درباره وبلاگ گروهی همساده ها
همساده ها وبلاگی گروهیست با حدود ده نویسنده ثابت و شما وبلاگ نویسی که به اینجا تشریف آوردید و قدم روی چشم ما گذاشتید. اگر مایل به مشارکت در انتشار مطالب این وبلاگ بودید می توانید متنی بنویسید و از طریق تماس با همساده ها (واقع در نوار سمت راست وبلاگ) آن را برای هیات مدیره همساده ها بفرستید تا به ترتیب و با اسم شما و وبلاگتان، منتشر شود .ما همگی همساده ایم. همسایه های وبلاگی
ادامه...
ساکنین
دستهها
برگهها
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- همساده ها 90
- همطاف 51
- شنگین کلک 23
- مصطفی ستاریان 13
- سهیل 33
- sara 17
- بزرگ 30
- امیری-عبدالرسول 27
- دادو 34
- عبدالحسین فاطمی 22
بایگانی
- دی 1396 1
- مهر 1396 1
- مرداد 1396 1
- تیر 1396 2
- اردیبهشت 1396 3
- فروردین 1396 1
- اسفند 1395 3
- دی 1395 2
- آذر 1395 2
- آبان 1395 3
- مهر 1395 2
- شهریور 1395 2
- مرداد 1395 4
- تیر 1395 3
- خرداد 1395 5
- اردیبهشت 1395 6
- فروردین 1395 7
- اسفند 1394 10
- بهمن 1394 8
- دی 1394 10
- آذر 1394 13
- آبان 1394 20
- مهر 1394 29
- شهریور 1394 31
- مرداد 1394 30
- تیر 1394 30
- خرداد 1394 28
- اردیبهشت 1394 26
- فروردین 1394 19
- اسفند 1393 24
- بهمن 1393 27
- دی 1393 11
تقویم
دی 1396| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
| 30 |
جستجو
آمار : 472641 بازدید
Powered by Blogsky
میرشکار من*
سلام
تقدیم به حضرت عباس علیه السلام
پایش ستون خیمه ی هفت آسمان بوده است
دستش همیشه دستگیر این و آن بوده است
اطراف خیمه رد پاهایی از او مانده است
چندین شبانه روز حتما پاسبان بوده است
این رد پاها رد پای شخص عادی نیست
این شخص معلوم است خیلی پهلوان بوده است
هر جا که رفته رد پای کودکی هم هست
این پهلوان پیداست خیلی مهربان بوده است
هرگز موافق نیستم او تشنه هم بوده است
این ساقی عطشان خودش آب روان بوده است
اینکه چگونه مشک را از آب پر کرده است
دیگر بماند این خودش یک داستان بوده است
از طرز آب ریخته بر رد پای او
پیداست مشکش یک زمانی بر دهان بوده است
...
*عنوان، مصرع غزلی از مولانا
** کامل شعر، اینجا
*** 133 معادل حروف ابجد نام عباس است برای ختم صلوات
شما را به دستان بی‌منت آقایی می‌سپارم که مهربان‌ترین مهربانهاست
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
pic<http://s6.picofile.com/file/8218891492/url234.jpg>pic
سلام...
با مشک تو رودخانه تطهیر شده
رویای قشنگ آب تعبیر شده
تا مشت به مشت آب برمی داری
در دست تو قرص ماه تکثیر شده...
ای امیر بی نظیر کائنات
ای زلال اشک تو آب حیات
مادرت گفته به تو الماس من
جان تو جان حسین، عباس من
من تمام عمر نامت برده ام
روزی از خوان کرامت خورده ام
معرفت پیش تو قد خم می کند
سجده بر سالار عالم می کند...
درود وعرض سلام خدمت همساده
وعرض تسلیت به مناسبت شهادت ازاد مرد جهان عرب
pic<http://s6.picofile.com/file/8218801918/Abbas.jpg>pic
آب هم باتمامی زلالیش گاهی شرمسار می شود .
سپاس
و درود بر خانم معلم عزیزم
راستش خسته شدم
با اجازه ی همطاف بانو
سلام آقا کیارش عزیز
نمی دونم دلیل این خمودگی و خستگی که مثل یک بیماری مسری همه مونو مبتلا کرده چیه؟! البته من از اینکه مدتیه فعالیتمو کم کردم ناراحت نیستم بعضی وقتا برای بهتر دیدن و بهتر اندیشیدن، لازمه سکوت کنیم .
ارادت من به حضرت عباس(ع) نه تنها به خاطر شهامت و دلیری ایشان،که به خاطر وفای ایشان است.در جایی خواندم این حضرت از طرف مادری،خویشاوندی دوری با شمر داشته است وآن ملعون پیش از نبرد عاشورا حضرتش را ملاقات کرده و وعده امارت به او میدهد که حضرت رد میکنند.جوانی رعنا، زیبا و دلاور که شایستگی هر مقامی را داشت با آن که میدانست سرنوشتی جز شهادت ندارد حاضر به پشت کردن به سرورش نشد. و دیگر آنکه ادب واحترام حضرت عباس به فرزندان فاطمه زهرا(س) تا حدی بوده که شنیده ام زانو به زمین می زدند تا حضرت زینب برای سوار شدن بر اسب،پا بر زانوی مبارک ایشان بگذارند
, زمان تولد ایشان... روزی که مولا علی علیه السلام با دیدن دستهای عباس کوچک گریه میکنند و مادر نگران میشود... و امام خبر دهند این دستها روزی در دفاع از حسین از بدن جدا می شوند... و مادر جوان، پسر تازه متولد شده اش را، پسر زیبایش را، پسر معروف به قمرش را،... دور سر حسین بگرداند و بگوید فرزند من به فدای فرزند فاطمه... حتی فهم و درک روح بلند این مادر هم از تصور ما خارج است... آشکار است از چنین مادری، فردا چنان پسری تربیت خواهد شد که کنار آب ، آّب نخورد چرا که حسین و خانواده اش تشنه اند...
سلام
از اوصاف ابوالفضل العباس چی بگم که زمانی که حضرت کودک بچه ای بودند به همراه برادر بزرگوارشان در معیت پدر به مسجد کوفه رفته بودند و امام حسین (ع) اظهار تشنگی میکنند ، حضرت عباس (ع) بدو بدو به منزل رفته قدحی آب بر سر میگذارند و دوان به مسجد مراجعت میکنند ، به توری که بر اثر دویدن مقداری آب بر سر و صورت و. بازوان آن دلاور میریزد ، حضرت علی ، شیر خدا ، حیدر کرار ، با دیدن آن صحنه میگریند و بوسه بر بازوان حضرت عباس(ع) میزنند ، حاضران علت تکدر خاطر حضرت را جویا میشوند و امام علی(ع) میفرمایند روزی را دیدم که عباسم ساقیه حسین و اهل و بیتش است برای آوردن آب میرود و این دوست را اشقیا قلم میکنند و او نمیتواند آب به خیمه ها برساند و با عمودی بر فرق مبارکش میزنند و او را از اسب سرنگون و میکنند و به شهادت میرسانند و در حالی شهید میشود که خود ساقی ولی لب تشنه اند .
یا ساقیه کربلا
التماس دعا
سلام
عبد صالح، لقبى که حضرت صادق علیه السلام در زیارت عموى گرانقدرشان به آن اشاره دارند:
السلام علیک ایها العبد الصالح
سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
از ندبه های ام البنین مادر حضرت عباس(ع) :
" ای زنان، من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب ام البنین نخوانید، چون ام البنین یعنی مادر پسران، مادر شیر پسران. دیگر مرا به این اسم نخوانید، شما وقتی مرا به این اسم می خوانید، به یاد فرزندان شجاعم می افتم و دلم آتش می گیرد. زمانی من ام البنین بودم ولی اکنون ام البنین نیستم
و بعد می گوید : " ای چشمی که در کربلا بودی و آن منظره ای را که عباس من (شیر بچه من ) حمله می کرد می دیدی و دیده ای! ای مردمی که آنجا حاضر بوده اید! برای من داستان نقل کرده اند، نمیدانم این داستان راست است یا نه؟ یک خبر خیلی جانگداز به من داده اند، نمیدانم راست است یا نه؟ به من گفته اند که اولا دستهای پسرت بریده شد. بعد در حالی که فرزند تو دست در بدن نداشت یک مرد لعین ناکس آمد و عمودی آهنین بر فرق او زد.
وای بر من، وای بر من که می گویند بر سر شیر بچه ام عمود آهنین فرود آمد
بعد می گوید: "عباس جانم! فرزند عزیزم! من خودم می دانم که اگر دست در بدن داشتی هیچ کس جرات نزدیک شدن به تو را نمی کرد".
حماسه حسینی شهید مطهری - جلد دوم
مادر ادب ، مادر وفا ، مادر احساس
...
ای بــه بنیــن تــو درود همـه
فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه
بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
ای همه از خود سفرت تاحسین
اذن دخـول حــرمت یاحسین
سایـــه‌نشین حـــرم آفتــاب
غــرق شــده در کــرم آفتاب
فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
طوبـی، طوبـی لک زیـن احترام
دختـر زهـرا بـه تو گوید سلام
سلام
ای چشم تو بیمار، گرفتار، گرفتار
برخیز چه پیش آمده این بار علمدار؟!
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
"فاضل نظری"
السلام علیک یا قمر بنی هاشم یا اباالفضل العباس
سلام
ای علمدار ای علمدار ای علمدار حسین
pic<http://s3.picofile.com/file/8218688784/4e0a9mu.jpg>pic
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی
سلام
بر روی قطعه ای از سنگ مرمر مستطیلی شکل که بر روی مقبره شریف حضرت و در طول بقعه حرم قرار گرفته و بر روی آن ابیات زیر نقش بسته است:
آری در اینجا ابوالفضل العباس مسکن گزیده است
دنیایی که روح را در شکوه و آرامش مجذوب خود می کند.
ها هنا مشرق العقـــیدة زهوُ بشـعاع غطى الوجــود ســــنـاءُ
اینجا محل طلوع عقیده است و دارای پرتوی است که وجود را سرشار از نور می کند.
هاهنا جسمـــه الموزع مکنوزُ علیه ظـــــــــــــــل الالــهُ أفـــاء
در اینجا پیکر پاره پاره ی حضرت ابوالفضل(ع) نهفته است و بر آن سایه خداوند برگشته است.
والیدان المقطوعــتان تشیران لمعنى أعــیى الحـــــــروف أداءُ
و دو دوست قطع شده که به مفهومی اشاره می کند که حروف از ادای آن ناتوانند.
أیها الصخرة العظیمة باهــــی بعـــلاه الأملاک والأنــــــــــــبیاء
ای صخره عظیمی که فرشتگان و انبیا به واسطه بزرگی اش به خود می بالند.
رفع الله للحکیم مقامــــــــــــاً دونه یخـــــــشع الزمان أحتــذاء
خداوند مقام حکیم را بالا برد که در مقابلش روزگار سر فرود می آورد.
سلام
عباس یعنى تا شهادت یکه تازى
عباس یعنى عشق،یعنى پاکبازى
عباس یعنى با شهیدان همنوازى
عباس یعنى یک نیستان تکنوازى
عباس یعنى رنگ سرخ پرچم عشق
یعنى مسیر سبز پر پیچ و خم عشق
جوشیدن بحر وفا،معناى عباس
لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس
درود روز بخیر حالتون خوبه هساده ها
درود
عاقبتتون بخیر
من که خوبم شکر خدا
ان شاءالله که سایر همساده ها هم در صحت و سلامت باشند