همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

زندگی آرام را به مهریه های سنگین نفروشیم!

گردآوری و تنظیم توسط دوست عزیزمان جناب آقای رمضانعلی کاوسی از وبلاگ وزین روزهای جانبازی
تعیین مهریه قبل از ازدواج از سنت های پیامبر گرامی اسلام است و نشانه صداقت، علاقه و محبت مرد به همسرش قلمداد می شود. اما در سال های اخیر شاهدیم که مهریه ها روندی دیگر به خود گرفته و به شکل نامتعارف در قباله ازدواج جوانان مطرح می شود.
حال این سوال مطرح می شود که تعیین مهریه های نامتعارف و سنگین چه پیامدهایی می تواند به همراه داشته باشد؟
آیا مهریه سنگین باعث خوشبختی زوجین می شود؟
افزایش آمار طلاق در سالهای گذشته نشان می‌دهد مطمئناً مهریه‌های سنگین نمی‌تواند خوشبختی افراد را تضمین کند. آیا تاکنون وجود مهریه سنگینِ زوجی، مانع از فروپاشی زندگیشان شده است؟ بی‌شک خیر. چرا که اگر مانع بود، آمار طلاق شناسنامه‌ای و عاطفی زوجین تا این حد بالا نمی‌رفت.
آمارهایی که از طریق قوه قضائیه منتشر می‌شود نشان از آن دارد که سهم عظیمی از آمار زندانیان مربوط به زندانیان مهریه است. بحث مهریه به دلیل چشم و هم‌چشمی خانواده‌ها نسبت به این موضوع سال‌هاست که به یکی از معضلات در جامعه ما تبدیل شده است. در حال حاضر خیلی از خانواده‌ها فکر می‌کنند از این طریق می‌توانند پشتوانه‌ای برای دخترانشان ایجاد کنند؛ اما در حقیقت خیلی وقت‌ها اینگونه نبوده، یعنی گاهی آقایان چنان عرصه زندگی را بر همسرانشان تنگ می‌کنند که زن عطای مهریه را به لقایش می‌بخشد و برای اینکه از زندگی مشترک خلاصی پیدا کند می گوید «مهرم حلال جانم آزاد».
متأسفانه این تفکر غلط در میان بسیاری از خانواده ها جا افتاده که بالا بودن مهریه دختر خانم ها حافظ شخصیت خانوادگی آنها و متضمن بقای زندگی مشترک زوجین خواهد بود. اخیراً مد شده اولین سؤالی که از داماد می-پرسند این است که «اعتبار مالی شما چقدر است؟ وضعیت ماشین و خانهٔ شما چطور است و...»
اگر به راهروی دادگاههای خانواده مراجعه کنید خواهید دید که چه افرادی به دلیل همین مهریه سنگین و غیرمتعارف هر روز روانه زندان می شوند، از طرفی هم متأسفانه قوانین جاری کشورمان طوری است که حد و حدود مهریه را مشخص نکرده، همین امر سبب شده تا افراد زیادی با تعیین مهریه بالا توان پرداخت آن را نداشته باشند.
متأسفانه مهریه های بالا سبب شده تا خانم ها با کوچکترین ناراحتی سریعاً به دادگاه مراجعه کرده و مهریه خود را مطالبه نمایند و متأسفانه چون زیرساخت این موضوع در کشورمان روند درست و منطقی ندارد دادگاه نیز در صورت عدم توان مرد در پرداخت مهریه رأی به توقیف اموال وی می زند. گرچه مهریه حق شرعی و قانونی خانم هاست؛ اما ترویج مهریه سنگین نیز تعادل جامعه و بنیاد خانواده ها را متزلزل می کند و هیچگاه نمی تواند ضامن بقای آن باشد.
امروزه با این واقعیت روبرو هستیم که معیارهای سنگین برای تعیین مهریه خانم ها هیچ اعتباری به زندگی زناشویی نخواهد داد. در مقابل این موضوع، سبک گرفتن مهریه نیز نمی تواند ضامن بقا و تداوم یک زندگی مشترک زیبا و عاشقانه باشد.
متأسفانه به غلط یک فرهنگ در میان بسیاری از خانواده های ما حاکم شده و مثلاً می گویند «دخترت را ارزان به شوهر نده»، مهریه پایین سبب می شود تا مرد به همسرش بی توجه یا کم توجه باشد، یا بالا بودن مهریه سبب می گردد تا مرد قدر زنش را بیشتر بداند و...
تمام این موارد در حد رویا و غیر واقعی است. تنها چیزی که سبب دوام و بقای زندگی زوجین جوان خواهد بود تفاهم زوجین و هم سطح بودن خانواده های آنهاست. اگر زوجین با هم تفاهم نداشته باشند، هیچگونه سکه و پول و مال و املاکی نمی تواند آنها را زیر یک سقف و بر سر یک سفره نگه دارد. اگر مردی مجبور باشد از ترس مهریه با زنش زندگی کند، این دیگر زندگی نیست بلکه آتشی است که هر دو زوج در آن می¬سوزند.
بسیاری از کارشناسان مسائل اجتماعی، رسانه های گروهی کشورمان خصوصاً رسانه ملی رادیو و تلویزیون را مقصر در عدم آگاهی مردم درباره پیامدهای منفی مهریه های سنگین و تجمل گرایی می دانند.
دکتر نعمت الهی دراین باره می گوید: «به عقیده من اساسی ترین دلیلی که سبب گسترش فرهنگ تجمل گرایی در جامعه ما شده، بعضی از برنامه ها و سریال هایی است که از صدا و سیما پخش می شود. خانه های شیک و مجلل، مبلمان آنچنانی، منازل ویلایی با حیاط بزرگ و باغ و استخر، لباس های گران قیمت و حتی درسال های اخیر حجاب نامناسب برخی از بازیگران زن و مرد به این معضلات افزوده شده» قطعاً جوانان ما با دیدن این مناظر آرزوی داشتن چنین منازل و تجهیزاتی را برای زندگی آیندهٔ خود در سر می¬پرورانند. از اینجا فشار به والدین برای تهیه چنین تجملاتی آغاز می شود. این درحالی است که حضرت امام خمینی(ره) صدا و سیما را دانشگاهی نامیدند که باید مروج فرهنگ ایرانی اسلامی باشد.
یکی از جامعه شناسان می گوید: «نمایندگان مجلس باید راهکارهایی را تعریف و مشخص کنند تا جلوی آمارهای نجومی مهریه های نامتعارف گرفته شود و دولت نیز در این باره نقش مهم خود را ایفا کند. مثلا اعلام کنند، اگر تعیین مهریه از میزان مشخص شده بالاتر باشد خود به خود از عندالمطالبه به عندالاستطاعه تغییر خواهد کرد.
اگر این مسئله به صورت قانونی در دستور کار قرار بگیرد از یک طرف زندان ها از زندانیان مهریه خلوت می شود، از طرف دیگر خانواده ها به معیار متعارف و معقولانه ای درباره مهریه خواهند رسید.
اگر یادتان باشد حدود بیست سی سال پیش اولویت اصلی برای ازدواج در درجهٔ اول تدیّن و تقوای طرفین بود. برای مثال شهید والامقام آقاجمال طباطبایی بعد از خواستگاری با مهریه معمولی عقد کرد و با لباس پاسداری داماد شد و تا زمان حیاتش به بهترین وجه زندگی کرد. اما الان متاسفانه مسائل دینی و اسلامی بسیار کمرنگ شده و حتی به گزینه پنجم و ششم مبدل شده، یعنی اول از درآمد و شغل داماد، میزان مهریه، منزل مسکونی، ماشین و ... می پرسند، بعد می¬پرسند «داماد اهل نماز و روزه و... هست؟!» باید گفت این مسائل هیچگاه ضامن بقای یک زندگی شیرین و لذت بخش نبوده و نیست و اصلاح این رویه ها نیز نیاز به کار فرهنگی دارد.

...

سلام


نذر آن است که آدمی ملتزم شود که کار خیرى را براى خدا بجا آورد، یا کارى را که نکردن آن بهتر است براى خدا ترک نماید.


همگی با دعا و نذر آشناییم.

کارهایی که ما به عنوان نذر انجام می‌دهیم تقریبا تکراریست و بیشتر در پختن غذا، تهیه و پخش شله زرد، تهیه و پخش شربت و...خلاصه می‌شود    (البته نذر صلوات و زیارت و نماز و روزه هم هست که شخصا برایم مقبولتر است).

شاید در زمانی که مردم بسیار گرسنه بودند (بیشتر از امروز ها) نذر برای اطعام، مقبول و مناسبتر بود.

به نظرم، امروز هم تهیه غذا خوبست منتهی پخش آن، دقت نظر بیشتر می خواهد. خوو با بالا رفتن رفاه عمومی، مستمند نیازمند، دریافت کننده باشد و اسرافِ نعمت، نشود عالیست.


با این حال! نظرتان چیست در نذریها هم تغییراتی داده شود؟ هم موضوع نذر هم اجرای نذر

مثلا نگوییم اگر فلان کار انجام شود یا اگر به فلان خواسته ام  برسم...

نذر کنیم برای رفع بلا و رسیدن به کامیابی یا دوری از بیماری (علاوه بر اطعام خلق الله و روزه و نماز)


 

یک ماه دروغ نگوییم
یک ماه عصبانی نشویم
یک ماه هر روز به پدر و مادرمان سر بزنیم
یک ماه زودتر  سرکار حاضر شویم

یک ماه قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت کنیم
یک ماه برای رفتگرهای محل، غذا و نوشیدنی ببریم و...


یا اینکه اگر قرار است پول خرج کنیم و از مال دنیوی ببخشیم

مبلغی به سوپرمارکت محله بدهیم برای کسر بدهی همساده بدهکار

چندجلد کتاب نهج‌البلاغه بگیریم و راه و رسم زندگی را هدیه بدهیم
چند جفت کفش بخریم به کودکان بی بضاعت بدهیم یا ببریم  به خیریه کوچه بالایی تحویل بدهیم. 
چند عدد سطل زباله بگیریم و در خیابان‌ها بگذاریم.
در هیئت ها چادرمشکی برای دختران و بانوان نذر کنیم.

یا
پرداخت حق ویزیت چند بیمار، هزینه داروی چند بیمار
پرداخت هزینه تعمیر صندلی‌های شکسته مدرسه یا تعویض لامپ‌های سوخته گذر و...


خرید اسباب بازی هم می تواند نذری خوبی باشد ها


قبل از آنکه حاجت‌مند شویم، نذر کنیم.




پ ن :

هدیه کتاب ادعیه به یادبود درگذشتگانمان –


نشانه گذاری سرصفحه زیارت عاشورا

مُهر برای سجده انتهای زیارت

بعلاوه موارد دیگر

 همگی کارهایی است که در برگه تدارک روضه‌فردا، یک‌به‌یک تیک زده می‌شوند.





حاجت روا باشید


دور کلمات چرخیدن !!

از دیرباز ، بازی با کلمات ، یکی از مشغولیت های ذهنی انسان ها بوده است ، و نگاه به تاریخ مکتوب و یا تاریخ شفاهی نشان می دهد که انسان ها در طول تاریخ تلاش کرده اند تا ذهنیت هایشان را جامعه عمل بپوشانند و از سوی دیگر به همان اندازه تحت تاثیر انحرافاتی بوده اند که ذهن شان را منحرف کرده بود و کلمات کلید ورود به ذهن انسان هاست !!

 

انسان ها می آیند و می روند و کلمات را در طول زمان به جلو حرکت می دهند ، ظاهرا این کلمات هستند که در دهان مردم می چرخند و در واقع این مردم هستند که دور این کلمات می گردند ، شاید یکی از نشانه های مردم خوشبخت و مردم بدبخت این باشد که کدام به کلمات سواری می دهند و کدام از کلمات سواری می گیرند !؟

 

چیزی که امروزه شاهد آن هستیم پررنگ تر شدن برخی عبارت ها و کلمات در دنیای مجازی و دنیای واقعی است ، کلمات و عباراتی که بنام افرادی که در برهه هایی شناخته شده اند و زیاد هم مهم نیست که آخر و عاقبت شان چگونه بوده است !؟ " تکرار " در معرفی برای " الگو شدن " در این دوره و زمانه کافیست !! این حرکت خزنده در سالهای دور هم وجود داشته است ولی امروزه با شدت بالایی جریان دارد ... حتما شما هم با یک نام در 10 سال گذشته برخورد داشته اید ؛ ارد بزرگ !! تاکنون در این مورد حساس شده اید که این فرد کیست و از کجا تبلیغ شده و چه می گوید ، ادبیاتش را مرهون کجاست !؟ و مفاهیم نهفته در کلامش ، که بنام او پراکنده و صادر می شود ، مدیون چه کسانی است !؟ این روزها در برخی سایت های معلوم الحال که قسمت ملی گرایی افراد را نشانه رفته است ، در میان هر ده جمله ای که از بزرگان دین ستیز ( آنهم بصورت فله ای در راستای یک هدف (!) ؛ در حالیکه می دانیم افراد سرشناس مختلف در جوامع مختلف با انحرافات متفاوت دینی مبارزه کرده اند !! ) یک عبارت نغز هم از ارد بزرگ نقل شده است !! همین رفتار خزنده در کوتاه مدت شاید تاثیر نداشته باشد ولی در درازمدت یکنفر را بعنوان اندیشمند در ذهن خواننده ها کاشته و پرورش می دهد ... همین کلمه ی بزرگ که به عنوان لقب بکار برده می شود ، می تواند نقش خیلی بزرگتری را ایفا بکند ، چرا که پیروزی کمونیست ها در شوروی سابق بدلیل بازی با یک کلمه بود !؟ آنها بلشویک ( بمعنی اکثریت ! ) را برای خود برگزیدند و در حالیکه اقلیت بودند ، توهم اکثریت بودنشان را در شعور اجتماعی مردم تزریق کردند و سالها با این شیوه و به راحتی بر اکثریت حکومت کردند !!

 

مطمئناً کسانی که در این راستا تلاش می کنند با دقت بالایی عملیات کاشت ذهنی را انجام می دهند ، آنها با دقت عبارت ظاهرا خوب و با درصد انحراف خیلی جزئی را انتخاب می کنند ، انحرافی که به مذاق همه می تواند خوش بیاید !؟ حتی راست ترین تفکرات هم برای نوعی انعطاف صنفی و یا خودنمایی اجتماعی از رفتارها و گفتارهایی با رگه های چپی استفاده می کنند !! و به همین راحتی می بینیم که در یک دستگاه دولتی مانند مخابرات ، در میان پیام های روزانه ای که برای تور کردن مشتری ها استفاده می شود ؛ از عباراتی با نام ارد بزرگ هم استفاده می گردد ، چرا که خوب بودن عبارت ملاک استفاده قرار گرفته است و ابزار بودن برای داشت نام یک شخصیت در ذهن مردم که با تفکری خاص کاشت شده است ، مورد دقت قرار نگرفته است ... چه بسا شما در مخابرات کنکاش بکنید و ببینید کسی که این عبارات را در سیستم پیام کوتاه وارد کرده است ، آشنا با این فرد بوده و می داند چه می کند !! و یا آشنا نبوده و شاید فکر می کند از متفکران دوره اشکانی بوده است و نقش یحمل اسفارها را بازی می کند !!

 

از این دست مثالها فراوان است و متاسفانه کسانی که با کلمات معنوی بازی می کنند تا جنبه ی ایمانی و اعتقادی مردم را نشانه رفته و از این راه ثروت اندوزی کرده و یا به جاه و مقام اجتماعی خاص برسند بسیار بیشتر هستند و نباید چنین برداشت شود که تکنولوژی بازی با کلمات صرفا برای مقاصد اجتماعی خاصی بکار می رود ، این ابزار می تواند در دست هر اندیشه ی منحرفی مورد استفاده و هرگونه هدفی را پوشش بدهد ...

 

و باز باید شائبه ی همه گیر بودن معنای کلمه را از روی این ابزار برداریم و فکر نکنیم که ناچار هستیم تا از این قبیل افراد و ابزارها رودست بخوریم ، مطمئنا کلماتی هستند که مقدس هستند و آلایش های ظاهری به پاکی درونی آنها لطمه ای نمی زند ، کلماتی که بارشان هدایت صوری نیست و مانند ستاره های آسمان شاید پشت ابر مخفی بشوند ولی با کنار رفتن ابرهای فریب ، همچنان پرنور و درخشان هستند و می توانند نقش هدایتگر خود را ایفا بکنند ، و شخصیت های پاک و بزرگی که با وجود هجمه های تبلیغی وسیع ، همچنان درخشان و روشنگر هستند

 

برای دیدن حرکت های خزنده کافیست قدرت توقف و ایستادن داشته باشیم ، انعطاف کافی برای بررسی اطراف خود را داشته باشیم و قدرت کافی برای دور زدن و بازگشتن از مسیر غلط و افتادن به مسیر درست را داشته باشیم ؛ و این نشانه سوار بودن بر کلمات است !

 

برای گریز از توهم سایه ها باید یاد بگیریم که به آفتاب نگاه کنیم ...