همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

خانه تکانی


خانه تکانی یکی از رسوم پردردسر اما زیبای  ایرانیان است  که تقریبا همه ی خانواده  های ایرانی به آن پایبندند و اسفندماه شان را رنگ و بوی دیگر می دهد. حالا بگذریم از این موضوع که من یکی , منتقلش کردم به فروردین!!-

اکثر مردم دوست دارند که  با خانه و زندگی  پاک و تمیز و درخشان .... به  سال جدید وارد شوند ... و زباله ها و کثیفی ها و زشتی های سال قبل را... همان جا در سال قبل بگذارند و .... مثل طبیعت نو و پاک سال را شروع کنند... و چه از این بهتر!

اما یک خانه تکانی مهم دیگر هم هست که...متاسفانه اغلب از آن غافلیم ... و آن خانه تکانی دل و روح و ذهن است ...از هرآنچه , بر دل زنگار بسته و خانه ی  دل را تاریک و کثیف و زشت نموده است...

کاش یادمان باشد که ... خانه تکانی دل ... مهم تر از تکاندن خانه ی گِل است.....

 

کاش یادمان باشد....دور باطلی است رسیدن بهار... اگر نو نشویم....

و از خود بپرسیم: صدای پای بهار می آید ... تکانده ایی خانه ی دل را ازغبار!؟


 

نظرات 11 + ارسال نظر
فریبا یکشنبه 10 اسفند 1393 ساعت 00:45 http://faribae.blogfa.com/

سلام سلام

خوشبختی بر سه ستون استوار است :
فراموش کردن تلخی های دیروز ، غنیمت شمردن شیرینیهای امروز ، امیدواری به فرصتهای فردا.
نه بهار با هیچ اردیبهشتی ،
نه تابستان با هیچ شهریوری ،
و نه پاییز با هیچ مهری ،
به اندازه زمستان به مذاقمان خوش نمی آید!
چون زمستان اسفندی دارد که تمام بدی های یک سال را با خانه تکانی دود میکند ...
واپسین روزهای سال بر روزگارتان خوش ..

سلام...

ممنون از لطفتان...

علایی یکشنبه 10 اسفند 1393 ساعت 00:16

سلام
کلامی از اخوان ثالث:

عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم
دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی ،آن را زدر خانه برآندیم
هر جا گذری، غلغله ی، شادی و شور است
ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم
آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما
پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم
احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
و اصحاب جوان را، نه یکی بوسه ستاندیم
من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر
سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم
صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ، زجویی نجهاندیم
مانند افسون زدگان، ره به حقیقت
بستیم و جز افسانه ی بیهوده نخواندیم
از نه خم گردون، بگذشتند حریفان
مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم
طوفان بتکاند مگر "امید" که صد بار
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم

سلام...

ممنون از شعر زیبا و انتخاب مناسبتان...

مریم شنبه 9 اسفند 1393 ساعت 18:05

سلام
بله سین عزیز ! قدیما اینطور فکر می کردند
من سال 88 یک پست در این باره زدم اگه حوصله و وقت داشتید بخونیدش :
http://raze-nahan.blogfa.com/post-132.aspx

سین شنبه 9 اسفند 1393 ساعت 17:56

سلام

مریم خانوم عزیز ؛ واقعا قدیم ها نزدیک عید بزرگ و کوچک فکرمی کردند با کی قهرند تا بروند آشتی کنان ؟!!!! (فرمایشی می فرمایید ! )

سهیل شنبه 9 اسفند 1393 ساعت 13:19 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام و وقت بخیر
به نظر من گاهی اوقات خانه تکانی دل هم انجام می شود ولی بعد از بهار و بعد از خانه تکانی ظاهری. آن زمان که برای انجام دید و بازدید عید بسیاری از افراد کدورتها را کنار می گذارند و درکنار یکدیگر می نشینند. این هم به گونه ای خانه تکانی دل حساب می شود.
و ای کاش بتوانیم دل خویش را مصفا گردانیم آنگونه که لایق اوست .

سلام...

اوقات شما هم به نیکی......

بله... اگر واقعا و از صمیم دل ...کدورت هارا کنار بگذاریم......بسیار هم عالی است ....

همطاف یلنیز شنبه 9 اسفند 1393 ساعت 13:18 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
زندگی یک ساعت شماته داره
کوک شده برای مردن یا تولدی دوباره
زندگی یک ساعته
هر ثانیه اش یک نعمته
بدونید قدر همو آدما دم غنیمته
آی ادما دم غنیمته
روز مثل ثانیه و هفته مثل دقیقه هاست
عمر آدم شادی و غمگین به گذشته لحظه هاست
میگذره به خواب و بیداری و هوش و یا به مستی
خوش به حال اون کسی که از غم و غصه جداست
عمری که گذشته برگشت نداره
پیری هم مردنو سوغات میاره
.
بیایید دور بریزیم کینه هارو
باید آدم جای سازش بزاره
.
فریاد فریاد فریاد ...

این شعر رو در ایمیل با عنوان "خونه تکونی" دریافت کردم ها

سلام....

ممنون...چه شعر شاد و پر انرژی بود......

مریم شنبه 9 اسفند 1393 ساعت 12:45

سارا بانو یادم رفت بگم همه ی کیف خونه تکونی به اینه که همراه و همگام با همه ی بانوان ایرانی این سنت حسنه رو انجام بدیم
شما چطوری می تونید کاراتونو تو فروردین انجام بدید ؟ من که هر کدوم از کارا رو می ذارم برای بعد از اسفند ، دیگه انجامش نمی دم

خب راستش .... دلایلی هست که.... باعث شده اون موقع ... برام مناسبتر باشه....
اما به هرحال ...انجام میشه!

شنگین کلک جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 17:18 http://shang.blogsky.com

سلام
دلتان همواره نو و تکانده و سرحال و پراز عشق و محبت و امیدباد
خانه تکانی تان موکول به فروردین باد
روز و روزگارتان همواره به شادمانی باد

سلام...

ممنون از لطفتان....

ستاریان جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 16:58 http://mostafasatarean.blogsky.com/

سلام
من با این پست شما دوباره به حال و هوای پارسال برگشتم وقتی راجع به حلاج می نوشتم:
منصور...به فکر هماهنگ کردن تمام جهانیان، به آهنگ شوق یزدانی افتاد. در نهاوند وقتی بوق و کرنای نوروزی شنید گفت "کی باشد که من تحفه ی نوروزی خود را بگیرم"

بله نوروز روزیست که از نو، نو شویم

سلام....

ممنون از نظرتان....

امیدوارم که بتونیم ......نو بشیم......

یاد خاطرات جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 15:22

عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم
دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی ،آن را زدر خانه برآندیم
هر جا گذری، غلغله ی، شادی و شور است
ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم
آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما
پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم
احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
و اصحاب جوان را، نه یکی بوسه ستاندیم
من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر
سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم
صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ، زجویی نجهاندیم
مانند افسون زدگان، ره به حقیقت
بستیم و جز افسانه ی بیهوده نخواندیم
از نه خم گردون، بگذشتند حریفان
مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم
طوفان بتکاند مگر "امید" که صد بار
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم

سلام...

ممنون از شعر زیبا و انتخاب مناسبتان...

مریم جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 12:54

سلام
بله ! دل تکانی بِه ز خانه تکانی
به نظرم قدیما دل تکانی راحت تر بود شایدم ما همه چی رو راحت می گرفتیم
بزرگترها و کوچکترها نزدیک عید فکر می کردند با کی قهرند ، کی ازشون دلخوره ، پشت سر کی غیبت کردند و ...
پیدا کردن جواب خیلی سخت نبود . همه دقیقا می دونستند که باید برن منت چه کسی رو بکشند و از دل کی دربیارند .
اما الان کار، سخت تر شده آدمها انگار پیچیده تر شدند ، قهرها شیک تر شده (ظاهرا همه با هم حرف می زنند و وانمود می کنند که آشتی اند و قهر کار بچه هاست)
ارتباطها کمرنگتر شده و هیشکی دیگری رو قبول نداره ، آدمها حساس تر شدند و سر هیچ و پوچ از همدیگه کینه به دل می گیرند .
ممنون سارا بانو به خاطر پست تامل برانگیزی که زدید
من قبل از هر چیز باید فکر کنم چرا این روزها شاد نیستم و هیچی نمی تونه خوشحالم کنه

سلام....

ممنون از نظرتون مریم جان.....

زمان میگذره و ادما تغییر می کنند ... و انگار همیشه فکر می کنیم قبلا بهتر بوده .... و به قولی ...سال به سال دریغ از پارسال !

اما ....... خواستن توانستنه......شاید باید نگاهمان را عوض کنیم...
به قول سهراب....... چشم را باید شست ....جور دیگر باید دید...
به امید شاد شدن و شاد ماندن دلتان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد