همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

صاحب مملکت دموکراسی کیست؟

باوجود گذشت صد و اندی سال از انقلاب مشروطه و حرکت به سوی دموکراسی(جامعه مدنی)ملت ما (که صد البته خودم اولینشان هستم)تمایلش به حکومت دیکتاتوری بیشتر ازجامعه دموکراتیک است.گوئی زور گویی وخود مدارهستی بینی دروجود ما نهادینه شده است.از یک قسمت کوچک جامعه یعنی خانواده شروع کنیم.مردها به ندرت میگویند می خواهم ازدواج کنم به جایش میگویند میخواهم زن بگیرم!یعنی چیزی یا شخصی را به مالکیت خودم دربیاورم.وقتی فردی با این تفکر زندگی را بنا می کند صد البته خودش قاضی دادستان و مامور اجرای حکم می شود خدا نکند دستش به دهانش برسدکه دیگر خدا را بنده نیست.دیده ام این پدرسالار های پولدار(اکثرا حاجی بازاری) وقتی راه می روند  انگارمیخواهندبه دیوار سرراهشان بگویند کنار برو من دارم می آیم.یاوقتی به خانه میرسند چنان زنگ را ممتد می زنند که به حد انفجار برسد.در چنین خانه ای سایر افراد ملزم به تبعیت بی چون و چرا هستند خوب همین واحد کوچک را به کل جامعه تعمیم بدهید میبینید پدرسالارها توقع فرمان برداری بی چون و چرا دارند وبقیه هم عادت(!) به فرمانبرداری .با هرکس صحبت بکنی یا می گوید مملکت صاحب ندارد یا میگوید خداوند صاحب مملکت را برساند.مثال از این واضحتر برای نشان دادن اعتقاد مردم به دیکتاتوری؟(بیچاره ملتی که در آرزوی رسیدن یک منجی باشد)آنوقت ماها خصوصا قشر انتلکتوئل فقط به دنبال فرمولی معجزه آسا هستیم که با آن یک شبه سطح دانش سیاسی و اجتماعی عامه مردم را به بالاترین میزان ممکن برسانیم غافل از اینکه اقیانوس از میلیارد ها قطره تشکیل شده است و هیچ جامعه ای تغییر نخواهد کرد مگر آنکه فرد فرد افراد(تصمیم)به تغییر بگیرند.تصمیمی به استحکام وپایداری کوه! این تغییر از کوچکترین چیز باید شروع شود مثلا از انداختن کوچکترین ذباله حتی یک عدد پوست تخمه  تا آخر عمر خودداری کنیم.از به کار بردن هر گونه جوک قومی و نژادی تا ابد الاباد خودداری کنیم و برای هر روزمان یک تغییر کوچک را اضافه کنیم و هرگز فراموش نکنیم ماحتی مالک افکار دیگران هم نیستیم چه رسد به وجودشان.باید یاد بگیریم صاحب مملکت دموکراسی تک تک ما هستیم و هیچ منجی زمینی در راه نیست و اگر باشد هیچ تضمینی نیست که بعد از مست شدن از باده قدرت تغییر نکند

نظرات 9 + ارسال نظر
sara جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 00:11

سلام...

متاسفانه... اکثریت ما فقط خوب حرف میزنیم......و در پای عمل که میرسه ... بنا به مصالح خودمان عمل میکنیم......

منم هم معتقدم اصلاح جامعه ...از اصلاح فرد شروع میشه... اما اصلاح فرد ....نیاز به پیش زمینه ی فرهنگی و اجتماعی داره که... دست دولتمردانه!

سهیل پنج‌شنبه 30 بهمن 1393 ساعت 09:37 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام ووقت بخیر
به نظر من احترام به قانون میتونه تا حدی کارگشا باشه . البته یک قانون خوب. بعدش مردم جامعه عادت داشته باشند که به قانون عمل کنند و بهش احترام بگذارند . بالاخره یک فصل الخطابی باید در جامعه باشد تا همه مردم و مسئولین به آن عمل کنند و قانون خوب میتونه بهترین آن باشد . در جامعه ایران خودمان که ساده ترین و پیش پا افتاده ترین قوانین توسط مردم اجرا نمی شود ما توقع چه چیزی را میتوانیم داشته باشیم . مثلا ساده ترین قوانین راهنمایی و رانندگی را هنوز رانندگان ما (که تازه قسمتی از جامعه را تشکیل میدهند و نه همه جامعه را ) رعایت نمی کنند تا همین چند وقت پیش بستن کمربند ایمنی اصلا رایج نبود تا اینکه پلیس به ضرب و زور و کلی تبلیغات دیداری و نوشتاری و گفتاری رانندگان را مجبور کرده که کمربند ببنندند و تازه هنوزه که هنوزه خیلی ها این عمل را انجام نمی دهند . الان تازه چند وقتیه که پلیس تازه توی تهران طرحی اجرا کرده که رانندگان را مجبور می کند که بین خطوط حرکت کنند و پشت خط عابرپیاده توقف کنند و چقدر هم برای این کار هزینه کرده و مامور گذاشته وتبلیغ کرده، اونوقت چند روز پیش تلویزیون داشت نشان می داد که هنوزه هنوزه عده رعایت نمیکنند و بعدش هم رئیس پلیس راهنمایی تهران از پیشرفت طرح خیلی هم خوشحال بود .
من قبول دارم که خیلی مشکلات از بالادست است و نگاه مردم به بالادستی هایشان باعث بروز رفتارهای نابهنجار اجتماعی می شود ولی خیلی چیزها هست که خود ما مردم باید رعایت کنیم و از همان رده های پایین احترام به خیلی چیزها را خود بیاموزیم وبه فرزندانمان بیاموزیم تا آینده بهتری در پیش باشد . به نظر من وجود یک قانون خوب و لزوم عمل همگانی به آن می تونه کمی کارگشا باشد که با این مملکتی که ما داریم همانی که اقای فاطمی گفت و من از دیروز قصد نوشتنش را داشتم :
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

عبدالحسین فاطمی پنج‌شنبه 30 بهمن 1393 ساعت 07:54

سلام

عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی ...

فکر می کنم در مورد موسولینی گفته اند که میرن پیشش و شکایت می کنند از اینکه در سواحل و بنادر کشور به شدت ارتشا و فساد مالی رواج داره
موسولینی به جای اینکه اکیپ بازرسی به بندر بفرسته گروهی را مامور بررسی وضعیت عدلیه آنجا می کنه همه تعجب می کنن .
بعد از اینکه تیم بازرسی از عدلیه حکم بر پاکی اونجا میده موسولینی میگه الان برین بندر و هرکی رشوه داده و اختلاس کرده و.... بگیرین پدرشم در بیارین .

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

امیری-عبدالرسول چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 21:33 http://abamiri.blogfa.com

سلام
اصلاح جامعه میسر نیست مگر اصلاح تک افراد اون جامعه .
بارها تصمیم گرفته ام از خودم شروع کنم .والبته فکر می کنم موفقیتم کم بوده .حالا چرا ؟ نمیدونم
به هر حال این گفت و گو ها تلنگری است که باید هرکدا م به همدیگر بزنیم .

ناهید چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 21:08

سلام
برای تغییر یک جامعه به نکات مهمی اشاره فرمودین ،با شما در مورد تغییر فردی موافقم .
. در خانواده ای که دیکتاتوری حاکم است ،افراد آن خانواده از لحاظ اراده و تصمیم گیری در مسائل حتی پیش پا افتاده ضعیف هستند چون همیشه با ترس زندگی می کنند و زمینه ای برای آگاهی و رشد ندارند و این موضوع برای متولیانی که در جامعه به افراد، نگاه زیر چشمی داره هم صدق می کنه ...

درویش چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 18:37

سلام
آقای ستاریان عزیز ، شما خیلی زیبا گفتید چاره کار ، مبارزه با اختلاس و ارتشا و رانت خواری است...اما آیا من وشما میتوانیم این کار را بکنیم؟ آیا از دست من وشما کاری ساخته است ؟این یک امر ملی است ودر حیطه وظایف دولت...وقتی محمدرضا رحیمی رییس اسبق دیوان محاسبات !!! ومعاون اول رییس جمهور سابق ، خود اقدام به اختلاس و رشوه خواری و دست اندازی به بیت المال کرده ..به نظر شما چه باید کرد؟

ستاریان چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 17:22 http://mostafasatarean.blogsky.com/

خیلی وقت پیش یک مطلبی خونده بودم الان گشتم و پیداش کردم:
http://ablahkhatoun.blogfa.com/post-255.aspx
یک جوان امریکایی، بعد از خلع سلاح کردن یک مهاجم، مورد قدردانی مردم قرار گرفت.این اتفاق فقط چند روز قبل از ازدواج این پسر و نامزدش افتاد. مردم برای تشکر، همۀ وسایل مورد نیاز این زوج رو خریدن. در فیس بوک هم صفحه ای برای جمع آوری پول ماه عسلشون راه اندازی شد. مبلغ مورد نیاز 5هزار دلار اعلام شد.اما در کمتر از دو روز(تا17خرداد) بیش از 8هزار دلار به این زوج هدیه شد.

حالا اگر این عمل شجاعانه در ایران انجام شده بود...؟احتمالاً:
بقیه رو توی لینک بخونید.

بله اینطوریه شاید

مریم چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 15:58

سلام
- من دقت کردم در خانواده هایی که مردسالاری نیست ، زن سالاری هست و زن تصمیم گیرنده و مدیر خونه ست (البته نه با توافق طرفین ! بلکه با چاشنی ضرب و زور و تحکم )
به عبارت دیگه در جامعه ی ایرانی کفه ی ترازو یا باید به طرف مرد غش کنه یا به طرف زن و خیلی کم پیش میاد که تراز باشه
- تا مردم به رشد و آگاهی نرسند امکان هیچ تغییری وجود نداره . ظاهرا یک سری از اخلاقهای زشت و ناپسند در افراد جامعه به صورت عادت در آمده و از همه بدتر این اخلاقهای مذموم از نسلی به نسل دیگه به ارث می رسه !!! یک نمونه ش همین انداختن زباله در کوچه و خیابون .
- آیه ان الله لا یغیر ما بقوم رو چون همه می دونند من دیگه تکرارش نمی کنم

ستاریان چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 14:37 http://mostafasatarean.blogsky.com/

سلام
زمان انقلاب و حتا با شدت بیشتر توی زمان جنگ، مردم خودشون رو صاحب کشور می دونستند.
خودشون رو کاملا در اداره ی تمام امور و شئون کشور دخیل حساب می کردند.
دل می سوزوندند
از جیره و کوپنهای خواروبار و مایحتاجی که بهشون میدادند قسمتی رو به جبهه می فرستادند
و همه ی هم و غم شون پشتیبانی و حمایت از کشورشون بود
و حتا از چراغ قرمز رد نمی شدند که گناه نکرده باشند و....
اما چی شد که اوضاع تغییر کرد؟
اگر از درصد خیلی کمی که ذاتا آدمهای مستبد و زورگویی هستند بگذریم، به نظرم مردم وقتی دیدند که مسئولینشون از زی ساده زیستی دراومدند و افتادند به کاخ نشینی، اونا هم دلسوزی رو کنار گذاشتند و به فکر حفظ و گسترش منافع خودشون افتادند!
اما چاره ی کار چیه؟
چاره ی کار مبارزه با رانت و فساد و ارتشاء ست و گرفتن همه ی کسانیکه به جیب بیت المال دست اندازی کردند و می کنند، تا دوباره مردم با چشم خودشون ببینند و باور کنند که با دزدان منافع اونا برخورد میشه و این مملکت مال مردمه و به فکر بیفتند برای بهبود اوضاع خودشون و کشورشون از نریختن آشغال گرفته تا رعایت همه ی قوانین پیش برند. هر چند من چشمم آب نمی خوره که با مفسدین اقتصادی برخوردی جدی بشه چون گر حکم شود مست گیرند هر آنچه هست گیرند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد