همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

باور کنید ...


دلم برای خودم تنگ می شود گاهی

زبس که وقت ندارم سری به خود بزنم

.

.

.

.

(عبدالحسین فاطمی)



چندروز پیش پسرم گفت : بابایی من نمیخوام آقای دکتر بشی ، میخوام بابام باشی



آغازی مجدد

ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد، ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت ،ای ظاهر بی صورت و ای باطن بی سیرت ،ای حی بی ذلت، ای معطی بی فطرت و ای بخشنده بی منت، ای داننده رازها، ای شنونده آوازها، ای بیننده نمازها ، ای مهربان بر خلایق، عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیب های ما مگیر، که تو قوی و ما حقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت

بعد از چند سال که از تعطیلی وبلاگ از فرش تا عرش میگذرد فکرش را هم نمیکردم که دیگر سمت نوشتن و پست گذاشتن بروم. اما با شناختی که دورادور از این جمع صمیمی داشتم با دعوت آقای ستاریان باز همان حس قدیمی را در درونم تجربه کردم . امیدوارم حضوری مفید و موثر داشته باشم و درکنار دوستان و اساتید شاگردی کنم و بیاموزم

خدایا چنان کن سرانجام کار   تو خشنود باشی و ما رستگار