یاکریم های مدیریتی یا بوقلمون ها ی سیاسی ، مساله این است
بوقلمون به لحاظ ساختار بیولوژیک و اکوسیستم های موجود در کشور جزو گونه های منحصر به فرد جانوری است که قدرت تطبیق با محیط های مختلف را دارد و شاید به همین خاطر است که امروزه بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند اقلیم های خاصی از کشور ما می تواند به قطب پرورش این گونه از ماکیان تبدیل شود .
از سویی دیگر سرمایه گذاران بخش پرورش گونه های مختلف ماکیان که تا چندی پیش برخی موقعیت های خاص مملکت را به عنوان پایلوت اجرای آزمایشی پروژه پرورش یاکریم های مدیریتی مناسب تشخیص داده بودند اکنون با رد فرضیه ی گره گشایی معضلات و چالش های پیش رو در حوزه های مختلف مدیریتی به دست یاکریم های مدیریتی که با کلید واژه هایی چون " چه اشکالی دارد ؟ " ، " به من چه ربطی دارد؟ " ، " خودتان یه کاریش بکنید ؟ " قصد عبور از بحران را داشتند اکنون به این نتیجه رسیده اند که در هر حال چون یا کریم های مدیریتی می بایست در مقابل گروه های منتقد و مطالبه گر پاسخگو باشند باید به فکر یک مدل دیگر بیافتند .
با توجه به اینکه چالش مطالبه می تواند موجودیت سالن های پر از یاکریم های مدیریتی را که با خون دل پرورش یافته اند دچار اپیدمی های غیر قابل مهاری کند که اکنون جامعه ماکیان را تهدید به نابودی و سرمایه پدر خوانده های سیاسی آنان را در آستانه فنا قرار دادده است تنها راه عبور از این بحران ، یافتن یک سیستم کارآمد برای خروج از این بن بست مدیریتی است .
با درک این چالش، کارشناسان مسائل سیاسی با هدف کشف استعداد منطقه در خصوص یافتن گونه ای از ماکیان که توان تطبیق با شرایط غیر پایدار سیاسی را داشته باشند به این نتیجه رسیده اند که تنها گونه ای که می تواند در این شرایط سخت و ناپایدار جان به سلامت ببرد چیزی نیست مگر بوقلمون.
قبل از ورود به بحث مزایای هشدر خان بهتر است در مورد ماکیان کمی بیشتر بدانیم در دانشنامه ویکی پدیا ذیل کلمه ماکیان آمده است :
ماکیان یا طیور به دستهای از پرندگان اهلی گفته میشود که توسط انسانها به منظور جمعآوری تخم مرغ و یا کشتار آنها برای گوشت یا پر مورد استفاده قرار میگیرند. این پرندگان معمولاً از راسته ماکیانسانان از جمله مرغ خانگی، بوقلمون اهلی و خانواده اردکیان از راسته غازسانان که بخشی از پرندگان آبزی شناخته میشود، میباشند. بعضی از دیگر پرندگان همچون کبوتر نیز برای گوشتشان کشته میشوند.
گوشت ماکیان و طیور با( ۳۰٪ ) مصرف گوشت در جهان پس از گوشت خوک) ۳۸٪( پرمصرفترین گوشت دنیا میباشد.
موضوع مهم این است که هشدر خان چه اولویت هایی نسبت به سایر ماکیان دارد و کدام ویژگی باعث جلب توجه کارشناسان و نخبگان سیاسی به سمت این گونه جانوری شده است ؟
کارشناسان مسائل سیاسی مزایای بی شماری را برای هشدرخان بر شمرده اند که به لحاظ اختصار به گوشه ای از آن می پردازیم :
1- بوقلمون با قدرت تطبیق بسیار بالا می تواند با شرایط سخت محیطی سازگاری پیدا کند یعنی در برهه ای که انقلابی گری لقلقله زبان است انقلابی، در دوره ای که بازار اصلاحات گرم است اصلاحاتچی، در مرحله ای که رنگ سبز به عنوان رنگ سال معرفی می شود سبز رنگ و در دوره اعتدال و تدبیر و امید شال بنفش بر گردن می آویزد البته ناگفته پیداست بوقلمون چون بوقلمون است فقط رنگ عوض می کند والا ماهیت همان است که بوده و فقط نماد و رنگ همه مدل های سیاسی را به خود می گیرد وگرنه بوقلمون کجا و تدبیر و امید کجا ؟!
2- هشدر خان برای فرار از خطر حتی دستش بازتر از شتر مرغ است زیرا شتر مرغ بالاخره یا مرغ است یا شتر و می بایست وقتی در کورنر های اجرایی قرار می گیرد یا باید بپرد و یا اینکه مجبور به بردن بار شود اما بوقلمون می تواند در گوشه میدان طوری رنگ عوض کند که بازیکن تیم حریف اورا با داور مسابقه اشتباه بگیرد و برای عرض ادب هم که شده توپ را به نفع حریف فرضی به بیرون از زمین بیاندازد (شما بخوانید امتیاز بدهد )
3- اگر مستحضر باشید خروس بازی سرگرمی عده ای از مردم در سال های نه چندان دور بود که البته امروز تبدیل به شغل شده است. این تفریح به گونه ای است که صاحبان خروس جنگی ها آنها را به جان هم می اندازند و از صحنه خونین این مبارزه تماشاگران به وجد می آیند و بعضا پول هایی هم به جیب صاحبان(شما بخوانید پدرخوانده های) خروس ها می ریزد و البته در میان فرهنگ عامه این تفریح اصلا تفریح خوبی نیست و همواره خروس بازی به عنوان یک ضد ارزش مطرح بوده است اما اکنون با گسترش تعداد بوقلمون ها و ایجاد درگیری هایی بین آنها یک تفریح باکلاس و مدرن ایجاد شده است طوری که بوقلمون ها سوار بر امواج مخابراتی در شبکه های اجتماعی بر سروکله هم می پرند و برای همدیگر پیغام و پسغام های سیاسی و البته انتخاباتی حواله می کنند و علاقمندان به بوقلمون بازی (همان خروس بازی خودمان) کیف می کنند و در عین حال بدنامی و سوء شهرت نیز در پی ندارد .
4- پدر این سیاست بسوزد که پدر و مادر و برادر و فامیل نمی شناسد بوقلمون های سیاسی بر خلاف خروس های جنگی ابایی ندارند که بر سروکله چه کسی بپرند و باد در برابر چه کسی بر غبغب بیاندازند چون اندکی بعد می توانند رنگ عوض کنند طوریکه حتی برادر هم نتواند انها را بشناسد .
شنیده ها حاکی از آنست که ظاهرا به زودی در تالار بورس شاهد دادو ستد بوقلمون های سیاسی خواهیم بود و صد البته این اتفاق می تواند در ارتقاء کلاس این نوع از گونه های زیست گاه های سیاسی موثر واقع شود .
سلام
.
یهــو دهانم خشک شد... نفس تنگی پیدا کردم و دستانم یخ کرد... هر آن احتمال افتادنم بید... تنها کاری که کردم برگشتم سمت ماشین و از بطری آب یه قلوپ آب خوردم. چند دقیقه از نشستنم که گذشت، نفس تنگی ام بهتر شد منتهی هنــــوز دستها یخ بود و همچنان دلشوره داشتم و ...
این وقایع! سال گذشته اوایل زمستان پای کوه، برایم اتفاق افتاد که ناجـــور مرا درگیر یافتن علت و درمانش کرد...
آخر هفته پیش، متوجه برنامه "باز باران" شدم و صحبت خانم دکتر محمدیان ( دلم تنگ کلاس درس شد. رفتم و کل برنامه را از اینجــــا دیدم. بیان خانم دکتر شیوا و ساده بود و اوج فرودهای کلماتش حوصله ام را سر نبرد )
است...راب
"چیزی هست که نمی دونم و قراره باهاش مواجه بشم این طبیعیه که دچار استرس می شیم"
ایشان در کمتر از یه ساعت، بچه ها را متوجه مواردی کردند که همطاف چندمـاه، پیگیر فهمیدنش بید! خیلی ساده و راحت و البته کاملا کاربردی، درباره تشخیص و تفاوت استرس و اضطراب، علل و درانتها، ارائه راه حل برای گذر از این حالات ناخوب.
همطاف ماند و حسرت دانش آموزی ( درادامه گزیده ای از برنامه-البته اگر خود برنامه را ببینید بهترتراست حال و هوای مدرسه دارد )
تشخیص
"اگر من حالم بد شد ضربان قلبم تند شد درد در ناحیه شکم داشتم عضلاتم شل شد یا سفت شد کرخت شدم ولی بعد از چند دقیقه آروم شدم اون اتفاق رد شد و من آروم شدم اون استرسه اما اگر مداوم بود و من آروم نشدم قطعا اضطرابه ( اضطراب ممکنه همراه درد شکمی و برهم خوردگی گوارشی هم باشد )"
استرس گذراست باید زمان بدهیم تا بگذرد و راه حل هایی ست که زمان را بهتر بگذرانیم
ولی برای اضطراب همین راه حل ها را انجام می دهیم منتهی تعارض درونی رو باید حل کنیم اختلاف تجربه های ذهنی را با کمک یه متخصص*
سه راه حل کاربردی
1 - نفس عمیق:
هورمون استرس و اضطراب آدرنالین است. این هورمون داخل خون ترشح می شود ضربان قلب را بالا می برد و خون به اندام شکمی می آید و از اندام پیرامونی کم می شود و به اصطلاح دست و پاها یخ می کند. فرد میگوید: شُل شدم، کرخت شدم یا دلم شور زد ( تجمع خون در ناحیه شکمی ) و چیزی که آدرنالین را می سوزاند و کاهش می دهد اکسیژن است. پس نفس عمیق فوق العاده کمک کننده است البته به روش صحیحش ( از راه بینی نفس می گیریم چند ثانیه حبس بعد آرام از دهان خارج می کنیم. نفس رو نگه می داریم تا جاییکه خود نفس بخواد از ریه بیاد بیرون .نفس کشیدن نادرست باعث افزایش مونوکسید کربن در خون و ایجاد مسمومیت گازی و حالت گُرگرفتگی و تهوع می شود )
2 - آرامش عضلانی :
از ناحیه دست شروع می کنیم به تدریج سفت و شل کردن عضلات. نخست مچ دست چپ سفت-شل بعد مچ دست راست بعد دست چپ کامل، دست راست، پاها، صورت، شکم و بعد کل بدن
آرامش عضلانی باعث می شود که سمپاتیک ( وقت سفت کردن ) و پاراسمپاتیک (وقت شل کردن ) از تنبلی خارج و فعال بشود یعنی عصبی که باعث آرامش می شود
3 – رژیم غذایی:
در شرایطی که مستعد استرس هست غذاهای ادویه دار نخوریم ( ادویه محرک آدرنالین است ) شکلات، کاکائو، نوشابه های انرژی زا و ...
و بیشتر از خشکبار، مغز گردو فندق و لبنیات استفاده کنیم ( گویا لبنیات خیلی آرامش بخش است )
برای رفع خشکی دهان که وقت مواجه با استرس و اضطراب دچارش می شویم هم توصیه کردند نباید آب زیاد بنوشیم ( تنها یه قلوپ در حد رفع خشکی، وگرنه با توجه به حرکات شدید روده و معده دچار دل درد می شویم )
برقرار بمانید و تندرست
* گویا در روانشناسی، اضطراب مرحلهٔ پیشرفتهٔ استرس مزمن است، که هنگامی به صورت یک مشکل بهداشت روانی در میآید که برای فرد یا اطرافیانش رنج و ناراحتی بهوجود آورد یا مانع رسیدن او به اهدافش شود و یا در انجام کارهای روزانه و عادی او اختلال ایجاد کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
مطابق با برنامه از پیش اعلام شده، هر ده روز یکبار یعنی دهم و بیستم و سی ام هر ماه نویسنده ای، با مقاله و یا نوشته ای مهمان همساده ها هستند. نوشته ای که می خوانید از سوی مریم خانم نویسنده ی وبلاگ راز نهان ارسال شده که به واقع صاحبخانه اند و از خود همساده ها، که از روز اول در کنار ما بودند و هستند. پس نوشته ی ارسالی ایشان را که طبق نوبت منتشر می شود را بخوانید:
ساده و پاک و زلال... مثل چشمه، مثل بارون، مثل رود !
برای متفاوت بودن، نیاز نیست که حتما شاعر یا نویسنده یا نقاش باشیم !
برای اینکه سری تو سرها دربیاریم، نیاز نیست که حرفهای قلمبه سلمبه بزنیم و ژست بگیریم .
و برای عزیز بودن، نیاز نیست که دائما قربون صدقه ی دیگران بریم و با الفاظ بازی کنیم.
یک ماهی می شه که یک نگهبان جدید برای مجتمع روبروی خونه ی ما آمده، اسمش آقای مظفریه و حدودا شصت ساله به نظر می رسه .
روزِ اولِ کارش، صلاة ظهر، وسط محوطه ایستاد، دو تا دستشو گذاشت
کنار گوشش و بدون بلندگو شروع کرد به اذان
دادن، بعد رفت تو نگهبانی، نمازشو خوند و بعد مشغول تلاوت قرآن شد.
غروب هم همین کارا رو تکرار کرد...ازش پرسیدند صبح هم می خوای اذان بدی؟ گفت: نه! " امام گفته:حرام شرعیه که سر و صدای مساجد، باعث آزار و اذیت مردم بشه " شاید مردم خواب باشند، شاید مریض داشته باشند...نه! صبحها اذان نمی دم !
من در طی این همه سال، "گربه" تو مجتمع روبرومون، ندیده بودم! اما از وقتی آقای مظفری آمده، همیشه 3-4 تا گربه تو دست و پاش ولویند، خودشونو بهش می مالند، باهاش بازی می کنند و میو میو می کنند !
آقای مظفری می گه: شبهایی که هوا سرده، در نگهبانی رو باز می کنم و گربه ها رو می آرم تو، تا سردشون نشه !
دیروز دیدم آقای مظفری داره به یک کلاغ سیاهِ لَنگ، غذا می ده! حتی کلاغها هم فهمیدند آقای مظفری چقدر مهربونه .
یک شب آقای مظفری برای شام آبگوشت درست کرده بود، رفتگری رو که در حال جارو کردن خیابون بود، صدا کرد و گفت: آبگوشت یک نفری نمی چسبه، میای امشب با من آبگوشت بخوری؟!
چند روز پیش آقای مظفری زنگ خونه ی ما رو زد و با حجب و حیای زیاد گفت :
ببخشید خیلی با خودم کلنجار رفتم، تا بالاخره راضی شدم زنگتونو بزنم و 3-4 تا لیمو عمانی ازتون قرض بگیرم، اما شرط دارم: باید حتما لیموها رو پس بگیرید !
گفتم: ای بابا! سه چهار تا لیمو چه قابلی داره که شما اصرار دارید برش گردونید؟!
گفت: فقط با این شرط قبول می کنم، خوب نیست آدم چیزی رو که می گیره برنگردونه، اینطوری آدم دَله و طماع می شه، انسان هیچ چیزی رو نباید راحت و مفت به دست بیاره !
دیشب برای آقای مظفری برنج و خورش قورمه سبزی فرستادم، ظرفهاشو شسته بود و داخل ظرفها یک خیار و یک سیب و یک موز گذاشته بود و گفته بود: ما رسم نداریم ظرفی رو که پُر آمده، خالی برگردونیم.
آقای مظفری در همین مدت کوتاه به ما نشون داد که خیلی راحت می شه متفاوت و بزرگ و عزیز بود، فقط کافیه ساده باشیم و پاک و زلال... مثل چشمه، مثل بارون، مثل رود!