همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

جیک و پوک - سیر تا پیاز

 پست زیر توسط آقای ستاریان نوشته و ارسال شده است :


بسم الله الرّحمن الرّحیم

بی مقدمه برم سر اصل مطلب! 
خانمها به محض اینکه با یک خانم دیگه برخورد می کنند، بدون معطلی و فوت وقت، انتقال تجربه و حرف زدن راجع به همه چی رو شروع می کنند. کافیه یک ربع، بیست دقیقه، وقت و فرصت داشته باشند تا از تمام جیک و پوک و سیر تا پیاز زندگی هم، کاملا باخبر بشند و بدونند که ازذواج کردند یا نه؟ تا فوری برند سر اصل مطلب که، شوهر هر کدوم چکاره است؟ چقدر درآمد داره؟ کارش چه جوری و استراحتش چه وقته؟ اونو چه طوری سپری می کنه؟ و اصلا شمر ابن ذوالجوشن یا یزید ابن معاویه است. البته اگر فرصت هم نداشته باشند از زیر سنگ هم که هست، هر طوری شده جورش می کنند تا صحبت رو برای رسیدن به نتیجه ی کامل ادامه بدند و بالاخره بفهمند، برخورد درست در مقابل جاری و مادر شوهر و خواهر شوهر چیه؟ و اینا رو چکارش باید کرد؟ خودشون هر کدوم چه راهکاری در مبارزه با این سه تا معضل دارند و چه جوریه که دارند گلیم خودشون رو به تنهایی یا با استفاده از یافته های قبلی از آب می کشند بیرون و از پس این مشکل بر میاند! 
اما آقایون به هم که برسند، ممکنه سلامی بکنند و شاید هم فقط سری تکون بدند، بعد هم زود مثل دو قطب همنامِ آهنربا همدیگرو دفع می کنند و از هم جدا میشند! و اگه مجبور باشند زیاد همدیگه را ببینند. صحبتشون شاید تا سه ماه و نیم بعدش، خلاصه بشه توی سلام و احوالپرسی و گفتن از ترافیک و پنچری تیوبلس و آپارات کردن لاستیک ماشین و صحبت بر سرِ واشر سیلندر سوزوندن پژو و سمند و مشورت بر سر اینکه لیفان بهتره یا ال 90؟ نهایت نهایتش، ده بیست سال بعد، یعنی وقتی صمیمی شدند، می رسند به این نقطه که، راجع به فوتبال و کارلوس کی روش یا والیبال و کواچ حرف می زنند و یا از دعوای دایی و فردوسی پور و برنامه ی نود دیشب و بازی بارسلونا و بورکینافاسو و برد شش بر هیچ بورکینافاسو تعریف می کنند و خیلی هم که خودمونی تر از این حرفا بشند از رفتنشون به استخر و کوهنوردی توی دوره ی جوونی خودشون خاطره تعریف می کنند که " بله اون موقع ها استخرها اینقدر شلوغ نبود و برف بیشتر می اومد نه حالا!" اصولا مردها توی صحبتهاشون با همدیگه، نه همسری دارند و نه بچه ای و نه مادر زن و پدر زن و برادر زن و خواهر زنی، که بخواند راجع به اینا چیزی بگند! 
خب این برای ما مردها یک معضل بزرگیه. اینکه نمی دونیم چطوری باید وارد یه گفت و گویی بشیم که دو سرش برد باشه و هر دو ازش راضی بیرون بیاییم. آقایون چون که فعلا همسر و فرزندی ندارند، شاید برای این پست حرفی هم نداشته باشند اما می خواستم از خانمها که همگی الی ماشاءالله در این مورد تجارب خوبی دارند، خواهش کنم که ما آقایون رو راهنمایی بکنند تا به نوعی انتقال تکنولوژی هم صورت بگیره و همینطور زکات دانسته های خودشون رو هم پرداخت کرده باشند. شاید این تجربیات بتونه در آینده که ماها، همسری اختیار می کنیم و احیانا دارای فرزندی هم میشیم، به یه دردی بخوره. پیشاپیش خیلی ممنونم.     

نظرات 17 + ارسال نظر
sara دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 11:34

سلام مجدد عرض شد...

جناب ستاریان گرامی !.... درسته که تصویب شد کم حرفتر از خانم ها هستید ... امامن هرچی این کامنت دونی را بالا و پایین کردم .... ندیدم نوشته ای را که ... تصویب کنه آدم خوبه هستید!!!
همین طوری میشه که ... حرف توی دهان مردم میذارن ... هی میگن مردم اینو میخوان ...مردم اینو گفتن ...مردم اینو قبول دارن ... مردم اینو تصویب کردن !!!!
علمای علم سیاست هم فرموده اند ... اگه میخوای دروغت را دیگران باور کنند.... لابه لای چند تا راست قشنگ پنهانش کن و به خورد مردم بده !!

سلام
خب این تصویبنامه ی دوم هم تصویب شده، هر چند شما ندیده باشید این تصویب توی تصویبنامه ی اول مستتر بود
دروغ؟! یعنی می خواهید بگید ما آدم خوبه نیستیم؟ پس یعنی آدم بده ماییم؟

همطاف یلنیز دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 10:30 http://forushgaheman-shoma.blogsky.com/

سلام سلام
.
جسارتا گویا جناب پروفسور سمیعی (یه آدم خوب) ده اشتباه بزرگ که به مغز انسان آسیب می رساند رو اینطور لیست کردند:
1.نخوردن صبحانه_2. پرخوری_3. دخانیات_4. استفاده زیاد قند و شکر.__5. آلودگی هوا_6. کمبود خواب_7. پوشاندن سر به هنگام خواب_8.کار کشیدن از مغزتان در هنگام بیماری_9.کاهش افکار مثبت_10.کم حرفی
.
قابل توجه عمو میم سین و سایر. موارد 10 و 3 رو توجه بفرمایید

سلام سلام
لیست اشتباهات رو باید یازده تا کرد و یازدهمی این که "هر راست را نشاید گفتن" آقای پرفسور سمیعی!

امیری-عبدالرسول دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 06:57 http://abamiri.blogfa.com

سلام
مثل این که آقا مصطفی جنگ راراه انداخته و معرکه مغلوبه شده
به عقل ناقص بنده وقتی حرف حسابی ای برای زدن نیست ساکت شدن و ساکت ماندن بهتره

سلام
همین یک جمله ی شما، یعنی، کم گوی و گزیده گوی چون دُر، نشان دهنده ی کمال عقل شماست

بزرگ دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 00:30

سلام
خدمت شما عارضم که بنده طبق روال اخوان بسیار کم حرف بودم اما بعد از ازدواج در جمع خانواده همسر شروع به نطاقی کردم تا فکر نکنند غریب و تنها گیر آورده اند اگر به کسی برخورد باید عرض کنم آقایان درباره مسایلی حرف می زنند که برایشان جذابیت داشته باشد و مسایل پیش پا افتاده از آن دست نیستند.اما خانم ها با نفس حرف زدن خوشند چون به این طریق یک جورهایی تخلیه میشوند ویولون بحث برایشان زیاد مهم نیست.مردها بیشتر با سکوت و در خودفرو رفتن به آرامش میرسند

سلام داداش. عرض به خدمت شما که با این فرمایش شما حجت تموم شده و کلا تصویب شد که ماها کم حرفیم و آدم خوبه هم ماییم

مریم یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 21:35

جمعیت اخوان دارند والیبال تماشا می کنند .
آقای ستاریان اینو الان تو سایت ایران ماندگار خوندم :
(گاهی زنان مهر خاموشی بر دهان می زنند و سکوت می کنند و بی کلام می شوند. مردان این سکوت زنانه را مانند سکوت خود تلقی می کنند و گمان می کنند این خاموشی یا نشان از اعتراض به رفتاری از آنهاست که بعد از طی مدت زمان جریمه شدن خاتمه می یابد یا آنکه در خود فرورفتگی موقتی است که با بهتر شدن حال همسرشان، به زودی خاتمه میابد. اما حقیقت این است که سکوت مردانه با سکوت زنانه فرق دوصد چندان دارد. سکوت زن، آرامش قبل از طوفان است.
زمانی که روحیه ی زن آسیب ببیند یا آنکه خاطرش آزرده شود، نمی تواند صحبت کند. در چنین شرایطی توسل زن به سکوت می تواند سلاحی موقت برای تسکین دردش باشد. هرچه این سکوت ادامه یابد عواقب خطرناک تری خواهد داشت و وضع را بدتر خواهد کرد.)
آقای ستاریان ! جمعیت محترم اخوان ! بترسید از آرامش قبل از طوفان و از عواقب خطرناکتر !
واااااااااای ! خودمم دارم می ترسم ! آدم یاد آتشفشان و نعره ی شیر و ببر و پلنگ و از این چیزا می افته !
برید خدا رو شکر کنید که خانمهاتون درفشانی می کنند و آرامش همه جا حکمفرماست !

بعله! داشتیم والیبال تماشا می کردیم و اونجوری شد
حتما باید توی سایت ایران یادگار بخونید تا حرف منو قبول کنید؟
انگار بابت حرف زدن بانوان محترمه نه تنها ناراحت نباشیم بلکه کلی هم باید ذوق کنیم و بالا و پایین بپریم و هیبیب هورا بگیم

ناهید یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 19:27

جناب فاطمی گُزلریم آیدین ( چشمم روشن )
خیلی دلم می خواد کامنتتون رو به همسر بانو نشون بدید

ببینم خواهر گلم، آقای فاطمی با آب پیاز جایی کامنت نوشتند که من نمی بینم؟ این بنده ی خدا که چیزی نگفته که بخواهید به همسر بانوشون نشونش بدید!

ناهید یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 19:16

سلام
ای بابا بازم دیر رسیدم حالا خوبه که قبلا گفتم جماعت نسوان در ماه مبارک جنگ رو حرام می دونن والا با این حرفهای که نوشتین مگه می شه صم بکم بشینیم و چیزی نگیم ؟
البته گفته باشم من بشدت مخالف سوالهای خاله زنکی هستم اگه یادتون باشه یه روز تو وبلاگم نوشتم که : " انگار در بین رفت و آمدهای عید ، بعضی ها فقط دنبال فرصتند که سر از کار دیگرون در بیارند ! گاهی هیچ سپری حتی سپر حرارتی هم نمی تونه در مقابل سوالهای غیر مترقبه ی بعضی آدمهای ( دور از جان) کنجکاو و فضول دوام بیاره !!! "خب کاری هم نمی شه کرد ، گاهی مردم از سوژه های زندگی دیگران ارتزاق می کنند و روزگار می گذرونند
اما اینکه خانمها پر حرفی می کنند ، این رو هم قبلا گفتم طی تحقیقاتی که به عمل آوردند جنین دختر تو شکم مادر بیشتر چونه ش تکان می خوره و در واقع فک زدن رو از زمان جنینی تمرین می کنه که این هم نمی شه کاریش کرد ...
با پوزش از جماعت اخوان باید بگم که اگه مردها حرفی برای گفتن ندارن ، این قسمت ِ کا رو هم محوّل کردن به خانمها ، اونا سوال و کنجکاویهاشونو می کنند و شبها به مردهاشون تحویل میدن ...

سلام
اصلا دیر نرسیدید و چون بانوان محترمه مقر و معترفند جنگی در کار نیست جماعت نسوان قبول فرمودند. اتفاقا شما هم درست سر بزنگاه رسیدید و این جمله رو که فرمودید رو باید با طلا نوشت و قاب کرد:
"اما اینکه خانمها پر حرفی می کنند ، این رو هم قبلا گفتم طی تحقیقاتی که به عمل آوردند جنین دختر تو شکم مادر بیشتر چونه ش تکان می خوره و در واقع فک زدن رو از زمان جنینی تمرین می کنه که این هم نمی شه کاریش کرد ..."
سه اکیپ شهرداری قرار بود جایی رو بکند و لوله کار بگذارند و پر کنند. دو اکیپ اول و سوم کارشون رو انجام دادند و اما اکیپ دوم که قرار بود لوله کار بگذاره نبود و کارش رو انجام نداد
حالا ما هم لابد توی تحویل گرفتن دچار مشکل هستیم چون سوال و کنجکاوی هم اگر باشه از تحویل دادنش خبری نیست!

مریم یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 18:10

دوباره سلام
آقای ستاریان حالا من می خوام هیچی نگم شما نمی ذارید !
ببم جانها مردها هم مثل خانمها تا دلتون بخواد با همدیگه حرف می زنند و پچ پچ می کنند و حرفهای درگوشی می زنند اما جمعیت اخوان چون دهنشون خیلی قرصه و چفت و بست داره ، نمی ذارند حرفهاشون جایی درز پیدا کنه و کسی از حرفهاشون خبردار بشه !
کاش می شد یک ستون پنجم بفرستیم بین تون تا برامون خبر بیاره که چقدر شماها پشت سر زن و مادر زن و خواهر زن حرف می زنید و کله پاچه شونو بار می ذارید !
الان ببینید تنها کسی از جمعیت اخوان که صادقانه کامنت گذاشت و دودوزه بازی نکرد جناب دادو بود !
آقا سهیل و آقای فاطمی خودشونو زدند به اون راه و شروع کردند به سوت زدن ! خود شما که از همه بدتر !
راستی جناب بزرگ کجاست ؟! شانس آوردیم بزرگ عزیز نیستند وگرنه حسابی از جمعیت ذکور حمایت و پشتیبانی می کردند و یک شعر علیه جمعیت اناث می خوندند
آقای ستاریان خدا وکیلی شما ساکت و کم حرفید ؟ من که باور نمی کنم ! شما از اونایی هستید که حسابی آتیش می سوزونید و شلوغی و شیطنت می کنید .می خواید برم با مدرک از کویر سبزتون برگردم ؟
اگه شما مردها اینقدر ساکت و کمرو و خجالتی هستید پس چرا همسر من هر وقت از مدرسه برمی گشت شونصد تا جوک جدید یاد گرفته بود ؟ لابد این جوکها رو شاگردهاش براش تعریف می کردند !

سلام
خب خدا رو شکر که شما می خواهید هیچی نگید و هیچی هم نگفتید!
حرف باید منطق داشتَه باشد( با لهجه ی محمود بصیری توی آرایشگاه زیبا بخونید) با سند و مدرک حرف بزنید. الان اینجا چند تا اعتراف نامه ی رسمی از بانوان داریم و چند تا انکار نامه ی رسمی از آقایان بازم شما می گید اینطوری نیست و اونطوریه؟
از من ساکت تر و کم حرفتر اصلا نمی تونید پیدا کنید
آقای کامی هم یحتمل از همکاران خانم جوک یاد می گرفتند

دادو یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 12:45 http://www.dado23.blogsky.com

با سلام
بنظر حقیر گوش غریبه بی دردسر است و یک سنگ صبور یک بار مصرف و خطری از این صاحب گوش گوینده را متوجه نخواهد بود ( البته بشرط اطمینان از غریبه گی ! ) ولی گوش آشنا می تواند بدفعات گفته ها را در جاهای دیگر تکرار بکند و موجبات تالم و تاسف بشود برای همین غالب خانم ها و اغلب آقایون مشتری گوش غریبه هستند تا خودشان را تخلیه بکنند . مخصوصا در کری خوانی ها و لاف زدن های کاری و ورزشی و ... آقایون مقام اول را دارند و متاسفانه از نظر روانی بازخورد خوبی برای شخصیت شان ندارد ؛ خانم ها روی مسایل احساسی عاطفی زیاد تکیه می کنند و مثل اشک ریختن چند پست قبلی باعث سبکی شان می شود و خالی گویی زیاد دارند ولی خالی بندی کم می کنند ...
یک مورد هم اینکه خانم ها غریبه را زود تشخیص می دهند ولی آقایون باید کلی آنالیز بکنند تا مطمئن بشوند غریبه است ، برای تضمین باز نشدن مشت در زمان خالی بندی خیلی حیاتی است!!

و اما آشنا ، با آشنا سخن آشنا گفتن تنها یک دشمن دارد و آن گذشت زمان است ، عبارت ناگهان زود دیر می شود ، مختص زمانی ست که دوستان دورهم باشند و حرف از هر موضوعی که باشد گل بیاندازد ...

سلام
قربان حواستون هست که با این فرمایشات دارید جنگ رو مغلوبه می کنید؟ ( در کری خوانی ها و لاف زدن های کاری و ورزشی و ... آقایون مقام اول را دارند و متاسفانه از نظر روانی بازخورد خوبی برای شخصیت شان ندارد )
آهان پس یک نقطه ی قوت دیگه هم خانمها دارند و اون غریبه شناسیه و ما مردها ازش بی بهره ایم
باید یک پست هم بگذاریم برای آموزش نحوه ی غریبه شناسی

یادخاطرات یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 12:20

سلام

از همین پست خانمها شناخته شدند . همچنین جماعت رجال.

افراد باهم متفاوتند...

سلام
پس شما هم بر صحت نوشته های این پست مهر و امضای تایید می گذارید؟

سهیل یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 11:48 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام و وقت بخیر
منتظر کسب تجارب ارزشمند از جانب جماعت نسوان و بخصوص حکیمه همیشه آنلاین مجازستان ؟؟؟!!!! هستیم .
در ضمن جمله آخر جناب فاطمی را هم بنده میخواستم عرض کنم که دیگه تکرارش نمی کنم . اصلا بیخیال . ما هوای همساده هامون رو داریم

سلام
ببم جان حکیمه ی همیشه آنلاین مجارستان که اینهمه رهنمود دادند و افاضات فرمودند! یعنی شما منتظر چی هستید دیگه؟ شاید لبازم باشه ایشون برای نمونه چند روز مکالمات خودشون رو با جماعت نسوان پرینت بگیرند تا آموزش کاملا کاربردی و راهبردی باشه! بله؟
قربان شما بله لطفا منو شطرنجی نمایش بدید

sara یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 11:35

سلام...

مهربان همسر بنده که ... اگر بار اول کسی را ببینه... ۲۴ ساعت هم کنارش باشه...جز سلام کلمه ای از دهان مبارکش خارج نمیشه!... مگر اینکه طرف حرف بزنه و سوالی کنه... ایشون در حد یک یا حداکثر ۲ کلمه جواب بدن!!
فقط یک استثنا هست ...اونم در مورد داشتن شغل مرتبط... یعنی اگر شغل طرف مقابل با شغل ایشون هماهنگی داشته باشه .... صحبتش گل میکنه....
و اما در مورد راهنمایی ....عرض کنم خدمتتون جناب ستاریان که.... بعضی چیزها رو نمیشه به کسی یاد داد... چون کلا استعدادش در اون فرد موجود نیست... حالا هرچی ما راهنمایی بدیم و راهکار ارایه کنیم...فایده نداره ...چون ذاتا این توانایی مفید و ضروری ... در جماعت آقایون وجود نداره و استعداد یادگیریش رو هم ندارن

سلام
شما که آب پاکی رو حسابی ریختید رو دست ما؟!
یعنی من اگه همه ی قرصامو سر ساعت بخورم بازم خوب نمی شم یعنی شما به طور ضمنی اعتراف می کنید که این توانایی مفید و ضروری فقط به بانوان ودیعه داده شده و آقایون به طور کلی ازش بی بهره اند؟

مریم یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 11:31

اما آقای ستاریان من منکر این حرفهایی که شما نوشتید نیستم
همین چند ماه پیش خانمی رو به طور اتفاقی تو پارک دیدیم . این خانم با ما همراه شد و در عرض یک ساعت تمام اتفاقات و دعواهایی که بین خودش و مادرشوهرش و خواهرشوهرش اتفاق افتاده بود برای ما که غریبه بودیم تعریف کرد !
و جالب اینکه الان شده دوست صمیمی همکار من (رفیق راهم رو که می شناسید ) شاید دلیلش درد مشترکیه که هر دو دارند
من یک بار برای شما نوشتم که ارتباطات خانمها خیلی محدودتر از آقایونه .
مردها از صبح تا شب شونصد نفر رو می بینند و عطش شون برای حرف زدن ارضا می شه ، اما خانمها چون هم حرف و هم زبون ندارند محبورند این عطش رو با حرف زدن با یک خانم غریبه یا یک دوست مورد اعتماد سیراب کنند
و موضوع مهمتر : من کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی رو نخوندم ، ولی شک ندارم که مردها و زنها از دو سیاره ی متفاوت آمدند .
مردها کلی گویی رو می پسندند و زنها جزئی نگرند برای همین از سیر تا پیاز یک ماجرا رو تعریف می کنند
مردها هم در اینطور مواقع باید دندون به دهن بگیرند و وانمود کنند که با اشتیاق فراون دارند به حرفهای خانم گوش می دن ! البته وسطاش باید اظهار نظر هم بکنند تا به خانم ثابت بشه که با دیوار حرف نمی زنه

عرض نکردم؟! این شاهد مدعای من
نه بابا! من خودم و آقایونی که می شناسم بیرون هم زیاد اهل حرف زدن نیستند و تا بتونند توی حرف زدن صرفه جویی می کنند. انگار فکر می کنند که بیرون پر شده از عناصر استخبارات عراق و اگر حرفی بزنند کل عالم به هم می ریزه و مملکت به باد میره
منم کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی رو با وجود اینکه برای بچه ها خریدم و برگشت خورده به خودم هنوز نخوندم و شاید این پست دلیلش همین باشه دیگه! اگر می دونستم که چرا؟ خب نمی پرسیدم
ممنون که مفصل و کامل سعی کردید آموزش بدید

مریم یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 11:21

من ممکن نیست در باره ی مسائل خانوادگی با غریبه ها حرف بزنم
با دوستان و آشنایان هم در باره ی مسائل خصوصی حرف نمی زنم نهایتا در باره ی مسائل روزمره و بی اهمیت حرف می زنم(تو وبلاگ راز نهان حتی یک بار پشت سر مادرشوهر و خواهرشوهر و جاری حرف نزدم و اگه ببینم کسی تو وبلاگش از این چرندیات می نویسه ممکن نیست براش کامنت بذارم یا دوباره به وبلاگش سر بزنم )
وقتی یک نفر ازم سوال خصوصی می پرسه معذبم و خیلی کلافه می شم .
چند وقت پیش یک جمله ای رو در باره ی این آدمهای فضول از قول دکتر هولاکویی تو فالگوش نوشتم :
(چرا ازدواج نکردی؟
کی بچه میارید؟
چرا یه بچه داری؟
من یه رژیم خوب سراغ دارم اخه خیلی چاق شدی!
شوهرت هنوز بیکاره؟ …..

هر سوالی که باعث بشه طرف مقابل ناراحت یا معذب بشه،
تجاوز به حقوق دیگریست
و نشان دهنده ی این است که : “سوال کننده حرمت نفس ندارد” . )
آخه یعنی چی این سوالها ؟! اگه کسی دلش بخواد خودش حرف می زنه . چه معنی داره که با منقاش از زیر زبونش حرف می کشند

خب شما هم توی خانمها استثنایید
این متنی که از هولاکویی توی فالگوش گذاشتید رو یادمه
ولی مشکل معمولا از سوال کردن پیش نمیاد. مشکل از اونجا پیدا میشه که دو نفر می خوان وقت و ساعتشون پر بشه و از دم دستی ترین مسائل شروع می کنند به تبادل نظر و اطلاعات و چی بهتر و دم دستی تر از جاری و مادر شوهر و خواهر شوهر

مریم یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 11:13

سلام
چند ماه پیش آقای کاوسی رفته بودند مسافرت ، تو یکی از شهرها یکی از دوستان وبلاگی رو دیده بودند(از جنس مذکر) اینطور که خودشون نوشته بودند تو اون چند دقیقه ای که پیش هم بودند صم بکم همدیگه رو نگاه کرده بودند .
من یاد خودم و پرستو افتادم که وقتی همدیگه رو دیدیم نخودچی همه ی دوستان وبلاگی رو خوردیم و هیچکس رو از قلم ننداختیم !
آخه مگه می شه دو تا دوست وبلاگی همدیگه رو ببینند و و هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشند ؟ حداقل می تونستند در باره ی بلاگفا و اسکای حرف بزنند ! یا در باره ی پست و کامنت !

سلام
بله بفرمایید! اینم دلیل و مدرک. آفتاب آمد دلیل آفتاب و بینه هم از آسمان نازل شد
بنده خدا آقای کاوسی
راجع به منم گفتید؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد