با سپاس و تشکر فراوان از دوست گرامی و عزیزمان جناب بهنام طبیبیان، از شما همراهان همیشگی همساده ها دعوت می کنیم خواننده ی مطلب ارسالی ایشان باشید.
از درمانگاه بیمه تامین اجتماعی که به همراه خانم والده عازم خانه می شدیم ،حاشیه میدان حر منتظر تاکسی یا مینی بوس میماندیم که معمولا بی نتیجه بود و مجبور میشدیم پای پیاده طی مسیر کنیم.چند باری دلیلش را جویا شدم که چرا ما باید مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را طی کنیم در حالی که پزشکان فراوانی در نزدیکی مان مطب دارند؟پاسخ تکراری این بود که اطبای بیمه حاذق ترند،اما دلیل واقعی اش رایگان بودن ویزیت پزشک و داروی آن بود!
بگذریم.در همان دقایقی که منتظر وسیله نقلیه عمومی بودیم با اجازه مادر مشغول تماشای معدود روزنامه های مغازه مشهور میدان حر میشدم.چندتایی روزنامه سیاه و سفید بود و یک نشریه رنگی که عجیب دل میبرد طرح روی جلدش.نقاشی هایش کودکانه نبود اما هوس داشتنش آنقدر بود که با اصرار فراوان من، برای اولین بار نشریه طنز گل آقا را به قیمت بیست تومان برایم خریداری کنند.اعتراف میکنم که بیش از نود درصد محتوای آن موقع مجله را اساسا متوجه نمیشدم.مجله ای که یک نشریه سیاسی اجتماعی فرهنگی و گل آقایی با طنز فاخر به مدیر مسئولی مرحوم کیومرث صابری فومنی که الحق گل آقای ملت ایران بود.یک بیت شعر هم روی جلدش مینوشت که شعارش بود:یک زبان دارم دو تا دندان لق میزنم تا زنده هستم حرف حق.بعدها که شرایط برایش سخت تر شد شعر را اندکی تغییر داد و بر روی تا زنده هستم خطی کشید و کلمه تا میتوانم را جایش نوشت.
این نشریه شروع علاقه مندی من به مطبوعات شد که همچنان ادامه دارد.چند سال بعد هنگام عبور از روبروی یک مغازه مواد غذایی که مطبوعات را هم عرضه میکرد،مشغول مطالعه تیتر مطالب انبوه روزنامه های آن سالها شدم که صاحب آن مغازه که انشا ءا... همواره زنده و سلامت باشد،صدایم کرد و با لحن دلسوزانه ای گفت:به جای مطالعه این روزنامه هایی که تشخیص راست و درست و حق و باطلشان غیر ممکن است وقتت را صرف آموختن حرفه ای کن که هم درآمدی برای خودت داشته باشی و هم گرهی از مشکلات کشور باز کنی.در ادامه از خصلت مردم ژاپن که در یکی از همان روزنامه ها!خوانده برایم تعریف کرد و افزود در فلان کارخانه شان پنجاه گرم آهن به ارزش دو سنت را به مدت دو ساعت با دستگاههای پیشرفته صیقل میدهند و دهها دلار به فروش میرسانند. اینچنین چندین دهه است که اقتصاد پر قدرت ژاپن ضامن رفاه مردمش شده است.
حقیقتش در آن زمان هیچ پاسخی برای ادعای آن فروشنده محترم نداشتم.اینک اما به لطف منابع مختلف خبری و اطلاعاتی میدانم که شمارگان یکی از روزنامه های ژاپنی پانزده میلیون نسخه پنجاه و شش صفحه ای است. به عبارتی بیست برابر مجموع شمارگان تمام روزنامه های ایرانی که نیمی از آنها هم نخوانده خمیر میشود.بنابر اطلاع در کشور ژاپن روزانه حدود هشتاد میلیون انواع نشریه منتشر میشود که قطعا اگر صرفه اقتصادی نداشت هرگز منتشر نمیشد.در آن سامان نه پول بی پایان نفت وجود دارد که خاصه خرجی کنند و نه کسی مشتاق نوشته های سفارشی است.اگر بازار نداشته باشد و کسی به مطالبشان احساس نیاز نکند به سرعت ورشکسته و تعطیل میشوند.
متاسفانه در جامعه ما ولع عجیبی برای اظهار دانستن همه چیز و احساس بی نیازی از دانستن در عین کم سوادی وجود دارد.کلمه نمیدانم در جامعه ما به ندرت شنیده میشود.شمارگان اسفناک روزنامه ها و کتاب ها گواهی بر این مدعاست که مردم ایران یکی از کم اطلاع ترین ملتها در بسیاری از وقایع و اتفاقات و پیشرفت های جهان اند و درک صحیحی از جهان پیرامون خود ندارند لذا همواره اشتباهات خود را تکرار میکنند.مردم ژاپن برای گذران عمر و پر کردن اوقات بیکاری خود مطالعه نمیکنند.چون مطالعه میکنند و آگاهی دارند ملتی سخت کوش و پیشرفته و منظم شده اند و اقتصادشان جهان را تصاحب کرده است.البته اهل فضل و دانش و نویسندگان و روزنامه نگارانشان هم به مردم احترام میگذارند، برای دانش و آگاهی خود مسئولیت اجتماعی تعریف میکنند و برای بهتر شدن زندگی مردمشان راهکار ارائه میدهند.فتامل جدا
با سلام و تشکر از مطلب ارسالی
یکی از بلبشوبازاری های موجود ما نتیجه ی این تفکر است که خواسته ایم تا از فلان مدل که در فلان کشور وجود دارد در ایران هم داشته باشیم ؛ کلی سرمایه گذاری و وقت تلف کرده و بعد نتیجه نگرفته و یا نیمه کاره رها کرده ایم ... چرا !؟ چون سازگاری آن مدل را با فرهنگ خودمان را در نظر نگرفته ایم و شاید هم گفته ایم " چشم فرهنگ کور ، اینکه بیاید آن هم نسبت به این تغییر می کند !! "
بنظر حقیر کتاب و روزنامه اصلا گران نیست و اگر خواننده ندارد بخاطر بی محتوایی ، سیاست زدگی ، فرهنگ ستیزی و بقیه ی موارد است !! والا من کتاب گرفتم 15000 تومان و چند قدم آنطرفتر یک پیتزا خوردم 24000تومان !! ما می خواهیم به مردم بگوئیم چه چیزی بخوانید و آنها دوست ندارند دنباله روی کسانی باشند که آنها را بعنوان پیشرو قبول ندارند !! این شامل همه ی جناح ها می شود و چپ و راست ندارد ...
من دو سال از عمر گرانبهایم را در نهضت سوادآموزی گذرانده بودم و یک نوشته زیر شیشه ی میزم داشتم که در طول دو سالی که آنجا بودم ، مانند حضور یک خرمگس ، خیلی را اذیت می کرد:
در کشوری که روزنامه ها دروغ می نویسند ، آموختن سواد به مردم حرام است !!
یکی بود یکی نبود.
یه روز یکی بود که یهو هوس کرد بگه: هنر نزد ایرانیان است و بس.
و از آن روز ایرانیان این را زیادی جدی گرفتند و فکر کردند نخوانده ملا می شوند.
قصه ی ما به سر رسید
کتابه به خونش نرسید.
بعد: گزیده ای از یافته هایم به لطف منابع خبری و مطالعاتی!
...
ژاپنیها علاقمندی عجیبی به روزنامه خواندن دارند و روزنامهها در این کشور بسیار ارزان هستند روزنامهها از طریق جذب آگهی خود را اداره میکنند. اما با این همه در علاقمندی مردم این کشور نمیتوان سیستم توزیع خیلی خوب روزنامه در ژاپن را نادیده گرفت چرا که 99 درصد از روزنامه های ژاپن هر روز به آدرس خانه های مردم ارسال می شود.
مشترکان روزنامه هر روز صبح و یا عصر روزنامه های خود را جلوی در خانه هایشان از دست ماموران توزیع دریافت می کنند، یک درصد باقیمانده روزنامه ها هم در ایستگاه های قطار، مترو و بعضی از سوپر مارکت ها به فروش می رسد.
همچنین انتشار روزنامه مناسب برای هر گروه سنی از دیگر ویژگی های سیستم روزنامه نگاری این کشور است مثلا در این کشور روزنامه هایی مخصوص دانش آموزان دبستانی، راهنمایی و دبیرستانی منتشر میشود.
...
از چند کسبه ژاپنی، اسم امپراتور و نخست وزیرشان را پرسیدم که در کمال تعجب نمیدانستند! حتی همراه راهنمای ژاپنیام که تحصیلکرده و فوقلیسانس بود، اسم امپراتور را نمیدانست؛ ولی نخست وزیرشان را میشناخت
...
توجه ژاپنیها به سیاست نومیدکننده است. با وجودی که آنها امروزه فعالیتهای خارجی بسیاری انجام میدهند، اما نمیدانم چرا به مسائل سیاسی علاقهای نشان نمیدهند. به نظرم این بیتوجهی و بیعلاقگی بخشی از سنتشان است. شاید یکی از دلایل این موضوع نسبت میان پول و سیاست باشد. حتی قبل از جنگ هم مردم ژاپن دریافته بودند که سیاستمداران به پولدارها توجه بیشتری می کنند و توجه چندانی به مردم عادی و بی پول ندارند. در میان نسل من، مردمی که تحصیلات بیشتری داشتند بیشتر هم به سیاست توجه می کردند، اما همنسلان ژاپنی من، با تحصیلات مشابه، توجه بیشتری به رشد اقتصادی داشتند. این تفاوت همچنان به قوت خود باقی است.
...
منابع رو معرفی نکردم چون با یه سرچ یافت می شوند
و
آخر اینکه: منم بشدت با نظر آن فروشنده محترم موافقم
سلام سلام
نخست: اغلب مراجعات پزشکی من و گرامی والدینم بیمارستان و درمانگاه های بیمه بوده است.(مگر متخصصین پوست که آن هم به نشستن در نوبت تامین اجتماعی نمی ارزد. خوو اغلب تجویزها آزاد حساب میشود. شامپو و صابون و ...) متخصین بیمارستان فارابی و 17شهریور مشهد،خداییش جزو پزشکان حاذق هستند .
و اما ...
اینکه کلمه نمیدانم در جامعه ما به ندرت شنیده میشود رو قبول دارم ولی با این نظر (مردم ایران یکی از کم اطلاع ترین ملتها در بسیاری از وقایع و اتفاقات و پیشرفت های جهان اند و درک صحیحی از جهان پیرامون خود ندارند آن هم به گواهی شمارگان اسفناک روزنامه ها و کتاب ها) موافق نیستم.
مردم ما، بیشتر از ملتهای دیگر از وقایع و اتفاقات و پیشترفت های جهان باخبرند. شاید کم سواد باشند اما جاهل نیستند (البته اگر سواد رو تحصیلات آکادمیک بدانید ها)
این مطلب شما وادارم کرد بروم یه گشتی در دنیای مجازی و نظرات دیگران درباره ژاپنی ها بزنم ...