همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

کلامی از حضرت رسول گرامی اسلام (ص)

ده ها سال قبل ،زمانی که بنده هنوز به دنیا نیامده بودم ،در یکی از مناسبت های مذهبی ،یکی از روحانیون سرشناس و معروف اصفهان به منبر رفته بود و چند کلام کوتاهی بیان کرده که سال های سال نقل محافل شده بود و هنوز هم پیرمردان و حتی میان سالان از این منبر معروف ،تعریف می کنند .

ایشان وقتی روی کرسی خطابه مستقر می شوند مشاهده می کنند علاوه بر مردم عادی و عوامِ همیشه در صحنه ،در کنار منبر افراد معروف شهر –استاندار وروسای شهربانی و ژاندارمری ،روسای انجمن شهر ،ومتمولین واطباو...- نیز جزو مستمعین اند و البته هر کدام به گپ و گفتی با بغل دستی شان مشغول و فارغ از بیانات منبری قبلی و جناب ایشان که اکنون مشغول به ایراد سخن هستند .

سخنران وقتی متوجه می شود در بین هیاهوی مستمعین –بویژه خانم ها که عادت مستمرشان صحبت کردن در پای منبرها بود!!- حرفش به گوش کسی نمی رسد با صدای رسا می گوید : اومده بودم مطالبی بمناسبت این روز عزیز بگم دیدم سرتون به حرف با همدیگه گرمه ! بنا داشتم چند تا دعا بکنم و برم منصرف شدم ...

می خواستم دعا کنم خداوند اوضاع اداری ما را اصلاح بفرماید دیدم جناب استاندار تشریف دارند شاید بدشان بیاد

می خواستم بگم خدا ریشه اونایی که به مردم بیچاره ظلم می کنند بکنه دیدم رییس ژاندارمری تشریف دارند شاید بدشان بیاد

می خواستم دعا کنم خدا قرض قرض داران را ادا کنه دیدم حاج آقای فلانی که پولشون را میدن به مردم و تنزیل می گیرند بدشون میاد

می خواستم دعا کنم خدا مریضان را شفا بده دیدم اطبا تشریف دارند بدشون میاد . !!

والسلام علیکم و رحمت الله !!

داستان فوق را نوشتم تا این را عرض کنم که دو سه روزی است با خودم سبک سنگین می کردم در این روزها چه حرف حسابی برای دوستان میتونم داشته باشم  

می خواستم از زنجیره اختلاس های دولت پاک دست و معاونین محترمشان بنویسم

می خواستم از دکل گم شده نفتی بنویسم

می خواستم از اختلاس در بنیاد شهید و ارقام نجومی آن بنویسم و جانبازانی که برای دست و پای مصنوعی شان به چه دردسرهایی مواجه اند

می خواستم .....

دیدم توافق با قدرتهای جهانی نزدیکِ به امضاست و دولت مستقر ظاهراً عزم آن دارد که با مفاسد کلان مبارزه کند . چشم به آینده و امیدوار به حدیثی از حضرت علی (ع) اکتفا می کنم :

قال رسول الله (ص)

اِنَما اَهلکَ الذینَ مِن قَبلکم اَنَهم کانوا اذا سرَقَ فیهمُ الشَریف تَرَکوهُ و اِذا سَرَقَ فیهمُ الضَعیف اَقاموا عَلیهِ اَلحَد

نابودی مردمان گذشته از آن جا بود که اگر سرشناسی دزدی می کرد ،رهایش می ساختند و چون ناتوانی دزدی می نمود مجازاتش می کردند .

نهج الفصاحه
 توضیح خدمت خوانندگان در مورد اشتباهی که در گوینده حدیث پیش امد و خانم مریم در نظرشان اشاره ای کردند و بنده هم در جواب ایشان و برای اطلاع بقیه خوانندگان اینجا هم می آورم
توضیح این که : دوستی دارم که پانزده سال طلبه علوم دینی بودند و بواسطه شغلی که در جایی داشتند لباس روحانیت نپوشیدند . ایشان عین این مطلب را با ذکر آدرس نهج البلاغه برای ما در یک گروه واتس آپ فرستادند و جالب این که دوستان مطلع دیگری عین حرف شما را به زبان دیگری به ایشان گفتند و معلوممان شد که مطلب از پیامبر (ص) است و منبع کتاب  نهج الفصاحه

نظرات 10 + ارسال نظر
mhr جمعه 30 مهر 1395 ساعت 23:00

بابت امضای برجام خوشحالی کردین
یکسال و اندی از برجام گذشت
ولی به اعتراف خودمسئولین دولتی حرفهای دلواپس ها درست از اب دراومد
صحبت از دکل گمشده زمان دولت گذشته کردین متوجه شدم دکل هایی که در زمان دولت های کارگزاران و اصلاحات گم شده بود و اسنادش هم موجوده را کلا فراموش کردین
صحبت از فساد چند هزار میلیاردی در دولت گذشته کردین
ولی فسادهای چند صد میلیاردی دولت های کارگزاران و اصلاحات رو کلا فراموش کردین(امثال شهرام جزایری ها و....)
صحبت از فسادهای دولت قبل کردین ولی ضرر هنگفت قرارداد ننگین کرسنت رو کلا فراموش کردین
اهل فن میدونن درست زمانی که صحبت از فساد کرسنت در دولت یازدهم مطرح شد برای به حاشیه بردن خسارت کرسنت بحث دکل گمشده توسط زنگنه مطرح شد که مسئله کرسنت به فراموشی سپرده بشه
صحبت از فساد دولت قبل کردین ولی فساد چند هزار میلیارد تومانی صندوق بازنشستگی فرهنگیان و حقوق های نجومی رو نباید فراموش کرد
و خیلی موارد دیگه که همه میدونن
اگر کسی قراره بابت دزدی های دولت قبل فریادش بلند بشه مردم مظلوم هستن نه دولت های کارگزاران و اصلاحات که خودشون پایه گذار فساد در این کشور بودن و مردم رو قربانی کردن

مریم شنبه 13 تیر 1394 ساعت 13:10

سلام
این حدیث پیامبر(ص)خیلی شبیه حدیثی هست که از حضرت علی(ع) نقل کردید :
در فتح مکه، زنی از بنی مخزوم مرتکب سرقت شده بود و جرمش محرز گردید، خاندان آن زن که از اشراف قریش بودند و اجرای حدّ سرقت را توهینی به خود تلقی می کردند سخت به تکاپو افتادند که رسول خدا از اجرای حد صرف نظر کند؛ بعضی از محترمین صحابه را به شفاعت برانگیختند، ولی رنگ رسول خدا از خشم برافروخته شد و گفت: چه جای شفاعت است؟! مگر قانون خدا را می توان به خاطر افراد تعطیل کرد؟ هنگام عصر آن روز در میان جمع سخنرانی کرد و گفت:

" اقوام و ملل پیشین از آن جهت سقوط کردند و منقرض شدند که در اجرای قانون خدا تبعیض می کردند؛ هر گاه یکی از اقویا و زبردستان مرتکب جرم می شد معاف می شد و اگر ضعیف و زیردستی مرتکب می شد مجازات می گشت. سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، در اجرای عدل در باره هیچ کس سستی نمی کنم هر چند از نزدیک ترین خویشاوندان خودم باشد."

سلام
از دقت نظر شما بسیار تشکر می کنم .
ظاهراَشما خواستید غیر مستقیم اشتباه پیش آمده را به بنده اطلاع بدهید
توضیح این که : دوستی دارم که پانزده سال طلبه علوم دینی بودند و بواسطه شغلی که در جایی داشتند لباس روحانیت نپوشیدند . ایشان عین این مطلب را با ذکر آدرس نهج البلاغه برای ما در یک گروه واتس آپ فرستادند و جالب این که دوستان مطلع دیگری عین حرف شما را به زبان دیگری به ایشان گفتند و معلوممان شد که مطلب از پیامبر (ص) است و کتاب منبع نهج الفصاحه
به هر حال اکنون که بنده متوجه اشتباه شده ام اصلاح می کنم و از خوانندگان نیز پوزش می خواهم

عبدالحسین فاطمی شنبه 13 تیر 1394 ساعت 07:29 http://idehaa.blogsky.com

سلام
فقدان قانون یک درد است و عدم اجرای دقیق اون یک درد مضاعف بلکه یک ظلم .
متاسفانه قوانین خوبی در حوزه های مختلف در کشور ما وجود داره اما وقتی پای اجرا می رسیم ملاحظات مختلف سیاسی و حزبی و قشری و صنفی میاد وسط و اینی میشه که الان می بینیم .
وجود علمای شجاع هم در ترویج عدالت و متوجه کردن مسئولین خیلی موثره و امان و داد از دست علمای دولتی و حکومتی که نیازها و مطالبات مردم را فرع بر تفکرات خودشون می دونن.
امیدوارم طعم شیرین عدالت علوی را روزی بچشیم

یداللهی بیاید روزی و افسار بگشاید ....

یادخاطرات جمعه 12 تیر 1394 ساعت 17:14

سلام
مگر چند سال پیش چهار انگشت فردی که دزدی کرده بود قطع نکردند.
بله دزدی کرده بود ولی چرا این حکم برای یک نفر اجرا شد؟؟؟؟

چرا این حکم برای دزدان دیگر اجرا نشد؟؟؟؟؟ودر امان ماندند


اینجا نمیتوان بنویسم چرا چون شاکی.......

سلام
همه حرف در این است که دزدهای خرده پا را گرفتن و قطع دست بازدارنده نیست بلکه دزدانه درشت را باید گرفت..
ممنون از نظراتتان

درویش جمعه 12 تیر 1394 ساعت 14:07

سلام ، عجب متن جالبی بود پر بار وپر معنا...با خواندن کامنت برادر بزرگوارم ستاریان گریه کردم ...گریه بر حال و روزمان ...وآفرین گفتم بر عدالت ، حتی اگر توسط یک قاضی عادل ، در کانادا جاری شده باشد . واقعاً درجایی که دین اسلام ،مقتدا علی(ع)،رهبرامام (ره) وعالِم دینی مرحوم شیخ شعراوی است ،چه توجیهی پذیرفته است ؟

سلام
هیچ توجیهی نیست جز این که باید باید با اختلاس کنندگان قبلی به شدت برخورد کرد و بعد از این هم بستر اختلاس و سوئ استفاده را از بین برد

sara جمعه 12 تیر 1394 ساعت 12:48

سلام ...

ممنون از متن پر محتویتان...
یاد یک مطلبی افتادم که در این شبکه های اجتماعی خوندم:

پروردگارا؛ با ما در روز جزا چنان رفتار نما............ که قوه قضاییه با اختلاس کننده ها رفتار کرد!

سلام
آنچه از اموزه های دینی ما بر می آید این است که : فمن یعمل مثقال ذره خیر یره...
حساب مثقال و کمتر از آن است مخصوصاَ در بحث حق الناس و بویژه در مورد بیت المال

ستاریان جمعه 12 تیر 1394 ساعت 12:48 http://mostafasatarean.blogsky.com

سلام
چند روز قبل لینکی گذاشتم توی پیوندهای روزانه ی خودم که جالب بود، هر چند از اساس ممکنه دروغ و ساختگی باشه. اما جالبه چون به نظرم درس آموزه:

در کانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ،ولی کار خودش رو این گونه توجیه کرد:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم!
قاضی گفت : "تو خودت می دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه خواهم کرد و می دانم که توانایی پرداخت آن را نداری؛ چون یک نان می دزدی ، به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت می کنم".
در آن لحظه همه سکوت کردند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود در آورد و درخواست کرد به خزینه بایت حکم پیرمرد پرداخت شود.
سپس ایستاد و نگاه کرد به کسایی که حاضر هستند و گفت:
" همه شما محکوم هستید و بایستی ده دلار جریمه پرداخت کنید.چون شما در شهری زندگی می کنید که فقیر مجبور می شود تکه ای نان دزدی کند."
در آن جلسه دادگاه 480 دلار جمع شد ، قاضی آن را به پیرمرد بخشید.
✨✨✨✨✨✨
مرحوم شیخ شعراوی می گوید:
اگر در شهر مسلمانان فقیری دیدی بدان که ثروتمندان آن شهر مال او را می دزدند!!
...
و همه مون شنیدیم که حضرت علی فرموده هیچ کاخی بنا نمی شود مگر اینکه در کنارش کوخی باشد و هیچ کاخی بدون ظلم بنا نمی شود.
...
و امام هم گفته بود که:
آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ ‏نشینی بیرون برود و به کاخ ‏نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‌‏شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ ‏نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزندۀ کوخ ‏نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم.
....
و به نظرم با این حجم وسیع دزدی و اختلاس و ارتشاء و ساختمان خواری و دکل خواری و خیابان خواری و کوه خواری و جنگل خواری و زمین خواری و کاخ نشینی و کاخ سازی باید فاتحه را خواند!

سلام
البته این حرف ما فقط برای رضایت خاط ر خودمان است که در حد توان و محدوده خودمان حرفمان را زده باشیم و فردای قیامت در محضر ربوبی عرض کنیم : خدایا انچه از دست ما برمی آمد گفتیم و کاری غیر از این نمی توانستیم بکنیم و معلومه که زعما به کار خودشان مشغولند

دادو جمعه 12 تیر 1394 ساعت 11:19 http://dado23.blogsky.com

با سلام
همانطور که فرمودید دنیای خبرها بلبشوبازار شده است ، و خیلی از خبرها در حد نقل قول بوده و حدودِ صحت و سقم آنها معلوم نیست !!
ناهنجاری های اجتماعی روز به روز در حال افزایش است و هر روز سطح اخلاقی جامعه پائین می آید ، مشکلات اقتصادی ناشی از برنامه ریزی های غلط زندگی ، مردم را در عین ثروتمندی محتاج و مستمند کرده است و مسایل مختلف دیگر که می توان به آنها پرداخت و وارد حاشیه های خطرناک نشد ... بقول همان دعاهایی که در پست ذکر شد پرداختن به مسایل بودار معلوم نیست چه کسانی را از ما مکدرخاطر خواهد کرد!!

سلام
ممنون از نظراتتان

مریم جمعه 12 تیر 1394 ساعت 11:06

سلام
سال 90 این مطلب رو تو وبلاگم نوشتم :

ابن هرمه، متولّی و مراقب بازار اهواز مرتکب خیانتی می شه،( فکر می کنم رشوه گرفته) وقتی خبر خیانتش به حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام می رسه، فوراً نامه ‏ای به این مضمون برای «رفاعة بن شدّاد» حاکم اهواز می نویسه:
«وقتی که نامه‏ ام به دستت رسید، فوراً «ابن هرمه» را از مسئولیّت بازار، عزل می‏ کنی، به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار باخبر نما تا اگر شکایتی دارند بگویند.
این حکم را به همه کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند.
در این کار، نسبت به «ابن هرمه» نباید غفلت و کوتاهی شود، والاّ نزد خدا هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار می‏ کنم، و تو را به خدا پناه می‏ دهم از این که در این کار، کوتاهی کنی.
ای رفاعه! روزهای جمعه، او را از زندان خارج کن و سی و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان.
پس اگر کسی از او شکایتی با شاهد آورد، او و شاهدش را قَسَم بِده، آن وقت حق او را از مال «ابن هرمه» بپرداز.
سپس دست بسته و با خواری او را به زندان برگردان و بر پایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش در آور و اگر برای او خوردنی و نوشیدنی و یا پوشیدنی آوردند، مانع نشو و به کسی هم اجازه نده که بر او داخل شود تا راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد.
و اگر به تو گزارش رسید که کسی در زندان چیزی به او یاد داده که مسلمانی از آن ضرر می ‏بیند آن کس را بزن و زندانی کن تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.
ای رفاعه! همه زندانیان را برای تفریح به حیاط زندان بیاور، غیر از او «ابن هرمه»، مگر آن که برای جانش، بیمناک باشی که در این صورت، او را با زندانیان دیگر به صحن زندان می ‏آوری.
اگر قدرت بدنی دارد هر سی روز، سی و پنج شلاّق بر بدنش می‏ زنی و قضیّه را برای من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوق «ابن هرمه» را قطع کن.»

منبع : مستدرک الوسائل، ج 3 ص 207 - و - دعائم الاسلام، ج 2 ص 532 و 533، - و - نهج ‏السّعاده، ج 5 ص 35 و 38

آقای امیری من موندم چرا باعث و بانی و مسبب این اوضاع آشفته ، داره راست راست راه می ره و کسی کاری بهش نداره ؟!

سلام
یکی از عشایر همساده محل ما -شهرضا - نماز می خونده یک آقایی بهش ایراد میگیره این چه نمازیه تو میخونی ؟
میگه خدا اگه نماز کُر ابی طالب را میخاد باید خوووش را ببینه
یعنی اگر خدا نمازی مثل نماز علی ابن ابی طالب (ع)را میخواهد باید بخواب ببینه
در مورد چرا هم هیچ جوابی ندارم جواب کاملاَمعلومه

همطاف یلنیز جمعه 12 تیر 1394 ساعت 10:40 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
گویا بعضی از منبرها در حافظه مردمی ثبت می‌شوند اساسی این روایت شما شد شبیه این ماجرا
مردم در مسجد جمع شده اند تا سخنرانی عارفی را بشنوند.
مسجد پر می شود یکی از بیرون داد می زند: "خدا پدر مادر کسی را بیامرزه که یک قدم بره جلوتر ". عارف هم می‌رود بالای منبر و می گوید: من هر چی می‌خواستم بگم این مرد گفت! خدا پدر مادر کسی را که یک قدم بره جلوتر ، بیامرزه".(خدا پدر و مادر کسی رو بیامرزه که توی زندگیش یه قدم جلوتر از اینی که هست بره!
دقیقا حرف امامان معصوم. که می‌گفتند سعی کنید امروزتون بهتر از دیروزتون باشه...
ناخودآگاه رو به کمال می‌رویم.)
.
سخن مولا علی علیه السلام هم طلا

سلام
ممنون از نظرتان
این مطلب هم در شهر اصفهان توسط اقایی بنام صمصام - فرد مشهوری است در نسل گذشته اصفهان- عنوان شده و هم ظاهراَ در شهرضا توسط یکی از منبری ها البته خطاب و مخاطب دو نفر کمی فرق می کرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد