همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

آقای ووپی تو بهترینی!

سلام


کمد آقای ووپی رو یادتونه؟

پروفسور ووپی مردی که همه پاسخها رو می داند هربار، برای انتقال دانشش به تنسی تاکسیدو، می‌رفت سراغ کمد برای یافتن تخته‌سیاه جالب سه بعدی‌اش! و هربار پس از بازکردن درِ کمد، کوهی از وسایل و ابزار، یه‌جا می‌ریخت بیرون

 از آن پس این مثل شد که کمدم شبیه کمد آقای ووپی است یا اتاقم شبیه کمدآقای ووپی است. حتی کیف و ...

جالب اینکه تا چندی قبل تنها، کمد جناب پروفسور رو به خاطر داشتم تا اینکه، یکی از دوستان! تنسی تاکسیدو و ماجراهای باغ وحش و تخته سیاه رو  یادآوری کرد

غیر از کمد، مدادجادویی رو هم یادمه، اینکه  هرچه با آن مداد کشیده می‌شد تجسم مییافت ولی نه کوتوله آورنده مداد رو به خاطر داشتم نه داستانهای صامت این پسرک رو!

                                                                                                                  

سفرهای سندباد و غول چراغ‌جادو و قالیچه پرنده رو هم دوست دارم منتهی جزییات ماجراها رو یادم نیست.

تمامی این ماجراجویی دوران کودکی برایم هیجان انگیز است.

با اینکه بعدها قهرمانها و داستانهای تخیلی دیگری هم دیدم و خواندم. منتهی هیچکدام نتوانست جای آن حس آرزومندی رو برایم بگیرد.

هنوز هم ترجیح می‌دهم یه مدادجادویی داشته باشم تا قدرت مردعنکبوتی یا وروجک جناب نجار رو


فیلم مردنامریی رو دیدید؟ بااینکه توانایی نامریی‌شدن یخده وسوسه کننده است ولی به خطرش نمی‌ارزد همان مدادجادویی ما را بس