ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
به نام خدا
پیش از این، در پست قند مهربون و قند معمولی کمی در باره ی دکتر اسماعیل امینی نوشتم، در این پست از شما دعوت می کنم یکی از نوشته های بدیع و ناب ایشان را بخوانید :
یادداشت اسماعیل امینی برای نشریه کرگدن :
وقتی میخواهید از دستگاههای عابر بانک، پول بگیرید، روی صفحه مینویسد: دستگاه در حال شمارش وجه میباشد.
این یعنی: دستگاه دارد پول میشمارد.
روی برخی پلهای عابر پیاده نوشته شده: تکدی گری، چهره شهر را زشت میکند.
این یعنی: گدایی چهرۀ شهر را زشت میکند.
راستی این زبانِ عجیب از کجا آمده است؟ در میان هفتاد میلیون مردم ایران، آیا حتی یک نفر هم هست که به "پول" بگوید: "وجه"؟ یا به پول گرفتن، بگوید: دریافتِ وجه؟
آیا یک نفر ایرانی پیدا میشود که به "گدایی" بگوید: " تکدی گری"؟
کسانی که این زبان را به زبان طبیعی مردم ترجیح میدهند، اسم آن را گذاشتهاند؛ زبان اداری و خیال میکنند که اگر به زبان رایج مردم بنویسند، نوشتهشان رسمی و اداری نخواهد بود.
پیش از ادامۀ سخن چند جملۀ اداری را با هم بخوانیم:
(اسقاط کافۀ خیارات متصوره از طرفین متعاملین، به عمل آمد، علیالخصوص خیار غبن، اگر چه فاحش باشد.)
این جملات را در اسناد معاملات مینویسند، و خیال میکند که به این ترتیب، از اصطلاحات تخصصی اداری و حقوقی استفاده کردهاند. بی آن که فکر کنند، کسی به این زبان حرف نمیزند و کمتر کسی است که معنای این جملات عجیب و غریب را دریابد.
"زبان اداری" بازماندۀ نثر منشیانۀ قدیم است و یکی از مظاهر سلطه جویی و استبداد دیوانی است. وسیلهای برای حفظ اقتدار نظام اداری و فاصله گذاری میان مردم و کارگزارانِ اداری و قرار گرفتنِ مباشرانِ بورکراسی در موضع برتری، به گونهای که مراجعان به دستگاه اداری، تصور کنند که آن کسی که پشتِ میز نشسته است از آنان برتر است و حق در همه حال با اوست، چون پشت میز نشسته است و زبان اداری بلد است.
تعابیرِ برساختهای مانند: (به پیوست ایفاد میگردد) (ابتیاع فرمایید) (اطلاع حاصل شد) (امر به ابلاغ فرمایید) و دهها اصطلاح من درآوردی دیگر، نه فقط به قصد درازنویسی و تکلف زبانی است، بلکه مقصود اصلی از کاربرد این زبانِ دروغین و بی هویت، اعلام برتریِ نظام اداری و کارگزاران اداری است بر دیگران.
حاصل این برتری جویی ، تحقیر و از میدان به در کردنِ مردم، آن است که مراجعه کننده، که به زبان بوروکراسی، میشود: ارباب رجوع! نه در موضع " ارباب" و صاحب حق، که در موضع برده و بندۀ مطیعِ نظام اداری قرار میگیرد.
جملات آمرانهای از این قبیل: ( از تمام صفحات شناسنامهات چهار سری کپی بگیر!) (کپی تمام صفحات سند منزل را بیاور!) (این نامه را ببر طبقۀ هفتم برای امضاء بعد ببر طبقۀ زیر زمین برای ثبت دبیرخانه، بعد بیاور همین جا!)
این جملات آمرانه، و بسیاری از فرمانهای غیر معقول و غیر منطقی، که به عنوانِ "روال اداری" شناخته شدهاند، در واقع برای مرعوب کردنِ مردم و راندن آنان به موضع انفعال و تسلیم در برابر سلطۀ دیوانی است.
در یکی از دانشگاهها، دو اتاق مجاور هم بود که دانشجویان، باید به ترتیب پروندهشان را به آن دو اتاق میبردند. درِ یکی از اتاقها بسته بود.( درِ اتاق در زبان اداری میشود: دربِ اتاق!) روی درِ بسته نوشته بود: مراجعه از حیاط دانشگاه.
