همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

به کجا چنین شتابان!!!؟...


زمان امتحانات پایان ترم دانشگاه هاست و... به همین مناسبت میخوام کمی درد و دل کنم !

تقریبا ۹۰ درصد برگه هایی که صحیح می کنم ... بیانگر بی انگیزه بودن و بی سواد بودن دانشجوهاست. البته در طول ترم هم به وضوح این موارد مشخصه . اما انتظارم اینه که  ...حداقل برای امتحان  آخر ترم ... تکونی بخودشون بدن و ... کمی درس بخونن.... ولی زهی خیال باطل ....  

باورم اینه که در حال حاضر در کشور ما... رابطه  میزان سواد  به تعداد مدرک ... معکوسه  ... یعنی  هرچی تعداد مدرک بدست های ما بیشتر میشه ... میزان سوادشون کمتره....

طرف ترم اخر کارشناسیه ... اگه از برگه اش غلط املایی بگیری... منفی ۲۰ میشه!...

ابتدایی ترین روابط ریاضی که  ... چهار عمل اصلی با اعداد هست رو ...بلد  نیست...

از روی کتاب درسی نمی تونه درست بخونه ... و در هر سطر حداقل ۲ کلمه رو جوری بلد نیست که انگار ژاپنی نوشته شده...

حالا همه ی این ها به کنار... اصلا دغدغه یادگیری نداره.... براش مهم نیست که چقدر کم سواده .... سطح دانش و آموزش لازم رو نداشتن... براش پشیزی هم ارزش نداره.... فقط میخواد نمره قبولی رو .... به زور بگیره و.... برسه به مدرک ...

وقتی هم که بهش میگی چرا درس نمی خونی ؟ هزارتا بهانه ی دم دستی داره ... که:« وقت ندارم ... گرفتارم ...شاغلم» .... انگار که نسل های قبل هیچ گرفتاری نداشتن و ... میون پرقو بزرگ شدن و درس خوندن ! و صد البته که همین دانشجو برای هر کار دیگری از جمله  دیدن انواع و اقسام سریال های وطنی و غیر وطنی... حضور فعال در شبکه های اجتماعی مختلف ... رفتن به سفرهای متنوع زیارتی و سیاحتی  ... و  غیره و غیره .... وقت داره!

البته دانشجو تنها مقصر نیست.... انگار همه شرایط دست بهم داده تا ...این وضع بوجود بیاد.... و اصلی ترینش ... پارتی بازی ها برای ورود به کار و شغل هست.... طرف میخواد فامیلش رو استخدام کنه... میبینه مدرک نداره... میگه زود باید مدرک فلان مقطع رو بیاری برام تا.... استخدامت قطعی بشه....

یا  یکی رو میخوان بذارنش پست مدیریتی و....بشه رییس یه بخشی .... چی کم داره؟ مدرک....... میاد و در یکی از این دانشگاههای بدون کنکور ثبت نام میکنه.......کل ترم هم سرکلاس نمیره......بعد میاد با تقلب و چک وچونه زدن با استاد....نمره میگیره و .... خلاص!

اکثر دانشگاههای پولی هم.... اصلا براشون مهم نیست که سطح علمی دانشجوهاشون چطوره!... فقط از قسمت ثبت نام و دریافت شهریه ...خوششون میاد!....

مثلا میاد و لیست  دانشجویان معرفی به استاد  را میده دست استاد و میگه : ما اصلا کاری نداریم بین شما ودانشجو چی میگذره !... فقط یه نمره توی این لیست بذارید و بدید به ما !.... و اون وقت چرا باید تعجب کرد که ...استاد بدون امتحان و پرسش و پاسخ .... نمره رد کنه برای این دانشجوها!!؟

و خلاصه همین ها میشه که ... روز به روز مدرک بدست های ما ... بی سواد تر و بی دانش تر میشن ... مقطع مدرک هاشون  هی بالا و بالاتر میره و ...توقعاتشون هم همراه اون بالا میره ... و همه دنبال شغلی هستند در شان مدرکشون!!!

و در پست های مختلفی که شاغل هستند... دست به کارهایی میزنن که ...... جز خرابی و ویرانی چیزی به جا نمیذاره ....


 نگران و متاسفم از آخر و عاقبتی که این روند برای جامعه و کشورمون خواهد داشت ...


نظرات 25 + ارسال نظر
رقاصه دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 11:21

سلام عزیزم
مرسی بابت آدرس.. خیلی جالب ُ پر محتوا مینوسید..
موفق ُ برقرار باشید.

ستاریان جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 02:34 http://www.mostafasatarean.blogsky.com

سلام
من نه دانشجو بودم و نه دانشگاه رفتم هر چند سه تا فرزندم فارغ التحصیل دانشگاه هستند و کم و بیش با مشکلات و فضای دانشگاه از طریق اونا آشنا شدم. طرح نظرات رو تمام و کمال خوندم و خیلی نا امید شدم نسبت به آینده ی علمی و فنی کشور! شاید توی هنر و رشته های مربوط به گرایش علوم انسانی هم وضع به همین منوال باشه!
توی آمار وبلاگ آدرسی دیدم به این نشانی. ظاهرا کسی از این آدرس وارد مطلب شما شده بود اما لینکش رو پیدا نکردم. بحثی کاملا مرتبط با مطلب شما گذاشته:
http://panevis.ir/1392/06/%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D9%86%D9%85%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88/
جالبتر از بحثها به نظر من انتشار فرم تکدی نمره از طرف یک استاد IT بود:
http://s2.picofile.com/file/7264697525/gedaeyenomre.jpg
توی این فکر بودم که با اخذ این مدرک از دانشجو و نماینده و مدیر و معاون و وزیر آینده، چه بگم بگم هایی که می تونه راه بیفته! این عکس نمرات و تناسبش با شغلها هم خیلی جالب بود!

سلام...

این وبلاگ پانویس متعلق یه یک استاد درس ریاضی است... و در جواب کامنت مریم بانو ... خودم ادرسش را گذاشتم....
ادرس اینجا را هم در کامنت های اون وبلاگ گذاشته بودم که... احتمالا از همین طریق ...بازدید انجام شده....
فرم هم خیلی جالب بود... کلی خندیدم!

nazanin.54 پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 15:09

بانو ی من..
اون دو بیت آخر کنایه بود کشور بیگانه...
.
و اما در مورد غلط املایی ها عذر خاهی مرا بپذیرید من از دوران دبستان دیکته ام خوب نبود ینی افتضاح بود... و هر وقت که کلمه ای رو گیر میکردم هر حروفی رو که بنظرم به هم می اومد رو می نوشتم
.
واما در مورد تبریک رمضان هم خاستم مطلبی بگم با اجازتون,,,
اینکه وارد رمضان می شویم همه به هم تبریک میگیم و تبریک منرا هم بپذیرید..چراکه وارد ماه خدا میشویم بر طبق قانون قرآن البته..و اما وقتی که تمام میشود باز هم تبریک می گوییم و حتی عید می گیریم..بخاطر این که توانستیم ماه خدا را انشا اله با کوله بار ی از ثروت معنوی به پایان برسانیم البته به خوبی...
.
...

سهیل پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 08:50 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام ووقت بخیر
حلول ماه مبارک رمضان را به همه همساده ها و دوستان و خوانندگان به خودم ، به شما ، به اونها ، (به سبک شمعدونی) تبریک می گیم .
امید انکه بتوانیم از برکات این ماه مبارک بهره لازم را ببریم

در ضمن سارا بانو قرار نیست که خیلی از چیزهایی که سالها ما باهاش بودیم را شما بتوانید از سرمان بیرون کنید . سنت حسنه (ط ن ب ) یکی از روشهای زیبا و بسیار خوب ما بلاگفایی ها (یاد سریال سبز و ما صباحی ها افتادم) بوده و هست . گرچه از بلاگفا در حال حاضر خبری نیست ولی راهش که ادامه دارد . این ط ن ب برای خودش حکایات و اسرار و ناگفته های بسیاری دارد که هر کس در سینه خویش آن را نهفته دارد و به این سادگی از سر به در نمی رود .

