همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

فیل ... فیل ... کدوم فیل !؟


داستان فیلِ مولوی را که همه شنیده اید ... در آن داستان مولوی شرح می داد که چگونه تاریکی باعث شده بود تا مردم در پندارهای شخصی خود به نتایج مختلفی برسند و با روشن کردن یک شمع و یا همان شفاف سازی دیده بودند که اینهمه اختلاف نظر بواسطه ی یک فیل ناقابل بود و ...
 
مشکلات جاری کشور ما بمراتب از آن فیل بزرگتر بوده و برای داشتن اختلاف نظرهای مختلف ، نیاز به تاریکی نیست و بزرگی بیش از حد هم می تواند یک شئی را نامرئی بکند !! داستان مشکلات کشور ما بیشتر از اینکه شبیه فیل مولوی بوده باشد شبیه گوریل انگوری خودمان است !! در کارتون گوریل انگوری ، تقریباً در هر قسمت اش با این واقعیت روبرو بودیم که جناب بیگلی بیگلی وقتی با یکی روبرو می شد که حرفش را نمی خواند اشاره می کرد به دوست اش و طرف مقابلش می گفت : " کدام دوست ات !؟ " و بیگلی بیگلی بالا را نشان می داد و آن وقت تاثیر حضور پرابهت یک گوریل پانزده متری در سیمای طرف مقابل که غالبا در حال فرار بود ما را مشعوف می کرد !!

این روزها مردم از دست مشکلات عاصی شده اند و خیلی زود فریب می خورند ، شاید از این عبارت ، خیلی ها خوششان نیاید ولی این حالت را غیر از فریب خوردن به چیز دیگری نمی توان شبیه کرد !! مردم دوست دارند منطقی فکر بکنند و دروغگوها و فریبکاران که در راس آنها سیاستمداران قرار دارند نه تنها از این منطقی بودن استقبال می کنند بلکه به آن بعنوان برگ برنده شان نگاه می کنند !! یکی از دوستان در کامنتی به یکی از نوشته های من ، از سریال امام علی و مردم کوفه یاد کرده بود ، و اشاره داشت که موقع تماشای آن از پدرم می پرسیدم : " چرا مردم کوفه با هرکسی که براشون سخنرانی میکنه چه از صحابی و چه از دشمنان و منافقان، موافق اند و همه ش سر به تایید تکون میدن و تکبیر میدن! چرا هر جریانی راه می افته اینا دنبالش قال و قیل میکنن؟ بالاخره اینا خوبن یا بد؟ " واقعیت این بود که مردم کوفه که آدمهای باسابقه و بزرگی در بین شان بود (!) انسانهای منطقی بودند و برای همین براحتی فریب می خوردند ... دقیقا مثل خیلی از آدمهای این روزگار ؛ نه تنها در داخل کشور ما که در میان همسایگان و سایر کشورها ؛ خاصه کشورهای جهان سوم !! در آن کشورهایی که خیلی ها دوستدارند ما هم مثل آنها باشیم یک عقلانیتی وجود دارد که سوار بر منطقشان است ؛ دقیقاً چیزی مانند افسار اسب !!

مشکلات کشور ناشی از سوء مدیریت و ناکارآمدی سیستم مدیریتی است و برای اینکه برون رفت از این وضعیت تقریباً غیرممکن و اگر ممکن باشد بواسطه ی حضور از ما بهتران خواهد بود (!). سیاستمداران حاضر در صحنه این وضعیت را دوست دارند و طبق قاعده ی بازی آسیاب به نوبت ، با کمرنگ شدن حنای گروه قبلی ، روی سن آمده و تا مدتی مردم را با وعده های تازه ای رنگ می کنند ... این بازی همچنان ادامه دارد و فیل مشکلات هی بزرگ و بزرگتر می شود !!! سیاستمداران مانند یک دروغگوی حرفه ای تنها یک چیز از مردم می خواهند ، اعتماد کردن !! چون تنها در این صورت است که فریب می تواند در دراز مدت کارساز باشد !!!

یکی از عامه پسندترین و منطقی ترین فریب ها ، گمراه کردن اذهان ( بجای رفع اشکال ! ) و دادن آدرس غلط یا همان فرستادن دنبال نخود سیاه است !! این روزها همه جا پر شده است از شعارها و اشارات بیمارگونه !! یکی به فلان اختلاس اشاره می کند و مردم تصدیق می کنند ، یکی از دکل های نفتی گمشده می نویسد و مردم تصدیق می کنند ، یکی از حقوق های نجومی می نویسد و مردم در بازنشر آنها بنوعی تصدیق می کنند و ... غافل از اینکه داستان دکل های نفتی دُمِ همان فیل است که اختلاس فلان میلیاردی خرطومَش و حقوق های نجومی شکمبه اش !! و دولت ها زمین های بازی هستند که مردم را در آن سر می دوانند ... دولت فلان ، دولت بهمان و ...


هر روشن کردن شمعی شفاف سازی نیست ، گاه نور تندی که از ماشین مقابل می آید ، بجای دادن دید مناسب طرف را کور می کند !!


مردم از دولت جاری بازخواست نمی کنند که در طول سه سال گذشته چرا این فیش های حقوقی صادر شده است ( اگر واقعاً چنین چیزی این قدر مهم بوده باشد که جلسه اضطراری برایش گذاشته شود و برای حقوق مدیران ارشد سقف گذاشته شود در حد حقوق مدیر زِپرتی کارخانه ما ) !!!


و این فیل هی بزرگتر و بزرگتر می شود ...

 

روزنامه و بیکاری

با سپاس و تشکر فراوان از دوست گرامی و عزیزمان جناب بهنام طبیبیان،  از شما همراهان همیشگی همساده ها دعوت می کنیم خواننده ی مطلب ارسالی ایشان باشید.

از درمانگاه بیمه تامین اجتماعی که به همراه خانم والده عازم خانه می شدیم ،حاشیه میدان حر منتظر تاکسی یا مینی بوس میماندیم که معمولا بی نتیجه بود و مجبور میشدیم پای پیاده طی مسیر کنیم.چند باری دلیلش را جویا شدم که چرا ما باید مسیر طولانی خانه تا درمانگاه را طی کنیم در حالی که پزشکان فراوانی در نزدیکی مان مطب دارند؟پاسخ تکراری این بود که اطبای بیمه حاذق ترند،اما دلیل واقعی اش رایگان بودن ویزیت پزشک و داروی آن بود!
بگذریم.در همان دقایقی که منتظر وسیله نقلیه عمومی بودیم با اجازه مادر مشغول تماشای معدود روزنامه های مغازه مشهور میدان حر میشدم.چندتایی روزنامه سیاه و سفید بود و یک نشریه رنگی که عجیب دل میبرد طرح روی جلدش.نقاشی هایش کودکانه نبود اما هوس داشتنش آنقدر بود که با اصرار فراوان من، برای اولین بار نشریه طنز گل آقا را به قیمت بیست تومان برایم خریداری کنند.اعتراف میکنم که بیش از نود درصد محتوای آن موقع مجله را اساسا متوجه نمیشدم.مجله ای که یک نشریه سیاسی اجتماعی فرهنگی و گل آقایی با طنز فاخر به مدیر مسئولی مرحوم کیومرث صابری فومنی که الحق گل آقای ملت ایران بود.یک بیت شعر هم روی جلدش مینوشت که شعارش بود:یک زبان دارم دو تا دندان لق میزنم تا زنده هستم حرف حق.بعدها که شرایط برایش سخت تر شد شعر را اندکی تغییر داد و بر روی تا زنده هستم خطی کشید و کلمه تا میتوانم را جایش نوشت.
این نشریه شروع علاقه مندی من به مطبوعات شد که همچنان ادامه دارد.چند سال بعد هنگام عبور از روبروی یک مغازه مواد غذایی که مطبوعات را هم عرضه میکرد،مشغول مطالعه تیتر مطالب انبوه روزنامه های آن سالها شدم که صاحب آن مغازه که انشا ءا... همواره زنده و سلامت باشد،صدایم کرد و با لحن دلسوزانه ای گفت:به جای مطالعه این روزنامه هایی که تشخیص راست و درست و حق و باطلشان غیر ممکن است وقتت را صرف آموختن حرفه ای کن که هم درآمدی برای خودت داشته باشی و هم گرهی از مشکلات کشور باز کنی.در ادامه از خصلت مردم ژاپن که در یکی از همان روزنامه ها!خوانده برایم تعریف کرد و افزود در فلان کارخانه شان پنجاه گرم آهن به ارزش دو سنت را به مدت دو ساعت با دستگاههای پیشرفته صیقل میدهند و دهها دلار به فروش میرسانند. اینچنین چندین دهه است که اقتصاد پر قدرت ژاپن ضامن رفاه مردمش شده است.
حقیقتش در آن زمان هیچ پاسخی برای ادعای آن فروشنده محترم نداشتم.اینک اما به لطف منابع مختلف خبری و اطلاعاتی میدانم که شمارگان یکی از روزنامه های ژاپنی پانزده میلیون نسخه پنجاه و شش صفحه ای است. به عبارتی بیست برابر مجموع شمارگان تمام روزنامه های ایرانی که نیمی از آنها هم نخوانده خمیر میشود.بنابر اطلاع در کشور ژاپن روزانه حدود هشتاد میلیون انواع نشریه منتشر میشود که قطعا اگر صرفه اقتصادی نداشت هرگز منتشر نمیشد.در آن سامان نه پول بی پایان نفت وجود دارد که خاصه خرجی کنند و نه کسی مشتاق نوشته های سفارشی است.اگر بازار نداشته باشد و کسی به مطالبشان احساس نیاز نکند به سرعت ورشکسته و تعطیل میشوند.
متاسفانه در جامعه ما ولع عجیبی برای اظهار دانستن همه چیز و احساس بی نیازی از دانستن در عین کم سوادی وجود دارد.کلمه نمیدانم در جامعه ما به ندرت شنیده میشود.شمارگان اسفناک روزنامه ها و کتاب ها گواهی بر این مدعاست که مردم ایران یکی از کم اطلاع ترین ملتها در بسیاری از وقایع و اتفاقات و پیشرفت های جهان اند و درک صحیحی از جهان پیرامون خود ندارند لذا همواره اشتباهات خود را تکرار میکنند.مردم ژاپن برای گذران عمر و پر کردن اوقات بیکاری خود مطالعه نمیکنند.چون مطالعه میکنند و آگاهی دارند ملتی سخت کوش و پیشرفته و منظم شده اند و اقتصادشان جهان را تصاحب کرده است.البته اهل فضل و دانش و نویسندگان و روزنامه نگارانشان هم به مردم احترام میگذارند، برای دانش و آگاهی خود مسئولیت اجتماعی تعریف میکنند و برای بهتر شدن زندگی مردمشان راهکار ارائه میدهند.فتامل جدا

ترامپ واقعا چه می گوید؟!

نوشته ی زیر توسط دوست عزیزمان جناب دادو ارسال شده است ...با تشکر فراوان از ایشان

شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که چرا با تصویر ابلهانه ای که از ترامپ (‌نامزد ریاست جمهوری آمریکا )‌ در رسانه های داخلی و برخی رسانه های خارجی نشان داده می شود ، این فرد هنوز در کورس رقابت مانده و در برخی جاها ترس مقامات آمریکایی از رای آوردنش ،‌ خواب خوش را برایشان حرام کرده است ...

مطمئناَ‌ اگر ما دوستش نداریم که نظرمان در سطح بین الملل خیلی مهم است (!) بخاطر حرفهای ضد اسلامی اوست (‌تازه اسلامی که ۸۰٪ آن مخالف زنده بودن ما شیعیان است !!‌) و این طبیعی است که آمریکائی ها هم از رئیس جمهور ما بدشان بیاید ،‌ بدلیل حرفهای ضدآمریکایی اش !!!


نوشته ی زیر را یک ایرانی مقیم آنور آبها نوشته است ، بعنوان یک فرد از آزادی بیان استفاده کرده و تا جائیکه می توانسته و حوصله اش کشیده است نوشته است ... بنظر من برای اینکه خیلی از این ور آبی ها از بن بست « ترامپ کیست و چه می گوید !؟‌ » بیرون بیایند متن جالبی است ،‌البته شاید کافی نباشد.


داشتم به این فکر می کردم که چرا همه دنیا علیه ترامپ هستند؟ و بعد هم به اینکه اگر ترامپ در آمریکا رای بیاورد یعنی اینکه این همه مخالفت فقط یک پروپاگاندای روشنفکری بوده است و طرز فکر ترامپ طرفدار دارد. ترامپ واقعا چه می گوید؟


+

ترامپ یک نابغه اقتصادی هست که هزاران خانواده آمریکایی مستقیم یا غیر مستقیم از طریق کار آفرینی او نان می خورند. ترامپ پول و صنعت و بازار را بسیار بهتر از خیلی کسانی می شناسد که فقط کتاب خوانده اند و نه تنها هیچ کاری در خصوص بهتر کردن وضعیت معیشت مردم نکرده اند بلکه در خیلی موارد با توصیه های اشتباه مردم را از چاله به چاه انداخته اند.


+

فرض کنیم در ایالات متحده ده میلیون سکنه غیر قانونی وجود دارد. یعنی یک هشتم جمعیت ایران. یعنی یک ششم جمعیت فرانسه و در حدود یک چهارم جمعیت کانادا. دقت کنید که مهاجر غیر قانونی با پناهنده یا آواره جنگی یا ویزای موقت یا هر مورد دیگری فرق دارد. یعنی کسی که به عمد و با قصد قبلی و به طور غیر قانونی از مرزهای کشوری عبور کرده و پارازیت امنیت، اقتصاد و قانون آن کشور محسوب می شود. کدام کشور را در دنیا سراغ دارید که با مهاجرین غیر قانونی در این حجم مدارا کنند؟ چرا باید ایالات متحده این میزان مهاجر غیر قانونی را پذیرا باشد؟ کل کشورهای اروپایی لیاقت نداشتند آوارگان جنگی شناسنامه داری را پذیرش کنند که خودشان سبب جنگ و ویرانی سرزمین آنها شده اند. آن هم آواره جنگی و نه مهاجر غیر قانونی. ترامپ می گوید مهاجرین غیر قانونی باید خاک آمریکا را ترک کنند.


+

کشورهای اسلامی بسیار موفقی در دنیا وجود دارند که قوانین اسلامی را مو به مو اجرا می کنند. چنان گردن و دست و پا می زنند که قصاب سر محل با مرغ و خروس چنین کاری نمی کند. بانوان در کمال حیا در زیر خروارها لباس مشکی وظیفه ارضا مرد را به بهترین وجه انجام می دهند و حتی اجازه ندارند ماشین برانند. نمونه اش عربستان سعودی. کشوری بسیار پیشرفته و مدرن با دارایی های کلان یا قطر یا جدیدا مالدیو. حالا چه دلیلی دارد که این مومنان خدا در ایالات متحده زندگی کنند و بعد از نماز صبح و ظهر و شام با انواع اشربه از ناپا، اطمعه از کانزاس و دختران بلوند از تکزاس حال و هول نمایند و بعد هم چند هواپیما را به نمادهای اقتصاد آمریکا بکوبند و کل آمریکا و اقتصادش را در شوک فرو ببرند. و بعد هم در قلب آمریکا مسجد بسازند و بدبخت های دیگری را به عنوان تروریست معرفی کنند؟ و هر وقت هم آمریکایی ها اعتراض کردند آنها را تهدید کنند که اقتصاد آمریکا را با پایین آوردن قیمت نفت یا بیرون کشیدن دارایی هایشان دچار شوک خواهند کرد. ترامپ می گوید اسلامیستها باید از آمریکا خارج شوند و به کشورهایی بروند که حکومت اسلامی مورد نظرشان به دقت و با کیفیت بالا در آنجا بر قرار است. آیا حرف بدی می زند؟ شما اسلامیستهای افراطی را در کشور خودتان تحمل می کنید؟


+

بخشی از آمریکاییها اعتقاد دارند که اسلحه در آمریکا باید آزاد باشد، دلیلش هم پیشینه تاریخی آمریکا و نحوه شکل گیری این کشور است. برای مثال فراموش نکنید که تنها کشوری در دنیا که ارتش انگلیسی ها را به دریا ریخت آمریکا بوده است. با خوب و بد اش کاری ندارم فقط یک واقعیت تاریخی را بیان کردم. فهم دلیل مقاومت بخشی بزرگی از جامعه آمریکا برای حفظ آزادی حمل اسلحه برای خارجی ها همانقدر مشکل است که شما به یک آمریکایی بگویید در خاورمیانه بخشی از مردم هم نماز و روزه می گیرند و هم مشروب می خورند و هم آن کار دیگر می کنند.


و خیلی چیزهای دیگر که نه من حوصله نوشتن اش را دارم نه شما حوصله خواندنش را همینقدر که روشنفکرها می گویند ترامپ اخ هست، لابد هست! اصلا به من چه! خلاصه خیلی فکر کردم به اینکه چرا آمریکایی ها اینقدر مخالف ترامپ هستند که می گوید که می خواهد که ایالات متحده را به عصر طلایی اش یعنی دوران پست مدرن باز گرداند. تنها چیزی که به عقلم رسید این است که آنها چشم دیدن نخست وزیر خوش تیپ و مودب و لیبرال کانادا را ندارند! خدایی ترامپ خیلی بد ترکیب است!