همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

حرف ها

گاهی هیچ حرفی برای گفتن ندارم.گاهی باید به زور خودم را وادار کنم دوسه خط بنویسم.گاهی باید چند شعر را کپی پیست کنم تنهابرای اینکه بگویم هستم. اما این روزها یک دنیا حرف در دلم جمع شده که می خواهم بگویم.انگار زمان ندارم.انگار باید قبل از اینکه دیر بشود تند تند حرف هایم را بزنم.انگار کلمات از ذهنم میجوشند و من اختیار کنترل آنها را ندارم.حرف...راستی چند جور حرف داریم؟ حرف عاقلانه، حرف شاعرانه، حرف عارفانه، حرف عاشقانه حرف بی اهمیت،حرف با اهمیت.حرف هایی که بوی غم میدهند حرف هایی که بوی ترس میدهند حرفهایی که بوی خون میدهند حرف هایی که بوی عشق میدهند.حرف هایی است که میشود به همه گفت حرف هایی که نمی شود به هیچ کس گفت.حرف هایی که همه می فهمند الا یک نفر حرف هایی که هیچ کس نمی فهمد الا یک نفر.حرف هایی که مخاطب عام دارد حرف هایی که مخاطب خاص دارد.حرف هایی که گفتنش سخت است.حرف هایی که گفتنش آسان است.حرف هایی که نباید گفت.حرف هایی که حتما باید گفت.حرف هایی که نمی شود گفت.و من در این میان مثل شعر حافظ شده ام که نمیدانم در اندرون من خسته دل کیست.که من خموشم و او در فغان و در غوغاست و من می خواهم حرف بزنم.پیش از آنکه واپسین نفس را برآورم..پیش از آنکه پرده فرو افتد....

پیش از آن که واپسین نفس را برآرم
پیش از آن که پرده فرو آفتد
پیش از 
پژمردن آخرین گل
بر آنم که زندگی کنم
برآنم که عشق بورزم.

در این جهان ظلمانی
در این روزگار سرشار از فجایع
در این دنیای پر از 
کینه
نزد کسانی که نیازمند منند
کسانی که نیازمند ایشانم
کسانی که ستایش 
انگیزنند،
تا دریابم
شگفتی کنم
بازشناسم
که ام
که می توانم 
باشم
که می خواهم باشم،
تا روزها بی ثمر نماند
ساعت ها جان یابد
و لحظه 
ها گرانبار شود...

چند حکایت از تذکرة الاولیا - عطارنیشابوری

به نام خدا

اندر احوال معروف کرخی

نقلست که یک روز با جمعی می رفت جماعتی جوانان می آمدند و فساد می کردند تا به لب دجله برسیدند یاران گفتند یا شیخ دعا کن تا حق تعالی این جمله را غرق کند تا شومی ایشان از خلق منقطع شود .معروف گفت : دستها بردارید .پس گفت الهی چنانکه درین جهان عیش شان خوش دادی در آن جهان شان عیش خوش ده. اصحاب بتعجب بماندند . گفتند :خواجه ما سّر این دعا نمی دانیم ! گفت : آنکس که با او می گویم می داند . توقف کنید که هم اکنون سّر این پیدا آید.آن جمع چون شیخ بدیدند رباب شکستند و خمر بریختند و لرزه بر ایشان افتاد و در دست و پای شیخ افتادند و توبه کردند .
شیخ گفت دیدید که مراد جمله حاصل شد ، بی غرق و بی آنکه رنجی بکسی رسید .

========================== 
اندر احوال حاتم اصم

و یکی از مشایخ حاتم را پرسید :نماز چگونه کنی ؟گفت :چون وقت در آید وضوی ظاهر کنم و وضوی باطن کنم .ظاهر را به آب پاک کنم و باطن را به توبه ، و آنگاه به مسجد درآیم و مسجد حرام را مشاهده کنم ، و مقام ابراهیم را درمیان دو ابروی خود بنهم ،و بهشت را بر راست خود و دوزخ را بر چپ خود ، و صراط زیر قدم خود دارم ،و ملک الموت را پس پشت خود انگارم ،و دل را به خدای سپارم .آنگاه تکبیر گویم با تعظیم و قیامی به حرمت و قرائتی با هیبت و سجودی با تضرع و رکوعی با تواضع و جلوسی به حلم و سلامی به شکر گویم نماز من این چنین بود .

========================= 
اندر احوال معاذ رازی

شبی شمعی پیش او نهاده بودند . بادی درآمد و شمع را بنشاند . یحیی در گریستن آمد . گفتند : چرا می گریی ؟ هم این ساعت بازگیریم . گفت : از این نمی گریم . از آن می گریم که شمعهای ایمان و چراغهای توحید در سینه های ما افروخته اند . می ترسم که از مهب بی نیازی بادی درآید - همچنین و آن همه را فرونشاند .

=========================
اندر احوال ابوسلیمان دارائی

گفت: شبی در مسجد بودم و از سرما آرامم نبود. و در وقت دعا یک دست پنهان کردم . راحتی عظیم از راه دیگر دست بر من رسید. در خواب شدم . هاتفی آواز داد که : یا سلیمان آنچه روزی آن دست بود که بیرون کرده بودی دادیم اگر آن دست دیگر نیز بیرون بودی نصیب وی نیز بدادمی. سوگند خورد که هرگز دعا نکنم مگر هر دو دست بیرون کرده باشم.

آدمک های انتخاباتی در المپیک پارلمان ایران چه می کنند؟!

سلام .

قبل از اینکه مطلب را شروع کنم از دوستان عزیزی که احتمالا بخاطر سیاسی کردن فضای همساده ها از بنده دلگیر خواهند شد عذرخواهی می کنم اما باور کنید چه ما بخواهیم و چه نخواهیم در جامعه ای سیاست زده زندگی می کنیم  و هر از چندگاهی در آستانه انتخابات مختلف این سیاست زدگی ها در کف خیابان ظاهر می شوند .

از میان همه این اتخابات های موجود انتخابات مجلس مقوله ای سیاسی است که واگیر دارد در برهه ای از زمان تقریبا 2 سال مانده به هر انتخابات جوانه می زند و در ایام  تبلیغات قانونی و غیر قانونی اش ریشه می دواند در زندگی همه ما و پس از انتخابات به مدت 3 سال در سکوتی معنا دار نمایندگان مجلس رها می شوند تا هر کدام بسته به نیتی که از ورود به انتخابات داشته اند یکه تازی کنند اما در این بین افرادی هستند که چه در زمان یارگیری و چه تبلیغات و چه دوره نمایندگی نقش خزنده ای بازی می کنند که لازم دیدم اشاره ای به آنها داشته باشم :


این روزها روزهای خوبی نیست برای کسانی که می خواهند اخلاق مدار باشند اما در عرصه سیاسی هم فعالیت کنند .

نگویید اخلاق و سیاست هیچ ملازمتی با هم ندارند که دارند ؛ زیرا سیاسی ترین فردی که من می شناسم متخلق ترین آنها هم بود و حتی حاضر نشد بر علیه محمدرضا شاه ، شعاری غیر اخلاقی و غیر شرعی بسازند و در جواب کسانیکه می خواستند به شاه نسبت ناروا دهند در کمال فتوت و مردانگی فرمود: بانردبان معصیت نمی شود به پشت بام سعادت رسید ؛ و این یعنی ترکیب مبارک سیاست و دیانت ؛ روحش شاد.

انتخابات که می رسد همه سیاسی می شوند و دوست دارند در المپیک پارلمان ایران نقشی داشته باشند . حالِ شرکت کنندگان در این المپیک هم حالِ عجیبی است و آن تصاحب بالاترین سکو و یکی از 290مدال طلاست ؛ تعارف که نداریم در المپیک پارلمان ایران ، فقط مدال طلا ارزش دارد و بقیه مدال ها برای کسانیکه بدون تمرین وارد مسابقه شده اند افتخاری محسوب نمی شود، حتی اگر آن کاندیدای مغلوب قبل از همه برای رقبای پیروزش پیام تبریک بفرستد !

اما در این گیرودار برای کسانیکه در تمرین دموکراسی و رفتارهای سیاسی مبتنی بر کنش های اخلاقی از رقبا عقب مانده اند باید چاره ای اندیشید چون المپیک عرصه رقابت است نه میدان تمرین .

رفتارهای دور از شأن برخی افراد ، بگذارید راحت تر بگویم برخی اَبَر دلال های انتخاباتی را نمی دانم چه کسانی رصد می کنند و آیا کسی هست که به فکر مهار آنها باشد یا خیر ؟! شخصیت هایی که چهار سال برنامه ریزی می کنند تا در چهار سال دیگر به ریش مردم بخندند. چهار سال لابی می کنند تا چهار سال میدان بازی شان را به راهروهای مجلس بکشانند . چهار سال دسیسه می چینند تا چهار سال دیگر پستی برای خود و دیگر اطرافیان شان دست و پا کنند، چهار سال دگر دیسی تمرین می کنند تا بسته به شرایط یا مار باشند یا ماهی و این ماراتون در زیر پوست شهر و به دور از هیاهو در جریان است بدون آنکه آبی از آب تکان بخورد !

اَبَر دلالان، ادبیات خاص خودشان را دارند و مبنای ماندن یا ترک کردن یک کاندیدای مجلس را چیزی برای آنها تعیین نمی کند مگر تشخیص مقدار بهره ای که می توانند از آن نماینده بالقوه پارلمان دشت کنند . اگر احتمال و تداوم این بهره برداری ممکن بود که فَبِها آن کاندیدا را در کنار چهره های جدید و ناپخته نگه می دارند چون چند آبشخور بهتر از یک آب باریکه است و اگر استیفای حق نداشته شان مقدور و میسور نشد، ادبیات عوض می شود و آن هم هیچ نیست مگراینکه جای مالک و مملوک اطلاعات را عوض می کنند بین کسانیکه احتمال رقابت سرسختانه آنها محتمل تر است!!

اسامی این قبیل آدم ها کمابیش برای همگان آشکار است و این روزها اگر کمی گوش تیز داشته باشی صدای گرفته و خش دار آنها که از فرط مجیز گویی دچار التهاب تارهای صوتی شده اند همه جا پیچیده است اما شنیدن صدای آنها مستلزم قابلیت دریافت فرکانس های خاص هست و بقایای خیمه های آنها در ستادهای تبلیغاتی کاندیداهای ادوار گذشته هنوز پابرجاست ؛ جالب تر اینکه آدمک های انتخاباتی این قابلیت رادارند که همزمان از چند نفر دلبری کنند ؛ و به قول خودشان آنها مرده شور هستند و اینکه جنازه چه کسی را روی تخته سرد انتخابات بشویند مهم نیست مهم این است که از هر جنازه چه چیزی به آنها می رسد .

سمت دیگر این معامله جالب تر است و آن اینکه یک کاندیدای محترم چگونه و با چه استدلالی به خود می قبولاند که با این آدمک های انتخاباتی دمساز شود؟!

آدمک هایی که مانند بد افزارهای اینترنتی درحالیکه به ریش سیستم عامل تو می خندند اطلاعات و دارو ندارت را به جایی دیگر مخابره می کنند . آدمک هایی که هم از آخور می خورند و هم از توبره !!!

آدمک هایی که دانه را در خانه تو می خورند و در بستر اغیار تخم می گذارند و این نهایت ظرافت و هنر انهاست غافل از اینکه چهار سال دیگر آن تخم ها جوجه خواهند داد ، جوجه هایی که شبیه رقیب هستند تا صاحب ستاد!

اشتغالزایی این آدمک ها شاید یکی از دلایلی باشد که بزرگان قصد مقابله با آنها را ندارند چون بازار که داغ می شود این تقاضاست که اعتبار اجناس را تعیین می کند و قیمت ها وابسته میزان مشتری های صف کشیده هستند.

تا اسفندماه زمان زیادی نمانده است و سلامت انتخابات بستگی به این دارد که این آدمک ها تا چه حدی مهار شده باشند . آدمک هایی که رهزن دین هستند و باورهای مردم را به صلابه منافع خود می کشند و روح دموکراسی را در مسلخ خواسته های نامشروع خود قربانی می کنند.

توسعه و آبادانی کشور وابسته به انتخابی از سر عقلانیت و مبتنی بر مصالح نظام و تعالی همه جانبه است و یقینا با وجود آدمک های انتخاباتی صلاح و سلامتی برای انتخابات متصور نیست.