سلام و درود خدمت شما ....

اوقاتتان در همه ایام به نیکی و خوش دلی ....
خب راستش من به شخصه مشکلی با ط ن ب و دیگر عادات بلاگفایی ندارم ... اما چندی قبل در کامنت ها بیان شد که ... این رموز بلاگفایی که بین دوستان هست ... باعث میشه دیگران احساس غریبگی بفرمایند ... و جمع را از خودشان ندانند ... و برخی از دوستان بلاگفایی هم ... پذیرفتند که بعله ....چنین است و بهتره که دیگه ... ط ن ب ... در کامنت های همساده ها استفاده نشود!...
به هرحال در این مورد رای من ممتنع است ... خوش باشید

یادخاطرات پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 05:12

سلام
حلول ماه بندگی بر همگان مبارک

علیک سلام....

تشکر .... و بر شما هم خجسته باشد و پر برکت ...

همطاف یلنیز پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 04:17 http://lezzatekharid.blog.ir/

سلام سلام
بااجازه سارابانو
نخست:طبق عادت و رسم معهود و مرسوم بلاگفاییان جمع 20 (جای کوثربانو سبز)
بعد: ماه نو مبارکا و تشکر ویژه از جناب شنگ هم برای تبریک تولدم از نوع قمری هم سردر و دعای روز و ...امیدوارم ماه پر خیر و برکتی باشه برای همه...

سلام و درود خدمت نوزاد یک روزه ی عزیز همساده ها...
خواهش می کنم ... لطف می کنید....

بنده هم تبریک میگم... اما دیشب دختر کوجکم یک سوالی از من پرسید که ... میخوام من هم از شمایان بپرسم ....
گفت : مامان اول ماه رمضان همه تبریک میگن که ...رمضان شده و خیلی خوبه و هوراااا .... بعدش آخر ماه رمضان هم ...همه تبریک میگن که رمضان تموم شده و خیلی خوبه و هوراااااااااا.....
من نفهمیدم بالاخره کدومش تبریک داره .... شروع رمضان ؟ یا پایان رمضان!!!؟

nazanin.54 پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 02:23

سلاااااام
...
وقتی استاد از شاگرد ش ناراحت میشه ... هردو مقصر اند.
هم استاد هم شاگرد...
وقتی مزرعه ای از شخم زدن ناراحت بشه...محصول خوبی نمی ده,
شاگرد در هر سنی که باشد و در هر مقام و شغلی برای استاد شاگرد است و استاد اگر بخاهد و اگر بداند میتواند انگیزه ی بی انگیزه ایی شاگردش را شکوفا کند... و اگر همه ی شاگردان بیدار نشوند حد اقل هشتاد در صد آنها بیدار و با انگیزه میشوند...
شما از گذشته گفتید که گویا بهتر بود...بله بهتر بود چون هدف زندگی مشخص بودو قهرمانان و الگوهای زندگی های ما در گذشته پاکان.قدیسان.ورزشکاران.و انسان های ارزشمند بودند...! کسانی که تقلب و بدلکاری در کارشان نبود و دارای ارزشهای انسانی والا...
اما همیشه دنیا در حال دگرگونیست و بر یک پایه نمی ماند... البته اشاره به پست قبلی تون..تغییر..
وقتی از رودخانه ای سالها پیش پریدی, دگر نمیتوانی بعد از گذشت سالها از آن رود خانه بپری...چرا که اون رودخانه بزرکتر شده و مسیر حرکت آب خروشانتر و سریعتر شده است...
.
و الآن متاستفانه جامعه ی ما رودخانش خروشانه دگر
.
جامعه ای که ار زشهای معنوی اش را صراحتا با ارزش های مادی عوض کند. خب بهتر از این نمی شود دگر...
.
یادم می آد سر کلا س منتظر استادمون بودیم و بعد از یک ساعت تشریف آوردند و بعد از اینکه کلاس های بعدی رو هم داشتیم دیدیم که تاخیر استاد بارها و بارها تکرار شد و وقتی ام که وارد کلاس میشد بدون هیچ حضور و غیابی کلاس را با حرف های ضد و نقیض سیاسی مذهبی می گذراند و بعد سر کار بعدی اش که انگار براش بیش از همه چیز مهم تر بود با عجله میرفت و کل کلاس دو ساعته ی مارا با نیم ساعت سر به هم می آورد و روز آخر ی هم که باایشان کلاس داشتیم 30صفحه جزوه داد و گفت همین ها رو بخانید
.و شاگردان بیست نفره اون کلاس شده بود هشت نفر!!!
البته ناگفته نماند اساتیدی هم هستند که دقیق و با نظم و با علاقه درس رو بدون هیچ کم و کاستی تدریس می کنند.. و طبیعیه که شاگردان اون کلاس هم براشون مهم بود و در همه ی کلاس هایش شرکت می کردند...
.
والبته همه چیز دست به دست هم داده اند که رودخانه های ما خروشانتر شوند آ
.

این مدرک دکترا ی ما هم. شد مشکل و بحث داغ ایران

ای گل بزنند آن درت را.دانشگه نحس انگلستان

سلام...

ممنون که از منظر یک دانشجو هم ....نظرتان را گفتید ...

فقط نازنین جان ...این مدرک دکترات را از دانشگاههای ایران اگه میگرفتی .... احتمالا غلط دیکته های فارسی ات ...کمتر میشد

شنگین کلک چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 23:16

علیک سلام همطاف بانو تاجر. ان شاالله کارو کاسبی سکه است دیگه نه ؟
خوب بایدخدمتتون تبریک بگم . همه خدمت شما طفل نوپا هم خدمت پدرمادرگرامی پس این ته تقاری همساده ها امروز متولدشده است . البته تولد به تاریخ قمری خوب ظاهرا قدیمها بیشتر رسم بود تولد ها را بجای تاریخ هجری شمسی به هجری قمری می نوشتند و اکثر خانواده ها یک قرآن قدیمی داشتند که صفحه اول یا آخرش لیستی از تاریخ تولد های شجره طیبه اون خاندان ثبت شده بود .
درهرحال بازهم بهتون تبریک می گم و مبارکتون باشه و البته خیلی خوش شانس بودید چون اگه یک روزدیرتر به دنیا اومده بودید دیگه کیک تولد را باید بجای افطار نوش جان می کردید . اینطور که می بینم همه با نظرمن درمورد دانشگاه آزاد موافق بوده اند . پس به اتفاق آرا تصویب شد که همه مشکلات دانشگاهها و دانشجویان و اساتید زیرسراین
دانشگاه آزاد بوده وهست .

همطاف یلنیز چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 23:06 http://lezzatekharid.blog.ir/

سلام سلام
ط ن ب آخر
سوداگری مگه وقت میذاره برای آدمیزاد
اعتراف می کنم مطلب را همان ساعات اولیه خواندم منتهی چیزی نداشتم برای گفتم راستش در دوران دانش آموزی احساس می کردم معلم هایم کم سوادند چون مواردی رو که من می‌دانستم نمی‌دانستند حتی اخبار روز! دانشگاه هم صرفا برای رفع کنجکاوی رفتم و شد یکی از بهترین دوران عمرم به همین خاطر تنها مدرک مستندم همان کاردانی اولین دوره دانشجوی‌ام است و سایر مقاطع رو بی مدرکم... راحت (شاید چون پی کار اداری از نوع دولتی اش نبودم دغدغه مدرک بالاتر هم نداشتم)
نظر جناب شنگ رو هم قبول دارم. الان دانشجو یعنی کسی که شهریه می دهد (زمان من بااینکه دوره شبانه هم شهریه پرداخت می کردند منتهی سختی دروس و نظم واحدها تغییری نکرده بود). الان نه دانشجو دانش جوست نه دانشگاه محل دانش.(اساتید را نمی دانم) خواهرزاده من پس از فارغ التحصیلی با مدرک مهندسی نرم افزار، رفت یه دوره آی تی در همین آموزشگاه های آزاد گذراند تا توانست در محل کارش باقی بماند. والا
راستی تولدم مبارکا... (امروز که تقویم را نگاه می کردم دیدم 29شعبان1396 همان روزیست که همطاف هم به خلایق این دنیا اضافه شده بید)

عیلک سلام اونم دوتا...

ما که آخرش نتونستیم این عادت ط ن ب (اول و وسط و آخر!!) رو از سر شما دوستان قدیمی بندازیم! چطور توقع داریم که عادت تنبلی رو از سر دانشجوها بندازیم!!؟

و تولدتون هم خیلی مبارک....
پس شما هم از اون هایی هستید که هر سال سه بار متولد میشید!!؟ (شمسی و قمری و میلادی) ...
آرزوی طول عمر با عزت و سلامتی و پر موفقیت دارم براتون...

ناهید چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 21:58

سلام
سیاست مدرک گرایی صِرف در مملکتمون باعث شده که بعضی از دانشجوها به خاطر پز دادن والدینشان به دیگران به دانشگاه روی بیاورند ، نه به دلیل علاقه ی شخصی خودشان به ادامه ی تحصیل !!! منتها باید در این مورد عنوان دانشجو رو برداشت و به جای آن کلمه ی دیگری رو جایگزین کرد ...
الان دانشجو برای نوشتن پایان نامه هم حتی به خود زحمت نمی ده تا تحقیقی انجام بده و یا به کتب مرجع مراجعه کنه ، کافیه با کمی سرچ در اینترنت ، مطالب رو کپی کنه و جای بعضی جملات و واژه هارو تغییر بده و همون مطلب رو به استاد مربوطه ارئه کنه...
تازه دانشجو اگر بفهمه که عده ای با مدرک تحصیلی جعلی وارد حوزه ها و پستهای مدیریتی شدند ، شاید ترجیح بده که به هر ترفندی مدرک خریداری کنه و از رفتن به دانشگاه منصرف بشه
از طرفی دانشجویان با استعداد هم که واقعا دنبال کسب علم و دانش هستند ، همیشه از نبود امکانات و ابزار کافی دانشگاهها برای تحقیق شکایت دارند و مسلما این دانشجویان هم برای ادامه ی تحصیل کشورهای خارج رو بر می گزینند .
و این قصه سر دراز دارد ...
راستی با نظر جناب شنگ هم در مورد دانشگاه آزاد موافقم

سلام ناهید بانوی گرامی...

متاسفم که بگم...حتی اگر دانشجوی با انگیزه ای هم وارد دانشگاه شود... بعد از یکی دوترم انگیزه اش را ازدست می دهد ... یا به سبب نبود امکانات و لوازم مورد نیاز در دانشگاه ها ... یا با دیدن اکثریت دانشجویان درس نخوانی که ... بدون زحمت چندانی ... نمره و مدرک دریافت می کنند...

نمراتی که به کمک تقلب یا .... التماس دعاهای اخر ترم... اخذ شده اشت...

سهیل چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 21:12 http://sobhebahary.blogfa.com/

سلام و وقت بخیر
وقتی که تحصیل به قصد دریافت تنها مدرک و کسب کار و درآمد باشد دیگر از این بهتر نمی شود . قدیم ها تحصیل می کردند تا عالم شوند ، تا علامه شوند ولی الان تحصیل می کنند تا درآمدشان و حقوق اشان و مزایاشان و بازنشستگی اشان بیشتر شود . خب همین می شود دیگر .
مسئله دیگر نبود کار در جامعه است که باعث می شود که دانشجوها فقط به رسیدن به مدرکهای بالاتر جهت داشتن کار بهتری ادامه تحصیل می دهند که البته امروزه روز هم دیگه این ترفند چندان تاثیر ندارد .
بزرگ عزیز بسیار خوب گقته اند دوران دانشجویی اکثر همدوره های ما فقط می خواستند بفهمند و بدانند .
با نظر جناب شنگین کلک هم در مورد دانشگاه آزاد کاملا موافقم .
خب حاضری دوم را هم زدیم و انشاءامان را هم خواندیم تا یکوقت غیبت برامون رد نشود

سلام و اوقات شما هم به نیکی ...
متاسفانه حق باشماست ...و دانشگاه دیگر محل دانش اندوزی نیست... بلکه مکانی است برای کسب مدرک جهت کار....
و خیلی هم ممنون از حاضری دوم.... دوتا مثبت گرفتید!

شنگین کلک چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 19:34

خوب البته اینطور که به پیش می رویم به زودی کلیه مشکلات حل می شود و دیگر کسی اعتراضی دراین خصوص نخواهد داشت چرا که کادر اساتید دانشگاهی هم از همین دانشجویان بی سواد و کم سواد امروزی تامین خواهد شد و اساتید آینده بهتر با این درس نخواندن ها کنار خواهند آمد و همه چیز باهم جور در می آید امروزه هنوز استادانی هستند که در سنوات قبل تحصیل کرده و با این سیستم نمیتونن خودشون را تطبیق بدهند اما نسل دایناسور ها که منقرض بشه نسل های بعدی که خودشون را با شرایط جدید سازگار کرده اند دیگه چنین حس نارضایتی را نخواهند داشت و به سلامتی در رتبه بندی دانشگاه ههای جهان می ریم که رتبه های تک رقمی را از آخر لیست
کسب کنیم .

سلام مجدد...

بعله ... همین طور است که می فرمایید!... به امید آن روز و کسب آن مدال!!

شنگین کلک چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 19:28

من شروع این نابسامانی علمی درکشورمان را به تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی نسبت می دهم . گرچه نیت و اهداف بنیانگذاران آن رسیدن به این نقطه نبود اما در سیر تاریخی رویداد های کشور ، ما را به این نقطه کشاند . روزگاری دانشجو یک تعریف مشخص داشت ودرهمان زمان باز دانشجوی روزانه و شبانه داشتیم با تعاریف مجزا و سیستمهای آموزشی مخصوص به خود اما با شروع کار دانشگاه آزاد تعریف دانشجو هم عوض شد البته نه تنها تعریف دانشجو که تعریف دانشگاه هم عوض شد . و وقتی یک سازمان برای بقاءخود نیازمند تامین هزینه ها از مشتریانش باشد به ناچار وارد ارتباطات تجاری خواهد شد و همین راه یافتن روابط تجاری در مراکز عملی است که سیستم دانش اندوزی را بکل تحت الشعاع خود قرارداده و نهایتاً امروز ما را به این نقطه رسانده است و علی رغم اینکه روز به روز تاثیرات منفی این سیستم علمی تجاری بر همگان روشن می گردد اما نه تنها ازجانب مسولین نظام آموزشی فکری در جهت رفع این مشکل نمی شود بلکه همان دانشگاه های دولتی سابق نیز امروزه وارد همین روابط کثیف تجاری با دانشجویانشان شده و دوره های نیمه دولتی یا غیردولتی برگزار می کنند . البته شاید در نگاه اول کسب درآمد یک نهاد علمی بنظر بی اشکال و حتی در موقعیت اقتصادنابسامان کشوری و کمبود بوجه های دولتی تخصیص یافته به این نوع نهاد ها بسیارهم خوب بنماید اما همانطور که خودکفایی اقتصادی سایر ارگانهای دولتی فشارش را برگرده ملت افزایش می دهد درمورد خودکفایی افتصادی نهاد های علمی فرهنگی نیز صدق کرده بلکه دوچندان خواهد شد و حاصل کار همین وضع بی سوادی دانشجویان و بی کفایتی فارغ التحصیلان شده است .

سلام...

دانشگاه آزاد جهت رفع یک مشکل ایجاد شد ... و دهها مشکل دیگه بوجود آورد... درست مثل عوارض جانبی بعضی داروها ...
مدارس غیر انتفاعی هم تقریبا همین طورند...
اما امید هست که با روند کم شدن دانشجو ... و کم شدن جمعیت ... این دانشگاه های پولی هم ... بساطشان برچیده شود...

مریم چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 18:47

دوباره سلام
در مورد دانشجوها که حق بدون بر و برگرد با شماست . من دانش اموز دوم راهنمایی داشتم که اسمشو بلد نبود بنویسه ، یک دانش آموز اولی هم داشتم که حرف "ص" رو نمی تونست بنویسه . ( یک روز نیم ساعت وقت گذاشتم که حرف ص رو بهش یاد بدم یاد نگرفت که نگرفت ! )
مسئولین علنا به ما می گفتند به دانش آموزا نمره بدید .یکی شون می گفت نمره ی مستمر هیچ دانش اموزی رو از 13 کمتر ندید چون باید یک فرقی بین دانش آموزی که تو سرما و گرما آمده مدرسه ، با کسی که کنج خونه نشسته وجود داشته باشه .
(سارا بانو حالا ببینید برای من که اینقدر به غلط املایی حساسم تحمل این حرفها چقدر سخت بود ! راحت شدم به خدا ! )
اما در مورد دانشگاه : همکلاس های من تو دانشگاه همه شون درسخون بودند و اهل رقابت ، اما از شانس بد ، ما با استاد مشکل داشتیم
نه اینکه بگم همه شون بی سواد بودند( 3-4 تاشون از هر نظر عالی بودند) اما استاد داشتیم که علامه ی دهر بود ولی جونش بالا می آمد تا دانسته هاشو به کسی منتقل کنه . دائما تو تلویزیون و رادیو برنامه داشت اما سر کلاس واقعا کم فروشی می کرد .
یکی دیگه شون صد جا درس برداشته بود برای همین سر کلاس نا نداشت که حرف بزنه
چند تاشون واقعا بیسواد بودند شاید باورتون نشه که یکی شون یک بار به تِکنیک گفت تُکنیک و وقتی دانشجوها اعتراض کردند یک سیر تکاملی برای این واژه ی خارجی درست کرد که اول تُکِنیک بوده بعد شد تُکنیک بعد شده تِکنیک !
- پسرمم با بعضی از استادهاش مشکل داشت (به نظر من اگه دانشجویی درسخون باشه اونوقته که عیب و ایرادهای اساتید بیشتر تو چشم می ره)

علیک سلام بانو جان....

استاد ها هم اساتید قدیم!!
بنده هم منکر اینهایی که فرمودید نیستم... متاسفانه درسته و ... بالاخره این روندی که در جامعه وجود داشته ... روی همه مشاغل ... از جمله مدرسین هم اثر خودش رو گذاشته ....

kamangir چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 18:02 http://ranandegan.blogsky.com

اونچه به عالمه ، به آدمه !!!
سلام
این قضیه یه جورائی همه گیر شده و کار به دانشجو غیر دانشجو نداره ولی در مورد میزان تحصیلات و سایر موارد فوق کاملا حق با شماست

سلام...

ممنون از نظرتون.... اما راستش خیلی درست معنی اون ضرب المثل اول رو نفهمیدم! منظور همین همه گیر شدن هستش!؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد