویند؟» گاهی شخص جاهلی حرف های ناجور و خلاف ادبی می زند. به خاطر اینکه کم نیاوریم و دیگران نگویند ترسوست در جواب او حرف های بی ادبانۀ بدتری می¬زنیم، او را سبک می کنیم و ... در صورتی که قرآن در آیۀ 63 سورۀ فرقان می گوید: «و بندگان خداى رحمان کسانى اند که روى زمین به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مىدهند.»
تمام چشم و هم چشمیهای ما هم در زندگی روزمره ریشه در همین جا دارد. می خواهیم خودمان را غیر از آن چیزی که هستیم به دیگران نشان دهیم. چون اسیر قضاوتها هستیم، میخواهیم قضاوت بد در مورد ما نشود. خودمان را با نگاه مردم تنظیم میکنیم. تجملها و اسرافها ریشه در همین طرز تفکر دارد. کم رنگ شدن روابط و ارتباطاتمان هم به خاطر همین نقاب کذایی است. میگوییم اگر با فلانی ارتباط داشته باشیم این طور قضاوت میکند. متأسفانه بیشتر اوقات مجبور می شویم به خاطر نقابی که بر چهره داریم، دروغ بگوییم، غیبت کنیم، تهمت بزنیم و...
اصلاً مشکل نیست که بخواهیم با خودمان رو راست باشیم. فقط نیاز به تمرین و ممارست دارد. اگر ظاهر و باطن ما یکی باشد خودمان هم از لحاظ روحی آرام تر خواهیم بود. دیگر مجبور نیستیم برای مخفی کردن چهرۀ واقعی مان دروغ بگوییم و خود را با گناهان کبیره آلوده کنیم.