همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

بیشتر از مهتاب

 .

.

.

.

های ای تابش خورشید !!

متاب او خواب است

های ای صاعقه هشدار

که او بی تاب است

های ای رود

چرا بخروشی ؟!

خضرمن

صاحب آب ناب است !!!

های ای کوه نمان

جای او...

جای تو نیست

چشم این کوهستان

 از جلال بت من سیراب است

های ای شب

به چه می اندیشی ؟

چشم  او....

بیشتر از مهتاب است

های ای غنچه ...

مشو باز که در باغ دلم

بی حضور دلدار

نشکفتن باب است !!

و نباشد فرقی

سوسنی یا نسرین


(عبدالحسین فاطمی)

پست مدرن



حتی دانه های تسبیح هم

تاب ذکر بی روحم را ندارند

باور نمی کنی ؟

از کلاغ های نشسته

بر مخروبه سر بازار بپرس

دیشب

چهار زانو

تا خودِ صبح

دنبال دانه های گمشده تسبیح ام بودم!

انگشتانم اما

سرشار از

حس لمس توست

وقتی به گوشه دلم خزیده بودی



(عبدالحسین فاطمی)

باور کنید ...


دلم برای خودم تنگ می شود گاهی

زبس که وقت ندارم سری به خود بزنم

.

.

.

.

(عبدالحسین فاطمی)



چندروز پیش پسرم گفت : بابایی من نمیخوام آقای دکتر بشی ، میخوام بابام باشی