دانشجویان باید مسیری طولانی را زیر آفتاب میرفتند و بعد زیر پنجرۀ آن اتاق، در آفتابِ گرم تابستان، میایستادند تا نوبتشان شود.
از مسئولِ آن اتاق پرسیدم: چرا همین درِ داخلِ ساختمان را باز نمیکنید که دانشجوها راحت باشند و زیر آفتاب نمانند؟
فرمود: دانشجو اگر راحت باشد، پررو و پرتوقع میشود.
طراحی زبانِ اداری و روال اداری، بر اساس همین منطق است که، مردم پررو و پرتوقع نشوند.
زمانی قرار شد کارت ملی، جایگزین شناسنامه شود، تا سند هویت افراد همیشه همراهشان باشد، و یک شمارۀ اختصاصی(کد ملی) نشانگر هویت شخص باشد. همین کارت ملی که در ظاهر برای سهولتِ کار اداری و راحتی مردم طراحی شده بود، دستاویزِ جدیدِ سلطه جویانِ اداری شده است. حالا کپی تمام صفحات شناسنامه و کپی پشت و روی کارت ملی و اصل شناسنامه و اصل کارت ملی و نیز کد پستی منزل و محل کار برای هر نوع کار اداری، ضروری است!
مردم ، صاحبان اصلیِ دستگاه اداریاند و تمام ساختمانها و اتاقها و میزها و پستهای اداری، با پول مردم ساخته شده و باید در خدمت مردم باشد. اما کسی که پشتِ میز نشسته و "زبانِ اداری" بلد است و از مقررات اداری سر درمیآورد، خود را در موضع برتری میبیند و برای حفظ این برتری، و جلوگیری از پررو شدن و پرتوقع شدنِ مردم، هر روز ترفندِ تازهای به کار میبندد.
منبع : اینجا
خب هرکسی دوست داره بگه من مهم هستم. اما گاهی... رویکرد اشتباه رو انتخاب می کنه.
مشکل زمانی ایجاد میشه که ما اینجا از این سیستم بنالیم اما در جای دیگر، خودمان آن را اجرا کنیم.
سلام مجدد...
خیلی ممنون مریم بانو از توضیح تون در مورد چینش حروف کیبرد... بله من هم این مطلب رو در نت بارها خوندم... و احتمالا درست هم هست...
اما مطلبی که نوشتم را هم بنده در یک کتاب مبانی کامپیوتر خوندم ... در سال دوم دانشگاه ... که متاسفانه الان نه کتاب رو دارم ... ونه اسم نویسنده و مترجمش یادم هست ...
شاید این هم صحیح باشد و دلیلی برای تغییر ندادن چینش حروف ..... الله و اعلم...
سلام
فکر می کنم مطلبی که در ویکیپدیا نوشته شده علمی تره . می دونید حتی اگه حروف به ترتیب روی کیبورد درج نشه بعد از مدتی در اثر استفاده ی زیاد، جای حروف رو یاد می گیریم و سرعت تایپمون زیاد می شه .
من هر بار پسورد وبلاگمو عوض می کنم اولش در وارد کردن پسورد خیلی کندم اما بعد از مدتی با چشم بسته پسوردمو که اکثرا طولانیه و ترکیبی از حروف و اعداد و علامتهاست وارد می کنم.
سلام مریم جان


با این متن بدیع به شدت همذات پنداری کردم ، چون این روزها برای فک رهن آپارتمان اقدام کردیم، به هر کجا که مراجعه می کنیم کلی از این کلمات سنگین می شنویم ،طوری داستان رو می پیچونن که انگار با زبان موجودات فضایی صحبت می کنن، همینه که بعد از شنیدن صحبتهای مسئول مربوطه بهش گفتیم اجازه بدبد فکرهامونو بکنیم تا بعد...
واقعا ممنونم از انتخاب جالب و خوبت
سلام نی جان عزیز



- والله همین کلمه ی فک رهن هم برای یک مبتدی نامفهومه، چه برسه به کلمات تخصصی تر
البته یک عده از بابت آشنایی با همین کلمات نون می خورند
- چه جواب حکیمانه ای به مسئول مربوطه دادی.اما ای کاش حرفهاشو ضبط می کردی تا تو خونه با دقت و صبر و حوصله و البته با کمک خانواده حرفهاشو ترجمه کنید
- گاهی وقتا اتفاقی یک مطلب خوب به تورم می خوره
سلام سلام

برای منم این نوشته باارزش است بسی
خداییش در همین اندک مراجعاتی که به ثبت اسناد و محضر و مراجع قضایی! داشتم از این نوع نگارش نامفهوم کلافه شده بودم
بدتر اینکه ارجمند بابا توقع داشتند آن جملات قلنبه سلمبه رو روان برایشان بازگو کنم منم راحت یه صفحه رو در یه جمله برایشان معنی می کردم راحت
.
حالا آیا قابل تغییر هست این زبان اداری؟؟
سلام
من چون اولین بار بود مطلبی در باره ی زبان اداری می خوندم ، این نوشته خیلی برام جالب و جذاب بود.
برای نامه نگاریهای قضایی که اکثرا دست به دامن عریضه نویسها می شن
- فقط مواظب باشید کلمات کلیدی و مهم رو موقع معنی کردن از قلم نندازید چون دو روز دیگه گرامی پدرتون مدعی می شن
- من فکر می کنم تو سیستم قضایی و همینطور انجام معاملات، امکان تغییر از جاهای دیگه کمتره.
همیشه وقتی مجبورمیشم نامه ایی اداری بنویسم عزام میگیره به خاطر به کاربردن همین کلمات عجیب وغریب!
اتفاقا امروز قرار بود ازاداره فنی وحرفه ایی جوابی دریافت کنم مبی برتایید گواهی نامه رفو که سال 84 دریافت کردم !که درکمال تعجب وناباوری اعلام کردن استاندارد عوض شده وشما باید مجدد ازمون کتبی وعملی بدید!!!!!! اینکه چقدر عصبانی شدم بمانددددد
پناه برخدا
پستتون برام باعث همدردی شد
نامه نوشتن اداری قلق داره .کسانی که تو نوشتن این نامه ها تبحر دارند در اثر تجربه این مهارت رو کسب کردند .

به عنوان مثال منم بلدم به صورت کلیشه ای برای درخواستهای مختلف به اداره مون نامه بنویسم .
- ببم جان واسه امتحان مجدد هیچ چاره ای نیست و محبوری تسلیم باشی . مسئولین می گن دانش مدیران باید به روز باشه شما هم که برای خودت یک پا خانم مدیری
سلام...

با خوندن این متن یاد کیبرد کامپیوتر افتادم!
علت این که حروف انگلیسی روی صفحه کیبرد به تریتب الفبایی کنار هم نیست... این بوده که سرعت تایپ تایپیست رو کم کنند... تا هماهنگ بشه با سرعت کم و کند کامپیوترهای اولیه ...
با گذشت زمان سرعت کامپیوترها زیاد و زیاد و زیادتر شد... اما دیگه کسی به فکر جا به جا کردن حروف روی کیبرد نبود... و این مدل چینش حروف (که سرعت تایپ را کم میکنه) ....هنوز که هنوزه ادامه داره!!!
سلام سارا بانوی عزیز
ویکیپدیا در باره ی فلسفه ی چینش حروف چیز دیگه ای می گه:
چینش کلیدهای صفحه کلید در سال ۱۸۷۴ توسط شرکت رمینگتون برای ماشینتحریر ارائه شد. در این صفحه کلید دقت شده حروفی که بیشتر استفاده میشوند در کنار هم قرار نگیرند.
برای اطلاعات بیشتر می تونید اینجا رو بخونید:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87%E2%80%8C%DA%A9%D9%84%DB%8C%D8%AF
ممنون که باعث شدید من امروز یک چیزی یاد بگیرم راستشو بخواید تا حالا به چینش کلمات روی کیبورد فکر نکرده بودم
ای خدا.. همش معضل ،همش مشکل، پس جه وقت و چه کسی میخواهد حل این مشکلات ومعضلات را شروع کند ومردم را از این سرگردانی نجات بدهد؟؟
همش که مشکل نیست
زندگی ترکیبی از شادی و غم، آفتاب و بارون، راحت و رنج، نور و تاریکی، قوت و ضعف، ...و آسایش و بلاست.
درستش اینه که در نوشته هامون از شادیها و خوشیها هم بگیم حتی اگر این شادیها در مقابل غمها، کم و اندک باشند .
سلام و دست شما دردنکنه که این متن را انتخاب کردید
به واقع همینطور است شاید کمتر کسی باشد که تا بحال با
مواردی از این سلطه جویی اداری روبه رو نشده باشد .
زمانی که دانشجویی ما اعلام شد یعنی قبولی درکنکوروقتی
برای اولین بار به دانشگاه مراجعه کردیم فرمودند فلان روز همه دانشجویان بعنوان اولین جلسه معارفه با دانشگاه در اجلاسی
که توسط دانشگاه در حسینه ارشاد تشکیل می شود شرکت کنندماهم مثل همه بچه مثبت ها رفتیم حالاشرح آن اجلاس خود داستانی مفصل است اما همینقدر بگویم که فردی را که بازنشته ارتش بود بعنوان معاونت دانشجویی منصوب کرده بودند و ایشان آخرین سخنران بود . درنهایت همه بلند شدن
یادم نیست شاید به احترام پخش سرود ملی و بعد ایشون
پشت میکروفن فرمودند ازجلو نظام ! و همین برخورد ایشان بود
که تا سال آخر دانشگاه از سوی خودشان و اکثریت کادر آموزشی واداری دانشگاه نسبت به دانشجویان ادامه داشت .
سلام
یک فامیلی داریم پاش درد می کنه همیشه می گه به جای دستت درد نکنه، به من بگید پات درد نکنه
حتما تازه بازنشسته شده بوده!
سر شما درد نکنه
واقعا از جلو نظام داد؟
ما استادهایی داشتیم که تا دیروز دانشجو بودندو امروز که استاد شده بودند می خواستند تو یک ترم، کل درسهای دانشگاهی شون رو برای ما بلغور کنند!
کاش فقط همینا بود
الان باید برای اثبات کد پستی بریم اداره پست ی مقدار پول بدیم که ی برگه بهمون بدن که توش کد پستی نوشته باشه
در صورتی که ما کد پستیمون حفظمونه
عجب؟! واقعا مسخره ست!
با سلام
اشکالی که امروز به چشم می زند ( بدجوری ! ) در زمانی نه چندان دور آخرین راه حل بشمار می رفته است ... نامه نگاری اداری که امروزه در ادارات ( خاصه در ادارات مالیه و ضدحالیه !! ) مرسوم است بازمانده نسل دایناسورها نیمه مکتب رفته و نیمه دانشگاه دیده می باشد ، متاسفانه بدلیل گستردگی استفاده کنندگان و عدم بهم پیوستگی در میان آنها ، اقدام برای جایگزینی به آن راحتی که برخی گمان می کنند نیست !! زمخت بودن کلمات برای همه آشناست ولی بار معنایی کلمات و برداشت متفق القولی که روی آنها هست باعث شده تا آنها بعنوان کلیشه ای استفاده شوند ... در این خصوص شاید اراده ای ملی از نوع کمیته ای متشکل از فرهنگستان و معاون رئیس جمهور لازم است تا برنامه ای مدون و قابل استفاده برای همه و همه فهم بودن اتخاذ شود و مطمئنا چند سال بعد دوباره بازبینی و اصلاح شود ... آیا کسی را در آن سطوح سراغ دارید که بازی سیاست را رها کند و دنبال این خرده کاری ها برود !! لازم به توضیح اینکه خارج کردن این کلمات کلیشه ای از دور ، باعث می شود تا دور خود گرداندن رعیت چندبرابر شود و برداشت های شخصی از کلمات افزایش یابد !!
در مورد شناسنامه و کارت ملی و ... باید گفت ؛ اوضاع ثبت احوال و اسناد از همه جا بدتر است و اشکالات موجود آنقدر ریشه ای و حل ناشدنی می باشد که با جایگزینی برخی طرحها ( مانند کارت هوشمند ) سعی دارند تا رفته رفته برخی اشکالات را رفع کنند که بسیار زمان بر بوده و خود اشکالاتی بهمراه دارد !!
و اما نکته آخر اینکه ، در مدارس ما درس انشا مظلوم ترین و مطرودترین درس است و زود رها شده و زود فراموش می شود ، ارئه کنفرانس که ارائه شفاهی است در سطوح ابتدایی و راهنمایی برخی کشورها متداول است ، وقتی سواد نوشتاری بیش از حد ضعیف است کارمند دون پایه هم فرعونی می شود برای خودش !! کاش بجای تخریب دیگران توصیه هایی مبنی بر تقویت خود داشته باشیم !!
( با عرض معذرت ؛ این آقای دکتر در چه راستایی دکتر می باشند !!؟ )
سلام

نسل نیمه مکتب رفته و نیمه دانشگاه دیده جالب بود .
ببینی نسلهای آینده از ما با چه تعابیری یاد می کنند؟
خدا کنه با ما مهربان باشند و از واژه ی دایناسور برامون استفاده نکنند!
دکترای ادبیات دارند و استاد دانشگاه اند..
سلام موضوع خوبیه .اتفاقا" یه بار سر یک معامله سر دوستم کلاه رفت . طرف گران فروخته بود و این رفیق ما میخواست معامله را فسخ کند گفتند به علت بند کافه خیارات... امکان نداره! نتیجه منطقی این شد که قبل از معامله کردن به بند خیار و ...توجه کافی داشته باشیم!
سلام
مثل اون بنده ی خدایی که ملکی رو معامله کرده بود و بعد بهش گفته بودند تو ثم اعیانی خریدی(درست نوشتم؟) یعنی ملک از پشت بوم به بالا مال توست! آقاهه بعد از کلی دوندگی و اعصاب خردی موفق شد معامله رو فسخ کنه!
سلام
این نوشته برای من مثل یک گنج زیرخاکی، ارزشمند بود .
من سالها با این تفکر خو کرده بودم که زبان اداری باید این باشه و حتی یک لحظه به این مسئله فکر نکرده بودم که به چه دلیل ما باید نامه های اداری مونو با کلماتی بنویسیم که هیچ کاربردی در محاورات روزمره مون نداره و برامون نامأنوس و ناآشناست .
بارها از زبان اداریها! شنیده بودم که بعضیها بلد نیستند یک نامه ی اداری بنویسند! ظاهرا از دید این افراد آشنایی با نامه نگاریهای اداری، ارزشی معادل یادگیری یک زبان خارجه داره!
...باید به آقای امینی به خاطر پرداختن به این سوژه ی ناب و تازه آفرین گفت
اصلاح و تغییر همیشه از جایی شروع می شه که یک عادت و باور غلط زیر سوال می ره .
سلام و وقت بخیر
ممنون از این نوشته جالب و زیبا و موشکافانه
به نظر من اینگونه صحبت نمودن ادارات با مردم به خاطر این است که این ادارات خودشان را از دولت و حتی جانشین و جایگزین دولت می دانند و از آنجایی که در مملکت گل و بلبل ما از قدیم الایام دولت همیشه خودش را جدا و حتی بالاتر از مردم و ملت دانسته به همین خاطر این تفکر از بالا تا پایین ترین رده های اداری اش هم جاری شده و حاکم شده است
جالبتر اینکه مثلا کارمند اداره دارایی اگر به اداره ثبت تشریف ببرد تمام این اوامر و حتی تمام اینگونه تحقیرها را تحمل می کند و تنها هنرش این باشد که اوامر ملوکانه سریعتر و دقیقتر انجام بدهد و حتی از قبلش حدس بزند که باید فتوکپی تمام صفحات شناسنامه و کارت ملی و کد ملی و کد پستی و . . .را داشته باشد و با تکمیل بودن مدارکش سریعتر کارش راه بیفتند و توی اداره مقصد به دنبال فتوکپی و . . . نگردد .
تا وقتی که نگاه حکومت از بالا به مردم باشد همین آش و همین کاسه پابرجاست
بالاخره یک زمانی درست می شه .
امروز در اکثر ادارات طرح تکریم ارباب رجوع به صورت عملی در حال اجراست خدا رو چه دیدید شاید یک روزی نظام اداری و نگاه بالا به پایین مسئولین هم اصلاح بشه.