همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

مقصد ؟!!!!!

مقصد زکاخ وصفه و ایوان نگاشتن 

   کاشانه  های سر به فلک برفراشتن .

 گل های دلفریب و درختان میوه دار 

   در باغ و بوستان زسر شوق کاشتن 

دانی چراست ؟ تا به مراد دل اندر آن

  یک لحظه دوستی بتوان شاد داشتن

 ورنه کدام آدم عاقل بنا کند 

    هرگز عمارتی  که بباید گذاشتن

 

در ستایش کوبانی

مدافعین غیور کوبانی بعد از 4ماه نبرد بی امان و لحظه به لحظه سرانجام موفق شدند نیروهای اهریمنی داعش را به طور کامل از شهر بیرون رانده و کنترل  آن را بدست بگیرند.آنچه این پیروزی را بسیار با ارزش می کند در ماهیت دو گروه متخاصم است.داعشی ها زیر نام اسلام چهره ای بسیار ددمنشانه از خود به جا گذاشته بودند.قومی متجاوز و وحشی که برای ر سیدن به اهدافشان از هیچ جنایتی روگردان نبودند از سربریدن اسیران دربرار دوربین های تلوزیونی گرفته تا قتل عام کامل اهالی روستایی که دربرابر انان تسلیم نشده بودند وبه اسارت گرفت زنان ودختران ایزدی و بردگی جنسی آنان.اما حماسه کوبانی تنها حماسه مقاومت در برابر دشمن متجاوز نبود.زنان در این مقاومت نقش محوری و بسیار تاثیر گذار داشتند. در برابر داعشی هایی که زن را تنها به چشم یک کالای جنسی میدیدند زنانی قد برافراشتند که شجاعت رشادت و ایثاررا با همه وجودشان معنی کردند.تعامل بین مرد وزن و برابری و دوشادوش جنگیدن مردان  زنان کوبانی پیامی بزرگ برای داعشی ها بود.این جنگ تنها جنگ دفاع از خاک و خانه و کاشانه نبود جنگ دفاع از ارزش ها و اعتقادات و آزادی هایی بود که شیاطین داعش بر نمی تابیدند.از این روست که این پیروزی نه فقط از نظر نظامی که از نظر باورهای انسانی و اجتماعی اهمیت فوق العاده زیادی داشت 

پ.ن:این مطلب طنز رایکی از دوستان در صفحه فیسبوکش گذاشته بود که حیفم آمد با شما شریک نشوم:

چند ماه پیش در بحبوحه جنگ کوبانی :

 من : اگه ده سال پیش بود و من مجرد بودم حتما یه جوری خودم رو میرسوندم کوبانی.
 همسر گرام : حالا که ده سال پیش نیست و متاهلی برو عضو داعش , میگن ماهی 12 میلیون حقوق میده!!!!

قلب رئوف فردوسی

آشپزخانه از مورچه سیاه شده بود .باز هم مثل همیشه با دیدن مورچه ها به یاد فردوسی پاکزاد و شعر "میازار موری که دانه کش است" او افتاد.

 

با درود به روح بلند و قلب رئوف فردوسی ، اسپری حشره کش را با قدرت هرچه تمام تر بر روی مورچه ها پاشید !




سارا نوشت : اولش خواستم مطلبی در مورد بحث شیرین تورم بنویسم اما .... امیدوارم کمی لبخند بزنید :)