همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

طنز ، خاستگاه حقیقت

رابطه ای معکوس میان میزان خندیدن های مخاطبان به طنز های اجتماعی و شدت بروز آن مشکل در جامعه وجود دارد . یعنی هر مقدار که وضع و اوضاع در این زمینه نا به سامان تر باشد ، مخاطب کمتر می خندد و شاید هم اصلا نخندد و نهایتا لبخندی تلخ بر لب بیاورد . در واقع رسالت طنز اجتماعی ، همین است که در کنار خنده ، تفکر باید نمود پیدا کند . تفکری برای بهبود وضع عاملی مخرب در جامعه . خواه سیاسی ، خواه اجتماعی و خواه ورزشی . این است که طنزِ اجتماعی ، یکی از جالبترین نوع نوشته ها و پارادوکس های نوشتاری است و طرفداران بسیاری نیز به این سبک و سیاق نگارشی می پیوندند .


   نگارش این متون برای نویسنده ، هم بسیار جالب است و هم بسیار سخت . یافتن سوژه هایی که بتوان آنها را در قالب های نگارشی صحیح و البته طنز جای داد ، خود یک بحث و فلسفه دارد . پرداخت و ریزه کاری های متن نیز دارای داستانی متفاوت است . در مثالی از قول چارلی چاپلین توضیح این موضوع را آسان تر می کنم :


" فرض می کنیم می خواهیم در قسمتی از یک متن یا فیلم نامه ، نشان دهیم که سر آدم بد داستان ، بلایی می آید و مشخصا کیکی به صورت و لباسش برخورد می کند . اگر شخصیت مورد نظر ما فردی ثروتمند ، چاق ، با لباس گران قیمت و متکبر باشد ، خواننده یا بیننده حتما خواهد خندید و یا در ذهنش این فرد را به سخره خواهد گرفت . اما اگر وی فردی نحیف ، فقیر و با لباس های مندرس باشد ، مخاطب به جای خندیدن ، با وی همزاد پنداری خواهد کرد . زیرا ماهیت شخصیتی آن فرد آنقدر تلخ است که بلاهای بیشتر ، فقط حس همدردی را در مخاطب بر می انگیزد . پس همیشه برخورد کیک با صورت افراد ، خنده دار نیست ."


   این صحبت های چاپلین ، برای هر نویسنده ی جوانی می تواند یک راهنمایی بسیار کارگشا باشد . شاید در آغاز نگارش طنز ، فرد نویسنده به دلیل کم تجربگی ، خیلی به این موضوع توجه نکند اما با مرور زمان و استفاده از تکنیک های طنز و تجارب بزرگان این وادی ، در می یابد که در پرداخت متن یا موقعیت طنز ، ریزه کاری ها و جزئیات واقعا مهم و تاثیر گذار هستند .


   اما کلا اصل خنده از کجا شروع و تعریف می شود ؟ وودی آلن ، کارگردان شهیر سینما ، پاسخ بسیار خوبی به این سوال می دهد :
" خندیدن از یک بازی شروع می شود . اختلالی کوتاه در نظم ِ بنیادین یا یک جا به جایی بازیگوشانه در نظم ِ جدی ، خشک و مکررِ زندگی . به این معنا که اگر خندیدن به هر چیز را از معنای غیر اخلاقی آن تهی کنیم باید بگوییم که خندیدن همیشه به دستمایه ای ، هرچند ناچیز ، نیاز دارد . به هر حال باید به چیزی خندید و بهترین دست مایه برای خندیدن ، همیشه جدی ترین مسایل از کار در می آیند "


   فکر نمی کنم هیچ یک از ما بتوانیم چنین پاسخ زیبا ، هوشمندانه و کاملی به این سوال بدهیم . وودی آلن با این پاسخ نشان داده که مفهوم خنده و طنز را بسیار بهتر از مخاطبانش می شناسد و برای همین یکی از موفق ترین کارگردانان چهل سال اخیر است . اینکه بتوانی جدیت را برای مخاطب ، المانی خنده دار جلوه دهی ، یک هنر فوق العاده است .


   با این دو سخن از بزرگان طنز پردازی تاریخ معاصر ، به این نتیجه می رسیم که طنز پردازی در عصر جاری ، یک مقوله ی جدی و مهم است ، بر خلاف نتیجه اش که باید مفهوم خنده را القا کند . یعنی باید مخاطب ، هوش ، درک ، فهم و شعورش را جدی گرفت تا طنز به دست آمده ناب ، پر از حرف های گفته و ناگفته ی ظریف و سازنده ی موقعیت های خاص و کم نظیر باشد . آنگاه است که می توانیم مطمئن باشیم مخاطب ما هم خنده ای بر لب آورده است ، هم موضوع را در ذهنش حلاجی کرده و هم می تواند نتیجه ی خوبی برای اداره ی جامعه ی محبوبش بگیرد . 


   همانطور که ملاحظه می کنید ، سخنان این بزرگان و ماهیت این مقاله دقیقا همان کلید گم شده ی طنز ، در سینما و تلویزیون ماست که سالهاست در کاهدانی لودگی ها و داستان های بی معنا و طنز های کلامی تکراری ، مفقود شده است .


* پینوشت : این پست توسط آقای فرخی از وبلاگ یاس وحشی ارسال

شده است ولیکن باتوجه به اینکه ایشان فعلاً  دسترسی به اینترنت نداشتند به نام همساده ها آپ شده است . از همه دوستان التماس دعا داریم جهت بهبودی حال پدربزرگ ایشان .


نظرات 5 + ارسال نظر
علی امین زاده چهارشنبه 1 مهر 1394 ساعت 08:26 http://www.pocket-encyclopedia.com

یاد فیلم Chappie افتادم که چند هفته پیش دیدم. هر چند قهرمان داستان یک عده دله دزد هستند اما خط داستانی فیلم آنچنان قدرتمند و حساب شده است که به جای تنفر از آنها، با آنها هم ذات پنداری می کنی و پیش خودت می گی خب شاید همه ی دزدها به ذات بد نباشن و به خاطر عدم تربیت درست دزد شده باشن.

sara سه‌شنبه 21 بهمن 1393 ساعت 20:44 http://http:/

سلام....

به به ... جناب یاس وحشی عزیز.... خیلی خوشحالم که شما را اینجا می بینم !...و بازهم می تونم نوشته هاتون را بخونم ...

مقاله تون مثل همیشه حاوی نکات ارزشمند و خوبی بود ... و بابتش ممنون....

البته باید به بقیه دوستان بگم که ......قلم اقای فرخی در نگارش طنز ... بخصوص طنزهای اجتماعی فوق العاده است ... و ازشون خواهش میکنم ...از نوشته های طنز خودشان هم برایمان بنویسند....

سهیل یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 15:40 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام ووقت بخیر
مطلب جالبی بود و بهره بردیم . ممنون

مریم شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 19:44

سلام
دستتون درد نکنه . مطلب بسیار پرباری بود .
لازمه که من یکی دو بار دیگه نوشته تون رو بخونم .
موقعی که این پست رو می خوندم خط به خط طنزهای مختلفی یادم آمد ، به عنوان مثال بازیهای خوب چارلی چاپلین ...و حتی بعضی کارتونها ...و صحنه هایی که در مکانهای مختلف دیده بودم که در عین جدی بودن و حتی تلخ بودن باعث شده بودند بیننده ، لبخند معنی داری به لب بیاره .
در مورد طنزهای وطنی هم من قسمتهایی از طنز شبهای برره یادم امد که در تعاریف شما می گنجه ، مثلا قسمت دشمن فرضی یا کاشت نخود
طنز سه در چهار هم به نظر من خوب بود همین طور سریال آرایشگاه زیبا که به نظرم فوق العاده بود .

و در خاتمه !
- من به عنوان یکی از کاربران وبلاگ خوب همساده ها به شما خوشامد می گم ، خوشحالم که از این به بعد نوشته های خوب شما رو اینجا می خونیم
- از جناب شنگ به خاطر دعوت از شما تشکر می کنم
- جناب شنگ نوشتند پدربزرگ عزیزتون کسالت دارند .
ان شاءالله هر چه زودتر حالشون خوب بشه و شما و خانواده ی عزیزتون از نگرانی دربیاید .

شنگین کلک شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 18:44 http://shang.blogsky.com

سلام
و سپاس بسیار از شما که علی رغم گرفتاریها و درگیریهای ناشی از بیماری پدربرگ درآخرین لحظات ما را از انتظاردرآوردید
برای سلامتی و بهبودی هرچه زودتر ایشان دعا می کنم . تعاریف این بزرگان از طنز بسیار زیباست و همین دید است که تماشاچی فیلمهایشان را این طور مشتاق و علاقمند کرده است . متاسفانه در سنوات اخیر بیشترآن چیزهایی که بعنوان طنزاز صداو سیما روی آنتن می روند به نوعی توهین به مخاطب محسوب می شود و بیشتر در طبقه بندی لودگی قرارمی گیرد تا طنز واقعی که امثال چارلی یا وودی آلن به آن پرداخته اند . البته این را نیز نمیتوان همیشه گناه تهیه کننده یا طنزپرداز برنامه دانست چراکه در تهیه برنامه های تلویزیونی باید از فیلتر های متعددی عبور کرد و انواع خط قرمز ها را لحاظ نمود و درنهایت چیزی که به مخاطب می رسد شاید 180درجه با منظور طنز پرداز متفاوت باشد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد