... من از روی نوشته ی دکتر می خوندم و دختر خواهرم با دقت گوش می داد و در باره ی هر جمله، اظهار نظر می کرد و حرفی می زد ...اما دختر خواهرم خبر نداشت که در اون لحظه، من چه دل آشوبه ای دارم و دارم به چه چیزایی فکر می کنم!
من احسان رو درست روز تولدش و به طور ناگهانی از شیر گرفتم، من از کجا می دونستم که نباید یهویی شیرمو قطع کنم و نباید سینه مو رنگی کنم؟ من از ضربه خوردن بچه چیزی نمی دونستم! من از همون روشی استفاده کردم که مادرم و مادربزرگم و مادر مادر بزرگم استفاده کرده بودند!
- چه حرفهایی رو باید بهشون می زدم و نزدم؟
- چه موقع به وجود من نیاز داشتند و من در کنارشون نبودم؟
و ....
پی نوشت :
- ... خدا رو شکر می کنم که این دغدغه های آزار دهنده ، همیشگی نیستند، بعضی وقتا یادم می افته که زمان قدیم مهم ترین دغدغه ی خیلی از پدر و مادرها، فقط سیر کردن شکم بچه های قد و نیمقدشون بوده و اتفاقا این پدر و مادرها، بچه هایی کم توقع و قدرشناسی تربیت کردند که خیلی بیشتر از بچه های امروزی قدر والدینشونو می دونند.
-من تنها مادری نیستم که این دغدغه ها رو دارم، هر پدر و مادری، به خاطر عشق و علاقه و همین طور مسئولیتی که در قبال به دنیا آوردن فرزندانشون دارند، زندگی و جوونی شونو به پای بچه ها می ذارند و حتی خیلی فراتر از توان و وظیفه شون، به اونا خدمت می کنند!
- خواهی نخواهی این همه ایثار و فداکاری و از خود مایه گذاشتن، انتظار و توقع ایجاد می کنه. البته نه انتظار مادی! نهایت توقع پدر و مادرها در این حدّه که بچه هاشون ناسپاس نباشند و گاهی از اونا یاد کنند ...
- یک آقایی می گفت: "وقتی درسم تموم شد، پدرم خونه ش رو فروخت و خودش و مادرم رفتند مستاجری و پول خونه رو داد به من تا برای آینده م سرمایه گذاری کنم ". وقتی آدم چنین پدر و مادرهایی رو می بینه فکر می کنه در حق بچه هاش کم گذاشته!
- و دیدم فرزندانی رو که با فقر و تنگدستی بزرگ شدند و وقتی به ثمر رسیدند، زیر بال و پر والدینشونو گرفتند و حتی اونا رو بعد از عمری مستاجری، صاحب خونه کردند.
- بعضی وقتا می مونم که کدوم یک از این پدر و مادرا کارشون درسته؟ پدر و مادرایی که حتی بعد از ازدواج همچنان هوای فرزندشونو دارند و در بچه داری و کارای دیگه کمکش می کنند ( تا جایی که من دیدم اکثر این بچه ها متوقعند و هر چقدر پدر و مادر بهشون خدمت کنند باز طلبکارند! ) و یا پدر و مادرایی که تا یک سن خاص از بچه ها حمایت می کنند و بعد از اون به بچه ها می گن: از این به بعد باید روی پای خودتون بایستید و نباید هیچ توقعی از ما داشته باشید.
-آه که چه سخته پدر و مادر بودن!...شاید بشه برای بچه دار شدن از واژه ی "سهلِ ممتنع" استفاده کرد.... زن و شوهرها، بعد از ازدواج دلشون بچه می خواد، دلشون می خواد نوزادشونو در آغوش بکشند و اونو بو کنند، یاد شیرین زبونی های بچه ی نوپا که می افتند دلشون غنج می ره، دلشون می خواد تن دختر بچه شون لباس دخترونه بپوشونند و موهاشو ببافند، وقتی یاد تیپ پسر بچه هایی که لباس مردونه می پوشند و موهاشونو مردونه می زنند می افتند دلشون ضعف می ره، دلشون عصای پیری می خواد ...و در این بین شاید به تنها چیزی که فکر نکنند، مسئولیت سخت پدر و مادر بودنه!
وقتی بچه به دنیا میاد می بینند، همه چیز همونطور بود که فکر می کردند، همه چی خوب پیش می ره تا بچه کم کم بزرگ می شه و به سن نوجوانی و بلوغ می رسه و تحت تاثیر ویژگیهای این دوره، شروع به سرکشی و طغیان می کنه، نوجوان دلش استقلال می خواد و دیگه مطیع محض نیست و تحت هر شرایطی به پدر و مادرش "چشم" نمی گه، اون وقته که بعضی از پدر و مادرها، رَبّ شونو یاد می کنند و حتی وقتایی می شه که دور از جون شما، به غلط کردن می افتند ...دیدم مادرهایی رو که می گن: خوش به حال فلانی که بچه دار نمی شه، یک کلمه می گن فلانی نازاست و خلاص!
تازه اون موقع بعضیها یاد جمله ای می افتند که بارها از زبون بزرگترا شنیده بودند، اما معنی شو نمی فهمیدند: "بچه ها وقتی بزرگ می شن غصه شونم مثل خودشون بزرگ می شه " ...
... و بچه ها بزرگ می شن، ازدواج می کنند و هوس می کنند بچه دار بشن...
و این قصه تا دنیا دنیاست ، ادامه دارد !
به نام خدا
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
بهراستی که من مبعوث شدم تا شرافتهای اخلاقی را کامل و تمام کنم
و یکی از مهم ترین جنبه های بعثت خاتم الانبیاء (ص) را می توان در همین جمله یافت. اخلاقیات چیزی که در جوامع کنونی ما روز به روز کمتر و کمتر می شود مشکلات بشری بیشتر و بیشتر می شود . جایی که انسانها در فقدان اخلاقیات بدترین رفتارها را با دیگران و حتی با خویش انجام میدهند . رسول اکرم(ص) آمده اند که اخلاقیات را پرورش دهند امده اند تا کرامات انسانی را آموزش دهند و کامل نمایند . تا بشریت زیر سایه آن راه نجات را بیابد. تا فرد اول خودش و بعدش جامعه را بسازد . تا جامعه اسلامی ای داشته باشیم انسانی و والا و متعالی .
اخلاقیات را شاید بتوان خارج از چهارچوب قوانین و محدودیت ها و باید و نباید ها شناخت . چیزی است که فرد شاید اول باید به آن پایبند باشد تا بعد جامعه اش را به آن پایبند سازد.شاید رفتارها و اعمالی باشد که فرد باید بیاموزد و در زیر سایه عمل با آن خویش و جامعه را متعالی سازد.
فقط می توان گفت که جهان امروز در فقدان اخلاقیات که رکن اساسی رشد و پرورش و تعالی انسان است قرار گرفته است و به همین علت به قهقرا نیستی و نابودی پیش می رود .
فرخنده عید مبعث رسول مهربانی و عطوفت را به همه همساده ها گرامی و همه دوستان تبریک و تهنیت عرض می نمایم
بسم الله الرحمن الرحیم
در بالکن کوچک خانه ام می نشینم و به آسمان شب خیره می شوم آن وقت که ستاره ها غمزه می روند.
عاشق این وقت شبم
چشمک زدن ستاره را وقتی همه خوابند می شود دید و این عجیب ترین راز مگوست!
راز دوم اینکه اشتباه بزرگ وقتی است که برای دیدن خدا رو به آسمان کنیم .
سومین راز اینکه ،خدا در آسمان نیست.
و سرالاسرار اینکه خدا همین نزدیکی است ، نشان به آن نشان که دور و برم پر شده است از بوی خدا
آنقدر فیضی که من از بی زبانی دیده ام
ترسم آخر شُکر خاموشی کند گویا مرا