همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی
همساده ها

همساده ها

وبلاگ گروهی

صداقت ما کجای تاریخ گم شد ؟

هرودت مورخ یونانی با وجود این که قاعدتاً نمی بایست در ستایش ایرانیان غلوی کرده باشد ، ازدوره کورش و ایرانیان هم عصر او در مورد دروغ و دروغگویی چنین یاد میکند :
چیزی که برای پارسی ، انجام دادنش ممنوع است ، گفتنش هم جایز نیست . پارسی ، دروغگویی را ننگین ترین عیب میداند وشرم آورترین ...

نگاهی به کتیبه به جامانده از دوران اقتدار ایرانی بیندازید ، به دعای داریوش بزرگ توجه کنید :

"خدایا این کشور را از دشمن ، خشکسالی و از دروغ نگاه دارد ..."

و زمانی بعد گرنفون شاگرد معروف سقراط که تقریباً یک قرن بعد از هرودت می زیسته ، درمقایسه بین ایرانیان عهد کورش و عصر خودش (دوره اردشیر دوم) می آورد :
این روزها خیلی ها فریب شهرت پارسی ها را از جهت وفای به عهد و حفظ سوگند می خوردند ولی همین که آنها را نزد شاه می برند سرشان را ازبدن قطع می کنند . این روزها افراد متمول را مثل جانیان حبس می کنند تا ازآنها پول بگیرند . دیگر کسی نمی خواهد به قشون شاه ملحق شود . روح سلحشوری درآنها بکلی مرده ، مملکتی نیست مانند پارس که درآن . آنهمه مردم از زهری که بدست دیگران به آنها خورانده میشود بمیرند . تقوای پارسی ها در آن خاموش شده و برخلاف گذشته بی عدالتی ، حب منافع نامشروع و بی شرمی در نزد آنها ترقی کرده ...

این ها را برای آن دسته از هموطنانم آوردم که گمان می کنند تاریخ شروع انحطاط و انحراف ما از حمله اعراب به این طرف بوده . نه عزیز من انحطاط تقریباً از همان اواخــر زمان هخامنشی به بعد کم کم شروع می شود و بعد از فروپاشی این سلسله و روی کارآمدن سلوکیان و پارتیان ادامه پیدا می کند و سپس این انحطاط پس از اعتلای اولیه سلسله ساسانیان دومرتبه در اواسط همین سلسله اوج
می گیرد .

تا آنجا که یک امپراطوری با این عظمت ، با یک حمله به قول (بعضی)ها چند عرب پابرهنه و بادیه نشین ، درهم فرو می ریزد . ولی حقیقت در این است که پای بست این امپراطوری عظیم از مدتها قبل با موریانه دروغ  آنچنان پوک و بی مغز شده بود که اگر حمله اعراب هم اتفاق نمی افتاد ، بدون شک حادثه دیگری آن را درهم خورد میکرد . حوادث بزرگ هرگز نمیتوانند یک شبه شکل بگیرند ، و یا یک عامل مشخص را بهانه ای برای وقوع آنها معرفی کرد . حوادث بزرگ حاصل میلیون ها و بلکه میلیارد ها حادثه کوچک و بزرگ دیگر هستند که روزانه در اطراف همگی ما اتفاق می افتد و ما بی اعتنا به آن عبور می کنیم و این است که درحال و همین امروز در عداد یکی از نادرست ترین و دروغگوترین ملل جهان بشمار می آییم . (مجبورم برای چندمین بار تکرار کنم منظورم شما نیستید شما خودتان را ناراحت نکنید ) .... ولی بدانید آن چنان این ویروس دروغ در وجودمان آشیانه امنی پیدا کرده که خودمان هم غافلیم . باور کنید خودمان حتی به خودمان هم دروغ می گوییم ، یعنی با تکرار این دروغ آن چنان قباحت آن در اذهان همگی پاک شده که دیگر دروغ در مقابل پلیس ، زن و بچه ، د رمقابل اداره مالیات ، رئیس اداره و .... دولت – که دیگر توضیح نمی خواهد دروغ گویی به دولت کم کم بصورت یک حق درآمده – امری عادی شده است . الکسی سولینکوف شاهزاده روسی که حدود 150 سال قبل به ایران مسافرتی کرده در سیاحت نامه خود مینویسد :

درستی صفتی است که در ایران وجود ندارد ... دروغ بطوری در عادت و رسوم این طبقه (طبقه نوکر و کاسب و دکاندار) ازمردم ایران ریشه دوانیده است که اگر احیاناً یکنفر از آنها رفتاری بدرستی بنماید رسماً از شما جایزه و پاداش می خواهد .
گوبینو دیپلمات فرانسوی در کتاب "سه سال درایران " درمورد ایرانیان میگوید:

زندگی مردم این مملکت عبارتست از سرتاپا یک رشته توطئه و یک سلسله پشت هم اندازی . فکر و ذکر هرایرانی فقط متوجه این است که کاری را که وظیفه اوست انجام ندهد . ارباب مواجب گماشته خود را نمی دهد ونوکر تا می تواند ارباب را سرکیسه می کند . از بالاگرفته تا پائین در تمام مدارج و طبقات این ملت جز حقه بازی و کلاهبرداری بی حد و حصر و بدبختانه علاج ناپذیر چیز دیگری دیده نمی شود و عجیب آن که این اوضاع دلپسند آنان است و تمامی افراد ، هرکس به سهم خود از آن بهره مند و برخوردار می شوند و این شیوه کار و طرز زندگی روی هم رفته از زحمت آنان می کاهد و به همین دلیل کمتر کسی حاضر به تغییر این وضع است .

و من اضافه می کنم اگر هم آرزو کند که این وضع تغییر کند حاضر نیست به هیچ وجه این آرزو را ازخودش شروع کند و اقدامی به عمل  آورد . مطمئناً او این تغییر را برای دیگران آرزو میکند نه خودش .....

 (قسمتی ازکتاب جامعه شناسی خودمانی–بخش صداقت ما–نوشته حسن نراقی)

پینوشت : فایل PDF این کتاب را میتوانید از اینجا دانلود نمایید

خَــر انه ^_^

بنام حضرت دوست که هر چه داریم عنایت اوست.

سلام


حلوا نخورد چو جو بیابد خر

ناصرخسرو


خر جانوری است که در ایران بسر می برد و همچنین گورخر از جانوران بومی ایران است و نژاد خر از ایران به سایر کشورهای جهان رفت               !

فرانتز آل تیم -ایران شناس آلمانی


نمی شود از خر نوشت و یاد قصاید ناصرخسرو نیافتاد. می دانم امروز روز سینما ست و ظاهرا ربطی هم به ناصرخسرو ندارد منتهی حوالی چهل سالگی و علاقه به خرنوشت و یخده اندیشه درباره بارفرهنگی فیلم و سینما شد این^_^


یقینا شما هم می دانید مردانی بوده اند که در چهل سالگی متحول شده اند و با اندیشه و خرد خویش بخشی از تاریخ را به نام و یاد خود اختصاص داده اند. ناصرخسرو یکی از کسانی است که بعد از یک رویا و در چهل سالگی دگرگونی فکری عظیمی را تجربه کرد و مسیری متعالی را پیمود.

  ادامه مطلب ...

شعر تصویر صدا ... حرکت

سلام

.

سرگرم دنیای ساندویچی مان بودم که

متوجه شدم بَه‌بَه، اولِ مردادست و همساده ها و همطاف و مطلب گذاری و یه مشت! گوش مفت که نه، چشم مفت برای خواندن ... ( خوو واقعا چشم و گوش برای دیده شدن و خوانده شدن  و شنیده شدن کم یافت می شود. کلی ماجرا از سر گذراندم و کلی حرف  برای نوشتن دارم منتهی به همین اندک! قناعت می کنم. باشد که شادروان شوید )



دیگران چون بروند از نظر از دل بروند

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

.

.

کامل غزل شیخ سخن، سعدی ره، اینجـــا


و



آیا چیزی درباره گوسفندان دریایی! شنیده اید


و


ازدواج...عشق...وفا




برقرار بمانید و راضی^_^