همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

...

سلام


نذر آن است که آدمی ملتزم شود که کار خیرى را براى خدا بجا آورد، یا کارى را که نکردن آن بهتر است براى خدا ترک نماید.


همگی با دعا و نذر آشناییم.

کارهایی که ما به عنوان نذر انجام می‌دهیم تقریبا تکراریست و بیشتر در پختن غذا، تهیه و پخش شله زرد، تهیه و پخش شربت و...خلاصه می‌شود    (البته نذر صلوات و زیارت و نماز و روزه هم هست که شخصا برایم مقبولتر است).

شاید در زمانی که مردم بسیار گرسنه بودند (بیشتر از امروز ها) نذر برای اطعام، مقبول و مناسبتر بود.

به نظرم، امروز هم تهیه غذا خوبست منتهی پخش آن، دقت نظر بیشتر می خواهد. خوو با بالا رفتن رفاه عمومی، مستمند نیازمند، دریافت کننده باشد و اسرافِ نعمت، نشود عالیست.


با این حال! نظرتان چیست در نذریها هم تغییراتی داده شود؟ هم موضوع نذر هم اجرای نذر

مثلا نگوییم اگر فلان کار انجام شود یا اگر به فلان خواسته ام  برسم...

نذر کنیم برای رفع بلا و رسیدن به کامیابی یا دوری از بیماری (علاوه بر اطعام خلق الله و روزه و نماز)


 

یک ماه دروغ نگوییم
یک ماه عصبانی نشویم
یک ماه هر روز به پدر و مادرمان سر بزنیم
یک ماه زودتر  سرکار حاضر شویم

یک ماه قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت کنیم
یک ماه برای رفتگرهای محل، غذا و نوشیدنی ببریم و...


یا اینکه اگر قرار است پول خرج کنیم و از مال دنیوی ببخشیم

مبلغی به سوپرمارکت محله بدهیم برای کسر بدهی همساده بدهکار

چندجلد کتاب نهج‌البلاغه بگیریم و راه و رسم زندگی را هدیه بدهیم
چند جفت کفش بخریم به کودکان بی بضاعت بدهیم یا ببریم  به خیریه کوچه بالایی تحویل بدهیم. 
چند عدد سطل زباله بگیریم و در خیابان‌ها بگذاریم.
در هیئت ها چادرمشکی برای دختران و بانوان نذر کنیم.

یا
پرداخت حق ویزیت چند بیمار، هزینه داروی چند بیمار
پرداخت هزینه تعمیر صندلی‌های شکسته مدرسه یا تعویض لامپ‌های سوخته گذر و...


خرید اسباب بازی هم می تواند نذری خوبی باشد ها


قبل از آنکه حاجت‌مند شویم، نذر کنیم.




پ ن :

هدیه کتاب ادعیه به یادبود درگذشتگانمان –


نشانه گذاری سرصفحه زیارت عاشورا

مُهر برای سجده انتهای زیارت

بعلاوه موارد دیگر

 همگی کارهایی است که در برگه تدارک روضه‌فردا، یک‌به‌یک تیک زده می‌شوند.





حاجت روا باشید


دور کلمات چرخیدن !!

از دیرباز ، بازی با کلمات ، یکی از مشغولیت های ذهنی انسان ها بوده است ، و نگاه به تاریخ مکتوب و یا تاریخ شفاهی نشان می دهد که انسان ها در طول تاریخ تلاش کرده اند تا ذهنیت هایشان را جامعه عمل بپوشانند و از سوی دیگر به همان اندازه تحت تاثیر انحرافاتی بوده اند که ذهن شان را منحرف کرده بود و کلمات کلید ورود به ذهن انسان هاست !!

 

انسان ها می آیند و می روند و کلمات را در طول زمان به جلو حرکت می دهند ، ظاهرا این کلمات هستند که در دهان مردم می چرخند و در واقع این مردم هستند که دور این کلمات می گردند ، شاید یکی از نشانه های مردم خوشبخت و مردم بدبخت این باشد که کدام به کلمات سواری می دهند و کدام از کلمات سواری می گیرند !؟

 

چیزی که امروزه شاهد آن هستیم پررنگ تر شدن برخی عبارت ها و کلمات در دنیای مجازی و دنیای واقعی است ، کلمات و عباراتی که بنام افرادی که در برهه هایی شناخته شده اند و زیاد هم مهم نیست که آخر و عاقبت شان چگونه بوده است !؟ " تکرار " در معرفی برای " الگو شدن " در این دوره و زمانه کافیست !! این حرکت خزنده در سالهای دور هم وجود داشته است ولی امروزه با شدت بالایی جریان دارد ... حتما شما هم با یک نام در 10 سال گذشته برخورد داشته اید ؛ ارد بزرگ !! تاکنون در این مورد حساس شده اید که این فرد کیست و از کجا تبلیغ شده و چه می گوید ، ادبیاتش را مرهون کجاست !؟ و مفاهیم نهفته در کلامش ، که بنام او پراکنده و صادر می شود ، مدیون چه کسانی است !؟ این روزها در برخی سایت های معلوم الحال که قسمت ملی گرایی افراد را نشانه رفته است ، در میان هر ده جمله ای که از بزرگان دین ستیز ( آنهم بصورت فله ای در راستای یک هدف (!) ؛ در حالیکه می دانیم افراد سرشناس مختلف در جوامع مختلف با انحرافات متفاوت دینی مبارزه کرده اند !! ) یک عبارت نغز هم از ارد بزرگ نقل شده است !! همین رفتار خزنده در کوتاه مدت شاید تاثیر نداشته باشد ولی در درازمدت یکنفر را بعنوان اندیشمند در ذهن خواننده ها کاشته و پرورش می دهد ... همین کلمه ی بزرگ که به عنوان لقب بکار برده می شود ، می تواند نقش خیلی بزرگتری را ایفا بکند ، چرا که پیروزی کمونیست ها در شوروی سابق بدلیل بازی با یک کلمه بود !؟ آنها بلشویک ( بمعنی اکثریت ! ) را برای خود برگزیدند و در حالیکه اقلیت بودند ، توهم اکثریت بودنشان را در شعور اجتماعی مردم تزریق کردند و سالها با این شیوه و به راحتی بر اکثریت حکومت کردند !!

 

مطمئناً کسانی که در این راستا تلاش می کنند با دقت بالایی عملیات کاشت ذهنی را انجام می دهند ، آنها با دقت عبارت ظاهرا خوب و با درصد انحراف خیلی جزئی را انتخاب می کنند ، انحرافی که به مذاق همه می تواند خوش بیاید !؟ حتی راست ترین تفکرات هم برای نوعی انعطاف صنفی و یا خودنمایی اجتماعی از رفتارها و گفتارهایی با رگه های چپی استفاده می کنند !! و به همین راحتی می بینیم که در یک دستگاه دولتی مانند مخابرات ، در میان پیام های روزانه ای که برای تور کردن مشتری ها استفاده می شود ؛ از عباراتی با نام ارد بزرگ هم استفاده می گردد ، چرا که خوب بودن عبارت ملاک استفاده قرار گرفته است و ابزار بودن برای داشت نام یک شخصیت در ذهن مردم که با تفکری خاص کاشت شده است ، مورد دقت قرار نگرفته است ... چه بسا شما در مخابرات کنکاش بکنید و ببینید کسی که این عبارات را در سیستم پیام کوتاه وارد کرده است ، آشنا با این فرد بوده و می داند چه می کند !! و یا آشنا نبوده و شاید فکر می کند از متفکران دوره اشکانی بوده است و نقش یحمل اسفارها را بازی می کند !!

 

از این دست مثالها فراوان است و متاسفانه کسانی که با کلمات معنوی بازی می کنند تا جنبه ی ایمانی و اعتقادی مردم را نشانه رفته و از این راه ثروت اندوزی کرده و یا به جاه و مقام اجتماعی خاص برسند بسیار بیشتر هستند و نباید چنین برداشت شود که تکنولوژی بازی با کلمات صرفا برای مقاصد اجتماعی خاصی بکار می رود ، این ابزار می تواند در دست هر اندیشه ی منحرفی مورد استفاده و هرگونه هدفی را پوشش بدهد ...

 

و باز باید شائبه ی همه گیر بودن معنای کلمه را از روی این ابزار برداریم و فکر نکنیم که ناچار هستیم تا از این قبیل افراد و ابزارها رودست بخوریم ، مطمئنا کلماتی هستند که مقدس هستند و آلایش های ظاهری به پاکی درونی آنها لطمه ای نمی زند ، کلماتی که بارشان هدایت صوری نیست و مانند ستاره های آسمان شاید پشت ابر مخفی بشوند ولی با کنار رفتن ابرهای فریب ، همچنان پرنور و درخشان هستند و می توانند نقش هدایتگر خود را ایفا بکنند ، و شخصیت های پاک و بزرگی که با وجود هجمه های تبلیغی وسیع ، همچنان درخشان و روشنگر هستند

 

برای دیدن حرکت های خزنده کافیست قدرت توقف و ایستادن داشته باشیم ، انعطاف کافی برای بررسی اطراف خود را داشته باشیم و قدرت کافی برای دور زدن و بازگشتن از مسیر غلط و افتادن به مسیر درست را داشته باشیم ؛ و این نشانه سوار بودن بر کلمات است !

 

برای گریز از توهم سایه ها باید یاد بگیریم که به آفتاب نگاه کنیم ...

 

همه کاره


سلام

نخست: یه فیلم کوتاه دیدم از کاربردهای مختلف خمیردندان. از براق‌کردن شیردستشویی گرفته تا خش‌گیری سی‌دی و بوگیری دست پس از خردکردن ماهی! (به نظر شما این جناب خمیردندان مناسب مسواک زدن ما هست؟)

دیدید روی تابلو مطب بعضی پزشکان نوشه شده داخلی پوست اطفال وغیره! لابد این رو هم شنیدید که یکی رفت پیش دکتر وقتی گفتند چته؟ جواب داد: وغیره ام درد می کنه!

شخصی آگهی‌داده برای کار. نوشته لوله‌کش، نقاش، تعمیرکار لوازم‌خانگی، نصب آنتن، ویروس‌یابی سیستم، باغبان و چندکار دیگر.  با خودم فکر می‌کنم "این فرد با این همه مهارت چرا هنوز بیکارست!؟"

 

دانستن و بلد بودن کارها و علوم مختلف خوب است ولی بهتر است دنبال مهارت بیشتر باشیم مثلا اگر راننده هستیم مهارت رانندگی در شب یا جاده‌های بارانی رو هم بالا ببریم.

به نظر من تنها در یک کار، مهارت داشته‌باشیم موفق‌تر هستیم تا چند کار رو نصفه نیمه بلد باشیم. (البته اگر کسب درآمد هدفمان است)

 

گویا اندیشمندان گفته‌اند: دو چیز خیلی سروصدا می‌کند

                                           یکی پول خُرد

                                                  و دیگری خُرده معلومات

 

و بعد:

مدتهاست که بیشتر مشتری رادیو هستم تا تی وی، خوو 29 مهر روز ملی صادرات بود و کلی و اندی درباره‌اش برنامه شنیدم و گفتم منم بیایم از خود چیزی صادر دَروَکنم

راستی چرا می‌گویند مملکت داری موفق اینست که صادرات از واردات کمتر نباشد بلکه بیشتر هم باشد؟!

مگر آدمی خود یه مملکت هنوز کامل کشف نشده نیست؟ خوو ما که دو گوش داریم و فقط یک زبان (تازه چشم‌ها رو حساب نکردم)

با این حساب ورودی هایمان بیشتر از خروجی هایمان است. (لطفا سراغ خروجی های دیگر نروید! می‌دانم ورود غذا یکیست و خروجش چندتا)  غرض، ورود و خروج علم و دانش بود.


آخر:


این دیگ ز خامی است که در جوش و خروش است

 چون پخته شد و لذت دم برد، خموش است.

که البته همطاف به این صورت به کار می بردش

این ز خامی دیگ است که در جوش و خروش است

چون پخته شد و افتاد در جا، خموش است




بلی بلی ،رفتم تا خموشی رو تمرین کنم

.

                           برقرار بمانید و راضی