تغییر

یکی از خصوصیات انسان ؛ مقاومت در برابر تغییر است. اگرچه زندگی سراسر تغییر است و همه ما تغییرات زیادی را تجربه کرده ایم. اما اغلب این تغییرات با  مقاومت روبرو بوده است. زمانی که می‌خواستیم وارد مدرسه شویم ، احساس تنش و بر هم خوردن تعادل را داشتیم، زمانی که خواستیم وارد دانشگاه شویم، یا محل زندگی مان را تغییر دهیم و یا شغلمان را تغییر دهیم نیز با همین احساس روبرو شدیم. این نشان دهنده مقاومت طبیعی است که انسان در برابر تغییر از خود نشان می‌دهد. حتی زمانی که در وضعیت دلخواهی نیستیم ... کج دار و مریض در همان وضعیت سر می کنیم ... و دنبال تغییرات نمی رویم .

اما نکته مهم اینجاست که ... سرمنشا  پیشرفت و بهترشدن ، تغییرکردن است.

تغییر می تواند درونی یا بیرونی باشد؛ می تواند فردی یا گروهی باشد؛ می تواند در اختیار ما بوده و یا کاملا خارج از خواست و اراده ما صورت بگیرد.اما معمولا در همه ی موارد ... ما در برابر آن مقاومت می کنیم و حتی ضرب المثل می سازیم که ترک عادت موجب مرض است!

اولین بار کلاس دوم دبستان این موضوع را حس کردم. معلم مان بابت رسیدن زمان زایمانش مرخصی گرفت و رفت و آموزگار جدیدی برایمان آوردند. تقریبا اکثریت بچه ها بی دلیل از او بدشان می آمد و هرچه ازدست شان بر می آمد برای آزار و اذیت او انجام می دادند.

بعدها تغییرات بزرگتر و پیچیده تر می شد ... و من بدون آنکه بفهمم در مقابلشان ایستادگی می کردم. از عوض شدن مدرسه و منزل و شهر زندگی بگیر ... تا بهم خوردن برنامه ریزی ها و پیش بینی های اشتباه  و ازدواج  ....

اما یک جایی در میانه این راه ...متوجه این موضوع شدم ...متوجه مقاومت غریزی در برابر  تغییر... و سعی کردم آگاهانه  از این مقاومت بکاهم یا ازبین ببرمش ... یا حداقل در موردش فکر کنم... بفهمم آیا این تغییر مشکلی برای من ایجاد می کند؟ آیا این تغییر برای من فایده ای به همراه ندارد؟ اگر من مجبور به پذیرش این تغییر هستم ... چه روش یا روش هایی می تواند بهتر و آسان تر مرا با این تغییرات هماهنگ کند؟ و آیا می توانم از این تغییرات  پله ای برای  ... پیشرفت خود بسازم؟


خوشبختانه آرام آرام توانستم تا حد زیادی  از بند این مقاومت  غریزی  رها شوم ... و در هر تغییری آگاهانه قدم بگذارم... و تغییرات اجباری را در وهله اول فرصت قلمداد کنم تا مشکل...

مثلا همین روزهای اخیر ...ناخواسته مشکلی  پیش آمده که شاید باعث شود ...من و تعدادی از همکارانم شغلمان را از دست بدهیم که این یک تغییر بزرگ محسوب می شود ... اما دوست دارم به این هم به شکل یک فرصت نگاه کنم ... فرصت فراغتی که شاید دریچه رسیدن به شغل بهتری باشد ... یا شاید موقعیتی طلایی برای انجام کارهایی که عمری است  به خودم وعده ی انجامشان را داده ام ولی ... تا به حال نتوانسته ام انجام دهم .
 ***
سارا نوشت :
خرابی موقت بلاگفا و ...  مقاومت عده ای از دوستان  بلاگفایی  در کوچ از بلاگفا به یک بلاگ ساز دیگر ... باعث نگارش این متن شد.

مدیریت نوشت :
این پست توسط سارابانو خارج از نوبت نگارششان به همساده ها ارسال شده بود که برای انتشار در نوبت امروز انتخاب شده است