همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

بهترین خوردنی های سرما

سلام



این بُلــغُورشیر است.         و این یکی کشک (کشک زرد)

هردو، غذایی نیمه آماده‌اند. در اکثر مواقع (خصوصا روزهای سرد سال) با اضافه کردن کمی آب و روغن و البته ادویه می توان از آن خوراکی خوشمزه تهیه کرد .و با تریدکردن1 نوش‌جان نمود.


دیروز در گپ تلفنی با گرامی مادر، پیشنهاد شد برای ناهار بُلغُــورشیر بار بگذاریم. رفتم سراغ ذخیره غذایی‌ام و آه از نهادم برخاست... یاد خدابیامرز بی‌بی افتادم (تنها مادربزرگ رویت شده ام). مقداری بلغورشیر و کشک جداگانه در دولَکِدستدوز
2 ایشان نگهداری می‌کردم که متوجه شدم آفت زده (حشره و لار و ...) شاید گرما... دور ریختمشان و عصری برای دریافتمجدد بلغورشیر و کشک  رفتم سراغ گرامی والدین.

بُلغُــور شیر (ترکیبات ابتدایی: شیر و بَلغور گندم (

گویا در ولایت ارجمندبابا، بَلغور گندم را در شیر تازه آنقدر می‌جوشانند که شیر به طور کامل جذب بَلغور شود .

سپس بَلغور پخته شده را در هوای آزاد خشک می‌کنند.

 در نهایت بَلغور خشک‌شده را بسته بندی کرده و برای مصرف در یک جای خشک نگهداری می‌کنند.

...
 
درست کردن بُلغُـورشیر، نیاز به مهارت خاص دارد و هر محصولی قابل خوردن و لذت بردن نیست.
ارجمند بابا هرزمان که می‌روند ولایت3، این ماده غذایی را تهیه می‌نمایند (از تولیدکنندگان محلی آشنا ) 

 

 

 


توضیحات:

1 ترید = ریزه کردن نان (اگر خشک باشد بهترتر)

2 دولَک = بقچه گرد

3 ولایتمان باخرز نام دارد .

گویا  در 1329 ش ، بخش طیبات (تابع مشهد) از سه دهستان: پایین ولایت باخرز (مرکز: یوسف آباد)، میان ولایت باخرز ( مرکز: مشهدریزه ) و بالا ولایت باخرز  و شهرنو، در مجموع با 105 آبادی ، تشکیل می‌شد.

و

قبلا درباره این دو غذای مقوی در وبلاگم مطلبی ثبت شده بید منتهی با قورت‌دادن نوشته‌های سال گذشته توسط بلاگفا، بلغورشیر و کشک هم برفنا رفت.


شما در این فصل چه می خورید؟ آیا مثل همطاف، خوراک لوبیا و عدسی برای صبحانه

 و غذای آبکی مثل سوپ و اشکنه و بُلغُـورشیر و کشک برای ناهارتان ردیف است؟ یا چی؟

 

نظرات 23 + ارسال نظر
همطاف یلنیز سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 19:48 http://rahi-2bare.blogsky.com/

pic<http://s6.picofile.com/file/8220763576/torkhineh.jpg>pic
آش داغ ترخینه برای شبای پاییز و زمستون☔❄

سلام
جسارتا این تصویر مستند زیبا رو از اینستای سارای قصه برداشتم ها

سهیل سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 07:56 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام و وقت بخیر
گرچه من کمی دیر به این سفره خوشمزه رسیدم ولی باور بفرمایید انگشت کشیدن به ته کاسه بلغورشیر و کشک زرد در این سوز و سرما چنان کیفی میدهد که به آن هم راضی هستیم. عجب غذاهای مقوی ای را معرفی کردید در این اول سیاه زمستونی کلی و نصفی دهانمان را آب انداخته اید. خوشبختانه بنده این شانس را داشته و دارم که هم سرسفره گرامی مادر و هم سرسفره خودمان همچنان از این غذاهای سنتی خوشمزه و مقوی و گرم استفاده میکنیم . خدا را شکر
ممنون از اطلاعاتی که ارائه نموده بودید . قسمتی از آن برایمان جالبناک و مفیدناک بود

سلام همشهری
خداییش این چه عادتی است که شما آقایان دارید... ارجمند بابا هم ته قابلمه رو بیشتر دوست دارد

مریم دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 21:48

سارا بانو من عمرا حرفهای شما رو باور کنم!
اون ته چینی که برده بودید خونه باغی با آدم حرف می زد
آقای امیری هم یک اشاره ای به کدبانوگری و سلیقه تون در آشپزی کردند
اتفاقا همون روز می خواستم ازتون دستور پخت اون ته چین رو بگیرم اما یادم رفت. الان بهترین وقته که هنراتونو رو کنید

sara دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 20:29

سلام...

به به از این پست خوشمزه ...... هرجا سخن از خوراکی است نام بنده می درخشد!... البته فقط از باب خوردنش

ماشالا این جا همه هنر اشپزیشون به حد کماله .....

فکر کنم منم بهتره سوت زنان از در پشتی ... جیم بشم!

راستش از آشپزی خوشم نمیاد... نه ببخشید ...اصلاح میکنم ... از آشپزی متنفرم ..... اما عاشق خوردنم ... لذا بانوهای گرامی ... لطفا به جای دستور پخت انواع غذا ... برای من خودش رو کارت به کارت کنید

سلام
همطاف هم طرفدار پرو پاقرص هر خوراکی خوشمزه است. و البته آش پز خوبی نیست (شاید دفعات پخت آش به تعداد انگشتان دست هم نرسد) منتهی هم آشپزی رو دوست دارد هم سوپ هایش خوشمزه می شود هویجوری
و برای ارسال انواع غذا، اجازه بدهید برایمان مشخص شود چی رو میشه کارت به کارت کرد اونم به روی چشم

مریم دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 19:39

ببم جانها این سوپ جویه یا آش شله قلمکار؟
من هیچ مسئولیتی رو در قبال این چیزایی که می خواید اضافه کنید قبول نمی کنم
شما یک بار مطابق نوشته ی من این سوپ رو درست کنید، بار دوم هر چی دلتون خواست بهش اضافه کنید
اینطور که شما پیش می رید می ترسم آخرش من یک چیزی بدهکار هم بشم و بگید من باید نفری 100 تومن به حساب شما واریز کنم
- همطاف جان سرچ کن آش ترخینه ببین اول اسم کدوم شهر میاد

...
- حق با شماست... ترخینه دوغ برای اراک و ملایر بیشتر ذکر شده است. همطاف بیشتر ترخینه کرمانشاهی یا کردی شنیده بید خوو

نگین دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 19:29

همطاف بانوی عزیز عجب پست حاشیه داری شد این پست

خوب بله حق با شماست
من قول کارت به کارت داده بودم
ولی خوب ده هزار تومنش رو ناهید بانوی عزیز که عمرشان فزون باد کم کردن ، ما هم چون توی سوپ جو ، بادمجون هم میریزیم 40 تومن دیگه ش هم کم میشه ،بعد چون کلم بروکلی هم یه وقتایی توش میریزیم 50 تومن دیگه کم میشه که بعبارتی دیگه چیزی باقی نمیمونه که بخوام کارت به کارت کنم

اینا رو اول کار نگفتم که ریا نشه خدای نکرده

فقط ناهید بانو جان جسارتاً یه سوال فنّی - مهندسی!!
به شماره حساب چطوری جون فدا میکنن ؟
میشه کارت به کارت کرد ؟

مریم بانو جان هنوزم معتقدین کامنتهام روان رو شاد میکنه؟
:چشمک

تعارف نکنیدها ! اگه زیاد شلوغ میکنم بی تعارف بگید:
نگین جان خونه ی خاله از "اون ور" ه

سارای قصه دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 19:08 http://ghese83.blogsky.com

سلام ..
پست رو که خوندم تو دلم گفتم الان ترخینه رو معرفی میکنم حضور دوستان..بعد دیدم که ای بابا جنابشون شهره ی عالمند
من چهار فصل قوت غالب و اولویت اول و ثابتم میوه ست و آبمیوه ی طبیعی که بساطش همیشه به راهه..صبحانه و ناهار و شام..
بعدش تابستونا انواااع سالاد و زمستونا انواااع سوپ و آش ..یه ترخینه رو فکر میکردم ناشناسه که شکر مفصلی خورده بودم که اینطور فکر کرده بودم ..آهان عرقیات رو عمدتا برای تابستونا و دم نوش ها رو برای زمستونا یادم رفت که بگم

سلاام
بلی بلی میزان مصرف دمنوش منم در سرما بیشتر می شود حالا می خواهد بابونه باشد یا بادرنجبویه... بیشتر بخاطر حرارت و گرمابخشی می نوشمشان
ولی نمی دانم چرا آبمیوه گیری ام در زمستان بیکار تر می شود. گویا تابستان بیشتر تمایل به نوشیدن آب هویج سیب حتی آب کرفس و خیار و سایر دارم

ناهید دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 18:27

راستی "رمز خوشمزگی" رو از قول مریم جان نوشتم با عرض پوزش این دو کلمه رو از کامنت نگین جان کش رفتم ،آخه از بس دوستان شلوغ کردن من حسابی قاطی کردم
در ضمن مریم جان بعضی وقتها ما تو سوپ جو ، قارچ هم می ریزیم پس با اجازت 10هزار تومان از حق التدریس کم می کنم حالا ،شماره حساب بده تا جان فدا کنم


ناهید دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 16:25

سلام
به به می بینم که با این پست خوشمزه ی همطاف جان ، دوستان هم هنر آشپزی خودشونو یکی یکی رو کردند و نشون دادن که جماعت نسوان در هر عرصه ای اعم از هنری ، فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و مدیریتی، کلی فعال هستند ،پس به افتخار همگی هورررررررااا
ما هم زمستونا غذاهای همیشگی مونو می خوریم به اضافه ی خورش کدو تنبل. که خاص این فصله و مامان خیلی خوشمزه درست می کنه ، حتما دستور تهیه ش تو نت هست ولی مزه ی اصلی اون به تجربه و ابتکار آشپز بستگی داره یعنی به قول مریم جان رمز خوشمزگی این خورش اینه که مقدار آبلیمو و شکرش باید اندازه باشه ...
ممنون از همطاف جان بابت نوشته ی خوب و زیبا و همه ی دوستان عزیز به خاطر کامنتهای جالب انگیزناک و قشنگشون
مریم جان و نگین جان که غوغا کردند ،پس درود بر حکیمه جان و نگین مجارستان

سلام نی جانم
و درود درود درود
گفتی کدو تنبل... در خانواده تنها گرامی مادر از این کدو استفاده می کنند برای من مزه شیرین و فرم حلوا مانندش جالب نیست.هرچند به گفته شما" مزه ی اصلی اون به تجربه و ابتکار آشپز بستگی داره "

نگین دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 16:05

مریم بانو جان خیلی خیلی ممنونم بابت دستور سوپ...

البته بعید میدونم اگه درستش کنم به پای دستپخت کدبانوی هنرمند و با سلیقه ای مثل شما برسه ولی خوب در اولین فرصت حتما امتحانش میکنم و نتیجه رو هم به سمع و شاید هم نظرتون میرسونم..

خیلی ممنون که زحمت کشیدید و وقت گذاشتید و با دقت و حوصله نوشتید ..

عارضم حضور انور و اقدس شما که صد هزار تومن چه قابل داره بانو جان ؟
من یه صد تومنی (تراور ِ !! صد هزار تومنی منظورمه ها) تو کیفم دارم، فقط شرمنده که گوشه نداشته بییییییییییید

الهی که همیشه شاد بمانید و سلامت و برقرار

صرفا جهت فضولی
"گرامی نگین بانو! وعده کارت به کارت کردن داده بودید ها"

پرنده خاموش دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 15:21 http://www.silentbird.blogsky.com

ما اولیشو نداریم ولی کشکو داریم

کشک زرد رو دارید؟ یا مثل سایرین به قوروت ما می گویید کشک؟

باران دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 13:55

سلام همطاف جان
عجب عطروبویی راه انداختی اینجا
ممنون از پست خوشمزه ی شما وکامنت های اشتهابرانگیز دوستان عزیز
ماهم بیشتر از انواع آشها و دلمه ها وخورشتهای فصلی مثل الو اسفناج یا به آلو وفسنجون و... استفاده میکنیم ولی باکلی صبرو شکیبایی!! چون سربازا سلیقشون زمین تا اسمون باهم فرق میکنه و کسب رضایت هرکدومشون ،خودش یه داستاااااانیه...
امیدوارم روزهای سرد رودرکنار خانواده به گرمی وشادی بگذرونید

سلام گرامی باران جانم
عطر و بو که برای غذای همساده هاست
...
به گمانم این جنابان از سرباز و فرمانده گرفته تا سایر عناصر ذکور! نازشون زیاده ها... یکی ترشی اذیتش می کند یکی پیازداغ دوست ندارد!دیگری آبکی می خواهد و آخری آب خورش کم باشد می پسندد و الی ماشاءالله
والا
راستی چه می کنید با برف و سرما؟

مریم دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 12:51

نگین بانو جان دستتون درد نکنه برای کامنتهای قشنگی که می نویسید. با خوندنشون کلی روانشاد می شیم
مواد لازم برای سوپ جو برای 4 نفر که به عنوان شام (و نه پیش غذا) مبسوط بخورند و اضافه هم بیاد

- جوی پوست کنده: یک پیمانه و نیم (جوی پرک نگیرید ها!) جوی پوست کنده تو همه سوپریها هست.
- پیاز متوسط یا بزرگ : 3 عدد
- روغن و کره برای سرخ کردن پیاز
- هویج : یک عدد بزرگ
- سیب زمینی : یک عدد متوسط یا بزرگ
- شیر: به میزان لازم
- نصف سینه مرغ
- سبزی سوپ یا جعفری خرد شده
- رب گوجه و نمک و زردچوبه و ادویه و آبلیمو به میزان لازم

طرز تهیه:
یک پیمانه و نیم(پیمونه ی پلوپز) جوی پوست کنده رو پاک می کنیم - می شوریم و با شیر خیس می کنیم شیر باید روی جو رو کامل بگیره. من بعضی وقتا از شب تا صبح می ذارم این جو تو یخچال بمونه و حسابی خیس بخوره تا زودتر بپزه
دو تا پیاز رو با روغن و کره سرخ می کنیم(کره خوشمزه ش می کنه - پیاز داغ هم هر چی بیشتر باشه خوشمزه تر می شه) بعد هویج و سیب زمینی رو نگینی خرد می کنیم و به پیاز داغ اضافه می کنیم و تفت می دیم، یکی دو قاشق رب گوجه و ادویه و زردچوبه رو اضافه می کنیم و کمی تفت می دیم، بعد جو و شیر رو به این مواد اضافه می کنیم و نمک می ریزیم، آب هم می ریزیم و می ذاریم آروم بجوشه و بپزه (در تمام مدت طبخ باید مواظب باشید که سر نره و ته نگیره)
نصف سینه ی مرغ رو با یک پیاز درسته می ذاریم بپزه( من یکی دو بار مرغ نپخته رو داخل سوپ ریختیم تا بپزه، نمی دونم چرا خوشمزه نمی شه. برای همین همیشه مرغ رو جدا می پزم) بعد از پختن، مرغ رو ریش ریش می کنیم و همراه با آب مرغ داخل سوپ می ریزیم ( سوپ جو برای پختن و جا افتادن نیاز به زمان داره چیزی حدود 8 تا 10 ساعت - بنابر این فکر نکنید یک ساعت مونده به ناهار و شام می تونید این غذا رو سر هم بندی کنید)
وقتی جو پخت و حسابی لعاب داد (نباید دونه های جو معلوم باشه تقریبا باید له بشه) در اواخر طبخ، سبزی سوپ یا جعفری رو اضافه می کنیم (سبزی رو از اول نریزید چون عطرشو از دست می ده) و آخر سر آبلیمو رو به میزان دلخواه میریزیم و نووووووووووووووش جان می کنیم .
این سوپ اگه درست بپزه و جا بیفته فوق العاده خوشمزه ست و مزه ی زندگی می ده
من تو مهمونی های بزرگ همیشه این سوپ رو درست می کنم و همه ی مهمونها از عطر و طعمش تعریف می کنند (برای بزرگ عزیز هم درست کردم اما چون زمان پختش کم بود خوب جا نیفتاده بود و خودم راضی نبودم)

وَ شد 100 تومن( 100 هزار تومن ها!) خانم و آقا هم نداره. تک تک تون باید پول رو بریزید به حسابم

اول از آخر: شماره حساب پلیز
بعد: جسارتا یکی از همساده ها شاکی شده بابت این بوی پیاز داغی که پر کرده فضا رو

علی امین زاده دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 12:07 http://www.pocket-encyclopedia.com

عه؟!
این که می شه کرن فلکس ایرانی.

هووم!کورن فلکس؟
فقط از لحاظ سریع آماده شدنش شبیه کورن فلکس است و ادعای مقوی و پروتین دار بودنش ... وگرنه بلغورشیر و کشک ما تک است

نگین دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 11:36

مزاحمت مکرر بنده رو میبخشید اما از مریم بانو جان عزیزم خواهش میکنم طرز تهیه سوپ جو رو هم آموزش بدن
وجه اش رو هم ایشالا بصورت کارت به کارت(!) تقدیم میکنم خدمتشون

لااقل بگید از نوع سوپ سفیده یا قرمز ؟
با شیر یا رب گوجه و چاشنی ترش؟
مسئله این است

مساله دو تا شد ها
با توجه به دستور تهیه مریم بانویی هم سفید است هم رب گوجه دارد! والا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد