همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

همه مساله

سلام


بارها و بارها این جمله را شنیدیم که حجاب محدودیت نیست مصونیت است. منتهی به قول دوستانی حجاب هم محدودیت است هم مصونیت

.

برای پوشش بیرون، از چادر استفاده می‌کنم. به خاطر دارم روزهای ابتدایی چادر مشکی به سرداشتنم را و محدودیتهایی که در راه رفتن، پله بالا رفتن و سوار تاکسی شدن داشتم.

کفش بدون جوراب نمی‌پوشم. گردنم باز نیست. حتی‌الامکان زیر چادر، مانتویی بلند می‌پوشم (البته با چادرکمری یه پیراهن آستین دار، کفایت می‌کند ها) با توجه به آب و هوای دم کرده شهر، گویا کیف می دهد یه مانتوی نازک بپوشی با یه شال که از دو طرف آویزان است و سر و گردنت باد می‌خورد و صندل بپوشی بدون مزاحمت جوراب و یلان قدم برداری و مدام مسیرت را به سمت سایه تغییر بدهی و یکی از این بادبزن های بزرگ هم دست بگیری هرچندوقت یه بار خودت را باد بزنی...

.

کتابی را چند روز پیش تمام کردم. یه خاطره نویسی از نوع اندرونی! از زبان مهرماه یکی از دختران فرمانفرما نواده یا نتیجه شاه قاجار. در اینجا بیشتر درباره‌اش نوشتم^_^

الان می خواهم به مواردی که درباره پوشش نوشته اشاره کنم.


...در دهات و ایلات که حجاب وجود نداشت ص 177

... در ایالات و در دهات ایران زن ها روی نمی‌پوشانند و با مردهایشان همکاری دارند ولی در شهرها زندگی از هم جداست.

 

قبلا هم درباره حجابِ زنانِ بالادست و اشراف‌زادگان ایرانی در دوران باستان تصاویری دیده بودم (تاریخ هنر، پُر است از تندیس و نقاشی و دیواره نگاری خوو ).

 گویا نقش برجسته‌ها و پیکره‌هایی که از آن دوران، برجای مانده (و اغلب هم در موزه‌های غرب نگهداری می شود.) زنان را با لباس بلند و پوشش بر سر، نشان می‌دهد و می‌دانیم که مدل آن نقش‌ها، افراد عادی نبودند. همانگونه که سکه را به اسم شاهان و برگزیدگان می‌زدند ( بعلاوه در اغلب آثار پیکرتراشی و نقاشی مسیحیان نیز، مریم مقدس، لباس بلند و سرو گردنی پوشیده دارد)

 

شازده نقل کرده بود" از یکی از آشنایان کرمانشاهی راجع به خانواده و دختر مرحوم نصیرلشکر پرسشی کردم و او پاسخ داد تا امروز نمی‌دانستم او دختر دارد." این گفته در آن زمان دلیل بر نجابت دختر و خانواده‌اش به حساب می‌آمد. ص 25

 

گویا نجابت و اصالت زن، با عریان نبودن سر و گردن و سینه یا در دسترس نبودن وحضور کمتر در ملاعام سنجیده می‌شد. شهرنشینان، والامقامان و صاحب منصبان ماخوذ به حیاتر  بودند و رفتار عفیفانه‌تر داشتند تا عوام الناس.  تا همین 50-60 سال پیش، تنها زنان ایلاتی و  روستایی صدا بلند می‌کردند. با مردان در جامعه معاشرت داشتند و لباس‌های گل منگولی می‌پوشیدند.

حالا چه شد که تصور دخترکان و زنان جوان دوران ما، معکوس شده!؟ نمایش سروسینه، مچ پا، حتی گوش!  را بیشتر در پایتخت نشینان و خانواده های مرفه می‌بینیم تا شهرستانی و روستایی!؟


تمدن غرب و نفوذ فرهنگی‌اش؟ 


"تمدن بیشتر جنبه اجتماعی دارد و فرهنگ، جنبه فردی... تمدن و فرهنگ با هم مرتبط اند، ولی ملازمه ای بین آنها وجود ندارد. همانگونه که متمدن بی‌فرهنگ وجود دارد، با فرهنگ بی‌تمدن نیز وجود دارد / امیری، مجتبی، نظریه برخود تمدن ها (ساموئل هانتینگتون) "

 

بارها از زبان گرامی والدین، شنیدم " اینهایی که سرخ و زرد می‌پوشند و چشمانشان را زاغ می‌کنند و ... شهری نیستند از اطرافند که ساکن اینجا شدند! "

برای تایید حرفشان از چند موردی که دیدند مثال می آوردند یکی "خانم جوانی را که مانتویی قرمز بر تن داشت و کفش پاشنه بلند و سایر ملزومات آرایشی،  آمد دخترکش را فرابخواند دیدیم لهجه‌اش بیرونی است"

شاید این باور افراد مسن، تا سالها قبل بویژه برای شهرِ مهاجرپذیرِ مشهد، صدق می‌کرد. منتهی الان؟ 

نیم نگاهی به سجاد، راهنمایی، هاشمیه و ... بیاندازی متوجه می‌شوی دختر فلان پزشک فوق تخصص و همسر فلان بازرگان که جد اندر جد، مشهدی بیدند هم جزو سرخ و زرد پوشانند!

چه شد که این جابجایی صورت گرفت؟ آیا اصلا جابجایی صورت گرفته؟ (هرچه، بزرگ زاده‌تر و والامقامتر پوشیده تر؟)

و

همطافِ چادری، نمی تواند در پارک زیبای ملت بدود نه پارک ملت نه هیچکدام از پارک های شهر  نه حتی گلبهار خلوت (خوو دویدن را دوست دارم و دویدن در سالن های ورزشی کجا و دویدن در پارک کجا). قطعا حجاب یک محدودیت است، برای خانمی که خرید کرده و سبدی در دست دارد. برای خانمی که در باران باید مواظب خیس نشدن آن باشد و ...

گویا همین محدودیت های نه چندان مهم، یکی از مهمترین عللی است که زنان همشهری و هموطنم را دوستدار و مهاجر غرب کرده. البته بعلاوه نظم و تمیزی و سرسبزی آنجاها

منتهی به قولی " چراغ قرمز هم یک محدودیت است ولی چرا مردم به آن تن می‌دهند؟

گذران وقت در کلاس هم محدودیت است چرا بچه‌ها  صبح زود از خواب بیدار می‌شوند و مدرسه می‌روند؟

چرا وقتی بیمار می‌شویم هر غذایی را نمی‌خوریم

 و هزاران چرای دیگر که هیچ کس اعتراض نمی‌کند که این محدودیت ها را کنار بزن..."

 

 

 

نتیجه نوشت: خودنگه داری ...

زن مسلمان برخلاف آنچه هوای نفسش می‌گوید، خود را می‌پوشاند و همه مسأله همین است...

 

 

 

مکمل نوشت:

حدود پوشش برای زنان در احکام اسلامی ولایت دارد بر اینکه: پوشاندن غیر وجه و کفین بر زن واجب است و پوشش بدین نحو جزء ضروریات و مسلمات است و از نظر قرآن، حدیث و فتاوی هیچ اختلاف و تشکیکی در این باره وجود ندارد

و

+ چادر ربطی به عفاف ندارد و قلب انسان باید عفیف باشد و نیازی به چادر نیست

و

+ حجاب محدودیت است


 

نظرات 19 + ارسال نظر
حسن احمدی فرد سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 14:52

به نظر من، چیزی که در جامعه ما به یک مسأله و معضل تبدیل شده، حجاب نیست، ولنگاری یه نسله. قبول دارم که خیلی وقتها، این ولنگاری خودش رو در نحوه پوشش پسرها و دخترها نشون میده اما واقعا محدود به حوزه پوشش نمونده و متاسفانه، بخش عمده ای از رفتار و سبک زندگی یه نسل رو شامل میشه.
مسأله واقعا فراتر از حجاب اجباری یا اختیاریه. گیرم که تونستیم یه نسل رو قانع کنیم یا مجبور کنیم که به حجاب اجباری مورد نظر، تن بدن، یا حتی تونستیم سلیقه و فرهنگ جامعه رو عوض کنیم تا نگاه بازتری به حوزه پوشش داشته باشن، اما با رفتارهای خلاف قاعده این نسل چکار می تونیم بکنیم؟
نوع پوشش، فقط ویترین یک ناهنجاری عمیق در جامعه است، نوک اون کوه یخ معروفه. اصل کوه یخ، بی بند و باری و ولنگاری یه نسله که انگار هیچ قاعده شرعی، عرفی و حتی انسانی رو محترم نمی دونن.

ممنون از حضورتان همشهری
و
"نوع پوشش، فقط ویترین یک ناهنجاری عمیق در جامعه است"
ممنون اشاره بجایی بید

kamangir سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 09:48 http://ranandegan.blogsky.com

سلام
صد البته حجاب مصونیت است و این جمله هیچ ابهامی ندارد ولی از چه چیزی مصون میدارد ؟ جواب این سئوال مهمتر از توجه به متن جمله ی فوق است !!
چشم هرزه (چه زنانه اش و چه مردانه اش) با حجاب و بی حجاب نمی شناسد !! لازم به ذکر موارد و مثال نیست که خود شما نزد من بیسواد علامه ی دهرید !
بقول سهراب :
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید

به نظر من این بهتره !!
نه ؟؟

در مصونیتش که شکی نیست در محدودیتش اختلاف بید که به نظر من باید پذیرفت محدودیت هم دارد

nazanin.54 سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 01:47

سلام...بانو
.
نمیدونم چرا هر زمان که حرف از حجاب می شود, در مورد زنان یاد چادر مشکی و در مورد مردان یاد یقه آخوندی می اوفتم ....بگذریم
.
(نظر شخصیم)من با حجاب مخالف نیستم...اما با حجابی که در اجتماعمان به صورت عرفی شکل گرفته است...بله...مخالفم...
.
حجاب از نظر شخص بنده پوششی است که زیبایی های اندام نمایان نباشد...ومعتقدم پوششی که زیادی سفت باشد روزی خسته کننده می شود و کنار گذاشته می شود...
.وصد البته هر ملیت و قومی از حجاب تعاریف مختلفی دارند.
. و وقتی بعضی از این قوم ها کوچ میکنند و به کلان شهر ها ساکن میشوند..تغییر شکل میگیره..
اما کسی که واقعا حجاب داشته باشع و معتقد به حجاب باشد بنظرم بی چادر هم می تواند با حجابتر تر باشد.
.
.

کند انسان را مدافع از حریمش, به انسان ها, هم یارو هم یاور حجاب است

سلام
.
.

ناهید دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 19:36

سلام
ببخشید تا من از راه برسم ، دوستان عزیز اومدن و نظرات جامع خودشونو در باره ی حجاب نوشتند ...کامنتها همه جامع و آموزنده بود دست همگی درد نکنه
وای بر کسانی که با حجاب ذهن وارد میدان احکام می شوند و مرتجعانه به دیگران امر و نهی می کنند

حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز

سلااام
البته به قول دوستی این پوشش همه حجاب نیست و حیا در رفتار و عفت در کلام و ... همه با هم می شود ظاهر یه زن مسلمان

ستاریان دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 19:32 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

در مورد رجم همین آقایی که شما لینک مطلبش را گذاشتید در مصاحبه ای اینطور گفته:
...البته من در کتاب «فقه و مصلحت»، مفصل در این زمینه بحث کرده ام. فارغ از ابعاد داخلی و جهانی، من معتقد هستم اجرای یک حکم اگر باعث فاصله گرفتن افراد یا دفع مذهب شود، می توان آن را اجرا نکرد. این احکام، احکام اقتضایی اسلام است که در اصطکاک و تصادم و تزاحم با مصالح باید اهم و مهم شود. اصلاً کتاب «فقه و مصلحت» که حدود نهصد صفحه است، می رساند که ما چگونه باید در استنباط احکام و کشف احکام و اجرای احکام استنباط شده، از نهاد مصلحت استفاده کنیم. مخاطبان من را نه طرفدار بعضی اجراها بدانند؛ چون داوری ندارم، و نه اینکه اصرار دارم؛ چون فارغ از اقتضائات زمان و مکان نظر دادن، خود سیر و فرآیند خاص خود را دارد.
...
توجه کردید نهصد صفحه کتاب نوشته است درباره ی فقه و مصلحت و به این نتیجه رسیده است که " اجرای یک حکم اگر باعث فاصله گرفتن افراد یا دفع مذهب شود، می توان آن را اجرا نکرد." خب سوال همین جاست آیا حجاب کنونی مانع نیست؟ دافع مردم نیست؟ چرا این همه معضلات جامعه را نادیده می گیرند اما از حجاب به این نحو دفاع می کنند و با مردم به شدت برخورد می کنند تازه قانون عفاف و حجاب را که مصوب مجلس است و دولت از اجرای آن خوداری می کند را وسیله قرار داده اند برای فشار به دولت!
این قانون را که مفصل است بخوانید و ببینید مطابق با این قانون حتا بقال و نانوا هم باید مجری اوامر این قانون باشد! این چه قانونی است که هرگز اجرایی نخواهد شد اما فشار برای اجرایش مدام افزایش پیدا می کند؟
پشت پرده ی همه ی این بحث ها چیز دیگری است خواهر من! غفلت مردم از مسائل اصلی مورد نظر آنهاست که البته مردم مسائل اصلی را با گوشت و پوست و استخوانشان لمس و درک می کنند و اسیر این حرفها نیستند

سخن از گوجه و انجیر و هلو باید گفت
ز بلال و ز خیار و ز کدو باید گفت
چون هوا گرم شود، از مزه ماست و خیار
چون هوا سرد شد، از کشک و لبو باید گفت
چون نباید سخن از جنگ دو کشور گفتن
لاجرم قصه جنگ زن و شو باید گفت
چون ر ِجالند در این‌جا همه در زیر لحاف
نکته‌هایی ز لحاف و ز پتو باید گفت
آن‌چه برخورد به جایی نکند پرت و پلاست
«رَپتو های رَپتو های رَپتو» باید گفت
حرف خونخواری خونخوار نمی‌باید زد
حرف پر خوردن مرد شکمو باید گفت
پارگی را به صراحت نتوان فاش نمود
به کفایت سخن از طرز رفو باید گفت
از رقیبان سیاسی نتوان گفت سخن
سخن از جنگ و نزاع دو هوو باید گفت

امیری-عبدالرسول دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 19:30 http://abamiri.blogfa.com

سلام
به نظر من خانم هایی که از روی اعتقاد محجبه هستند قابل تقدیرند . ان دسته از خانم ها که به احترام قانون جاری کشور رعایت می کنند نیز بخاطر قانون مداری شان قابل احترام وتقدیرند . اما کسانی که به حجاب اعتقاد ندارند واقعا در یک بحرانی گیر کرده اند .
وقتی در گرمای تابستان و یا زیر برف و باران خانم های با حجاب را می بینم ناراحتشان می شوم.
نمی دانم واقعا در صدر اسلام حجاب اینگونه بوده یانه . اما مطمئن هستم چادر مشکی و پوشش رایجی که حجاب برتر خوانده می شود بعد از انقلاب رایج شد و در این دنیا و آن دنیا شهادت می دهم روزی که انقلاب نضج گرفت و رشد کرد قرار نبود حجاب اجباری باشد ...

سلام
ای آقا... شمایان که بودید و شد هرآنچه باید می شد... خوو وقتی به "جمهوری اسلامی" آری گفتید واقعا متوجه نبودید که قراره احکام اسلامی بشوند قانون؟ حالا اجرایی بشوند یا نه بماند

ستاریان دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 19:10 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

نه! اصلا و ابدا!
نمی دونم چرا اینطوری برداشت شد؟ من ناراحت نشدم به هیچ وجه!
مقصودم از قرائت رسمی هم قرائت مربوط به نظام و افراد حوزوی بود که عموما در پی منقح کردن دلایل برای موجه کردن قرائت رسمی هستند. دین و احکام دین، چون شکل مقدس به خود گرفتند و مراکز دینی خود رو محافظ این احکام می دانند نقد را معمولا برنمی تابند حتا اگر حرف درستی از خلال هزاران حرف ِغلط ِناقد بیرون بیاید را پس می زنند و این آفت دین و دینداری است. اصلا قران برای اجرا نازل شده نه برای تعطیل کردن احکام. حکم حجاب باید اجرایی باشد نه دافعه ایجاد کرده و مردم را از اصل دین هم فراری دهد. چون مطابق با قران، احکام و اصلا خود دین فطری و مورد پسند فطرت است

ستاریان دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 18:35 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

خب البته نباید انتظار داشت که چنین کتابی از نقد قرائت رسمی که موضوع برایش حیثیتی شده، درامان بماند و اصلا این کتاب برای مراکز دینی و فقهی نوشته شده نه برای عموم مردم! که حالا نیاز به مناظره برای جواب پیدا کند
من یک قسمت از این مناظره!! را دیدم و امیدوارم فرصت کنم کاملتر بخوانمش اما با قسمتی که به آن اشاره شده که من اخیرا یعنی همین امروز و بعد از کامنت قبلی دوباره مرورش کرده بودم و جوابهای داده شده ی این به اصطلاح مناظره را غیر دقیق و ناکافی می دانم!
اصراری به قبول کتاب ندارم و همانطوریکه قبلا هم گفتم از صحت و سقمش هم بی خبرم اما این که شما گذاشتید هم جوابش نیست

آ آ
از قرائن و شواهد چنین بر می آید که عمو میم سین ما، خاطرشان مکدر شده! چنین مباد
ممنونم برای حسن توجه تان به این مطلب بنده سر و پا تقصیر...
جواب من جوابیه ای بید درباره همین کتاب و لاغیر

ستاریان دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 17:25 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

توی فرصتی که پیدا کردم هاردم را گشتم و از بودن کتاب حتم و یقین پیدا کردم و نام نویسنده اش را هم نقل می کنم. امیر ترکاشوند. راجع به او تحقیق مختصری کردم و دیدم علاوه بر "حجاب شرعی در عصر پیامبر" کتابی هم دارد به اسم "نسخ سنگسار توسط اسلام"
در بخشی از پیش گفتار کتاب چنین آمده است:
در این کتاب می‏خواهم نتیجه تحقیقم در مورد "موضع اسلام نسبت به کیفر سنگسار" را برای شما خواننده دین‏ باور توضیح دهم تا ببینیم اسلام پس از ظهورش در قبال این حکم ،که در میان اهل کتاب و چه بسا برخی مشرکانِ بَدَوی وجود داشت، چه موضعی اتّخاذ کرد؟ مقدّمتاً باید دانست محقّقان در باره نسبت سنگسار با شرع اسلام، پنج نظریّه دارند: شرعیِ مطلق، شرعی مشروط، شرعی موقّت، نیمه ‏شرعی، غیر شرعی. ...
ششمین نظریّه: نسخ سنگسار توسّط اسلام. سنگسار یعنی قتل زانی به وسیله پرتاب پیاپیِ سنگ به وی ؛ نسخ یعنی لغو اعتبار حکمی که پیش‏تر وجود داشته؛ بر این اساس در نظریه "نسخ سنگسار توسّط اسلام" می‏خواهم توضیح دهم که نه تنها چنین حکمی در اسلام تشریع و حتّی امضا نشده! بلکه اسلام پس از ظهورش این حکم موجود در نزد اهل کتاب را مورد نسخ قرار داد و آن را بی‏ اعتبار شمرد!! چه نظریّه شگف ‏انگیزی!؛ تا به حال گمان می‏رفت که سنگسار حکمی اسلامی است امّا اینک نظریّه ‏ای عنوان می‏شود که 180 درجه (و بلکه بیش‏تر) مخالفِ آن است زیرا می‏گوید اسلام آمد و سنگسار را منسوخ کرد و ملغی و بی‏ اعتبار نمود!!!

در کتاب "حجاب شرعی در عصر پیامبر" هم تقریبا همینقدر متعجب خواهید شد!

نه زیاد متعجب نمی شوم چون قرار نیست هرچه خواندم صحت داشته باشد
با توجه به نظر قبلی " ... خودم مجال و توانایی علمی برای یافتن صحت و سقمش را ندارم اما به قدر کافی مستدل و متقن نوشته شده که نتوانم نادیده بگیرمش" این لینک را پیشنهاد می دهم

http://mehrkhane.com/fa/news/7669

در رابطه با همین کتاب خواندنش بد نیست

ستاریان دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 17:11 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

سلام
من کتابی دارم به صورت پی دی اف که تحقیقی جامع است راجع به حجاب در صدر اسلام. اما چون نظرات شاذ در آن بسیار نقل شده که موجبات حیرت و شگفتی هر خواننده ای را در پی خواهد داشت از آپلود و دادن آدرسش خودداری می کنم. اما همینقدر بگویم که حجاب کم کم و ذره ذره به صورت فعلی درآمده و با آنچه در صدر اسلام بوده تفاوت ماهوی و خیلی عجیبی پیدا کرده است. اگر بگویم امروز حجاب از منظر دینی اش خارج و مستمسکی شده برای تسویه حسابهای سیاسی میان اصحاب قدرت و رسانه، بیراه نگفته ام و متاسفانه مراکز و مراجع دینی هم نه تنها قادر به مبارزه با این مسئله به عنوان مسئله ی ثانویه نیستند بلکه خود نیز همراه آن شده اند.
اصلا کدامیک از احکام اجتماعی ما در شکل احکام اولیه باقی مانده که حجاب بماند؟ بگذریم از اینکه قبلا گفتم که حجاب در احکام اولیه هم به این نحو اصلا نبوده! البته مطابق با آن تحقیقی که در ابتدا گفتم و خودم مجال و توانایی علمی برای یافتن صحت و سقمش را ندارم اما به قدر کافی مستدل و متقن نوشته شده که نتوانم نادیده بگیرمش

سلام
میزان حجاب در سایت روح الله
[یکی از خانمهای حاضر در جلسه: این مسئله حجاب، این خواهرها [را که‌] در این محیط هستند یک مقدار ناراحت کرده؛ یعنی واقعاً می‌خواهند ببینند که این حجاب به این شکل درست هست یا نه؟]
امام خمینی: به همین طور که حالا شما هستید؟
[خانم: بله‌]
امام خمینی: این مانع ندارد؛ اگر یک مَفْسَده‌ای بر آن نباشد، مانعی ندارد. شما باید خودتان تشخیص بدهید که آیا به این ترتیب که بروید مثلاً مفسده‌ای دارد؛ مثلاً فرض کنید که خلاف احترامی به شما می‌شود؛ از این چیزها. اگر بشود، خوب او را دیگر خودتان هم نمی‌توانید بگویید. اما اگر نمی‌شود، حجاب اسلام بیشتر از این نیست؛ همین است.
[خانم: در ایران هم ...؟]
امام خمینی: ایران حالا با اینجا وضعش فرق دارد. آنجا ممکن است که بیشتر مفاسد باشد؛ و الّا نه اینکه حجاب ایران را اینجا دارد. حجاب ایران، حجاب اسلام، همین مقدارهاست. اسلام اینجا و آنجا ندارد. لکن یک جهات خارجی گاهی در کار هست. به طوری که یک مفسده‌ای باشد، یک اختلاف اخلاقی بشود، یک - عرض می‌کنم - چیزهایی باشد، البته آن وقت باید جلوگیری بشود؛ اما اگر نباشد اینطور، و ساده باشد و مثل سایرین با سادگی باشد، نه؛ بی چادر مانع ندارد.

bozorg دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 16:48

سلام
وارد جزییات نمیشوم ونظر شخصی ام را در باره حجاب می گویم :به این اعتقاد دارم که حجاب مصونیت است اما آنچه رایج است راحجاب نمیدانم.از دید شخص من پوشیده بودن پوشیده بودن است و دیگر برتر و غیر برتر ندارد واگن همراه بانو آن را با محدودیت های پذیرفته خوش به حالش اما نسل جوان که هزاران باور قدیمی ها را قبول ندارد حجاب برتر را هرگز نخواهد پذیرفت واین حتی با زور حکومت نه تنها بهتر نمیشوم که روز به روز بدتر خواهد شد

سلام
از دید همطاف هم، اصل بر پوشیده بودن است.( نمایان نبودن هرآنچه نباید دیده شود )

دادو دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 12:14 http://www.dado23.blogsky.com

سلام
محدودیت گاه از ناکارآمدی مجریان است و گاه کمبودها و شاید تبعیض ها و ... در این صورت برنامه رفتاری بر اساس درخواست هاو پیگیری ها برای رفع محدودیت تنظیم می گردد ولی در برخی موارد محدودیت بر اساس تکلیف است ، در اینصورت تنظیم رفتارها باید بگونه ای باشد که حریم تکلیف حفظ گردد نه اینکه با تعرض و تجاوز به حدود تکلیف سعی در دور زدن آن داشت .
حجاب بر اساس نص قرآنی از تکالیف مقرر برای بانوان می باشد ( اکیدا ) و طبق روایات معتبر بر آقایان ( اخلاقا ) ، و اساس آن پوشاندن خود از نگاه نامحرم و بستن راه بر وسواس شیطانی و انسانی در لغزیدن بر گناه ... حال در یک حکومت اسلامی شاید حاکم شرع یک استانداردی بر پوشش تعریف بکند ولی اگر هم تعریفی بر پوشش خاص نباشد فرد خود بهتر می داند حجاب اسلامی یعنی چه !؟
حجاب(اسلامی) را مقابل معنی کلمه پوشش قرار دادن از طرف برخی افراد تساهل و تسامح پسند ، باعث شده است شلوارهای چسبان و مانتوی کوتاه بشود پوشش رایج ، و البته که آن پوششها می پوشانند پوست بدن را و می نمایانند خود بدن را ... در نتیجه زن مسلمان و معتقد بدنش را از نگاه نامحرم تا جائیکه بتواند می پوشاند و غیره هم که خود دانند با حاکم شرع !!
در شهر ما چند پارک در مناطق مختلف شهر مختص بانوان می باشد و برای ورزش صبحگاهی و ... و خیلی هم طرفدار و استفاده کننده دارد.
برخی از دوستان ما که از ترکیه می آیند حجاب کامل را رعایت می کنند و می دانیم که آنجا حجاب اسلامی اختیاری است و کسانی که نمیخواهند به بند تنبانی اکتفا می کنند!! پس فرد خود می داند چکاری را برای چه نیتی می کند ....
سرآخر اینکه زن مسلمان برای حجاب نیازمند پشتیبانی حاکم است نه برعکس آن .

سلام
"...رفتارها باید بگونه ای باشد که حریم تکلیف حفظ گردد"
و
در مشهد هم از این پارک های بانوان داریم. همین پارک ملتمان هم قسمتی مختص ورزش صبحگاهی بانوان دارد منتهی محدودیت هست دیگر

عبدالحسین فاطمی دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 11:35

سلام دوباره

فقره آخر کامنت سارا خانم را نمی توانم قبول کنم چون حجاب جزو حقوق شخصی نیست .
به عبارتی آزادی که خودش باعث ایجاد محدودیت برای دیگران باشد آزادی مطرود است .
حجاب جزو حق الناس نیست در آموزه های ما که جزو حق الله است و کسی نمی تواند بگوید چون تنم مال خودم است پس خوش دارم آنرا نپوشیده وارد جامعه شوم .

افراد در چاردیواری خود می توانند حدود را رعایت نکنند مانند کسانیکه در خفا تمام تخلفات را مرتکب می شوند و کسی کاری به کارشان ندارد اما همان کار را حتی در سطح پایین نمی توانند و نباید در انظار انجام دهند به دلیل اینکه تبعات آن دامن دیگران را نیز می گیرد .
حجاب هم در حد شرعی نه بیشتر (چادر و مقنعه و پوشیه و ...) حق الله است و کسی نمی تواند بگوید یکی از آزادی های انسانی است که دیگران نباید و حق ندارند که این آزادی را نقض کنند .

جهت استحضار بحث ما علمی است و نه شخصی بنابراین امیدوارم بر خود نگیرید

یادخاطرات دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 11:22

سلام سارا بانو

اگر به شما ایراد میگرفتندو میگفتند تو عادت کرده ای به

من گفتند تو دیوانه ای؟؟؟.....البته ان زمان من در جنوب کشور بودم.....

یادخاطرات دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 11:10

سلام

وهمین کنیزها را اگر شخصی قبول میکرد به ان خانواده مخصوصا مرد خانه محرم بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد