همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

قلب رئوف فردوسی

آشپزخانه از مورچه سیاه شده بود .باز هم مثل همیشه با دیدن مورچه ها به یاد فردوسی پاکزاد و شعر "میازار موری که دانه کش است" او افتاد.

 

با درود به روح بلند و قلب رئوف فردوسی ، اسپری حشره کش را با قدرت هرچه تمام تر بر روی مورچه ها پاشید !




سارا نوشت : اولش خواستم مطلبی در مورد بحث شیرین تورم بنویسم اما .... امیدوارم کمی لبخند بزنید :)


یک سفر تجربه,یک مسیر خاطره...

سلام...

دقیقا اخرین روز ابان سال 89 بود که ... برای اولین بار وبلاگ ساختم ... و به عنوان اولین پست نوشتم که .... نمیدونم میخوام با این وبلاگ چه کنم... یا دراون چی بنویسم ... و در انتهای این مسیر منتظر چی باشم ...اما دوست دارم که  این راه را هم تجربه کنم ... راهی که درست یک سال  بعد به انتها رسید و وبلاگ  " در به در" .... برای همیشه خاموش شد.... ولی این سفر یکساله برای من تجربه ای تازه , جالب, هیجان انگیز  و دوست داشتنی بود ... که باعث شد با دوستانی بهتر از آب روان ...آشنا بشم و کلی خاطره ی زیبا  در چمدان حافظه ام .... سوغات بیارم ...

و حالا یک بار دیگه ... مواجه شدم با یک تجربه  نو... تجربه  نوشتن در وبلاگ گروهی .... و مطمئن هستم که این سفر جدید ... با وجود داشتن همراهانی ارزشمند چون شما بزرگواران .... قاب های کم نظیر دیگه ای .... به طاقچه ی  خاطرات من اضافه می کنه ...

امیدوارم همه از طی این مسیر .... در کنار هم ...لذت ببریم ....