همساده ها

وبلاگ گروهی

همساده ها

وبلاگ گروهی

شعار آرامش

سلام

 

می خواستم درباره شعارهایم بنویسم که مطلب دوستی در سایت یک دوست توجه ام را جلب کرد

" خواست آرامش به معنای دوری جستن از تنش است  و تنش گریزی، خود تقلایی است که منجر به افزایش تنش می شود!  این یک دور باطل است.

 هرچه بیشتر در طلبِ قرار باشید، بی قرارتر می شوید. چاره کار، رها کردن "کنترل" است و "پذیرش" به معنای تصدیق وجود آرامش و تنش، هر دو.

اجازه دادن به آن ها برای آمدوشدی آزادانه، درنهایت، به آرامشی فراسوی "خواست آرامش" می  انجامد.


جمله بی قراری ات از طلب قرار توست ... طالب بی قرار شو تا که قرار آیدت

                                                                                                             مولانا "

...

می دانم زندگی، نعمت خداست. منتهی این پربهانعمت، بدون حس آرامش، چندان دلچسب نیست ^_^

در ادامه رفتم پی مــطالب بیشتر درباره آرامش و قـــرار

گویا آرامش دو گونه است: مثبت و منفی.

آرامش مثبت: آرامشی است که به نحوی با ناآرامی در آمیخته و با حساسیت همراه است.

 آرامش منفی ( آرامش غافلانه ):  که انسان حقایق را نفهمد و یا با فریب و تخدیر خود را آرام کند، اینکه خود را به غفلت زند و از عواملی که به سرنوشت و حیات معنوی او ارتباط دارد غفلت بورزد.

...

در مقابل آرامش، می توان از تنش و استرس نام برد. .. گفته شده چهار دسته واکنش نسبت به تنش وجود دارد:

جسمانی (بی قراری)   روانی ( فقدان اعتماد به نفس)   هیجانی ( اضطراب)   رفتاری ( افزایش و یا کاهش خواب (

...

با توجه به سروده مولانا و تعریف انواع آرامش، گویا بی قراری همه جا  بد نیست که هیچ، گاهی لازمه آرامش همین بی قراری هاست. عجب!

...

 و حالا دو راه، برای داشتن قرار و آرامش

1-

"با یقین و إطمینان مؤمن باش و تنها شعارت را خشنودی پروردگار قرار بده"

 

 کسی که توکل بر خدا دارد در واقع در درون خودش یک حالت قرار و آرامش خاص را تجربه می کند. بدین جهت است که می توان گفت بهترین تکیه گاه خداوند است.

 از نگاه قرآن، ایمان زیر بنای سلامت و آرامش روان است.  هرچه ایمان به خدا بیشتر باشد ثبات روانی بیشتر و ثبات روانی بیشتر،  آرامش روانی بیشتر

 

2-

      و این کلام مولا علی علیه السلام که:

ذکرُاللّه جَلاءُ الصُّدورِ و طُمَأْنینَةُ القلوب

یاد خدا، روشنایی سینه ها و آرامش دل هاست.

 

...

خوو همطاف برای ذکر خدا، نماز را بلد است و البته دعا را هم می داند که گریزیست به همان یاد خدا، منتهی وادی ایمان و یقین!؟

برای خوشنودی خدا کلی راه بلد هستم  ها، ولی یقین برایم همچنان سخت می رسد. 

می دانم اگر پایه توکل و اطمینانم به خدا قویتر بید الان این همطافی نبودم که هستم با این حال...

 

 

 

 

یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک.

 

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
sara پنج‌شنبه 23 بهمن 1393 ساعت 01:01 http://http:/

سلام...

ممنون از مطلبتون...

به نظرم گاه گاهی آرامش منفی هم.... برایمان لازم است.... و فکر میکنم ارامش مطلق ... فقط در سایه ی مرگ بدست میاید و بس!.....

شنگین کلک چهارشنبه 22 بهمن 1393 ساعت 11:30 http://shang.blogsky.com

سلام
البته آرامش قلبی بایاد خداوند حاصل خواهد شد اما بعضی وقت ها ازبین رفتن آرامش آدمی بعلت مسؤولیتهایی هست که خودش تقبل کرده ویا بردوشش گذاشته شده و از توانش بیشتر هست و این عدم توانایی در انجام وظائف هست که آرامش را ازبین میبره . نه تنها آرامش که کلا سیستم عصبی را بهم می ریزد .در چنین شرایطی احتمالا فقط یک حس بی مسئولیتی باشه که بتونه فرد را به آرامش برسونه . یکی از شرایطی هم که انسانها را زیر بارمسئولیت های ناخواسته و بیش از حدتوانشون قرارمیده اوضاع بد اقتصادی هست . حالا کو مومنی که دراین اوضاع با قلبی مطمئن و روحی شاد از خشنودی پروردگارش درآرامش باشد ؟ یحتمل شادروان های آرمیده در آرامستان ها .

علایی سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 20:38

سلام
آرامش نقطه سکون و استقرار روحی انسان است. بخشی از آن اکتسابی است که بقول آقا سهیل بر اساس تجربه بدست می آید اما این آرامش را (البته آنچه که مورد نظر این بحث است) بهتر است از آن سکینه قلبی که مد نظر بعضی دوستان بود جدا بدانیم. سکینه قلبی مرتبه ای از مراتب کمالات انسانی است . به گفته ای روحی الهی و به گفته ای نوری است که به قلب مومن در شرایط صعب و اضطراب آور وارد میشود و به او اسقرار روحی و اطمینان قلبی میبخشد.

امیری-عبدالرسول سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 20:22 http://abamiri.blogfa.com

سلام
فقط فرصت کردم بخونم ..دستتان درد نکند در حال مسافرت به خوزستانیم ...
در جواب دوستمان محسن عرض کنم این وب گروهی است و شهرضایی ها بخش کوچکی از ان هستند ..

محسن سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 20:06 http://salavat2010.blogfa.com

وب جالبی بود حال کردم از قمشه ای ها

ستاریان سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 18:19 http://mostafasatarean.blogsky.com/

سلام
رفتم سراغ لینک یک سایت باز شد! این مطلب کجای سایت بود؟
در مورد آرامش خاطرم هست مریم خانم از برنامه ی گنج حضور مطلبی نوشته بودند و اشاراتی به اشعار مولانا کرده بودند که به نظرم عالی بود. اشاراتی برای رفتن سوی آب و یا آتش.
آهان اینم آدرسش:
http://raze-nahan.blogfa.com/post-721.aspx
توی قران داریم الا بذکرالله تطمئن القلوب و البته اینکه منظور از ذکر، چه نوع ذکری هست؟ باید رفت و پیدا کرد.
مفهوم سکینه در قران هم هست که بار معنایی خاصی داره و فکر می کنم این همونی باشه که همگی دنبالش هستیم

سلام
گویا مطالب و نوشته های شخصی را فقط اعضای سایت می توانند ببینند

ناهید سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 18:06

سلام
وقتی که در دریای پر تلاطم زندگی ، تنها زورق امیدم در هم می شکند و لحظه ای که دیگر خو د را غرق شده تصور می کنم ، تنها یاد و کمک اوست که مرا از عمق درماندگی و پریشان حالی نجات می دهد و نور امید را بر دلم می تاباند .
خانم پروین اعتصامی میگه :
مادر موسی وقتی کودکش را به رود نیل افکند ، با حسرت به او گفت :
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای !
گر نیارد ایزد پاکت به یاد
آب خاکت را دهد ناگه به باد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است ؟
رهرو ما اینک اندر منزل است
پرده ی شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی ؟
در تو تنها عشق و مهر مادری است
شیوه ی ما عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق ، خود را مباز
آنچه بردیم از تو ، باز آریم باز ...

ممنون از مطلب خوبت همطاف جان

سهیل سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 13:49 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام ووقت بخیر
بعد از ایمان به خداوندگار و راضی بودن به رضای خداوندگار به نظر من یک مسئله دیگری که باعث یک مقداری آرامش می شود تجربه هستش. اگر انسان در کاری تجربه کسب کرده باشد و به قولی اون مرحله را گذرانده باشد تکرار آن مسئله و قرار گرفتن در آن مرحله مثل قبل شاید برایش استرس زا و حتی هیجان انگیز نباشد .
البته این مسئله را نمی شود به همه جا تعمیم داد ولی در کل کسب تجربه و گذراندن سختی هایی خودش باعث میشه که ادم آبدیده تر و صبور تر شود .
و البته به نظر من وجود کمی استرس و هیجان در زندگی هم چندان بد نیست و باعث می شود که زندگی انسان از حالت یکنواختی و ملالت انگیزی خارج شود . چه مواقعی که انسان ها بعد از گذراندن دورانی سخت و دشوار دور هم جمع شده و با یادآوری حالات و رفتار و اعمال خودشان و همدیگر در آن لحظات موجبات خنده خویش را فراهم می کنند و به آن لحظات سختی که پشت سر گذاشته اند گاهی می خندند

مریم سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 12:41

سلام
من هم به مرحله ی یقین و توکل نرسیدم و در موقعیتهای استرس زا مخصوصا وقتی بیماری عزیزانم دچار استرس می شم
اما تعداد معدودی رو دیدم که به اوج یقین رسیدند و وجودشون سرشار از آرامشه .(هم خودشون آرامش دارند ، هم به دیگران آرامش می دن)
فکر می کنم بعضی آدمها ذاتا و به صورت ژنتیک آررومند و بعضیها هم از لحظه ی تولد بیقرارند
من از هر دو گروه در بین دانش آموزانم خیلی بسیار زیاد دیدم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد