همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

قرابت تاریخی


روی صندلی سمت چپ ریتا نِلسُون نشسته که یک آمریکایی است با موهای طلایی فردار بلند و ناخنهای صورتی. سمت راست هلن کینگ انگلیسی نشسته با چشمان آبی و موهای بور صاف و ناخنهای سبز. روی صندلی جلویی آلکس هالِی نشسته که یک آفریقایی تمام عیار است با بینی پهن و موهای سیاه فرفری و پوستی به سیاهی ذغال و پشت سرم جُوبِرتِ فیلیپینی نشسته با چشمان بادامی و صورت کک‌مکی و موهای قرمز. من‌هم یک گندمگون آسیایی هستم با چشمان عسلی و موهای قهوه‌ای.

درکلاس حدود بیست نفر هستیم که هیچ دو نفری حتی ازیک کشور هم نیستند. پروفسور آندره فیلیپ جلوی کلاس پشت میز استاد نشسته است و به زبان انگلیسی درمورد تعدادی از اسامی عربی صحبت می‌کند. بله او اسلام شناس است و اینجا کلاس تاریخ اسلام و ما دانشجویان رشته تمدنهای خاورمیانه.

تنها مسلمان رسمی کلاس من هستم که اسامی عربی و اسلامی را از خود استاد هم بهتر تلفظ می‌کند. "وَلاالضّآلّیِن" را مثل عربها می‌گوید و تاریخ شیعه را بهتر از تاریخ اسلام و حتی تاریخ کشور خودش می‌داند و بعد از چندین سال بینش اسلامی و تعلیمات دینی خواندن در مدارس کشورش حالا اینجا وسط تُورِنتُوی کانادا باز سرِ کلاسِ تاریخِ اسلام نشسته است. و تمام سعی خود را می‌کند تا بخاطر قرابتی که بین خود و این درس می‌بیند بهترین نمره کلاس راکسب کند. قرابتی که درکشورش هرگز درک نکرده بود.

نظرات 12 + ارسال نظر
sara جمعه 5 تیر 1394 ساعت 13:33

سلام....

من قبلا کامنتی برای این پست نوشتم... نمیدانم به عمد حذف شده است ... یا ایرادات پیکسلی و سایبری و این صوبتا...مانع وصول گشته !!!!؟

علیک سلام
متاسفانه کامنت شما را ثبت نشده است .
مسلما عمدی از جانب شنگ درکار نبوده است درخصوص
ایرادات پیکسلی هم من بی اطلاعم .

پرستو جمعه 5 تیر 1394 ساعت 01:14

درود بر همه ی دوستان گرامی

حسب الامر داش آکل خان آمدم برای عرض ادب .
ان شاءالله بعد از این به طور مداوم مصدع اوقات خواهم شد.

راستی
طاعات و عبادات جمع، قبول درگاه احدیت.
من رو از دعاهای خیرتون، بی نصیب نذارید لطفا.

درود بر پرستوی تازه وارد
خوش آمدید و امید بازهم بیایید و بمانید
سپاس از ابراز لطفتان و
طاعات شماهم مقبول حق
همواره سلامت و شادمان باشید

ستاریان پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 20:00 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

سلام
مباهات به دین آبا و اجدادی بدون پشتوانه ی فکری انسان را به جسم صلب تبدیل می کند. اما فشار رسانه ای که از آن به بمباران تبلیغاتی می شود یاد کرد، باعث تحرک بیشتر اقلیت های قومی و مذهبی در کشورهای مختلف شده و اولا آنها را با هم متحد کرده و ثانیا وامیدارد تا در مورد مبانی دینی و سوابق تاریخی خود اطلاعات بیشتری کسب کنند و به آن مسلط باشند تا زیر ضربات سهمگین این بمباران، لااقل سپری داشته باشند و زخمی و یا کشته نشود.
البته کسانی هم هستند که اصلا به منظور مستحیل شدن در میان فرهنگ و سنت و تمدن ملل دیگر دست به مهاجرت می زنند این گروه به هیچ وجه در قید و بند تاریخ و فرهنگ و تمدن و دین خود نیستند.
فراتر از این موضوع، گرایش افراد با ادیان مختلف به خصوص ساکنین کشورهای غربی به سوی اسلام همیشه برایم جالب بوده.
از اینها که بگذریم یادش به خیر! یاد دوره ای افتادم که من با گروهی از وبلاگ نویسان، بحث های بسیار وسیع و گسترده و دامنه داری داشتم. سعی بسیار زیادی کردم که به آنها ثابت کنم که پیش از رنسانس، در حوزه ی خاورمیانه و در قلمرو حکومت اسلامی، و به خصوص در ایران، تمدن اسلامی وجود داشته که بسیار هم درخشان بوده و مهد تمدن غربی، تمدن اسلامی بوده و تمدن فعلی غرب وامدار تمدن اسلامی و وارث آن است. البته آنها که تلالو پیشرفتهای کنونی غربیان چشمشان را کمسو کرده بود، از اساس به کلی منکر وجود چنین تمدنی بودند و از وراثت و پذیرش تاثیر پذیری تمدن غربی از تمدن اسلامی سر باز می زدند!

علیک سلام
فکر می کنم همیشه دینی که با شناخت و تحقیق فردی انتخاب
می شود بسیار مطمئن تر از دینیست که تنها به واسطه آشنایی در
محیط خانواده انتخاب می شود . و میشه این طور برداشت کرد که
آنها که در محیط های غیر اسلامی به سمت اسلام رو می آورند
مسلمانی زیباتری را تجربه می کنند مانند اسلام آوردن مسلمانان
صدر اسلام . که در محیطی غرق میان آموزه های مختلف اسلامی
نبودند و اسلام را برگزیدند .

ناهید پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 19:33

سلام بر جناب شنگ گرامی
مثل همیشه مطلب تامل برانگیزی نوشتید ، ممنونم
در این باره حرف بسیار است ، اما من اشاره ای می کنم به قسمتی از فیلم روز واقعه که تقریبا فیلمنامه رو از حفظم :
عبدالله که قبلا مسیحی بوده و به خاطر عشقی که به راحله داشته تازه مسلمان شده بود ، برای کمک به امام حسین (ع) به طرف کربلا حرکت می کند ، در بین راه دو قبیله ای را می بیند که مسلمانند و برای جنگ با حسین به کربلا می روند ، آن دو قبیله وقتی عبدالله را می بینند با او بحث می کنند که تو پیش از این نصرانی بوده ای و نمی توانی بیشتر از ما حسین را بشناسی ! و عبدالله به آنها می گوید " مسیح را مسیحیان نکشتند ، مسلمانان چگونه امام خود را می کشند؟! "
یکی از فرماندهان با شنیدن این حرف ، تحت تاثیر قرار می گیرد و می گوید " تیز تر از تیغ سخن حق است ، وای بر ما که نصرانی مسلک بیدارمان کند ! " و بعد بین آن دو قبیله نزاع در می گیرد و به همین دلیل آنها به کربلا نمی رسند ...
همیشه غبطه می خورم به حال کسانی که در ممالک غیر اسلامی در باره ی تاریخ اسلام و شیعه مطالعه و تحصیل می کنند و حتی بهتر از من مذهبم را می شناسند .

علیک سلام ناهید بانوی گرامی
من هم این قسمت از فیلم همیشه یادم هست و فکر می کنم یکی
از قشنگ ترین و تاثیرگذارترین قسمت ها و دیالوگ های فیلم بود
منهم خیلی دوست داشتم در محیطی غیر اسلامی چشم به جهان
باز می کردم و با اسلام آشنا می شدم فکر می کنم لذت خاص دیگری داشته باشد .

همطاف یلنیز پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 15:50 http://lezzatekharid.blog.ir/

سلام سلام
استادپروازی شنیده بودیم و به لطف شما دانشجوپروازی هم دیدیم.
به‌به، جناب شنگ پس بگو (درجریان باشید من از یکشنبه تا آخر این هفته،به اینترنت دسترسی ندارم . و به حول و قوه الهی
در خدمتتون نیستم) یعنی چی؟
فقط شنیدیم در دیار کفر، خلق الله همیشه آنلاینند... جاده و خانه ندارد، اینترنت همه جا هست راحت و سریع

علیک سلام
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

بزرگ پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 15:19 http://abiaramesh.blogsky.com

سلام
اصولا تمام اقلیت ها سعی درتبلیغ به بهترین وجه را دارند در ایران اقلیت های مذهبی مثلا ارمنی ها یا زرتشتی ها به خوب بودن دروغ نگفتن و منصف بودن شهره هستنداین ور آب هم مسلمان ها خصوصا شیعه ها سعی در خوب نشان دادن خودشان دارند با رفتار و گفتار درست ......دانشجویان نظیر شما هستند اما کم هستند

علیک سلام
بله من هم متوجه این موضوع شده ام که اقلیت ها در هر جامعه ای
شاید هم بطور نا خود آگاه یا دراثر عکس العمل های سایر اعضای آن
اکثریت جامعه سعی در تبلیغ به بهترین وجه را دارند .
امید که این نوع نگرش در دانشجویان بیشتر بشود . من فکر می کنم
این نوعی تغییر یا اصلاح نگاه است به آنچه که خود داشته ایم و به آن بی توجه بوده ایم .

سهیل پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 14:37 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام و وقت بخیر
و این دین مبین چقدر عمیق و انسان ساز است که اینگونه افراد مختلف را دور هم جمع کرده است و اینگونه اقوام و اقشار و ملل مختلف را دور هم جمع کرده است تا در مورد آن بیاندیشند و تحقیق کنند و بدانند .

علیک سلام
البته در رشته مورد بحث این پست سایر ادیان آن منطقه نیز مورد بررسی قرار می گیرند اما در عمق این دین مبین هم شکی نیست .

مریم پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 12:26

سلام به جناب شنگ دور از وطن !
خیلی زیبا بود هم به خاطر متفاوت بودن ایده ای که به ذهنتون رسیده و هم به خاطر فضای داستان که فضایی جدید و متفاوت بود .
خوش به حال دانشجوهایی که به رشته ی درسی شون احاطه ی علمی دارند و یک سر و گردن از اساتید و دانشجوها بالاترند .حتما شما هم مثل من دانشجوهایی رو می شناسید که اساتیدشون پای سخنرانی هاشون می نشستند
تجربه ثابت کرده که ما انسانها وقتی چیزی رو از دست می دیم قدر و ارزش و بهاشو بیشتر از قبل درک می کنیم .
مثل عاطف زینالی که معنای وطن رو در غربت درک کرده .
(وطن...
وطن...
معنای این واژه را
در غربت فهمیدم من )
عرفان نظر آهاری می گه :
(بادها آن قدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند ، پلنگان آن قدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند و پرندگان چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند!
اما سنگی که درد سکون را کشیده بود ، رفتن را می شناخت
و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود ، دویدن را می فهمید و درختی که پاهایش در گِل بود ، از پرواز بسیار می دانست !
آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت)
این جوان هم در تورنتوی کانادا معنای قرابت و همبستگی با مسلمانهای جهان رو بیشتر از هر زمان دیگه ای درک کرده .
واقعا زیبا بود ... ممنون

علیک سلام
و ممنون ازشما و متن زیبایی که انتخاب کردید
بله دقیقا همینطور است وقتی از حسرت به درد رسیده باشی
اداراکی عمیق از موضوع پیدا خواهی کرد .

دادو پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 10:54 http://www.dado23.blogsky.com

سلام
برای خیلی از بچه مسلمان ها در مورد تاریخ اسلام باید عبارت " غریبه آشنا " ذکر شود ...
در اینجا ما در جریان بزرگ و سیال دین و تشیع غوطه ور هستیم ، بدون اینکه تنشی از بیرون تهدید یا تشویق مان بکند ، ولی وقتی خارج از این اجتماع قرار می گیریم سر دوراهی قرار می گیریم ؛ اگر آشنا و اهل مطالعه باشیم یک خودباوری بزرگ با ماست و اگر غریبه باشیم یک خودباختگی بزرگ وبال گردنمان !!
===
بی رغبتی برای یادگیری آکادمیک برای این است که گفتار و رفتار گوینده باهم نمی خواند ، دانشجو هم این موضوع را درک می کند ، خود استاد هم درک می کند ولی آنچه بین دانشجو و استاد مهم است رد و بدل شدن نمره است ؛ مدرکی برای دانشجو و کمی سابقه ی تدریس برای استاد !! نه ممیزی می آید و نه بررسی و تحلیلی از کیفیت کلاس ها وجود دارد.
+
دیروز یک بنر دیدم که برای سخنرانی شبهای ماه رمضان زده بودند و عناوینی که جلوی اسم سخنران چیده بودند برایم جالب آمد : " دانشمند فرزانه استاد حاج شیخ .... " با توجه به آیه قرآن که می گوید مجرمین از سیمایشان شناخته می شوند ، تصویر نشان می داد طرف با همه ی این عناوین غریبه باشد ( شاید هم کیفیت چاپ پائین بود و ایراد پیکسلی وجود داشت !! )

علیک سلام
و امان از این ایرادات پیکسلی
به واقع همینطور است مخصوصاً در رشته هایی که موضوع آنها
با اخلاق و تفکر انسانی درارتباط است وقتی استاد خود خلاق آنی
باشد که می گوید نتیجه معکوس به بار خواهد آمد .

عبدالحسین فاطمی پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 10:08

سلام
جناب کمانگیر
شیعه علی بودن عنوان صرف نیست
شیعه علی بودن یعنی تابع علی بودن نعلا بالنعل
والا این جمله "علی دارم چه غم دارم " بزرگترین خبطی است که امروزه آفت مسلمانی ما شده و ما فکر می کنیم صرف عنوان شیعه داشتن مجوز ورود به بهشت است در حالیکه چنین نیست .

یاد عبارت "ربما تالی القرآن و القرآن یلعنه" افتادم .
علی علیه السلام که در مقام مواخذه با غیر شیعه کاری ندارند کارشان با ماست که با عنوان تشیع چه ها کردید و چه ها نکردید و باید می کردید !!
علی (ع) در بستر شهادت 2 موضوع را به 2 معصوم بعد از خود و ما سپرده اند !
خداوکیلی کدامیک از این 2 موضوع را ما عاملیم ؟
اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم

نظم و خویشتنداری 2 گمشده جامعه تشیع است که یک معصوم و یک رئیس حکومت به 2 فرزند معصوم اش سپرده است ما که جای خود داریم .

علیک سلام
خوب ظاهرا این کامنت خطاب به جناب کمانگیر است
امید که ما هم بتوانیم از پیروان راه علی (ع) باشیم

یادخاطرات پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 09:36

سلام

در دانشگاه های کشور ما در س2 واحدی به عنوان تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی در قالب درس عمومی تدریس میشود. و عجیب این است که دانشجویان هیچ رغبتی به خواندن این درس نداشته و حتی اکثر اساتید در تدریس آن ناتوان هستند که این خود مزید بر علت است.
گهگاه دانستن این موضوع که در جایی خارج از یک کشور اسلامی مثل ایران فراگرفتن دروس اسلامی با عشق و علاقه و در نهایت تسلط اساتید صورت میگیرد انسان را به این فکر وا میدارد که دلیل این همه تمایز چه میتواند باشد!!؟

علیک سلام
شاید بعضی اوقات تعصب و پافشاری زیاد بر موضوعی نتیجه عکس
دهد و خود باعث کاهش علاقه افراد نسبت به آن گردد .

kamangir پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 09:06 http://ranandegan.blogsky.com

سلام
شیعه ی علی بودن ارج و قربی دارد که دیگران بهتر از خود آدمی به آن واقفند
نه بشر توانمش گفت نه خدا توانمش خواند
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را

علیک سلام
و ممنون از حضور و ابراز لطفتان
امید که حضرت مولی مارا هم از شیعیان خود بدانند .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد