همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

یادآوری یه امر خطیر

سلام

صدها فرشته بوسه بر آن دست زنند کز کار خلق یه گره بسته وا کنند


نخست:

مدرن شدیم و سبک زندگیمان عوض شده است، امـــروز با وجود شونصد وسیله رفاهی درون منازل، برآوردن نیازهای زندگیمان بدون کمک دیگری، براحتی امکان ‌پذیرست. شاید همین گسترش وسایل ارتباطی گوناگون، بخشی از زمینه‌ های نیاز ما به داشتن ارتباط  با همسایگانمان را از میان برده باشد. شاید اگر سفارش تلفنی یا اینترنتی نبود پیش می آمد برای دریافت بعضی موادغذایی یا وسایل موردنیاز فراموش شده لیست خریدمان، سراغی از همسایه بگیریم. یادش بخیر نان به هم قرض می دادیم یا سیب زمینی و تخم مرغ  ( نردبان و دیگ و بیل و سایر بماند ^_^ )

با اینکه عصر، عصر ارتباطات است گویا این سبک زندگی، ارتباطات ما را کاهش داده است. در یکی دو دهه قبل رسانه‌ ها مثل امــــروز متعدّد و شبانه ‌روزی نبودند، که  این خود باعث می‌شد به جای ارضای کنجکاوی ‌ها از طریق رسانه، انگیزه بیشتری برای دید و بازدید  وجود داشته باشد.


نسخه لاین و وایبر و واتسآپ سنتی


بعد:

به هرحال آن دوران گذشت و حال؛ اغلب خانواده ‌ها در شهرهای بزرگ شاید تنها چند همسایه نزدیک را، آن هم در حد سلام و احوال پرسی ‌های مختصر بشناسند. ( شخصا همسایگانم را به اسم نمی شناسم جز مدیرساختمان که هرماهه برای دریافت شارژ سلام و علیکی باهم داریم )

 آن روزها، ارتباط ما با همسایه ‌ها به مراتب قوی‌تر بود و اغلب هر خانواده، تمام اعضای کوچه را می‌شناخت و در غم و شادی های هم، سهیم بودیم و البته اختلافات یواشکی هم داشتیم ها. با اینهمه باز، بسیاری از ازدواج‌ها از همین ارتباطات محلّی و همسایگی شکل می‌گرفت.


آخــر:

بلاخره رسیدم به اصل مطلب... در گذشته گاه همسایه ها، نزدیک ترین و مطمئن ترین افراد بودند و در تمامی مسائل و مشکلات زندگی، نقش حمایتی آنان به خوبی درک می شد، همیاری در خانه داری تا خانه سازی ( بماند گاه همین سرک کشیدن از روی دیوار معضلی می شد برایمان منتهی شیرینی حضورشان می چربید به تلخی اش ) از جمله شیرینی ها همین معرفی خواستگار بید ( گرامی خواهران من و اغلب دختران دم بخت، با همین معرفی ها عاقبت بخیر شدند ها... )

 زیاده عرضی نیست هر چه بود صرفا ابــراز وجود همطافی بید و صدالبته تذکری برای اجرای احسنت وظایف شیرین همسایگی

 

برقرار بمانید و راضی