همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

در ستایش کوبانی

مدافعین غیور کوبانی بعد از 4ماه نبرد بی امان و لحظه به لحظه سرانجام موفق شدند نیروهای اهریمنی داعش را به طور کامل از شهر بیرون رانده و کنترل  آن را بدست بگیرند.آنچه این پیروزی را بسیار با ارزش می کند در ماهیت دو گروه متخاصم است.داعشی ها زیر نام اسلام چهره ای بسیار ددمنشانه از خود به جا گذاشته بودند.قومی متجاوز و وحشی که برای ر سیدن به اهدافشان از هیچ جنایتی روگردان نبودند از سربریدن اسیران دربرار دوربین های تلوزیونی گرفته تا قتل عام کامل اهالی روستایی که دربرابر انان تسلیم نشده بودند وبه اسارت گرفت زنان ودختران ایزدی و بردگی جنسی آنان.اما حماسه کوبانی تنها حماسه مقاومت در برابر دشمن متجاوز نبود.زنان در این مقاومت نقش محوری و بسیار تاثیر گذار داشتند. در برابر داعشی هایی که زن را تنها به چشم یک کالای جنسی میدیدند زنانی قد برافراشتند که شجاعت رشادت و ایثاررا با همه وجودشان معنی کردند.تعامل بین مرد وزن و برابری و دوشادوش جنگیدن مردان  زنان کوبانی پیامی بزرگ برای داعشی ها بود.این جنگ تنها جنگ دفاع از خاک و خانه و کاشانه نبود جنگ دفاع از ارزش ها و اعتقادات و آزادی هایی بود که شیاطین داعش بر نمی تابیدند.از این روست که این پیروزی نه فقط از نظر نظامی که از نظر باورهای انسانی و اجتماعی اهمیت فوق العاده زیادی داشت 

پ.ن:این مطلب طنز رایکی از دوستان در صفحه فیسبوکش گذاشته بود که حیفم آمد با شما شریک نشوم:

چند ماه پیش در بحبوحه جنگ کوبانی :

 من : اگه ده سال پیش بود و من مجرد بودم حتما یه جوری خودم رو میرسوندم کوبانی.
 همسر گرام : حالا که ده سال پیش نیست و متاهلی برو عضو داعش , میگن ماهی 12 میلیون حقوق میده!!!!

قلب رئوف فردوسی

آشپزخانه از مورچه سیاه شده بود .باز هم مثل همیشه با دیدن مورچه ها به یاد فردوسی پاکزاد و شعر "میازار موری که دانه کش است" او افتاد.

 

با درود به روح بلند و قلب رئوف فردوسی ، اسپری حشره کش را با قدرت هرچه تمام تر بر روی مورچه ها پاشید !




سارا نوشت : اولش خواستم مطلبی در مورد بحث شیرین تورم بنویسم اما .... امیدوارم کمی لبخند بزنید :)


قدرت فرهنگ



تمام نظامها و دولتها همیشه در پی کسب مولفه های قدرت برای حفظ سیستم و کشور در برابر تهاجم نیروهای بیگانه ، حفظ غرور و وحدت ملی و....می باشند اما در اکثر موارد می بینیم در به کار گیری این مولفه ها راه درستی پیموده نشده و به بیراهه رفته ایم . حداقل در کشور ما اینگونه بوده است. همیشه قدرت در تقویت قوای نظامی دیده شده و به پارامترهای دیگر کم توجهی می شود. نمونه نزدیک آن جنگ هشت ساله اخیر بود که علت پیروزیهای حاصل شده نه بر پایه قدرت نظامی که در عوامل دیگر باید آنرا جستجو کرد. برای مثالی دیگر باید سالها به عقب بازگردیم .به شهریور 1320

تا قبل از این تاریخ تمام جلال پادشاهی رضاخانی در تقویت ارتش خلاصه شده بود. اعتقاد راسخی وجود داشت که ارتش شاهنشاهی به تدریج می تواند خاطره قدرت امپراطوری ایران باستان را زنده کند اما در شهریور همین سال با یورش متفقین این خانه پوشالی تنها چند ساعتی در برابر هجوم خارجی تاب نیاورد و فرو ریخت. مملکت به اشغال بیگانگان در آمد.قحطی و تجاوز و بیماری همه و همه غرور ملی ایرانیان را لکه دار نمود و فضایی یاس آلود بر ایران حاکم شد.اما در شهریور 1323 قدرت فرهنگ اثر خود را نشان میدهد. در یکی از روزهای شهریور ماه حسین گل گلاب ادیب و شاعر و مترجم نامی آن زمان در خیابان هدایت متوجه فحاشی یک سرباز انگلیسی به یک بقال میشود گویا یک افسر ایرانی هم که قصد مداخله داشته توسط سرباز انگلیسی مضروب میشود .حسین گل گلاب با چشمانی اشک بار به دیدن روح الله خالقی میرود و ضمن تعریف ماجرا میگوید:یعنی کار ما به اینجا رسیده که یک سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایران میزند؟استاد خالقی میگوید: ناراحتی سودی ندارد بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم . همان جا حسین گل گلاب سرود ای ایران را زمزمه میکند و ظرف یک هفته با آهنگ سازی استاد خالقی و خوانندگی استاد بنان و همکاری ارکستر بزرگ سرودی ساخته میشود که نه تنها غرور از دست رفته ملی در آن زمان را احیا میکند بلکه بعد از آن هر زمانی وحدت ملی یا تمامیت ارضی مملکت تهدید شده همین سرود باعث احیا وحدت اقوام و قدرت ملی گردیده است . کارکردی که شاید در بسیاری از دورانها حاکمان فقط در قوای نظامی دیده اند اینجا در فرهنگ متبلور میشود