همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

ما پیشرفت کرده ایم !!؟


ما نسبت به اجدادمان ،آن ها که صد –صد و پنجاه سال پیش در این سرزمین زندگی می کردند پیشرفت کرده ایم . شکی نیست .

ما امروز ،مانند بسیاری از کشورهای دیگر دنیا ،از مظاهرِ زندگیِ امروزه برخورداریم و استفاده می کنیم . امروز اسباب و لوازم رفاه را داریم .خودرو، یخچال،وسایل پخت و پز آسان و راحت ،و مبلمان و تخت خواب ، حتی – پوزش میخواهم – توالت فرنگی هم !!

این روزها مردمان سرزمین ما حسرت داشتن ذوب آهن ندارند – چیزی که سال ها و بلکه نسل ها داشتنش برای مردم ایران آرزو بود –بسیاری از نیازهای کشور در داخل تولید می شود .

 واردات اگر چه فراوان هست ،اما در داخل مشابهش ساخته می شود و صد البته به مراتب بهتر از مشابه خارجیش –تکیه کلام صدا و سیما در دهه های قبل ،وقتی از تولید یک کالای داخلی گزارش داشت !!.

هزاران کارخانه و کارگاه کوچک وبزرگ ،در هر کوی و برزن و شهر و روستا و شهرک های صنعتی ساخته شده و هرکدام مشغول ساختن کالایی هستند .

گذشت اون زمانی که می گفتند : ما ایرانی ها لولهنگ هم نمی توانیم بسازیم . امروز ما لولهنگ می سازیم . لوله های دیگر هم ، پولیکا ، فلزی ، سبز، پنج لایه و پلی اتیلن و هرچه نمونه دیگر تو دنیا هست ...

کاشی و سرامیک می سازیم . لوازم خانگی ، به انواع مختلف و مارک های گوناگون . کولر ،آبگرمکن ، آبسرد کن ، کفش ، کلاه ، لباس ، کیف و چمدان .

خلاصه از شیر مرغ تا جان آدمیزاد .

راستی یادم رفت بنویسم . مرغداری هم داریم و تولید مرغ ، خیلی هم زیاد !!!

بوقلمون ، شتر مرغ ، گاومیش ، بلدرچین و سایر ماکیان نیز داریم ...

بازم بگم براتون که :

گذشت اون زمون که تو یک گوشه مملکت گندم ،بخاطر نبود مشتری ،خوراک دام و پرنده می شد و در گوشه دیگری مردم در قحطی به سر می بردند .

اون زمون راه نبود ،کامیون نبود،قطار و کشتی هم نبود . ماشین هم نبود !!

امروز ماشین هست . کافی است سوارماشین شویم و سری به کارگاه ها و کارخانه ها بزنیم . ..

کمی از شهرک های صنعتی دور شویم و به مزارع سرسبز و گسترده در همه جای میهن سری  بزنیم و کمی –فقط کمی – از حال تولید کنندگان جویا شویم ...

ما پیشرفت کرده ایم ...

امروز تولید ما خیلی بیشتر از نیازهای داخلی است . صنایع با کمتر از ظرفیت مشغول هستند و کشاورزان از نبود مشتری در انتظار روزهای بهتر حسرت می کشند .


پی نوشت : در سفر اخیرم سری زدم به مزرعه دوست عزیزم آقای شاهچراغی .

در مزرعه ایشان و مزارع مجاورصدها هکتار هندوانه ،که با هزینه بسیار گزاف کاشته شده بود ، برداشت نشده واز بین رفته بود . به قول معروف تا چشم کار می کرد هندوانه و باز بقول معروف دود به سر آدم میزد .

نظرات 12 + ارسال نظر
ستاریان پنج‌شنبه 23 مهر 1394 ساعت 16:20 http://mostafasatarean.blogsky.com/

سلام
بله ما به نسبت پنجاه سال و صد سال پیش، از خیلی جهات پیشرفت کرده ایم. اما عجیبه که صد سال قبل با نبود امکانات فعلی ارتباطی، اوضاع اینقدر بی برنامه و بلبشو هم نبود و اینهمه هم متکی به نفت نبودیم! انگار از صنعت گرفته تا کشاورزی و بازرگانی همه بدون برنامه و مدیریتی خاص، دارند گذران روزگار می کنند! حتا صنایع دستی ما به خاطر نبود برنامه و عدم حمایت داره نفسهای آخرش رو می کشه( البته اگر این صنایع کاملا نمرده باشند، مطمئنا تعدادی از اونا منقرض شدند)

شنگین کلک چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 21:46

خیلی وقتها بنظرمان می آید سیاستی غلط است . برای مثال بعد از دو ساعت ساکن ماندن درترافیک اتوبان همت به نقطه ای می رسیم که می بینیم پلیس تمام عرض بزرگراه را بسته و اینهمه اتومبیل بایدتنها ازیک لاین عبور کنند . آنوقت است که خواهرو مادر و همه اقوام پلیس راهنمایی و رانندگی را جد اندرجد تا حضرت آدم بهم گره می زنیم اما چند کیلومتری که از آن دهانه قیف دور شدیم و آمپر اتومبیل و خودمان پایین تر آمد با خود می گویید خوب حتما آنها که آن بالا دست نشتسه اند و همه مسیرها و اوضاع را از اینهمه دوربین رصد می کنند حتما بنا بر مصالحی چنین تصمیمی گرفته اند و حکما که بیشتر از
من راننده دریک ترافیک کشنده گیرافتاده اطلاعات و تخصص و مهارت دارند . و سوت زنان به راه خود ادامه می دهیم .
وقتی می بینیم تجارت شکر , روغن , خرما و صدها هزار متاع دیگر تنها در اختیار افراد خاصی قرارگرفته و هرکه خارج از
روابط ایشان درمخیلیه اش تصور فعالیتی در این زمینه ها را بپرواند به چشم برهم زدنی از هستی ساقط شده است . بازتصورمی کنیم که با سیاستی غلط روبه رو هستیم اما بازهم وقتی به قدرقدرتان درحال رصد امور نگاه می کنیم و چهره های نورانی و ربانی و قداستشان را مشاهده می کنیم متوجه می شویم که از منظر یک شهروند عادی فاقد نظر کارشناسانه و دید مدیریتی اظهارنظرکرده ایم و حکما که سیاستمداران همه جوانب را رصد کرده و بهترین تصمیم را اتخاذ نموده اند . اصلا به ما چه که نگران اوضاع تولیدات داخلی
یا کشاورزی یا صادرات یا واردات باشیم . خیلی هنرداشته
باشیم فقرای کشورهای همسایه را به نوایی برسانیم
پس به ناچار باسوت زدن به راه خود ادامه می دهیم . حالا داداش شما هم فعلا هندوانه هارا دیده ای و آمپرچسبوندی . یک قاچ بزن به وجود آمپر بیاد پایین . انوقت شما هم سوت زنان وارد جاده می شی باهم ادامه مسیررا طی می کنیم .

سلام
بله دقیقاْ جوگیر شده بودم این مطلب را نوشتم ...حالا هم دارم سوت زنان رد می شم ...شاید حق با بزرگترامون باشه ...
ما به آسیاب بادی بیشتر نیاز داشتیم تا چیزهای دیگه ...اینم که باد هوا شد

علی امین زاده چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 18:18 http://www.pocket-encyclopedia.com

طنز تلخی بود، همزمان آهنگ لیلا مازیار فلاحی را هم داشتم گوش می کردم حسابی ویدیو کلیپ شد!

سلام
فکر کنم شما بهتر از بقیه دوستان متوجه رگه طنزی شدید که تو این داستان بود .البته ناتوانی قلم من خیلی طنز بودن قضیه را نشون نمیداد

bozorg چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 16:43

سلام
با عرض معذرت حیلی با نظرات شما موافق نیستم! البته قبول دارم که در زمینه های زیادی پیشرفت داشته ایم و توانمندی ما روز به روز بیشتر شده است اما متاسفانه این توانمندی بیشتر اسباب هو وجنجال شده است تا پیشرفت ! به عنوان کسی که عمری در ارتباط با کشاورزی گذرانده ام عرض میکنم که ما هنوز در زمینه برآوردن نیاز های اولیه امان نظیر گندم ،شکر ،پنبه وروغن سخت عقب هستیم و این اقلام با اینکه بهترین بستر تولید را دارند وارد می شوند آنهم به میزان زیاد چنانکه ما بزرگترین واردکننده گندم دنیا هستیم.دلیل آنهم نبود ن سیاست حمایت از تولید کننده است در نتیجه کشاورز به سمت تولید هندوانه و کلا صیفیجات وگوجه فرنگی و سیب زمینی و پیاز میرود آنجا هم، به دلیل دسترسی نداشتن به آمار،یک سال آنقدر میکارند که کسی نمی خرد و یکسال محصول نایاب می شود.دولت به جای اجرای سیاست طرح محوری فقط شعار میدهد و وارد میکند.این یارانه ها برای چنین روزی بود که برای خودکفا شدن مثلا در گندم،حتی اگر قیمت تولید بیشتر از قیمت واردات باشد دولت مخصول را از محل یارانه بخرد تا کشاورز تشویق به تولید شود اما عملا میبینیم که درست در زمان برداشت گندم&خروارها گندم وارد می شود...در زمینه تولیدات کارخانجات هم همین وضعیت برقرار است وعامل آن هم ساست های غلط دولت پاکدست در 8سال زمامداری بود که کلا کشاورزی ما را به باد داد

سلام
لب کلام بنده هم این بود که نه تنها در کشاورزی بلکه در سایر محصولات ظرفیت سنجی و برنامه ریزی نداریم . امروز کشاورزی ما از دامداری بدتر . دامداری از صنعت بدتر و همین طور ....
ای کاش به قول آن خواننده عزیز دستی از غیب برون آید و کاری بکند..

عبدالحسین فاطمی چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 14:26

سلام
چه کسی گفته است که حتما باید کشاورزی باشد
وقتی عمده منابع آبی کشور در بخش کشاورزی سنتی بدون در نظر گرفتن هدر رفت آب از بین می رود قیمت واقعی یک کیلو گندم بسیار بیشتر از ان چیزی است که ما فکرش را می کنیم و نه اینکه برخی محصولات کشاورزی برچسب استراتژیک خورد هاند کسی جرات دستور صدور توقف ان را ندارد اما هندوانه .
یک بسه آب معدنی وقتی قیمتش از هندوانه بیشتر است در حالیکه وزن شان یکی است شما بخوانید باقی ماجرا را .

فقط به یک نکته اشاره می کنم وان هم مدلی از اقتصاد کشاورزی مالزی :
یک روستا/ یک محصول / یک کارخانه

حالا هرچقدر کشاورزی ما و مسئولان ما دلشا میخ واهد در باب کشاورزی سخنرانی کنند
با سخنرانی هیچ جای دینا پیشرفت نکرده که اگر بنا بود چنینی شود باید کشور ما امروز مهد صنعت و توسعه و آبادانی می شد با این همه سخنران

سلام
این هم حرفی است . البته با کمبود آب با چنین کشاورزی که ما دایم در واقع اتلاف منابع می کنیم . اگر چه اگر کشاورزی هم نکنیم مدیریت منابع آب نداریم

باران چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 14:09

سلام
کاش این پیشرفت ها عمق داشت و سطحی و ظاهری نبود وباعث رشد وتعالی وپیشرفت به معنای تمام میشد ... نه مشکل سازو خانه برانداز!! نمونه اش نرم افزارها وکانالهای ارتباطی گوشیهای همراه که به قولی این تکنولوژی افراد دور رو بهمون نزدیک کرده درعوض بغل دستیهاواعضا خانواده رو که دورهم ودریک خانه هستن دور کرده و بینشون فاصله ایی عمیق انداخته....
پناه برخدا

سلام
در واقع عرض من این بود که ماپیشرفت نکرده ایم
پیشرفت واقعی وقتی است که هر چیزی سرجای خودش قرارگرفته باشد

دادو چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 13:18 http://www.dado23.blogsky.com

مزید بر کامنت قبلی شنیدن این حکایت هم خالی از لطف نیست ؛
یکی از مدیران ما در زمان یکی از دهها مدیرعاملی که عین پوشک بچه عوض می شوند (!) بدلایل همسو نبودن نظراتش مقطوع المزایا شده بود و بنوعی پرت شده بود به دورترین گوشه ی وجود در کارخانه ... این مدیر بچه ی یکی از شهرستان های میوه خیز بود و پدرش باغات وسیعی داشت ؛ بعد از چندبار مراجعه به شهرستان برای گذراندن انواعی از تعطبلات های اجباری با یکی از همکلاسی هایش که مهندس کشاورزی بود بفکر بهره برداری صحیح از باغات پدرش افتاده بود ... با مشاوره صحیح و اینترنت و سوادی که از دوره های مدیریتی برای خود کسب کرده بود و همچنین مجادلات و مشاجرات پی در پی با پدرش که تن به تغییرات نمی داد و دو پا در یک کفشِ باغداری سنتی داشت (!!) علاوه بر صادراتی کردن میوه ای که بدلیل پائین بودن کیفیت راهی کارخانجات آبمیوه ساز می شد ، جهش مالی فوق العاده ای صورت داده بود ، بقول خودش در حد بیست برابر !!! و حالا هر سال با همان کیفیت و درآمد برداشت محصول دارد ، آنهم از نوع اصولی !!!

واقعیت این است که مدیریت کشاورزی و باغداری یک بحث خیلی پیشرفته است و قرار نیست هر کسی ده جریب زمین گیرش آمد بشود کشاورز موفق !! دوباره روزی خواهد رسید تا کسی بیاید و زمینهای بی حاصل شده را از مردم بازپس بخرد (!) و با مدیریت اصولی آنها را بارده بکند و نجات کشور از بحران کشاورزی تا آن زمان رویایی بیش نیست !! ولی کاش مردم قدر آزادیشان را می دانستند و خود پیشقدم این فعالیت ها می شدند !!

عزتتان مستدام

sara چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 12:55

سلام...

یک زمانی کشاورزی مزیت نسبی اقتصاد ایران بود.... به علت ۴ فصل بودنش و امکان کاشت و تولید انواع و اقسام ... محصولات کشاورزی و باغداری ........
امروز مقضر بحران آب .... کشاورزی سنتی با ۹۲ درصد مصرف اب کشور شناخته می شود و ..... دیگر مزیت نسبی در این زمینه نداریم.......

اما چه دیروز و چه امروز ..... کشاورزی و باغداری ... جزو شماغل پر زحمت و کم بازده بوده و هست ... و منافعی هم اگر داشته ... تماما در جیب واسطه ها می رود ... و حتی ایجاد میادین میوه و تره بار که باید عاملی باشد برای کوتاه کردن دست واسطه ها ........ عملا چندان نتوانست کشاورز ایرانی را یاری دهد ...
متاسفانه در این دیار ..... از دیر باز زحمت زیاد و سود کم سهم تولید کننده هاست .... بخصوص در عرضه کشاورزی ..... وبرخلاف نظر شما ... بنده عرض میکنم که ... تا اوضاع چنین می چرخد ... نمی توان به پیشرفت و توسعه اقتصادی رسید!

سلام
بزرگترین مشکل میهن ما نداشتن یک برنامه توسعه ی کارشناسی شده و تعیین نیازها و مزیت های کشور در همه زمینه هاست . مدیریت کلان با بار ی به هر جهت نمی شود . نیاز به کارشناس -آن هم از نوع علمی و بدون غرض هست که متاسفانه...چه عرض کنم

نگین چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 11:32

سلام و عرض ادب

گفتنی ها رو عزیزان به بهترین شکل گفتند ...
من فقط خوندم و اشک ریختم و افسوس خوردم ...

یادمه زمانی که قیمت گوجه فرنگی به سه هزار و چهار هزار تومان رسید ، همون زمان که عزیزی فرمایش داد : اگر میخواهید گوجه بخرید بیایید سر کوچه ما بخرید ، ارزان میدهند !!!

خبرنگاری با کشاورزی که گوجه میکاشت مصاحبه میکرد
کشاورز بینوا با دستهای پینه بسته و صورت آفتاب سوخته با بغض سنگینی در گلو میگفت گوجه را از ما کیلویی هشتاد تومان میخرند .. بله .. فقط هشتاد تومان .. تازه هزینه کارگر و بسته بندی هم همه با خودمان است ..

و بعد این گوجه اینقدر دست به دست میچرخید که هر کیلو سه الی چهار هزار تومن تقدیم مشتری میشد !!

خانه از پای بست ویران است اخوی ...

شهر خالیست ز عشاق ، بوَد از طرفی
دستی از غیب برون آید و کاری بکند ؟

سلام
این روزها فقط کشاورزی نیست که از بی برنامگی رنج می برد . همه تولید کنندگان در رشته ها و صنوف مختلف به این مشکل دچارند . بدون این که نیازهای کشور برآورد بشه مجوز داده شده و در اکثر کالا ها با ازدیاد محصول مواجهیم . از طرفی هم محصولاتمان قابل رقابت با کشورهای دیگر نیست و هم بر اثر سیاست های غیر واقع بینی که داریم جای پای مناسبی در کشورهای همسایه نداریم و تولیدکنندگان و بالتبع بقیه مردم دچار آسیب بیکاری و رکود و ...شده اند

دادو چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 11:20 http://www.dado23.blogsky.com

سلام

بنظر من ما پیشرفت نکرده ایم بله با جریان اپیدمی تکنولوژی پیش رفته ایم !!

البته یک مورد خیلی ضروری در فرهنگ ما جا افتاده است و آن دنبال مقصر گشتن است !! ولی واقعیت این است که همه در بوجود آمدن این شرایط مقصر هستیم ؛ وقتی کارگر باشیم حس سوسیالیستی داریم و اگر تقی به توقی بخورد طرفدار شایسته سالاری می شویم !! حتی کشاورزیم نیازی به مهندس و متخصص اقتصاد بازار و ... نداریم و با توجه به برداشتی که از اقتصاد خرد داریم کشت کلان می کنیم !!

و اما مقصر اصلی ؛ فقدان اعتماد است !! ما بهمدیگر و به هیچ کس دیگر اعتماد نداریم ؛ اعتماد در دراز مدت می آید و در کوتاه مدت می رود !! اعتماد دو دشمن اساسی دارد که با ورود آنها مجبور به ترک صحنه می شود ؛ یکی از آنها شایعه ی دشمن است و دیگری دروغ دوست !! تا دوست دروغ نگفته باشد شایعه ی دشمن کارساز نخواهد بود ولی وقتی دوست راه شایعه را باز کرد شایعه تاثیرش چند برابر می شود و اعتماد آواره کوه و بیابان !!!!

این واقعیت ها به کنار ، دیروز استاد خمسه گفت : ما در این ششماه ثابت کرده ایم خنده دلیل نمی خواهد !! هر چند مسابقه ی خنداننده ی برتر اجرا کردند !! تا مردم به خاطرات و رفتار و داد و بیداد های کمدین ها بخندند و امتیاز بدهند !! از مهمان های ویژه استفاده کردند تا از سابقه ی محبوبیتی آنها برای خود بیاندوزند و ترفندهای دیگر (!) تا بلشویکانه به پیش بتازند ...

ولی یک چیز را اثبات کردیم :

ما خیلی خوبیم !!
خیییییییییییییییییییللللیییییییییییی !!

سلام
دقیقاْ عرض بنده این بود که : ماپیشرفت نکرده ایم
در زمان اون بنده خدا - که مدعی مدیریت جهان بود -و در پی یک اظهار نظری که افاضه فرمده بود - در مورد لبنان -(و دقیقاْ مصادف شده بود با بحران قیمت مرغ) ولید جنبلاط رهبر دروزی های لبنان گفته بود : شما اگه راست میگید برید بحران مرغ تو کشورتون را حل کنید .
ما هنوز تو حل کوچکترین مشکلات موندیم . فقط به یمن تکنولوژی کمی توسعه نامتوازن تو کشورمون ایجاد شده . البته بدون برنامه ریزی و هدایت از طرف دولت

مریم چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 10:42

سلام
درسته که اوضاع خیلی قاراشمیشه( دیشب شنیدم که 4 تا از کارخونه های شهر ما نتونستند این ماه حقوق کارگران رو پرداخت کنند) ... اما با تمام این احوال، من امیدوارم و " بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم"

راستی پست تونو که خوندم یاد شعر سعید بیابانکی افتادم:

شکر ایزد فن آوری داریم
صنعت ذره پروری داریم
از کرامات تیم ملی مان
افتخارات کشوری داریم
با " نود" حال می کنیم فقط
بس که ایراد داوری داریم
وزنه برداری است ورزش ما
چون فقط نان بربری داریم
می توانیم صادرات کنیم
بس که جو ک های آذری داریم
برف و باران نیامده به درک
ما که باران کوثری داریم !
گشت ارشاد اگر افاقه نکرد
صد و ده تا کلانتری داریم
خواهران از چه زود می رنجید
ما که قصد برادری داریم
ما برای ثبات اصل حجاب
خط تولید روسری داریم
چاقی اصلا اهمیت دارد
ما که ژل های لاغری داریم؟
ما در ایام سال هفده بار
آزمون سراسری داریم
این طرف روزنامه های زیاد
آن طرف دادگستری داریم
جای شعر درست و درمان هم
تا بخواهی دری وری داریم !
چند تا شعبه بانک و دانشگاه
بین مریخ و مشتری داریم
به حقوق بشر نیازی هست
ما که اصل برابری داریم ؟
حرف هامان طلاست سی سال است
قصد احداث زرگری داریم
اجنبی هیچکاک اگر دارد
ما جواد شمقدری داریم
خنده اصلا به ما نیامده است
بس که مداح و منبری داریم
تا بدانند با بهانه ی طنز
از همه قصد دلبری داریم
هم کمال تشکر از دولت
هم وزیر ترابری داریم !

سلام
خوش بینی شما قابل ستایش است .
البته ما دچار یک سیکل خوش بینی - بد بینی شده ایم . یک روز حرفی ُحرکتی ُاقدامی مثبت از طرف دولت می بینیم خوشحال میشیم . هنوز مدت کمی نگذشته یک پاتک ناراحت کننده از طرف مقابل می بینیم به خوش خیالی خودمان تاسف میخوریم .
ممنون بخاطر شعر زیبای متناسبی که انتخاب کردید

یادخاطرات چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 10:01

سلام

من که نمی فهم چرا ما یکسال کمبودپیاز داریم اما سال بعد انقدر

پیاز میکارند که ضررو زیان میدهند.

وسال بعد نوبت سیب زمین است.

ایکاش ارزوی مردم براورده شود وروزهای بهتری در انتظارشان باشد.

در کل بیشتر ین منفعت را واسطه میبرد . وضرر متوجه کشاورز است .

طوری میشود که کشاورزان از کاشت پشیمان میشوند.

در مورد کارخانه ها هم مردم منتظر روزی هستند که جنس ارزان بدستشان برسد البته صاحب کارخانه هم به رایگان

تولیداتش را عرضه نمیکند.

سلام
امیدوارم روزی برسد که چنین نابسامانی های به دست توانای مردم حل شده باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد