همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

رمضان 94

 یک هفته قبل از ماه رمضان: به همسرم گفتم: فقط یک هفته مونده به ماه مبارک، از الان هولم گرفته که چطوری می خوایم تو این روزای گرم و طولانی روزه بگیریم ؟ همسرم جواب داد: تو عمرت چند تا ماه رمضان پشت سر گذاشتی؟ گفتم خیییییییییییلی! گفت: امسال هم مثل سالهای قبل، به یک چشم به هم زدن می گذره ! 

دو روز قبل از ماه مبارک: چون می خواستم روز آخر شعبان برم پیشواز، افتادم به جون خونه و همه جا رو با وایتکس و جوهر نمک برق انداختم.(اولیای الهی چطوری به استقبال ماه رمضان می رفتند، من چطوری می رم !) برای ظهر هم یک آبگوشت پرملات درست کردم ... باور کنید به خاطر خوردن همین آبگوشت تا دو روز سیر بودم!

یک روز قبل از ماه مبارک: به خواهر شوهرم گفتم امروز رفتم پیشواز، خواهر شوهرم گفت: "خوششششششششش به حالت! سختیش فقط روز اوله، تو دیگه عادت کردی . "

خواهرشوهرم راست می گه! سختی مدرسه رفتن هم دو روز بود: روز اول مهر و روز چهارده فروردین! بعدش دیگه عادت می کردیم.

لحظات ملکوتی افطار: 15 دقیقه مونده به افطار رو خیلی دوست دارم ، به نظرم این لحظات خیلی عرفانی و ملکوتی اند، فقط حیف  که امسال هم مثل سالهای قبل، ربنای شجریان از رادیو و تلویزیون پخش نشد. به قول یکی از وبلاگ نویسها: به خاطر دعوا سرِ خودی و ناخودی، نوستالژی های ما رو هم ازمون گرفتند!

من و قرآن: امسال هم مثل سالهای دیگه قرآن رو ختم کردم، کاش می شد در طی سال هم، هر روز حداقل یک صفحه قرآن می خوندم و از اون مهم تر ای کاش به آیات قران عمل می کردم.

سحری: چون شام رو دیروقت می خوردیم ( بین ساعت 12 تا 1 ) دیگه نمی تونستیم سحری بخوریم  البته من تا سحر و حتی یکی دو ساعت بعدش هم بیدار بودم.(از یکی از کارهایی که متنفرم کوک کردن ساعت برای بیدار شدنه.  قدیما که ساعت کوک می کردم، از ترس اینکه نکنه شروع کنه به زنگ زدن ، کلا بی خواب می شدم! )

سفره ی افطاری: وقتی می بینم بعضیها تو وبلاگهاشون عکس های سفره های شاهانه ی افطارشون رو می  ذارند، ناراحت می شم. یعنی ما یک روز لب به هیچی نمی زنیم، برای اینکه موقع افطار تلافیشو در بیاریم؟ 

... امسال "همراه اول" هم مردم رو تشویق می کرد تا عکس سفره های افطاری شونو بفرستند و جایزه بگیرند. چرا بعضیها سعی می کنند تو این اوضاع بد اقتصادی، مردم رو به سمت تجمل پرستی سوق بدن؟

(حالا فکر نکنید ما موقع افطار با نون و نمک افطار می کردیم! تو خونه ی ما هم موقع افطار، آش و حلیم و زولبیا پیدا می شد، اما من دوست ندارم بر سر رنگین کردن سفره ی افطار، با دیگران رقابت کنم.)

سختی و مشقت روزه: در این یک ماه سعی کردم تو اوج گرما بیرون نرم. روزه گرفتن زیر باد کولر کار سختی نیست، خیلی دلم می خواد بدونم تو این یک ماه به کارگرها چی گذشت.(راستی شما کارگر وبلاگ نویس سراغ دارید؟ جای بعضی آدمها در عرصه ی وبلاگ نویسی خالیه )

روزهای آخر ماه رمضان: روزای آخر و به خصوص وقتی داشتم صفحات آخر قرآن رو می خوندم، ناراحت بودم که این ماه پر برکت داره تموم می شه، اما راستشو بخواید دلم نمی خواست ماه رمضان یک ماه دیگه تمدید بشه!

چه زود گذشت: چقدر طول کشید تا از خط اول این پست، به اینجا برسید؟  برای من، ماه مبارک به همین سرعت سپری شد!

بچه و نوجوان که بودم انگار زمان کششششششش می آمد، باور کنید برای من، هر روزِ اون سالها، به اندازه ی یک ماه الان بود! این سرعت گذشت زمان، منو نگران می کنه، البته نه برای خودم! من نگران جوون هایی هستم که سالهای جوونی شون داره به سرعت برق و باد سپری می شه، بدون اینکه حظّ و بهره ای از زندگیشون ببرند. 12 سال از عمرشون به خاطر تحریمها تلف شد و خدا می دونه چند سال دیگه باید منتظر بمونند تا اوضاع مملکت سر و سامون بگیره!

پسرم می گفت: چند روز پیش یک روحانی تو پارک نشسته بود و به سوالات شرعی جوونها پاسخ می داد. یک پسر جوان گفت: حاج آقا! مسئلةٌ! حاج آقا گفت بفرمایید!

جوان: حاج آقا من 29 سالمه! دلم می خواد ازدواج کنم، اما کار ندارم، شما بگید من باید چه کار کنم؟ لطفا نگید برم صیغه کنم، چون من از این کارا خوشم نمیاد.

حاج آقا: شما صدمین نفری هستی که این سوال رو از من می پرسی!

جوان: ...و شما در جواب اون 99 نفر چی گفتید؟ حتما گفتید برو تقوا پیشه کن!

حاج آقا: نه! سفارش به تقوا به درد یکی دو سال می خوره، تقوا بیشتر از 2 سال، جواب نمی ده! 

عید فطرهای چند سال پیش: یادتونه تا همین چند سال پیش، چه بامبولی سر اعلام عید فطر سرمون می آوردند؟ یک  سال من سی ام ماه رمضان رفتم مدرسه و وسطهای زنگ دوم اعلام کردند عیده! اونوقتا مثل الان نبود که تعطیلی عید فطر دو روز باشه، چند سالی هست که کارمندها خوش به حالشون شده و تعطیلی شون شده 2 روز!

ماههای قمری: بابا صد رحمت به ماههای شمسی خودمون! آخه یعنی چی که ترکیه الان سوم شواله و ایران دوم شوال! تو عراق برای سنی ها، امروز سوم شواله و برای شیعیان، دوم شوال!!!

پی نوشت :

عیدتون مبارک ...ان شاءالله سال دیگه، حال و روز همگی مون از امسال بهتر باشه. اگه حوصله داشتید دعاهای امسال تونو یک جایی ثبت کنید، منم این کار رو می کنم، دلم می خواد ببینم تا سال دیگه، چند تا از دعاهام مستجاب می شه. ( خدا رو شکر اولین دعامون که برای توافق هسته ای بود اجابت شد، خدا کنه دومین دعامون هم اجابت بشه و همسر کوثر بانو شفا بگیره )

نظرات 12 + ارسال نظر
kamangir سه‌شنبه 30 تیر 1394 ساعت 09:04 http://ranandegan.blogsky.com

ساقیا آمدن عید مبارک بادت
آن مواعید که کردی( یا دادی) نرود از یادت

الان تازه از راه رسیدم و مخم خوابه ، نمیدونم بیت حضرت حافظ را چقدر داغونش کردم ، بهر حال عید ، وقتی عیده که دلها خوش باشه ، دل همگی خوش

خسته نباشید شعر رو درست نوشتید فقط به جای نرود باید می نوشتید مرواد
بله باید دل خوش باشه ... الان که اکثر مردم گرفتار و دپرسند .

شنگین کلک سه‌شنبه 30 تیر 1394 ساعت 05:21

pic<http://s3.picofile.com/file/8200659492/Eid_Mobarak.jpg>pic
سلام
و عید شما هم مبارک باشه البته ببخشید باکمی تاخیر
عجب سفرنامه رمضانی مفصلی نوشته اید از قبل از رمضان
تا بعد از عید فطر ! من هم برای شفای همه بیماران مخصوصا
فرد مذکور دعا می کنم . ان شاالله که هرچه زودتر سلامتیشون را بدست بیارند .

سلام
ممنون بله درسته خیلی روده درازی کردم اگه الان می خواستم همین پست رو بنویسم نیم خط هم نمی شد .
ان شاءالله خدا به خاطر شما هم که شده همه ی بیماران رو شفا بده
بعدنوشت :
ببخشید جناب شنگ من این عکس رو امروز دیدم (چهارشنبه 31 تیر) نمی دونم چرا وقتی از قسمت مدیریت به کامنتتون جواب می دادم هیچ توجهی به لینکی که گذاشتید نکردم)
دستتون درد نکنه

ستاریان دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 18:09 http://mostafasatarean.blogsky.com

سلام
توی ایام ماه مبارک من توی میادین میوه و تره بار هم می دیدم که یک صندلی و میزی گذاشته اند و یک طلبه ای نشسته منتظر تا مردم بروند و مسائل شرعی بپرسند ازش. و البته ندیدم کسی سراغش بره و لابد برای نشستن روی اون صندلی حقوق هم می گیرند!
پدر خدابیامرم می گفت ماه رمضون تا وقتی به هم هم نیفتاده سخته! بعد از نهم و دهم و یازدهم و... دیگه یک وقت می بینید که بیست و نهم شد و تموم!
شجریان و ربنایش اسطوره شده و از خاطره ها محو نخواهد شد
توی نوشته های شما در عین سادگی، زندگی جریان داره با همه ی ابعادش و آدم نمی دونه راجع به کجاش باید حرف بزنه؟

سلام
تو یک برنامه ای دیدم تو مترو هم برادران روحانی و خواهران مشغول پاسخگویی به سوالات شرعی بودند !
خدا رحمتشون کنه چه جمله ی جالبی ! هم هم ! این جمله برای همیشه یادم می مونه
زندگی به همین سادگیه ، اگه سیاستمداران سختش نکنند .

sara دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 15:57

سلام...

مجدد عید فطر را خدمت شما و همه ی روزه داران واقعی ... تبریک میگم.....

راستش من که از ماه رمضان فقط همون دم دمای افطارش رو دوس دارم و ولاغیر!.....
سحر بیدار شدن هم اونقدر برام سخت وطاقت فرساست که... از یکسال بعد از ازدواج ...که اجبار مادر در کار نبود... دیگه سحر بیدار نشدم و روزه ۲۴ ساعته می گرفتم.....
و همیشه هم ماه رمضون برام طولانی بوده و هست !
اما با احساس سبک بالی بعد از ماه رمضان موافقم...
فقط یه سوال دارم در مورد نگرانی تون بابت جوونها... اگر به خدای عادل و دانا و توانا و حی ..اعتقاد و باور هست ... دیگه نگرانی چرا!!؟

سلام ممنون من اونوقتا که می رفتم سر کار ، سحرها بیدار می شدم و در طول روز کسل و خواب آلود بودم یعنی اینقدر که بیخوابی اذیتم می کرد روزه اذیتم نمی کرد. چه دیر فهمیدم که نباید سحرها بیدار می شدم .
توکل به خدا با این نگرانی ها منافات نداره . حتما این شعر مولوی رو شنیدید :
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
نگرانی من از این بابته که نکنه زانوی اشتر رو نبسته باشم (می ترسم در آینده به این نتیجه برسم که می تونستم برای بچه ها کاری کنم اما نکردم ! )

rouhi دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 07:04 http://koushesalam.blogsky.com

سلام.
خامه ی خوبی دارین...

بنده هم این عید سعید رو به شما و همه ی همساده ها تبریک میگم...
و آرزو میکنم خداوند به برکت این ماه عزیز، تمامی مریضا رو شفا بدهد...

فقط تو متن ی جا رو کاش یکی ادامه بده... گفتگوی بین حاج آقا و پسرتون رو... چون از این +29 - ساله های بیکار تو کشور کم نیست... (یکیش خود من... چند سالی رو دوییدم ک مدرک گرفتم، ولی حالا ...، ازدواج هم ک پیشکش اقتصاد مقاومتی و فدای همدلی و همزبانی...)


"... أنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ اَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ ، وَاَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلیْهِمْ "

التماس دعا...

سلام
ممنون لطف دارید اون روحانی که حرفی برای گفتن نداشته . جناب روحی باور می کنید من نه شب آرامش دارم و نه روز ؟
آقا زاده های خودشون تو سن 19 و 20 سالگی مزدوج شدند برای همین اصلا درد مردم رو نمی فهمند .
باز پسرها کمتردغدغه دارند، طفلی دخترها ، هم برای ازدواج کردن محدویت سنی دارند و هم برای بچه دار شدن . ....فاجعه ست ...فاجعه !
عید شما هم مبارک ...ان شاءالله در شبهای قدر امسال تقدیری نیکو و پر خیر و برکت برای شما ، پسرهای من و همه ی جوانان این مملکت نوشته شده باشه

سید نورالدین دوشنبه 29 تیر 1394 ساعت 00:47

سلام
عید شما هم مبارک چند مدتی از وبلاگ ها دور بودم ولی می خواهم دوباره شروع کنم مطلب زیبای شما را هم خوندم جالب بود ودر رابطه با ماه دب
یدن چند سالیه گروهی با حقوق های انچنانی دنبال ماه میگردند واخر هم پیدا نمی کنند
در اخر سلامتی شما وخانواده محترمتان

سلام آقای بحرینی عزیز
امیدوارم این کار رو انجام بدید ، راویان با صداقتی مثل شما و آقای امیری و آقای ستاریان تعدادشون زیاد نیست .
نمی دونستم برای استهلال ماه حقوقهای کلان می گیرند ! باور کنید فکر می کردم این کار رو به خاطر رضای خدا انجام می دن
ممنون و سپاسگزار . منم برای شما و خانواده ی عزیزتون سلامتی و شادی آرزو می کنم

بزرگ یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 16:08 http://abiaramesh.blogsky.com

سلام
عید شما مبارک
می خواستم در باره پست شما بنویسم که گفتم اول کامنت دوستان را بخوانم و با خواندن کامنت آقای دادو اصلا مسیر افکارم عوض شد. خدمت ایشان عارضم حمایت کردن از خواست مردم اگر اسمش اشتباه هست بگذارید امثال شجریا ن در اشتباه بمانند. آنچه از دید شما به قهقرا رفتن این مرد بزرگ و جاودان است،درحقیقت دوست داشتنی تر ودرخشنده تر شدن بیش از پیش او در قلب مردم است.حکومت ربنایش را پخش نمی کند؟بدرک!مردم بدون آن ربنا افطار نمیکنند.واقعا متحیرم شما بر اساس کدام منطق میگویید که او خوار شده یا به اکسیژن خارج وصل است؟ به قول سهراب چشم ها را باد شست،جوردیگرباید دید

سلام
ممنون عید شما هم مبارک
شجریان همیشه عزیز بوده چه زمان شاه که هرگز به ابتذال کشیده نشد و چه الان که عزیزتر از هر زمان دیگه ایه . من معتقدم شجریان مصداق آیه ی "و تعز من تشاء"ست

ناهید یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 13:05

سلام مریم جان
عید تو هم مبارک و طاعات و عباداتت قبول درگاه حق
دیروز از ظهر به بعد نتونستم به نت سر بزنم ، تا آخر شب مهمون داشتیم ، مقاله ی سارا بانو را در مورد تحریم خوندم و خواستم نظری بنویسم که با خوندن کامنت خوب ِتو منصرف شدم ، چون به خیلی چیزها اشاره کرده بودی ، پس کامنتت رو لایک می کنم
چه استقبال و بدرقه ی زیبایی ! خوشا به سعادتت که از برکات ماه مبارک بهره بردی ، این توفیق نصیب هر کسی نمی شه و می دونم که قلب زلالی داری و برای همه دعا کردی ، فقط آرزو می کنم که همه ی دعاهات هر چه سریعتر مستجاب بشه ان شاءالله ...
اتفاقا امروز صبح همین که از خواب بیدار شدم ، اولین چیزی که به ذهنم رسید مهربان کوثر بود ، خیلی بهش فکر کردم ، دلم می خواست بهش زنگ بزنم ولی ترسیدم که مزاحمش باشم ، روزی نیست که برای همسرش دعا نکنم ، ولی خب هیچکس از آینده ی خودش خبر نداره ! زندگی واقعا مثل برق و باد می گذره ،چقدر خوبه که بتونیم در لحظه زندگی کنیم و از کنار هم بودن لذت ببریم ...
در مورد کارگران روزه دار نوشته بودی ، من کسی رو می شناسم که همه ی ایام ماه مبارک روزه بود و هر لحظه و ثانیه اش به دیگران خدمت می کرد ...
برای من که اهل دیرینویچ هستم بیدار موندن در سحری تو ماه مبارک با روزهای دیگه فرقی نمی کنه ، چون همیشه و هر لحظه شرمنده ی خدا هستم فقط ایکاش می تونستم حداقل شکر نعمتهای بیکران خدا رو به خوبی بجا بیارم
به هر حال ممنون از پست پرمحتوا و خوبت

سلام نی جان عزیزم
تو نزدیکترین همسایه به همساده ها هستی از همسایه ی دیوار به دیوار هم نزدیکتری ...اصلا ، توی دل همه مون جا داری .
من ایمان دارم که خدا تو رو خیلی دوست داره برای همین هر وقت گره ای به کارم می افته میام پیش تو و می گم نی جان التماس دعا ( و همزمان سراغ آقای ستاریان هم می رم )
نی جان یادته اون زمان که جانان کوثر پیشش نبود چقدر کوثر دلتنگی می کرد ؟ من انتظار داشتم الانم مثل اون وقتها بیتابی کنه اما دقیقا عکس اون چیزی شد که فکر می کردم . کوثر عجیب صبور شده .من هر بار براش پیامک می دم می بینم سراپا تسلیم و رضاست دائما خدا رو شکر می کنه . به نظر من این کار خداست ، خدا کوثر رو صبور کرده و بهش صبر و تحمل داده
... و من از ته دل دعا می کنم خدای بزرگ به خاطر این صبور بودنش بهش اجر و پاداش بده ...ان شاءالله یک روز بشنویم که همسرش شفا گرفته و حالش خوب شده . آمین یا رب العالمین

همطاف یلنیز یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 11:13 http://fazeinali.blogfa.com/

سلامی مجدد
این رباعیات رو در "یک دوست" دیدم
.
سی روز گذشت، سی شب نورانی
بر خوان فرشته، سی سحر مهمانی
سی فرصت ناب از برای توبه
تا حضرت نفس! را کنی قربانی
...
سی روز گذشت و سی گلستان دیدیم
نقشی ز جمال حضرت جان دیدیم
از خویش برون زدیم و یا هو گفتیم
در آینه ی صیام، انسان دیدیم
...
سی روز گذشت و عشق را فهمیدیم
از حکمت آب و آینه پرسیدیم
در لیلۀ قدر، ذکر یاهو گفتیم
در آینه ی سحر، خدا را دیدیم
...
سی روز گذشت و سی سحر آیینه
در پرتو روزه، صیقلی شد سینه
شد روزه و جمعه آمد و عید آمد
ای خوب! ظهور کن در این آدینه

ممنون همطاف جان خیلی زیبا بود
من حس می کنم بعد از این 30 روز زلال تر از ایام دیگه شدم .
دیشب یاد کتاب من زنده ام و اعتصاب غذای معصومه آباد افتادم .خانم آباد نوشته بود روزای آخر حس می کردم سبک شدم .
اصلا چرا راه دور بریم همین آقای ستاریان خودمون قبل از عید سخت مریض شدند و از خورد و خوراک افتادند و جالب اینکه بعد از این دوره ی ریاضت سخت یک حال خوشی داشتند که نگو ! زلال و لطیف شده بودند ... انگار تو یک دنیای دیگه سیر می کردند

دادو یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 10:43 http://dado23.blogsky.com

سلام
در مورد پیشواز رفتن باید بگویم بهمان اندازه که می دانم دارد می آید و روزشمار روزه خوارها هر روز ورقش را برمی گرداند خود مقبول است ... البته یکی از همکارها چند سالی است که ده روز قبل از ماه رمضان روزه را شروع می کند ؛ شاید ادامه تعریف در مورد او جواب قسمتی دیگر هم باشد ، او تعمیرکار برق است و دقیقا در اوج گرما چند نوبت مشغول تعویض بدنه ی کوره های القایی بود ؛ آنهم حداقل 10 ساعت مداوم زیر کوره خاموش که تا چند روز سرد نمی شود ، قابل ذکر اینکه من بیستمین سال حضورم در ریخته گری را می گذرانم و می دانم کسانی که کنار کوره هایی با دمای 1550 کار می کنند چگونه روزه می گیرند ؛ البته خیلی ها می خورند ولی هستند کسانی که روزه شان را می گیرند ، آنها گاه از شدت گرما به زیر آفتاب پناه می برند !!

شجریان دوبار اشتباه کرد یکبار سال 58 و یکبار هم در سال 88 ، اولی بازارش را پررونق کرد و دومی او را به قهقهرا برد ( البته به لطف شبکه های خارج نشین و برخی وبلاگ نویس ها هنوز به اکسیژن وصل است !! ) ، خدا در قرآن از کافرانی یاد میکند که به آنها مهلت داده می شود و مهلت سی ساله ی شجریان نه تنها او را متنبه از اشتباه سال 58 نکرد بلکه او را خوار کرد ... حالا خوب است شبهای قدر هوس هایده را نکرده بودید ، هرچه باشد دعای جوشن کبیری که هایده خوانده بود بسیار زیباتر و دلنشین تر از هر جوشن کبیری است که توسط هر کسی خوانده شده است !!

در مورد افطار من قبلاًها هم زیاد اهل مهمانی رفتن نبودم و دلیل اش هم این بود که همه را دعوت می کنند چه روزه دار باشد و چه روزه خوار !!!! اخیرا هم مد شده است که برخی برای افطار می آیند و برخی نیم ساعت بعد برای شام !! در چند سال گذشته اصلا جایی نمی روم و در نهایت سلامت و سادگی افطار را تنهایی برگزار می کنم ؛ البته با مائده هایی که گاه می رسد !!؟ و من از آنها غالبا عکس گرفته توی وبلاگم می گذارم.

روزه ی بدون سحری برای من حکم نماز بدون وضو را دارد ، یعنی باید حتما بیدار بشوم و حتی اگر بیکار به انتظار اذان نشسته باشم ؛ هر چند همیشه دوست دارم دقایقی قبل و تا بعد از اذان در حال خواندن قرآن باشم ، امسال بیشتر از 24 جزء نتوانستم بخوانم !!

ماههای شمسی ، انتقال گذشت ایام روی طاقچه ی عادت است و فراموش کردن آن ، ماههای قمری همیشه زنده هستند و برای درک آنها باید همیشه گوش به زنگ و هشیار بود !! حالا مردم مدرن و صنعتی شده اند قدیم ها اول و آخر ماه جوانترها را می فرستادند بالای بام تا اول و آخر ماه را رصد بکنند ، حالا بندرت کسی بلداست اول ماه کدام طرف آسمان را در چه ساعتی باید نگاه بکند و آخر ماه !!

دو روز آخر ماه را در سرماخوردگی بسیار شدیدی گذراندم که نتیجه آبهایی بود که سر سفره افطار می خوردم و بستنی هایی که در بازگشت از کوه نوش جان می کردم !!

سلام
آفــــــــــــرین به همت و اراده و ایمان دوستتون و همینطور خود شما بله می دونم چقدر کار در کنار کوره ها سخته . دمای تنور نونوایی قابل مقایسه با کوره ها نیست اما من دیدم اکثر نونواها به خاطر شرایط بدی که دارند روزه نمی گیرند . ( یک دوست وبلاگی داریم که روزه ی شعبان رو به رمضان متصل می کنه چند روز پیش براشون نوشتم دلتون می خواد رمضان رو هم به شوال متصل کنید جواب دادند بدم نمیاد ! )
- در مورد شجریان من با شما موافق نیستم .شجریان با کسانی درافتاد که به مردم لقب خس و خاشاک دادند . راستی جناب دادو به نظر شما هر کی با احمدی نژاد در بیفته کافره ؟!!( و البته بگم که حوصله ی جرو بحث و شکافتن گور کهنه رو ندارم ...بهتره داوری در این باره رو بسپاریم به گذشت زمان ...تاریخ خودش قضاوت خواهد کرد که چه کسی مرد بود و چه کسی نامرد ! )
- من گفتم سحری نمی خوردم اما سحر بیدار بودم . فکر نمی کردم خوردن جزء آداب سحری باشه (شایدم باشه !)
- ماههای شمسی هم زنده اند !کدوم ماه زنده تر از فروردین ؟ هر دوی این ماهها با طبیعت و مظاهر طبیعت سر و کار دارند به نظر من لازم نیست برای دفاع از ماههای قمری ، تو سر ماههای شمسی بزنیم
- خوش به حالتون که کوهنوردی می کردید ماشاءالله چه همتی دارید من خیلی خودمو می کشتم 20 دقیقه یا نیم ساعت تو خونه پیاده روی می کردم .
اتفاقا منم روزای آخر مدام عطسه می کردم و خیلی نگران بودم که نکنه سر و کلّه م به هم بریزه و زکام بشم که خدا رو شکر به خیر گذشت .
طاعات و عباداتتون قبول ان شاءالله همیشه سالم و تندرست باشید و بتونید اعمال ماه مبارک رو به جا بیارید .
راستی بعضی از اونایی که روزه نمی گیرند گناه دارند ! من خیلی ها رو می شناسم که به خاطر بیماری نمی تونند روزه بگیرند ولی اعمال دیگه ی این ماه رو انجام می دن چه اشکالی داره که این افراد هم بر سر سفره ی افطاری بنشینند و اطعام بشن ؟
وای دیدید داشت یادم می رفت ! جناب دادو یک سال بعد از ماه مبارک دعای جوشن کبیر هایده رو گوش دادم و انچنان اشکریزانی راه انداختم که بیا و ببین ! اون روز هر چی بغض فروخورده داشتم در وا کرد ... چه حزنی در صدای هایده بود !
ببم جان حررررررررررررررررص نخورید ! شما مسئول انتخابهای دیگران نیستید .

همطاف یلنیز یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 10:30 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
دومین روز عیدتان مبارکا
و
ط ن ب عیدانه تقدیم به گل بانو (گرامی کوثر)
و
این نوشتن دعاها شد شبیه همون خواسته‌ها و اهداف آخرسالی، ها... با این حال این نوشتن رو من هرچندوقت یه بار تکرار می کنم برای نظم بخشیدن به ذهنیات خودم و یه یادآوری به فرشتگان مامور اجابت و رسیدگی به اموراتم

سلام
ممنون (عید فطر هم شد مثل ط.ن.ب که المثنی داره ! )
کاش کوثر می دونست چقدربه یادش هستیم و براش دعا می کنیم .
شایدم شد شبیه اون شیشه مربا که قرار بود اتفاقات خوشایند و دوست داشتنی زندگیمون رو با ذکر تاریخ بنویسیم و داخلش بندازیم
ان شاءالله شما و همه ی دوستان عزیزمون حاجت روا بشید

پسندیده یکشنبه 28 تیر 1394 ساعت 09:30 http://kenaaraabaad.blogsky.com/

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
عید و بند و بیل و مقدمات و موخرات و لوازم و ملزومات،همگی،
مبارک

اولین چیزی که از خوندن متن فوق به وسط ذهنم رسید این جمله ی تحت هست :}
عجب!!
مخصوصا از قسمت ربنا
و اخص الخاص از حاج آقا با اون حرف منقول منه
ان شاء الله حجش مقبول و سعیش مشکور باشه!
و اشد الاخصین از این متن :
ماههای قمری : بابا صد رحمت به ماههای شمسی خودمون ! آخه یعنی چی که ترکیه الان سوم شواله و ایران دوم شوال ! تو عراق برای سنی ها ، امروز سوم شواله و برای شیعیان ، دوم شوال !!!(!)

اشارةٌ:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
یَسْأَلُونَکَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَـکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
تشکر
خدانگهدار

سلام
عیدو مخلفاتش ( و به قول شما عید با همه ی بار و بندیلش) بر شما هم مبارک
منم از این حاج آقا خوشم آمد . چیه اون حاج آقاهایی که خودشون یک پریروی گلندام خوش اندام تو اندرونی شون دارند اما در برخورد با جوونها پاکدامنی یوسف(ع) رو به رخ اونا می کشند
- بله ! قطعا در هلال ماه فواید بسیاری هست اما خودتون فکر کنید به کسی که در زمستون به دنیا میاد و چند سال بعد باید تو تابستون جشن تولد بگیره
ممنون از شما ...خدا پشت و پناهتون باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد