همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

و کلامی از امیر لبخند و عشق . . .

                                                به نام خدا

با شما سخن میگویم (از این انسان نطفه ای بود جهنده و سپس خونی شد لخته و ناتمام) و بچه ای در شکم مام وشیرخواره ای از پستان و کودکی (در خور دبستان) و نوجوانی رسید (که سبزه زندگی اش تازه دمیده) سپس او را دلی داد فراگیر و زبانی در خور تعبیر و دیده ای نگرنده و بصیر تا دریابد و پند پذیرید. و باز ایستد و راه نافرمانی پیش نگیرید. چندانکه جوانی شد راست اندام و تندرست و به قامت تمام ، گردن کشانه (از راه حق) دوری گزید و بیهشانه این سو و آن سو دوید از چاهسار آرزو نوشا و در پی دنیا کوشا .

سرمست لذت و شادمانی ، از عنفوان و نشاط جوانی نه اندیشه رسیدن مصیبت در سر و نه از خدا و تقوایش خبر، تا آنکه در این آزمایش فریب خورده مرد و روزگار کوتاه را در خطا به سر برد نه عوضی به دست آورد و نه واجبی را که برعهده داشت ادا کرد .

در واپسین دوران جوانی و آخرین منزل کامرانی درد مرگ او را فرو گرفت ، چندانکه روز را با حیرانی به سر می برد و شب را با بیداری و نگرانی . هر روز به سختی درد می کشد و هر شب رنج بیماری به سروقتش میرسید حالی که گردش برادری بود به جان برابر ، و پدری مهربان و نصیحتگر و مادری از ناشکیبایی فریاد کنان و از ناآرامی برسینه زنان و او در بیهوشی و غفلت و در سختی و مصیبت و ناله ای زار و نفستی افتاده به شمار، جان کندنی طاقتزا و دشوار ، سپس او را خاموش درون کفنهایش گذارده و گردن نهاده و رام از زمینش برگیرند و برپاره چوبهایش بردارند ، پیکر کوفته و رنجیده ، لاغر از بیماری که کشیده . فرزند و نواده و برادران همگان تابوتش را بردارند و به خانه غربتش رسانند ، آنجا که دیگر هیچ کس او را نبیند _ و تنها خود در آن خانه نشیند _ تا چون مشایعت کنندگان باز گردیدند و مصیبت زدگان وا پس گراییدند ، او را در گودالش نشانند ، زمزمه کنان ، حیرتزده از پرسش فرشتگان و خطا کردن در امتحان و دشوارتر چیز آنجا ، بلای فرود آمدن است در گرمی جهنم و بریان شدن در آتشی که زبانه زند پی هم ، و تیر گشتن بانگ آن هر دم ، نه لختی آسوده بودن ، و نه راحتی ، تا بدان رنج زدودن نه نیرویی بازدارنده تا در امان ماند ، نه مرگی تا او را از این بلا برهاند، و نه خوابی سبک تا آرامشی رساند سختی های مردن از پی هم، عذابها هر ساعت و هر دم
 به خدا پناه بریم ( از این غم)
      

قسمتی از خطبه 83 نهج البلاغه
ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی     

لباس عروس های خنده دار :)

بسم الله الرحمن الرحیم

دیر شده و فرصتم کم است. فکر کردم حالا که طی دو پست قبلی، دوستان صحبت از طلاق و ازدواج و کارت عروسی کردند، من هم چند عکس خنده دار در مورد مدلهای آینده ی لباس عروس بگذارم. بعید نیست که در آینده پوشیدن همین مدلهای خنده دار و مسخره، از سوی پیروان مد، کاملا مرسوم شود :)

لباس عروس خنده دار


لباس عروسی خنده دار


لباس عروس خنده دار


لباس عروسی خنده دار

ضمنا آقا دامادها بهتر است یا با دختر خانمهایی که فنون رزمی بلدند ازدواج نکنند و یا از همان روز ازدواج، گوش به فرمان و مطیع باشند تا این بر سرشان نیاید!

ازدواج!



کارت عروسی

سلام

تابه حال چندبار اتفاق افتاده که دوستان مختلف برای کارت عروسی شون متن هایی خواستن یا بنده همینطوری برای اونا متن نوشتم و اونا چاپ کردن و با اون متن مهمونا شونو برای شرکت در عروسی شون دعوت کردن .


دیدم چه خوبه حالا که حرف از عروسی هست و بخصوص صبیه دوست عزیزمون آقای ستاریان هم دارن میرن خونه بخت 2 نمونه از این متن ها رو بذارم اینجا که هم باعث مسرت بشه و هم تجدید خاطره ای بشه برای همه مون و اینکه از متاهلین عزیز بپرسم ببینم یادشون هست متن کارت عروسی شون چی بوده؟


قابل توجه دوستان مجرد : سفارش قبول می شود


متن (1)


هو المعشوق

عشق می ماند و عشق

زدل ار پنجره ای رو به خدا باز کنیم

دل به دلدار سپردیم

به بزمی پرشور

پایکوبان و غزلخوان تو بیا تا باهم

دست بر دامن یار افشانیم

و بخوانیم به صد نغمه و شوق :

عشق می ماند و ...عشق 


ذیل این متن تو دفترم نوشتم :برای کارت عروسی سحر 86/5/5



متن (2)


هوالمحبوب


دست ها را ز سر مهر به هم پیوستیم

و دل از وسوسه غیر خدایی شستیم

جام غم بشکستیم

تا بگوییم خدا را که خدایی هستیم

تو هم ای دوست بیا

که در این حلقه شوق

تا طلوع غزل عشق

خوش و سرمستیم



ذیل این متن هم نوشتم :برای عروسی سید 86/6/11