ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
همدلی از همزبانی خوشتر است..
اینترنت و دنیای بسیار گسترده مجازی که از سمت باختر به میهن ما آمد ،مانند همه ی آن چیزی که از آن سمت و سو قبلا آمده بود ، واکنش های گوناگونی به دنبال داشت .. عجول ترینِ ادم ها و کنجکاو ترینِ آنها خیلی زود سعی در فراگیری و استفاده ازآن داشتند و محافظه کارترینِ آدم ها مثل همه اسلافِ محافظه کارشان در همه ی دنیا به موضع گیری بر علیه این نوزاد تازه واردی -که طبعاً چون از غرب آمده مشکوک الوالد و یا شاید حرامزاده است –پرداختند ..
در این میان جماعتی هم بودند که بینابین این دو طیف قرار گرفتند و از این فضا مفری جستند برای نایافته ها و ناشنیده ها و نا دانسته هایی که به وفور و براحتی و تقریبا ارزان قیمت بدستشان می رسید .
یکی از هزاران زیرمجموعه ی مفیدِ مجازِستان وبلاگ نویسی و وب خوانی بود . هر کس ناگفته ی نا شنیده ای داشت این شعارش شد که : اینجا " جایی است " برایِ "حرفی "برای گفتن .. والبته به فراخور مفیدِ فایده بودنش گوش هایی برای شنیدن و چشم هایی برای خواندن و حاشیه ای برای تبادل نظر پیدا کرد .
برای جمع ما اما ، علاوه بر همه فواید لا تعد و لا تحصای این فضا ، جایی شد برای یافتن دوستان همدل ...و هر کدام از ما شاید بارها خواسته و ناخواسته در ضمیر ناخود آگاهمان به این شعر مولانا رسیدیم که :
همزبانی خویشی و پیوندی است
یار با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دوترک چون بیگانگان
و این چنین شد که وقتی دوست بسیار عزیزمان آقا مصطفای ستاریان از جمعی از دوستان وبلاگی دعوت کرد که : خانه ای بسازیم از خشت صفا و سقف مهربانی و خانمانی برای درد دل و گپ و گفتی که هم برای خودمان مفید و موثرباشد و هم از این رهگذر دوستان دیگری را نیز به جمع همدلی مان اضافه کنیم ..-از جای جای وطن همیشه مهر پرورمان سروران عزیزی اجابت دعوت کردند و صد البته این ناچیز نیز درامتثال امر سردار بزرگ دوران دفاع و هم رآی امروز دنیای مجازی با افتخار به این جمع پیوستم .. تا بعد
سلام
همدلی و همزبانی لازم و ملزوم یکدیگرند . البته این نظر شخصی من است . با سپاس
سلام
- مسئله اینه که محافظه کاران خودشون از تمام مظاهر غرب استفاده می کنند اما نوبت به مردم که می رسه نگران و دلواپس بهشت و جهنم رفتنشون می شن و بعضی چیزا رو برای "مردم"( و نه برای خودشون ! ) حرام اعلام می کنند
- اتفاقا چند روز پیش برای آقای ستاریان نوشتم : "به نظر شما عجیب نیست که ما نابترین محبتها رو در دنیای مجازی تجربه می کنیم ؟"
دوستانی که ما اینجا داریم محبتشون در حد حرف و محبت زبانی نیست ، پاش که بیفته از فامیل و قوم و خویش بیشتر به دردمون می خورند
ممنون از نوشته ی مفید و پربارتون . خوشحالم که به همت آقای ستاریان و با همکاری شما دوستان عزیز ، فرصتی فراهم شده که بیشتر از شما بیاموزم
سلام
البته مرگ خوبه اما برای همسایه ... و هر چیز خوبی وقتی خوبه که اونا خوبیش را تایید کنند ...
سلام حاجی
خب اول خوشجالم از اینکه به جمع نویسندگان همساده ها اضافه شدید و دومین مقاله توسط سومین نویسنده منتشر شد.
دوم هم خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و مقاله ای در خور و شایسته نوشتید. عالی بود.
البته گفتن این مسئله برای من واقعا ضرورت داره که بگم، وقتی می خواستم پروفایل این وبلاگ رو پر کنم اینطوری نوشتم:
از خودم چی باید بنویسم؟ آدمی هستم معمولی تر از معمولی. مثل همه ی آدمهای دنیا که در سرتاسر عمر زمین، تا به الان، اومدند و رفتند و خواهند رفت. مثل همه ی آدمهایی که اسمی نداشتند و ندارند و نخواهند داشت. بله مثل همه ی آدمای معمولی با همه ی غمها و شادی هاشون
پس قربونت بشم، عنوان سردار بزرگ و ... به من اصلا نمیاد.
این پروفایل رو البته زود حذف کردم چون دیدم به عنوان پروفایل کل وبلاگ ثبت شد!
به هر حال امیدوارم اینجا همونطوریکه نوشتید اینجا جایی بشه برای همدلی و پیدا کردن دوستانی تازه و هم رای و تحکیم این دوستی های واقعی زیر یک سقف مجازی به اسم همساده ها
سلام
ممنون از شما که معمار این خانه بودید .. خانه دلتان آباد باد