همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

منبرهای مجازی

   

به عنوان کسیکه عمری را در حوزه های مختلف رسانه سپری کرده ام از برخوردهای دوگانه و چندگانه کسانیکه تکلیف خودشان را حتی با خود مشخص نکرده اند در دل ناراحتم .

بسیاری از کسانی که جایگاهی در نهادهای فرهنگی و رسانه ای کشور دارند یا تعریف رسانه را نفهمیده اند یا ملاحظات شخصی و دنیوی شان این اجازه را به آنها نداده است که با کمی تعقل به موضوع هنر و رسانه نگاه کنند .

در عالم فقاهت،  علمای متقدم یا به لحاظ عدم تشخیص موضوعیت یا عدم تسلط و آشنایی، مقوله هنر را نیمه کاره رها کرده اند و کسانی را که می بایست به عنوان مکلف جاپای جای آنها بگذارند در بیراهه بلاتکلیف رها کرده اند .

طلاب جوان امروزی هم که ظاهرا باید پرچمدار فقاهت به عنوان برنامه زندگی مردم باشند اولویت هایی غیر آنچه باید ، دارند .

در حالیکه اسلام به دلیل ادعایی به نام " خاتمیت" می بایست مانیفستی بی نقص در تمامی حوزه ها ارائه دهد ؛ و کسی نگوید در اسلام در مورد فلان موضوع سکوت شده است و البته نشده است !

قصد نقد حوزه را ندارم اما به عنوان کسیکه به رسانه و هنر به عنوان یک ابزار کارآمد در عصر حاضر نگاه می کنم احساس می کنم کوتاهی های فرواوانی صورت گرفته است و از هنر و علی الخصوص موسیقی به عنوان "ابزاری مشترک" غفلت شده است .

حرمت موسیقی امری نسبی است و این نسبی بودن از طرفی برخی را در ورطه نابودی می افکند و ازسویی دیگر عده ای دیگر را که می توانند از آن به عنوان یک نیروی غیر قابل انکار استفاده بهینه کنند در ورطه شک و تردید انداخته است .


چندی پیش با یکی از علمای مطرح ، در همین باره بحثی داشتم .

خدمت شان عرض کردم کسانیکه پای منبر شما نصیحت می شنوند کسانی هستند که با پای خود به مجلس شما آمده اند و درصد آنها در مقایسه با جمعیت چند ده میلیونی کشور ناچیز است ؛ تکلیف کسانیکه نیاز به حرف شنیدن دارند اما به هر دلیلی نمی توانند پای منبر شما بنشینند چیست ؟!!

و آیا مخاطب شما فقط کسانی هستند که به شما دسترسی دارند و به خاطر نشستن در پای منبر شما باید بازخواست شوند در مورد عملی که انجام نداده اند ؟!

اگر شما در مورد حرمت شرب خمر و زنا و غیبت و ربا و... فرمایشی دارید فقط مخاطبانش همین هایی هستند که دستتان به آنها رسیده ؟

عده کثیر دیگری که شاید مبتلابه تر هم باشند چه می شوند ؟!

و آیا شیوه ای غیر از بازخواست و طعن و نصیحت وجود ندارد ؟!

فرمودند : چه باید کرد ؟

عرض کردم : منبر های مجازی راه چاره است !

فرمودند: منظور از منبرهای مجازی چیست ؟

عرض کردم : چیزی که به ظاهر منبر نیست ولی به واقع منبر است !

فرمودند : و آن چگونه چیزی است ؟

عرض کردم : رسانه و مشخصا تولیدات فاخر هنری  !!

شما می توانید بسیاری از مفاهیم بالای انسانی را در قالب موسیقی با مخاطبین خود به اشتراک بگذارید .

وقتی جوان امروزی زبان موسیقی را می فهمد چرا با زبان خودشان با آنها حرف نمی زنید ؟!

مگر در اوصاف بزرگان ما نیامده است که با هر قوم و ملتی به زبان خودشان با آنها سخن می گفتند ؟!

منظور این نبوده که مثلا فلان امام به زبان رومی با اهل روم صحبت می کرده اند !!

تاملی فرمودند و گفتند : نه . منظورم این است که با زبان مشترکی که قابل فهم برای آنها باشد، سخن می گفتند!

عرض کردم : زبان مشترک شما با خیل مردم امروزی چه درایران و چه در کل دنیا زبان هنر است !

موسیقی و سینما و... امروزه زبان همه فهمی است که تا بخواهید ظرفیت دارد برای ایجاد ارتباطی عقلانی و احساسی با مخاطبین !!!

لبخندی زدند و فرمودند : راست می گویی غفلت کرده ایم !!!

قرار بر این شد شورای مدرسین حوزه ... در جلسه ماهانه شان کارگاهی داشته باشند به عنوان " چیستی رسانه" و بنده در خدمت ایشان باشم برای یافتن وجوه رسانه ای ارتباط با مردم !!!


امیدوارم این اتفاق بیافتد ؛ اگر هم حرف های بنده تاثیری بر جمع نداشته باشد ،حداقل حجت بر بنده تمام است که آنچه باید ، گفته ام


کارت عروسی

سلام

تابه حال چندبار اتفاق افتاده که دوستان مختلف برای کارت عروسی شون متن هایی خواستن یا بنده همینطوری برای اونا متن نوشتم و اونا چاپ کردن و با اون متن مهمونا شونو برای شرکت در عروسی شون دعوت کردن .


دیدم چه خوبه حالا که حرف از عروسی هست و بخصوص صبیه دوست عزیزمون آقای ستاریان هم دارن میرن خونه بخت 2 نمونه از این متن ها رو بذارم اینجا که هم باعث مسرت بشه و هم تجدید خاطره ای بشه برای همه مون و اینکه از متاهلین عزیز بپرسم ببینم یادشون هست متن کارت عروسی شون چی بوده؟


قابل توجه دوستان مجرد : سفارش قبول می شود


متن (1)


هو المعشوق

عشق می ماند و عشق

زدل ار پنجره ای رو به خدا باز کنیم

دل به دلدار سپردیم

به بزمی پرشور

پایکوبان و غزلخوان تو بیا تا باهم

دست بر دامن یار افشانیم

و بخوانیم به صد نغمه و شوق :

عشق می ماند و ...عشق 


ذیل این متن تو دفترم نوشتم :برای کارت عروسی سحر 86/5/5



متن (2)


هوالمحبوب


دست ها را ز سر مهر به هم پیوستیم

و دل از وسوسه غیر خدایی شستیم

جام غم بشکستیم

تا بگوییم خدا را که خدایی هستیم

تو هم ای دوست بیا

که در این حلقه شوق

تا طلوع غزل عشق

خوش و سرمستیم



ذیل این متن هم نوشتم :برای عروسی سید 86/6/11

صلابت صفویه ، درشتی رجب

رجب طیب اردوغان که ابتدا با پوزیشن رهبری جهان اسلام !!!!!  در عرصه مناسبات بین الملل خودنمایی می کرد خیلی زودتر از آنچه تصورش می رفت ماهیت خود را نشان داد و با حمایت از داعش و گروه های مختلف تروریست در منطقه اثبات کرد که شیطنت و خیانت را از عثمانی ها که همواره سنگ آنها را به سینه می زند به یادگار برده است.

حمایت بی دریغ از عربستان و هم کاسه بودن با اسرائیل و امریکا و بخصوص شوی طنزی که چند سال پیش در مخالفت با اسرائیل برای تهییج اقوام ترک منطقه  به اجرا گذاشت و بلافاصله چرخش مضحک او در حمایت از رژیم کودک کش اسرائیل، چهره  واقعی رجب را آشکارتر ساخت.

واقعیتش قصد نوشتن مقاله سیاسی ندارم و بیشتر دوست دارم در مورد اقدام هوشمندانه تیم دکتر روحانی سخن بگویم و تفاوت دو دیدگاه و دو عملکرد را مقایسه کنم .


روحانی پاسخ محبت اردوغان را داد!/ استقبال با گارد اسب سواران! +تصاویر

پروتکل های تشریفات ایجاب می کند که نحوه استقبال از مهمانان خارجی در سفرهای دیپلماتیک همسنگ استقبالی باشد که برای شخصیت همطراز او در کشور مقابل صورت گرفته است به نحوی که این استقبال پیش خبری است برای مهمان وارد شده به آن کشور و جایگاه اورا برای کشور میزبان ترسیم می کند .

نمی دانم تا چه اندازه اطلاع دارید اما رجب طیب اردوغان در استقبال از مهمانان خارجی اش بخصوص پس از استقرار در کاخ جدید ریاست جمهوری  از نمادهای عثمانی استفاده می کند و سربازانی را درهیبت افسران ادوار دوازده گانه عثمانی به پیشواز میهمانش می فرستند که البته این شیوه درسفر دکتر روحانی به ترکیه نیز استفاده شد .

روزها گذشت و پس از مواضع ضد ایرانی در چند قضیه بین المللی قرار بر این شد که رجب به ایران بیاید .

عده ای از تندروها مثل همیشه گفتند باید مانع ورود رجب به ایران بشوید و در اعتراض به مواضع ترکیه در مورد موضوعات اخیر منطقه از پذیرفتن او خودداری کنید !!

دکتر روحانی اما با زیرکی تمام رجب را در کاخ سعد آباد استقبال رسمی کرد. استقبالی که یک کلاس تمام عیار جنگ نرم بود و به اندازه ده ها تجمع و تظاهرات حرف برای گفتن داشت .


رجب بارها از ایران به عنوان تهدیدی نام برده که در صدد راه اندازی مجدد امپراطوری صفوی در منطقه است و کینه و هراس خود را نسبت به ایران اعلام کرده است و البته حق دارد زیرا اگر تاریخ را تورقی بفرمایید خواهید دید که پرونده امپراطوری عثمانی توسط دولت صفویه در هم پیچیده شده است و ...

بگذریم ، دکتر روحانی در کمال آرامش و در اقدامی متقابل با تعدادی اسب سوار در لباس نظامی ارتش ایران به استقبال رجب رفت که هریک از سواران یک در میان پرچم سه رنگ و زیبای ایران و علم سرخ " یا ابا عبدالله الحسین  " را به دست گرفته بودند !!


بازهم اگر تاریخ را تورقی بفرمایید خواهید دید که سرداران سپاه صفویه در جنگ با عثمانی ها با پرچم " یا ابا عبدالله الحسین  " وارد میدان شده و فاتحانه فاتحه حکومت عثمانی ها را خوانده اند و ای کاش همه دولتمردان ما در گذشته و آینده ازا ین تدبیر دکتر روحانی یاد می گرفتند که می شود بدون جنجال و دعوا به بهترین نحو حرف خود را زد .

آیا اگرمانع ورود  رجب طیب اردوغان به ایران می شدند بهتر بود یا به این شیوه که نشان از لیاقت و کاربلدی تیم تشریفاتی و رسانه ای  دکتر روحانی حکایت می کند  ؟!

قطعا شما هم با بنده هم نظر هستید که این استقبال برای همیشه در ذهن رجب خواهد ماند تا بداند با ایرانی جماعت نمی تواند درشتی کند !!!!!

به عنوان یک ایرانی احساس غرور کردم وقتی لبخندهای ملیح روحانی را در مقابل ابروهای در هم کشیده رجب دیدم انزمان که اسب های اصیل ایرانی رکاب به افسرانی می دادند که صلابت صفویه را به رخ نماینده عثمانی ها کشید .

درود دکتر روحانی ....درود